دین و اندیشه
شرّ زن در کلام امام علیّ (ع)
لطفا معنی و تفسیر و منظور از این حکمت را بیان نمایید . با سپاس فراوانحکمت شماره:۲۳۰ وَ قَالَ ع : الْمَرْاءَةُ شَرُّ کُلُّهَا، وَ شَرُّ مَا فِیهَا اءَنَّهُ لاَ بُدَّ مِنْهَا. ترجمه حکمت شماره : ۲۳۰ و فرمود (ع ): زن همه اش بدى است و بدترین چیزى که در اوست این است که از او چاره اى نیست . نهج البلاغه
به سه بیان در این رابطه توجه کنید:بیان اول.گستردگی واژه ها در لغت عرب گاه موجب ترجمه نامناسبی از متنی گردیده است . متن حدیث مذکور در نهج البلاغه را با کمک اصول مسلّم قرآنی و دینی باید معتبر دانست . هر برداشت یا ترجمه نمیتواند قابل قبول اهل فضیلت باشد . لذا با توجه به آموزههای قرآنی، ترجمۀ دیگری برای آن وجود دارد که مشکل یاد شده در آن وجود نخواهد داشت. قبل از پاسخ به موارد زیر دقت فرمایید : 1. «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً»؛ [1] با زنان به نیکی رفتار کنید، حتی اگر به نظرتان ناپسند آیند؛ زیرا چه بسا اموری که در نگاه اول برایتان ناپسند است، اما پروردگار خیر بسیاری در آن قرار داده است.
2. هنگامی که موسای پیامبر(ع) با عبارت «رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیر»،[2] از پروردگار طلب خیر کرد، به تصریح قرآن در آیات بعد، یکی از خیرهایی که بعد از این دعا به این پیامبر رسید، همسری بود که به تنهایی و آوارگی ایشان پایان داد.
3. کنیزی با ایمان بهتر از آزاد زنی بیایمان است: «وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ».[3]4. پروردگار بعد از طرح مباحثی در ارتباط با بانوان و مسئولیت مردان در برابر آنها از عبارت «وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْر»[4] استفاده کرده که نشان دهنده خیر بودن چنین فعالیتهایی است.
اکنون با توجه به این آیات، روایت مورد نظر را بررسی خواهیم کرد.
متن این روایت اینگونه است: «الْمَرْأَةُ شَرٌّ کُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِیهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا».[5]اگر واژۀ «شرّ» را در این روایت به معنای بدی و زشتی گرفته و سپس آن را اینگونه معنا کنیم که «زنان سراسر آکنده از بدی و زشتی هستند و بدتر از همه آن است که ناچاریم با آنان زندگی کنیم!»، چنین معنایی با اصول اولیۀ دینی – از جمله، آیات یاد شده – همخوانی نداشته و نمیتوان چنین برداشتی را پذیرفت، و اگر معنایی جز آنچه گفته شد برای این روایت متصور نباشد، باید با قاطعیت از آن صرف نظر کرد.
اما با اندکی تأمل میتوان معنای دیگری برای این روایت در نظر گرفت که مشکل چندانی ایجاد نخواهد کرد، بدین ترتیب که واژۀ «شرّ» را به زشتی و بدی معنا نکرده، بلکه به دردسر و افزایش مسئولیت ترجمه کنیم. چنین معنایی از «شرّ» در متون اسلامی بسیار به چشم میخورد، مانند این آیه از قرآن: «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً»،[6] یعنی انسان هر وقت که دچار دردسری شد، ناله و فریادش بلند میشود.
ضرب المثلی فارسی وجود دارد که «زن و بچّه دردسرند و بى دردسر هم نمى توان زندگى کرد» یا «زن بلا است و هیچ خانهای بدون بلا مباد»!
طبیعتاً همانگونه که رگههایی از مزاح و شوخی در این ضرب المثلها به چشم میخورد و کمتر زنی از شنیدن آنها که آکنده به نوعی طنز است احساس ناراحتی میکند، ممکن است متن منسوب به امام علی علیه السلام نیز در فضایی مشابه ایراد شده باشد و مشابه چنین طنزی در نظر ایشان بوده است، و گرنه مطمئنیم که ایشان چنین تصوری را در ارتباط با همسر بزرگوارشان حضرت زهرا سلام الله علیها نداشتند و حتی اگر یک استثنا وجود داشته باشد، کلیت این موضوع زیر سؤال میرود.
[1] نساء، 19.
[2] قصص، 24.
[3] بقره، 221.
[4] نساء، 127.
[5] نهج البلاغة، ص 510، حکمت 238، انتشارات دار الهجرة، قم، بی تا.
[6] معارج، 20.
مأخذ: پایگاه اطلاع رسانی پرسمان : www.porseman.com/
بیان دوم.
دو نظریه اصلی در مسئله «زن از نظر اسلام» وجود دارد؛ بعضی زن را موجودی ناقص می دانند و تساوی مرد و زن را رد می کنند و بعضی کلا منکر این هستند و می گویند: تمام حقیقت انسان روح اوست و روح نه مذکر است نه مؤنث، و زن و مرد یک حقیقت هستند و اصلاً طرح این سؤال که آیا زن و مرد مساویند یا فرق دارند؟ صحیح نیست. [1]اما باید دانست که همه علماء قائلند که زن و مرد در جزا و پاداش اخروی و قرب الهی از شرائط مساوی برخوردارند:
مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ.
هر کس کار شایسته ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می داریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می دادند، خواهیم داد . [2]اما راجع بیان حضرت علی سلام الله علیه نسبت به زنان (وَ قَالَ ع: الْمَرْأَةُ شَرٌّ کُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِیهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا) زنان همگی شر هستند واز همه بدتر اینکه چاره ای از آنان نیست” [3]چندین نظریه قابل طرح است که ذیلاً به بعضی از آنها اشاره می شود:
1ـ بعضی مفهوم کلام امیر المؤمنین را به معنای معروفی گرفته اند که نسیم شمال آن را در شعری آورده است:
زن بلا باشد به هر کاشانه ای / بی بلا هرگز نباشد خانه ای
یعنی زن مایه زحمت است، از جهت جنسی، از جهت حفظ ناموس، از جهت حفظ امنیت و و …؛ و پر زحمت ترین چیز درباره او همین است که با تمام این زحمات، همگان برای ادامه زندگی، ناچار از ازدواج هستند.
این مطلب برداشتی است از آنچه اندیشمند گرامی محمد جواد مغنیه در ج 3 کتاب «فی ظلال نهج البلاغه» که شرح نهج البلاغه است، آورده است.
2ـ ممکن است این حدیث را به نحو دیگری توضیح داد و آن اینکه، آری زن شر است و مردان نیز چاره ای از او ندارند، ولی بدی و شر از جهت بدنی و تن خاکی زن است و در ارتباطی است که با مرد دارد؛ چه اینکه در نشئه ماده اگر از زنان هم پرسیده شود ممکن است همین نظریه را نسبت به مردان داشته باشند، یعنی بگویند: آری زن می تواند برای خودش زندگی راحتی داشته باشد ولی با ازدواج زحمات بسیاری را باید تحمل نماید، زحمت شوهرداری، زحمت مادر شدن و … که همگی از جانب مرد است؛ لکن چاره ای نیست و اگر کسی بخواهد به زندگی ادامه دهد باید ازدواج کند [و مردان را تحمل نماید].
و اینچنین نیست که حدیث شریف آن قسمت دیگر را نفی کرده باشد، بلکه می توان گفت این کلامی است که حضرت با مردان و از جهت جایگاه شوهر در مقابل زن فرموده است و اگر شرائطی بود که زنان نیز گلایه یا مطالبی از مردان عرض می کردند و جا داشت، ممکن بود حضرت همین کلام را برای زنان بفرماید که الرجل شر کله و شر ما فیه انه لا بد منه.
در نتیجه این نه خصوصیتی برای زن است و نه به حقیقت زن بر می گردد بلکه حقیقت زن انسانیت اوست و ملاک ارزش آن هم تقوی الله است.
« إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ »” گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست”
در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. [4] و در این جهت زن و مرد فرقی ندارند .
3ـ سومین برداشتی که می توان از این حدیث بیان کرد، آن است که زن از این جهت که محبوب، جذاب و مورد علاقه جنسی مرد است:
“زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ اْلأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ”
محبّت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است؛ و سرانجام نیک (و زندگیِ والا و جاویدان)، نزد خداست . [5]از این جهت همیشه مایه گرفتاری و شرور است؛ چنانکه گفته می شود ریشه بسیاری فتنه ها بنحوی به دعوا یا رقابتی بر می گردد که بر سر یک یا چند زن می باشد و همچنین روایت است که :
پیامبر فرمود: “اکثر ما تلج به امتی النار الأجوفان، البطن و الفرج “
یعنی بیشترین چیزی که امت من بوسیله آن در آتش می افتند دو شی ء اجوف [توخالی ] است: شکم و دامن. [6]و این مطلب درست مثل آن است که می گویند بسیاری از دعواها در دنیا بر سر طلا، مال و ثروت انجام می شود؛ آیا این مسئله موجب منفور شدن طلا و ثروت می شود؟
خیر؛ بلکه گرچه مال و ثروت مایه فتنه های دنیائی است ولی هیچ انسانی چاره ای ندارد جز اینکه برای تأمین معاش و معاد بدنبال مال و ثروت برود.
درباره زن نیز چنین است که اگر چه زن از جهت جنسی مایه بسیاری از فتنه های دنیاست، ولی مردان نمی توانند بکلی او را فراموش کنند و باصطلاح نیاز به زن و مسئله جنسی را به حاشیه زندگی برانند، بلکه چاره ای جز متعادل کردن روابط خود با زن را ندارند، چنانکه در رابطه با مال و ثروت و نمودهای دیگر جهان نیز همین راه در برابر آنان است .
بنابر این شر بودن اینگونه ربطی به ذات و حقیقت زن ندارد، بلکه مربوط به ارتباط ناصحیح جامعه با زن است و الا حقیقت زن با حقیقت مرد یکی است.
[1] برای توضیح بیشتر نظریه دوم به کتاب زن در آیینه جلال و جمال صفحه 73 مراجعه شود
[2] سوره نحل، آیه 97
[3] نهج البلاغه، حکمت 238 ص510، انتشارات دار الهجره، قم )
[4] سوره حجرات، آیه 13
[5] سوره آل عمران، آیه 14
[6] کتاب کافی، ج2، باب العف، ص97
مأخذ: پایگاه اطلاع رسانی حوزه علمیه : www.hawzah.net/
بیان سوم.
مدتی است که این روایت در شبکه های وهابی مطرح است و حتی یکی از کارشناسان وهابی ادعا کرد که اگر کسی از این روایت بتواند پاسخ دهد، یک ملیارد تومان جایز خواهد داد.
اصل روایت:
الْمَرْأَةُ شَرٌّ کُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِیهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا ؛ همه چیز زن شرّ است، و بدتر از آن اینکه از وجودش چاره ای نیست. ( نهج البلاغه، حکمت شماره 238)
روایتی که از امیرمؤمنان علیه السلام نقل شده است، اولا از نظر سندی ضعیف است؛ ثانیا: علمایی زیادی از شیعیان و اهل تسنن این جمله را از مأمون عباسی نقل نموده اند . حتی اگر به لحاظ سندی، نیز صحیح باشد، منظور از آن می تواند یک زن مشخص و به طور مشخص تر یکی از همسران رسول گرامی صلی الله علیه وآله باشد ؛ ثالثا: از این گذشته، عبارت های بسیار زشت تر در باره زنان در صحیح ترین کتاب های اهل تسنن وجود دارد .
پاسخ تفصیلی:
سند این روایت ضعیف است:
بسیاری از مطالب و روایات کتاب شریف نهج البلاغه از نظر فن بلاغت، قوت کلام و … در حدی است که ما یقین داریم گوینده آن کسی جز أمیرمؤمنان علیه السلام کسی دیگری نمی تواند باشد. این روایت هم درآن نقل شده است؛ اما هیچ یک از علمای شیعه در طول تاریخ نگفته اند که تمام روایات موجود در این کتاب شریف، قطعی الصدور هستند و حتما از امیرمؤمنان علیه السلام صادر شده است.
بنابراین، اگر روایات موجود در این کتاب ، در سایر کتاب های شیعه با سند معتبر نقل شده باشد، قابل استناد است و گر نه با آن همان برخوردی می شود که با سایر روایات بدون سند شده است. از طرف دیگر، بسیاری از روایات نهج البلاغه ، در دیگر کتاب های شیعه با سند های معتبر نقل شده است. اما این روایت که امیرمؤمنان علیه السلام فرموده باشند: «تمام زن شر است» در کتاب های دیگر شیعه نیز با سند نقل نشده است و متن آن نیز با آن چه از امیرمؤمنان علیه السلام در باره زنان وارد شده است، سازگار نیست ؛ بنابراین ارزش استناد ندارد .
الف) مأمون عباسی، گوینده این جمله است:
تعدادی از علمای اهل سنت، همین جمله را از زبان مأمون عباسی نقل کرده اند؛ از جمله ابن عبد البر قرطبی در کتاب بهجة المجالس می نویسد:
قال المأمون: النساء شر کلهن، وشر ما فیهن قلة الاستغناء عنهن.
ابن عبد البر النمری القرطبی المالکی، ابوعمر یوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفای 463هـ)، بهجة المجالس وأنس المجالس ، القسم الثانی، ص45، تحقیق : محمد مرسی الخوئی ، ناشر: دار الکتب العلمیة ـ بیروت ، الطبعة : الثانیة، 1402هـ ـ1981م.
همچنین ابومنصور ثعالبی در کتاب الإعجاز والإیجاز پس نقل کلماتی از زبان مأمون عباسی می نویسد: وقوله: «النساء شر کلهن ومن شر ما فیهن قلة الاستغناء عنهن» .
الثعالبی، ابومنصور عبد الملک عبد الملک بن محمد بن إسماعیل (متوفای429هـ)، الإعجاز والإیجاز، ج1، ص82 ، ناشر: دار الغصون – بیروت / لبنان – 1405هـ – 1985م، الطبعة: الثالثة.
و هچنین در کتاب التمثیل والمحاضرة می نویسد: المأمون: النساء شرٌ کلهن، وشر ما فیهن قلة الاستغناء عنهن. مامون گوید: زن همه اش شر است و بدتر از آن اینکه بی نیازی از آنها کم است
الثعالبی، عبد الملک بن محمد بن إسماعیل أبو منصور(المتوفی : 429هـ)، التمثیل والمحاضرة ج1، ص49، طبق برنامه الجامع الکبیر .
ابن أبی الحدید معتزلی نیر در شرح نهج البلاغه می نویسد: ومن کلام عبد الله المأمون : إنهن شر کلهن ، وشر ما فیهن ألا غنیً عنهن .
إبن أبی الحدید المدائنی المعتزلی، ابوحامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفای655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج18، ص96، تحقیق محمد عبد الکریم النمری، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت / لبنان، الطبعة: الأولی، 1418هـ – 1998م.
بنابراین ممکن است گوینده این جمله مأمون عباسی بوده و چون او نیز خود را أمیر المؤمنین می خوانده، سید رضی رحمت الله علیه ، کلام او را با کلام امیرمؤمنان علی بن أبی طالب علیه السلام اشتباه گرفته و در نهج البلاغه نقل کرده است .
این جمله، از حکما نیز نقل شده است:
تعداد دیگری از علمای اهل سنت همین جمله را از حکما نقل کرده اند. ابن حجر عسقلانی در فتح الباری می نویسد: وقد قال بعض الحکماء النساء شر کلهن واشر ما فیهن عدم الاستغناء عنهن
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج9، ص138، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة – بیروت.
و مبارکفوری نیز در تحفة الأحوذی همین مطلب را نقل کرده است: وقد قال بعض الحکماء النساء شر کلهن وأشر ما فیهن عدم الاستغناء عنهن
المبارکفوری، أبو العلا محمد عبد الرحمن بن عبد الرحیم (متوفای1353هـ) ، تحفة الأحوذی بشرح جامع الترمذی ، ج8، ص53، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت.
ابوالفتح الأبشیهی در کتاب المستطرف می نویسد: وقال حکیم: النساء شر کلهن وشر ما فیهن قلة الاستغناء عنهن
الأبشیهی، أبو الفتح شهاب الدین محمد بن أحمد (متوفای850هـ) ، المستطرف فی کل فن مستظرف ، ج2، ص493، تحقیق : مفید محمد قمیحة ، ناشر : دار الکتب العلمیة – بیروت ، الطبعة : الثانیة ، 1406هـ ـ 1986م
ب ) منظور از آن، یک زن مشخص است:
بر فرض که این روایت از نظر سندی معتبر باشد و امیرمؤمنان علیه السلام گوینده آن باشد، آیا می توان ثابت کرد که منظور آن حضرت تمام زن های عالم بوده است؟
بلی این مطلب زمانی قابل اثبات است که کسی بتواند ثابت کند ، الف و لام کلمه «المرأة» الف و لام استغراق است، نه الف و لام عهد . و این مطلب قابل اثبات نیست و بلکه احتمال دوم قرائنی دارد که اثبات آن راحت تر است.
بنابراین، هر دو احتمال وجود دارد و طبق قاعده «اذا جاء الإحتمال بطل الإستدلال» ، استدلال به این کلام درست نیست .
برخی گفته اند که احتمال دوم؛ یعنی این که الف و لام عهد باشد و مقصود زن مشخصی باشد، بیشتر است؛ زیرا صدور چنین جمله ای از امام علیه السلام در باره تمام زنان محال است و با روایات صحیح السندی که از خود آن بزرگوار در تکریم مقام زن وارد شده، سازگار نیست و از این مهمتر با آیات قرآن در تضاد است، آن جا که خداوند می فرماید:
وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ . النور/21.
و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکّر می کنند!
و طبق روایت رسول خدا صلی الله علیه وآله که فرمودند: علی مع القرآن والقرآن مع علی لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض یعنی علی علیه السلام با قرآن است و قرآن با علی علیه السلام از هم جدانمی شوند تا اینکه در حوض بر من وارد شوند
النیسابوری ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم الوفاة: 405 هـ، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص134 تحقیق : مصطفی عبد القادر عطا ، ، دار النشر : دار الکتب العلمیة – بیروت – 1411هـ – 1990م ، الطبعة : الأولی ،
آیا حضرت علی علیه السلام که همیشه همراه قرآن است، می تواند بر ضد قران کلامی گفته باشد؟ پس چاره ای نداریم مگراینکه بگوییم مقصود حضرت تمام زنان نبوده بلکه شخص معینی منظور است. مانند طعنهایی که به برخی از افراد شرکت کننده در فتنه ای که بیست و چهار هزار نفر از مسلمین کشته شد ، فرمودند : کُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ وَأَتْبَاعَ الْبَهِیمَة.
إبن أبی الحدید المدائنی المعتزلی، ابوحامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفای655 هـ)، شرح نهج البلاغة،خطبه 13 ج1 ص251، تحقیق محمد عبد الکریم النمری، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت / لبنان، الطبعة: الأولی، 1418هـ – 1998م.
الزمخشری الخوارزمی، ابوالقاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفای538هـ)، ربیع الأبرار،ج1،ص253، تحقیق : عبد الأمیر مهنا، ناشر : مؤسسة الأعلمی للمطبوعات – بیروت، چاپ : الأولی،سال چاپ : 1412 – 1992
ومن طریق عصام بن قدامة عن عکرمة عن بن عباس ان رسول الله صلی الله علیه وآله أیتکن صاحبة الجمل الأدبب تخرج حتی تنبحها کلاب الحوأب یقتل عن یمینها وعن شمالها قتلی کثیرة وتنجو من بعد ما کادت .
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج13 ص 45، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة – بیروت.الطبعة الثانیه .
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای256هـ)، صحیح البخاری،ج1 ص18، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
علامه سید جعفر مرتضی عاملی، در این باره به تفصیل سخن گفته است .تفاوت ترجمه دو عبارت را نیز مفصل بیان نموده اند :
إن لهذه الکلمة صیغتین : إحداهما تقول : ( المرأة شرّ کلها ، وشرّ منها أنه لا بد منها )
والأخری تقول : ( النساء شرّ کلّهن ، وشر ما فیهنّ قلّة الاستغناء عنهنّ )
درباره این کلمه دو عبارت وجود دارد؛ یکی « همه چیز زن شر است، و بدتر از آن اینکه از وجودش چاره ای نیست». دومی: «زن همه اش شر است وبدتر از آن اینکه بی نیازی از آنها کم است
خلاصه اینکه بعضی که می گفتند: آن ادله دلالت می کند بر اینکه حضرت به جنس زن اهانت کرده باشد، چنین چیزی صحیح نیست که از ایشان صادر شده باشد. بنابر این در اینجا دو احتمال باقی می ماند :
یکی اینکه خبر از اساس دروغ است.
دوم اینکه مقصود زن معینی است و حضرت نیز مشاهده می کرد که آن زن ، ریشه شرارت و گرفتاری ها و بلا است در عین حال هم محترم بود. و رهبری جریان دشمنی وصی رسول خدا صلی الله علیه وآله را بر عهده داشت
العاملی، السید جعفر مرتضی ،خلفیات کتاب مأساة الزهراء ( ع )،ج2، ص538 -542- بیروت – لبنان، ناشر : دار السیرة، سال چاپ : 1422 ،چاپ : الخامسة
3 . روایات «مذمت زن» در کتاب های اهل سنت
دهها روایت از اهل تسنن وجود دارد که این جمله را به حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله نسبت داده اند . یا اینکه زن را شیطان ،ریسمان شیطان ،سگ سیاه ،الاغ، باطل کننده نماز ، اسلحه شیطان و…وجود دارد.
پاسخهای متعددی دارد .
خلاصه پاسخ ها:
1 . این روایت ضعیف است و سندی بر آن ذکر نشده است و روایت بدون سند، ارزش استناد ندارد؛
2 . برخی از علمای شیعه و سنی گفته اند که این جمله از گفته های مأمون عباسی است؛ ولی متأسفانه به امیرمؤمنان علیه السلام نسبت داده شده است؛
3 . بر فرض که سندش صحیح باشد، از کجا معلوم که منظور تمام زنان باشد؟ زیرا در باره الف و لام کلمه «المرأة» دو احتمال وجود دارد:
1. الف و لام جنس باشد؛ 2. الف و لام عهد باشد . هر دو احتمال شاید به یک اندازه باشد و «اذا جاء الإحتمال، بطل الإستدلال»
مأخذ: پایگاه اطلاع رسانی مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) http://www.valiasr-aj.com/
2. هنگامی که موسای پیامبر(ع) با عبارت «رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیر»،[2] از پروردگار طلب خیر کرد، به تصریح قرآن در آیات بعد، یکی از خیرهایی که بعد از این دعا به این پیامبر رسید، همسری بود که به تنهایی و آوارگی ایشان پایان داد.
3. کنیزی با ایمان بهتر از آزاد زنی بیایمان است: «وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ».[3]4. پروردگار بعد از طرح مباحثی در ارتباط با بانوان و مسئولیت مردان در برابر آنها از عبارت «وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْر»[4] استفاده کرده که نشان دهنده خیر بودن چنین فعالیتهایی است.
اکنون با توجه به این آیات، روایت مورد نظر را بررسی خواهیم کرد.
متن این روایت اینگونه است: «الْمَرْأَةُ شَرٌّ کُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِیهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا».[5]اگر واژۀ «شرّ» را در این روایت به معنای بدی و زشتی گرفته و سپس آن را اینگونه معنا کنیم که «زنان سراسر آکنده از بدی و زشتی هستند و بدتر از همه آن است که ناچاریم با آنان زندگی کنیم!»، چنین معنایی با اصول اولیۀ دینی – از جمله، آیات یاد شده – همخوانی نداشته و نمیتوان چنین برداشتی را پذیرفت، و اگر معنایی جز آنچه گفته شد برای این روایت متصور نباشد، باید با قاطعیت از آن صرف نظر کرد.
اما با اندکی تأمل میتوان معنای دیگری برای این روایت در نظر گرفت که مشکل چندانی ایجاد نخواهد کرد، بدین ترتیب که واژۀ «شرّ» را به زشتی و بدی معنا نکرده، بلکه به دردسر و افزایش مسئولیت ترجمه کنیم. چنین معنایی از «شرّ» در متون اسلامی بسیار به چشم میخورد، مانند این آیه از قرآن: «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً»،[6] یعنی انسان هر وقت که دچار دردسری شد، ناله و فریادش بلند میشود.
ضرب المثلی فارسی وجود دارد که «زن و بچّه دردسرند و بى دردسر هم نمى توان زندگى کرد» یا «زن بلا است و هیچ خانهای بدون بلا مباد»!
طبیعتاً همانگونه که رگههایی از مزاح و شوخی در این ضرب المثلها به چشم میخورد و کمتر زنی از شنیدن آنها که آکنده به نوعی طنز است احساس ناراحتی میکند، ممکن است متن منسوب به امام علی علیه السلام نیز در فضایی مشابه ایراد شده باشد و مشابه چنین طنزی در نظر ایشان بوده است، و گرنه مطمئنیم که ایشان چنین تصوری را در ارتباط با همسر بزرگوارشان حضرت زهرا سلام الله علیها نداشتند و حتی اگر یک استثنا وجود داشته باشد، کلیت این موضوع زیر سؤال میرود.
[1] نساء، 19.
[2] قصص، 24.
[3] بقره، 221.
[4] نساء، 127.
[5] نهج البلاغة، ص 510، حکمت 238، انتشارات دار الهجرة، قم، بی تا.
[6] معارج، 20.
مأخذ: پایگاه اطلاع رسانی پرسمان : www.porseman.com/
بیان دوم.
دو نظریه اصلی در مسئله «زن از نظر اسلام» وجود دارد؛ بعضی زن را موجودی ناقص می دانند و تساوی مرد و زن را رد می کنند و بعضی کلا منکر این هستند و می گویند: تمام حقیقت انسان روح اوست و روح نه مذکر است نه مؤنث، و زن و مرد یک حقیقت هستند و اصلاً طرح این سؤال که آیا زن و مرد مساویند یا فرق دارند؟ صحیح نیست. [1]اما باید دانست که همه علماء قائلند که زن و مرد در جزا و پاداش اخروی و قرب الهی از شرائط مساوی برخوردارند:
مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ.
هر کس کار شایسته ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می داریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می دادند، خواهیم داد . [2]اما راجع بیان حضرت علی سلام الله علیه نسبت به زنان (وَ قَالَ ع: الْمَرْأَةُ شَرٌّ کُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِیهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا) زنان همگی شر هستند واز همه بدتر اینکه چاره ای از آنان نیست” [3]چندین نظریه قابل طرح است که ذیلاً به بعضی از آنها اشاره می شود:
1ـ بعضی مفهوم کلام امیر المؤمنین را به معنای معروفی گرفته اند که نسیم شمال آن را در شعری آورده است:
زن بلا باشد به هر کاشانه ای / بی بلا هرگز نباشد خانه ای
یعنی زن مایه زحمت است، از جهت جنسی، از جهت حفظ ناموس، از جهت حفظ امنیت و و …؛ و پر زحمت ترین چیز درباره او همین است که با تمام این زحمات، همگان برای ادامه زندگی، ناچار از ازدواج هستند.
این مطلب برداشتی است از آنچه اندیشمند گرامی محمد جواد مغنیه در ج 3 کتاب «فی ظلال نهج البلاغه» که شرح نهج البلاغه است، آورده است.
2ـ ممکن است این حدیث را به نحو دیگری توضیح داد و آن اینکه، آری زن شر است و مردان نیز چاره ای از او ندارند، ولی بدی و شر از جهت بدنی و تن خاکی زن است و در ارتباطی است که با مرد دارد؛ چه اینکه در نشئه ماده اگر از زنان هم پرسیده شود ممکن است همین نظریه را نسبت به مردان داشته باشند، یعنی بگویند: آری زن می تواند برای خودش زندگی راحتی داشته باشد ولی با ازدواج زحمات بسیاری را باید تحمل نماید، زحمت شوهرداری، زحمت مادر شدن و … که همگی از جانب مرد است؛ لکن چاره ای نیست و اگر کسی بخواهد به زندگی ادامه دهد باید ازدواج کند [و مردان را تحمل نماید].
و اینچنین نیست که حدیث شریف آن قسمت دیگر را نفی کرده باشد، بلکه می توان گفت این کلامی است که حضرت با مردان و از جهت جایگاه شوهر در مقابل زن فرموده است و اگر شرائطی بود که زنان نیز گلایه یا مطالبی از مردان عرض می کردند و جا داشت، ممکن بود حضرت همین کلام را برای زنان بفرماید که الرجل شر کله و شر ما فیه انه لا بد منه.
در نتیجه این نه خصوصیتی برای زن است و نه به حقیقت زن بر می گردد بلکه حقیقت زن انسانیت اوست و ملاک ارزش آن هم تقوی الله است.
« إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ »” گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست”
در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. [4] و در این جهت زن و مرد فرقی ندارند .
3ـ سومین برداشتی که می توان از این حدیث بیان کرد، آن است که زن از این جهت که محبوب، جذاب و مورد علاقه جنسی مرد است:
“زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ اْلأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ”
محبّت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است؛ و سرانجام نیک (و زندگیِ والا و جاویدان)، نزد خداست . [5]از این جهت همیشه مایه گرفتاری و شرور است؛ چنانکه گفته می شود ریشه بسیاری فتنه ها بنحوی به دعوا یا رقابتی بر می گردد که بر سر یک یا چند زن می باشد و همچنین روایت است که :
پیامبر فرمود: “اکثر ما تلج به امتی النار الأجوفان، البطن و الفرج “
یعنی بیشترین چیزی که امت من بوسیله آن در آتش می افتند دو شی ء اجوف [توخالی ] است: شکم و دامن. [6]و این مطلب درست مثل آن است که می گویند بسیاری از دعواها در دنیا بر سر طلا، مال و ثروت انجام می شود؛ آیا این مسئله موجب منفور شدن طلا و ثروت می شود؟
خیر؛ بلکه گرچه مال و ثروت مایه فتنه های دنیائی است ولی هیچ انسانی چاره ای ندارد جز اینکه برای تأمین معاش و معاد بدنبال مال و ثروت برود.
درباره زن نیز چنین است که اگر چه زن از جهت جنسی مایه بسیاری از فتنه های دنیاست، ولی مردان نمی توانند بکلی او را فراموش کنند و باصطلاح نیاز به زن و مسئله جنسی را به حاشیه زندگی برانند، بلکه چاره ای جز متعادل کردن روابط خود با زن را ندارند، چنانکه در رابطه با مال و ثروت و نمودهای دیگر جهان نیز همین راه در برابر آنان است .
بنابر این شر بودن اینگونه ربطی به ذات و حقیقت زن ندارد، بلکه مربوط به ارتباط ناصحیح جامعه با زن است و الا حقیقت زن با حقیقت مرد یکی است.
[1] برای توضیح بیشتر نظریه دوم به کتاب زن در آیینه جلال و جمال صفحه 73 مراجعه شود
[2] سوره نحل، آیه 97
[3] نهج البلاغه، حکمت 238 ص510، انتشارات دار الهجره، قم )
[4] سوره حجرات، آیه 13
[5] سوره آل عمران، آیه 14
[6] کتاب کافی، ج2، باب العف، ص97
مأخذ: پایگاه اطلاع رسانی حوزه علمیه : www.hawzah.net/
بیان سوم.
مدتی است که این روایت در شبکه های وهابی مطرح است و حتی یکی از کارشناسان وهابی ادعا کرد که اگر کسی از این روایت بتواند پاسخ دهد، یک ملیارد تومان جایز خواهد داد.
اصل روایت:
الْمَرْأَةُ شَرٌّ کُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِیهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا ؛ همه چیز زن شرّ است، و بدتر از آن اینکه از وجودش چاره ای نیست. ( نهج البلاغه، حکمت شماره 238)
روایتی که از امیرمؤمنان علیه السلام نقل شده است، اولا از نظر سندی ضعیف است؛ ثانیا: علمایی زیادی از شیعیان و اهل تسنن این جمله را از مأمون عباسی نقل نموده اند . حتی اگر به لحاظ سندی، نیز صحیح باشد، منظور از آن می تواند یک زن مشخص و به طور مشخص تر یکی از همسران رسول گرامی صلی الله علیه وآله باشد ؛ ثالثا: از این گذشته، عبارت های بسیار زشت تر در باره زنان در صحیح ترین کتاب های اهل تسنن وجود دارد .
پاسخ تفصیلی:
سند این روایت ضعیف است:
بسیاری از مطالب و روایات کتاب شریف نهج البلاغه از نظر فن بلاغت، قوت کلام و … در حدی است که ما یقین داریم گوینده آن کسی جز أمیرمؤمنان علیه السلام کسی دیگری نمی تواند باشد. این روایت هم درآن نقل شده است؛ اما هیچ یک از علمای شیعه در طول تاریخ نگفته اند که تمام روایات موجود در این کتاب شریف، قطعی الصدور هستند و حتما از امیرمؤمنان علیه السلام صادر شده است.
بنابراین، اگر روایات موجود در این کتاب ، در سایر کتاب های شیعه با سند معتبر نقل شده باشد، قابل استناد است و گر نه با آن همان برخوردی می شود که با سایر روایات بدون سند شده است. از طرف دیگر، بسیاری از روایات نهج البلاغه ، در دیگر کتاب های شیعه با سند های معتبر نقل شده است. اما این روایت که امیرمؤمنان علیه السلام فرموده باشند: «تمام زن شر است» در کتاب های دیگر شیعه نیز با سند نقل نشده است و متن آن نیز با آن چه از امیرمؤمنان علیه السلام در باره زنان وارد شده است، سازگار نیست ؛ بنابراین ارزش استناد ندارد .
الف) مأمون عباسی، گوینده این جمله است:
تعدادی از علمای اهل سنت، همین جمله را از زبان مأمون عباسی نقل کرده اند؛ از جمله ابن عبد البر قرطبی در کتاب بهجة المجالس می نویسد:
قال المأمون: النساء شر کلهن، وشر ما فیهن قلة الاستغناء عنهن.
ابن عبد البر النمری القرطبی المالکی، ابوعمر یوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفای 463هـ)، بهجة المجالس وأنس المجالس ، القسم الثانی، ص45، تحقیق : محمد مرسی الخوئی ، ناشر: دار الکتب العلمیة ـ بیروت ، الطبعة : الثانیة، 1402هـ ـ1981م.
همچنین ابومنصور ثعالبی در کتاب الإعجاز والإیجاز پس نقل کلماتی از زبان مأمون عباسی می نویسد: وقوله: «النساء شر کلهن ومن شر ما فیهن قلة الاستغناء عنهن» .
الثعالبی، ابومنصور عبد الملک عبد الملک بن محمد بن إسماعیل (متوفای429هـ)، الإعجاز والإیجاز، ج1، ص82 ، ناشر: دار الغصون – بیروت / لبنان – 1405هـ – 1985م، الطبعة: الثالثة.
و هچنین در کتاب التمثیل والمحاضرة می نویسد: المأمون: النساء شرٌ کلهن، وشر ما فیهن قلة الاستغناء عنهن. مامون گوید: زن همه اش شر است و بدتر از آن اینکه بی نیازی از آنها کم است
الثعالبی، عبد الملک بن محمد بن إسماعیل أبو منصور(المتوفی : 429هـ)، التمثیل والمحاضرة ج1، ص49، طبق برنامه الجامع الکبیر .
ابن أبی الحدید معتزلی نیر در شرح نهج البلاغه می نویسد: ومن کلام عبد الله المأمون : إنهن شر کلهن ، وشر ما فیهن ألا غنیً عنهن .
إبن أبی الحدید المدائنی المعتزلی، ابوحامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفای655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج18، ص96، تحقیق محمد عبد الکریم النمری، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت / لبنان، الطبعة: الأولی، 1418هـ – 1998م.
بنابراین ممکن است گوینده این جمله مأمون عباسی بوده و چون او نیز خود را أمیر المؤمنین می خوانده، سید رضی رحمت الله علیه ، کلام او را با کلام امیرمؤمنان علی بن أبی طالب علیه السلام اشتباه گرفته و در نهج البلاغه نقل کرده است .
این جمله، از حکما نیز نقل شده است:
تعداد دیگری از علمای اهل سنت همین جمله را از حکما نقل کرده اند. ابن حجر عسقلانی در فتح الباری می نویسد: وقد قال بعض الحکماء النساء شر کلهن واشر ما فیهن عدم الاستغناء عنهن
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج9، ص138، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة – بیروت.
و مبارکفوری نیز در تحفة الأحوذی همین مطلب را نقل کرده است: وقد قال بعض الحکماء النساء شر کلهن وأشر ما فیهن عدم الاستغناء عنهن
المبارکفوری، أبو العلا محمد عبد الرحمن بن عبد الرحیم (متوفای1353هـ) ، تحفة الأحوذی بشرح جامع الترمذی ، ج8، ص53، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت.
ابوالفتح الأبشیهی در کتاب المستطرف می نویسد: وقال حکیم: النساء شر کلهن وشر ما فیهن قلة الاستغناء عنهن
الأبشیهی، أبو الفتح شهاب الدین محمد بن أحمد (متوفای850هـ) ، المستطرف فی کل فن مستظرف ، ج2، ص493، تحقیق : مفید محمد قمیحة ، ناشر : دار الکتب العلمیة – بیروت ، الطبعة : الثانیة ، 1406هـ ـ 1986م
ب ) منظور از آن، یک زن مشخص است:
بر فرض که این روایت از نظر سندی معتبر باشد و امیرمؤمنان علیه السلام گوینده آن باشد، آیا می توان ثابت کرد که منظور آن حضرت تمام زن های عالم بوده است؟
بلی این مطلب زمانی قابل اثبات است که کسی بتواند ثابت کند ، الف و لام کلمه «المرأة» الف و لام استغراق است، نه الف و لام عهد . و این مطلب قابل اثبات نیست و بلکه احتمال دوم قرائنی دارد که اثبات آن راحت تر است.
بنابراین، هر دو احتمال وجود دارد و طبق قاعده «اذا جاء الإحتمال بطل الإستدلال» ، استدلال به این کلام درست نیست .
برخی گفته اند که احتمال دوم؛ یعنی این که الف و لام عهد باشد و مقصود زن مشخصی باشد، بیشتر است؛ زیرا صدور چنین جمله ای از امام علیه السلام در باره تمام زنان محال است و با روایات صحیح السندی که از خود آن بزرگوار در تکریم مقام زن وارد شده، سازگار نیست و از این مهمتر با آیات قرآن در تضاد است، آن جا که خداوند می فرماید:
وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ . النور/21.
و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکّر می کنند!
و طبق روایت رسول خدا صلی الله علیه وآله که فرمودند: علی مع القرآن والقرآن مع علی لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض یعنی علی علیه السلام با قرآن است و قرآن با علی علیه السلام از هم جدانمی شوند تا اینکه در حوض بر من وارد شوند
النیسابوری ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم الوفاة: 405 هـ، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص134 تحقیق : مصطفی عبد القادر عطا ، ، دار النشر : دار الکتب العلمیة – بیروت – 1411هـ – 1990م ، الطبعة : الأولی ،
آیا حضرت علی علیه السلام که همیشه همراه قرآن است، می تواند بر ضد قران کلامی گفته باشد؟ پس چاره ای نداریم مگراینکه بگوییم مقصود حضرت تمام زنان نبوده بلکه شخص معینی منظور است. مانند طعنهایی که به برخی از افراد شرکت کننده در فتنه ای که بیست و چهار هزار نفر از مسلمین کشته شد ، فرمودند : کُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ وَأَتْبَاعَ الْبَهِیمَة.
إبن أبی الحدید المدائنی المعتزلی، ابوحامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفای655 هـ)، شرح نهج البلاغة،خطبه 13 ج1 ص251، تحقیق محمد عبد الکریم النمری، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت / لبنان، الطبعة: الأولی، 1418هـ – 1998م.
الزمخشری الخوارزمی، ابوالقاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفای538هـ)، ربیع الأبرار،ج1،ص253، تحقیق : عبد الأمیر مهنا، ناشر : مؤسسة الأعلمی للمطبوعات – بیروت، چاپ : الأولی،سال چاپ : 1412 – 1992
ومن طریق عصام بن قدامة عن عکرمة عن بن عباس ان رسول الله صلی الله علیه وآله أیتکن صاحبة الجمل الأدبب تخرج حتی تنبحها کلاب الحوأب یقتل عن یمینها وعن شمالها قتلی کثیرة وتنجو من بعد ما کادت .
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج13 ص 45، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة – بیروت.الطبعة الثانیه .
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای256هـ)، صحیح البخاری،ج1 ص18، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
علامه سید جعفر مرتضی عاملی، در این باره به تفصیل سخن گفته است .تفاوت ترجمه دو عبارت را نیز مفصل بیان نموده اند :
إن لهذه الکلمة صیغتین : إحداهما تقول : ( المرأة شرّ کلها ، وشرّ منها أنه لا بد منها )
والأخری تقول : ( النساء شرّ کلّهن ، وشر ما فیهنّ قلّة الاستغناء عنهنّ )
درباره این کلمه دو عبارت وجود دارد؛ یکی « همه چیز زن شر است، و بدتر از آن اینکه از وجودش چاره ای نیست». دومی: «زن همه اش شر است وبدتر از آن اینکه بی نیازی از آنها کم است
خلاصه اینکه بعضی که می گفتند: آن ادله دلالت می کند بر اینکه حضرت به جنس زن اهانت کرده باشد، چنین چیزی صحیح نیست که از ایشان صادر شده باشد. بنابر این در اینجا دو احتمال باقی می ماند :
یکی اینکه خبر از اساس دروغ است.
دوم اینکه مقصود زن معینی است و حضرت نیز مشاهده می کرد که آن زن ، ریشه شرارت و گرفتاری ها و بلا است در عین حال هم محترم بود. و رهبری جریان دشمنی وصی رسول خدا صلی الله علیه وآله را بر عهده داشت
العاملی، السید جعفر مرتضی ،خلفیات کتاب مأساة الزهراء ( ع )،ج2، ص538 -542- بیروت – لبنان، ناشر : دار السیرة، سال چاپ : 1422 ،چاپ : الخامسة
3 . روایات «مذمت زن» در کتاب های اهل سنت
دهها روایت از اهل تسنن وجود دارد که این جمله را به حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله نسبت داده اند . یا اینکه زن را شیطان ،ریسمان شیطان ،سگ سیاه ،الاغ، باطل کننده نماز ، اسلحه شیطان و…وجود دارد.
پاسخهای متعددی دارد .
خلاصه پاسخ ها:
1 . این روایت ضعیف است و سندی بر آن ذکر نشده است و روایت بدون سند، ارزش استناد ندارد؛
2 . برخی از علمای شیعه و سنی گفته اند که این جمله از گفته های مأمون عباسی است؛ ولی متأسفانه به امیرمؤمنان علیه السلام نسبت داده شده است؛
3 . بر فرض که سندش صحیح باشد، از کجا معلوم که منظور تمام زنان باشد؟ زیرا در باره الف و لام کلمه «المرأة» دو احتمال وجود دارد:
1. الف و لام جنس باشد؛ 2. الف و لام عهد باشد . هر دو احتمال شاید به یک اندازه باشد و «اذا جاء الإحتمال، بطل الإستدلال»
مأخذ: پایگاه اطلاع رسانی مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) http://www.valiasr-aj.com/
شرّ زن در کلام امام علیّ (ع)