دین و اندیشه

دعا از منظر قرآن

پرسش و پاسخ

دعا از منظر قران چیست؟ نامشخص

قرآن انسان را تشویق به دعا کردن می کند و یکی از بهترین راههای ارتباط با خدا از طریق دعا است و شاهدش نیز همین است که در ماه مبارک رمضان که ماه خدا نامیده شده بیشترین اعمال این ماه در دعا کردن است !برای این که موضوع بهتر تبیین شود لازم دیدیم این مطلب را از طریق تفسیر آیه 186 سوره بقره دنبال کنیم ، هرچند ممکن است طولانی شود ولی بحث بسیار زیبایی است ، در هرصورت از طولانی شدن بحث عذر خواهی می کنیم :
سوره البقرة / 186 : تفسیر نمونه، ج 1، ص: 638
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ «و هنگامى که بندگان من از تو در باره من سؤال کنند (بگو) من نزدیکم! دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا مى خواند پاسخ مى گویم، پس آنها باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند (و به مقصد برسند).»
شان نزول:
کسى از پیامبر ص پرسید: آیا خداى ما نزدیک است تا آهسته با او مناجات کنیم؟ یا دور است تا با صداى بلند او را بخوانیم؟ آیه فوق نازل شد و (به آنها پاسخ داد که خدا به بندگانش نزدیک است) « مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث ».
تفسیر: سلاحى به نام دعا و نیایش
از آنجا که یکى از وسائل ارتباط بندگان با خدا مساله دعا و نیایش است به دنبال ذکر بخش مهمى از احکام اسلام در آیات گذشته آیه مورد بحث از آن سخن مى گوید، و با اینکه یک برنامه عمومى براى همه کسانى که مى خواهند با خدا مناجات کنند در بر دارد قرار گرفتن آن در میان آیات مربوط به روزه مفهوم تازه اى به آن مى بخشد، چرا که روح هر عبادتى قرب به خدا و راز و نیاز با اوست.
این آیه روى سخن را به پیامبر کرده، مى گوید:” هنگامى که بندگانم از تو در باره من سؤال کنند بگو من نزدیکم” (وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ).
نزدیکتر از آنچه تصور کنید، نزدیکتر از شما به خودتان، و نزدیکتر از شریان گردنهایتان چنان که در جاى دیگر مى خوانیم: وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (سوره ق آیه 16).سپس اضافه مى کند:” من دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا مى خواند اجابت مى کنم” (أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ).
” بنا بر این باید بندگان من دعوت مرا بپذیرند” (فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی).” و به من ایمان آورند” (وَ لْیُؤْمِنُوا بِی). ” باشد که راه خود را پیدا کنند و به مقصد برسند” (لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ).
جالب اینکه در این آیه کوتاه خداوند هفت مرتبه به ذات پاک خود اشاره کرده و هفت بار به بندگان! و از این راه نهایت پیوستگى و قرب و ارتباط و محبت خود را نسبت به آنان مجسم ساخته است!.
” عبد اللَّه بن سنان” مى گوید از امام صادق ع شنیدم که فرمود: ” زیاد دعا کنید زیرا دعا کلید بخشش خداوند و وسیله رسیدن به هر حاجت است، نعمتها و رحمتهایى نزد پروردگار است که جز با دعا نمى توان به آن رسید! و بدان هر در را که بکوبى عاقبت گشوده خواهد شد”! «1».
آرى او به ما نزدیک است، چگونه ممکن است از ما دور باشد در حالى که میان ما و قلب ما جاى او است! (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ) (سوره انفال آیه 24).
نکته ها:
1- فلسفه دعا و نیایش
آنها که حقیقت و روح دعا و اثرات تربیتى و روانى آن را نشناخته اند ایرادهاى گوناگونى به مساله دعا دارند:
گاه مى گویند: دعا عامل تخدیر است، چرا که مردم را بجاى فعالیت و کوشش و استفاده از وسائل پیشرفت و پیروزى، به سراغ دعا مى فرستد، و به آنها تعلیم مى دهد که بجاى همه این تلاشها دعا کنند! و گاه مى گویند: اصولا آیا دعا کردن فضولى در کار خدا نیست؟! خدا هر چه را مصلحت بداند انجام مى دهد، او به ما محبت دارد، مصالح ما را بهتر از خود ما مى داند، پس چرا ما هر ساعت مطابق دلخواه خود از او چیزى بخواهیم؟! و زمانى مى گویند: از همه اینها گذشته آیا دعا منافات با مقام رضا و تسلیم در برابر اراده خداوند ندارد؟
آنها که چنین ایرادهایى را مطرح مى کنند از آثار روانى، اجتماعى و تربیتى و معنوى دعا و نیایش غافلند؟ زیرا انسان براى تقویت اراده و بر طرف کردن ناراحتیها به تکیه گاهى احتیاج دارد، دعا چراغ امید را در انسان روشن مى سازد.
مردمى که دعا و نیایش را فراموش کنند، با عکس العملهاى نامطلوب روانى و اجتماعى مواجه خواهند شد. و به تعبیر یکى از روانشناسان معروف: ” فقدان نیایش در میان ملتى برابر با سقوط آن ملت است! اجتماعى که احتیاج به نیایش را در خود کشته است معمولا از فساد و زوال مصون نخواهد بود.
البته نباید این مطلب را فراموش کرد که تنها صبح نیایش کردن و بقیه روز همچون یک وحشى به سر بردن بیهوده است، باید نیایش را پیوسته انجام داد و در همه حال با توجه بود تا اثر عمیق خود را در انسان از دست ندهد” «2».
آنان که براى دعا اثر تخدیرى قائلند معنى دعا را نفهمیده اند، زیرا معنى دعا این نیست که از وسائل و علل طبیعى دست بکشیم و بجاى آن دست به دعا برداریم، بلکه مقصود این است بعد از آنکه نهایت کوشش خود را در استفاده از همه وسائل موجود به کار بستیم، آنجا که دست ما کوتاه شد و به بن بست رسیدیم به سراغ دعا برویم، و با توجه و تکیه بر خداوند روح امید و حرکت را در خود زنده کنیم، و از کمکهاى بى دریغ آن مبدء بزرگ مدد گیریم.
بنا بر این دعا مخصوص به نارساییها و بن بستها است، نه عاملى به جاى عوامل طبیعى.
” نیایش در همین حال که آرامش را پدید آورده است، در فعالیتهاى مغزى انسان یک نوع شکفتگى و انبساط باطنى و گاهى روح قهرمانى و دلاورى را تحریک مى کند، نیایش خصائل خویش را با علامات بسیار مشخص و منحصر به فرد نشان مى دهد، صفاى نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادى درونى، چهره پر از یقین، استعداد هدایت، و نیز استقبال از حوادث، اینها است که از وجود یک گنجینه پنهان در عمق روح ما حکایت مى کند، و تحت این قدرت حتى مردم عقب مانده و کم استعداد نیز مى توانند نیروى عقلى و اخلاقى خویش را بهتر به کار بندند، و از آن بیشتر بهره گیرند، اما متاسفانه در دنیاى ما کسانى که نیایش را در چهره حقیقتش بشناسند بسیار کمند” «3».
از آنچه گفتیم پاسخ این ایراد که مى گویند دعا بر خلاف” رضا و تسلیم” است نیز روشن شد، زیرا دعا همانطور که در بالا شرح داده شد یک نوع کسب قابلیت براى تحصیل سهم زیادتر از فیض بى پایان پروردگار است.
به عبارت دیگر انسان به وسیله دعا توجه و شایستگى بیشترى براى درک فیض خداوند پیدا مى کند، بدیهى است کوشش براى تکامل و کسب شایستگى بیشتر عین تسلیم در برابر قوانین آفرینش است، نه چیزى بر خلاف آن.
از همه گذشته” دعا” یک نوع عبادت و خضوع و بندگى است، و انسان به وسیله دعا توجه تازه اى به ذات خداوند پیدا مى کند، و همانطور که همه عبادات اثر تربیتى دارد دعا هم داراى چنین اثرى خواهد بود.
و اینکه مى گویند:” دعا فضولى در کار خدا است! و خدا هر چه مصلحت باشد انجام مى دهد” توجه ندارد که مواهب الهى بر حسب استعدادها و لیاقتها تقسیم مى شود، هر قدر استعداد و شایستگى بیشتر باشد سهم بیشترى از آن مواهب نصیب انسان مى گردد.
لذا مى بینیم امام صادق ع مى فرماید:ان عند اللَّه عز و جل منزلة لا تنال الا بمسالة :” در نزد خداوند مقاماتى است که بدون دعا کسى به آن نمى رسد”! «4».
دانشمندى مى گوید:” وقتى که ما نیایش مى کنیم خود را به قوه پایان ناپذیرى که تمام کائنات را به هم پیوسته است متصل و مربوط مى سازیم” «5».
و نیز مى گوید:” امروز جدیدترین علم یعنى روانپزشکى همان چیزهایى را تعلیم مى دهد که پیامبران تعلیم مى دادند، چرا؟ به علت اینکه پزشکان روانى دریافته اند که دعا و نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین، نگرانى و تشویش و هیجان و ترس را که موجب نیم بیشترى از ناراحتیهاى ما است بر طرف مى سازد” «6».
2- مفهوم واقعى دعا
پس از آنکه دانستیم که دعا در مورد نارساییهاى قدرت ما است، نه در مورد توانایى و قدرت، و به عبارت دیگر دعاى مستجاب دعائى است که به مضمون” أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ” (سوره نمل آیه 62) به هنگام اضطرار و عقیم ماندن تمام تلاشها و کوششها انجام گیرد، روشن مى شود که مفهوم دعا درخواست فراهم شدن اسباب و عواملى است که از دائره قدرت انسان بیرون باشد آن هم از کسى که قدرتش بى پایان و هر امرى براى او آسان است.
ولى این درخواست نباید تنها از زبان انسان صادر شود، بلکه از تمام وجود او برخیزد، و زبان در این قسمت نماینده و ترجمان تمام ذرات وجود انسان و اعضا و جوارح او باشد.
قلب و روح از طریق دعا پیوند نزدیک با خدا پیدا کند، و همانند قطره اى که به اقیانوس بى پایان به پیوند اتصال معنوى با آن مبدء بزرگ قدرت مى یابد اثرات این ارتباط و پیوند روحانى را به زودى مورد بررسى قرار خواهیم داد.
البته باید توجه داشت که یک نوع دیگر دعا داریم که حتى در موارد قدرت و توانایى نیز انجام مى گیرد، و آن دعائى است که نشان دهنده عدم استقلال قدرتهاى ما در برابر قدرت پروردگار است، و به عبارت دیگر مفهوم آن توجه به این حقیقت است که اسباب و عوامل طبیعى هر چه دارند از ناحیه او دارند، و به فرمان او هستند، اگر به دنبال دارو میرویم و شفا از آن مى طلبیم به خاطر آن است که او آن اثر را به دارو بخشیده (این نوع دیگرى از دعا است که در احادیث اسلامى نیز به آن اشاره شده است).
کوتاه سخن اینکه دعا یک نوع خود آگاهى و بیدارى دل و اندیشه، و پیوند باطنى با مبدء همه نیکیها و خوبیها است، لذا در سخنان حضرت على ع مى خوانیم” لا یقبل اللَّه عز و جل دعاء قلب لاه “:” خداوند دعاى غافل دلان را مستجاب نمى کند” «7». و در حدیث دیگر از امام صادق ع به همین مضمون مى خوانیم” ان اللَّه عز و جل لا یستجیب دعاء بظهر قلب ساه ” «8».
3- شرائط اجابت دعاء
توجه به کیفیت این شرائط نیز روشنگر حقایق تازه اى در زمینه مساله بظاهر بغرنج دعاء است، و اثر سازنده آن را آشکار مى سازد در روایات اسلامى شرائطى بر استجابت دعا مى خوانیم از جمله:
1- براى اجابت دعا باید قبل از هر چیز در پاکى قلب و روح کوشید، و از گناه توبه کرد، و خودسازى نمود، و از زندگى رهبران الهى الهام گرفت.
از امام صادق ع نقل شده که فرمود: ایاکم ان یسئل احدکم ربه شیئا من حوائج الدنیا و الاخرة حتى یبدء بالثناء على اللَّه و المدحة له و الصلاة على النبى و آله، ثم الاعتراف بالذنب، ثم المسالة :” مبادا هیچ یک از شما از خدا تقاضایى کند مگر اینکه نخست حمد و ثناى او را بجا آورد و درود بر پیامبر و آل او بفرستد بعد به گناه خود نزد او اعتراف (و توبه) کند سپس دعا نماید «8».
2- در پاکى زندگى از اموال غصب و ظلم و ستم بکوشد، و تغذیه او از حرام نباشد از پیامبر اسلام ص نقل شده: من احب ان یستجاب دعائه فلیطب مطعمه و مکسبه :” کسى که دوست دارد دعایش مستجاب گردد باید غذا و کسب خود را پاک کند” «10».
3- از مبارزه با فساد و دعوت بسوى حق خود دارى نکند، زیرا آنها که امر بمعروف و نهى از منکر را ترک مى گویند دعاى مستجابى ندارند، چنان که از پیامبر اسلام ص نقل شده: لتامرن بالمعروف و لتنهن عن المنکر، او لیسلطن اللَّه شرارکم على خیارکم و یدعوا خیارکم فلا یستجاب لهم: ” باید امر به معروف و نهى از منکر کنید و الا خداوند بدان را بر نیکان شما مسلط مى کند و هر چه دعا کنند مستجاب نخواهد شد”! «11».
در حقیقت ترک این وظیفه بزرگ” نظارت ملى” نابسامانیهایى در اجتماع به وجود مى آورد که نتیجه آن خالى ماندن صحنه اجتماع براى بدکاران است، و دعا براى برطرف شدن نتایج آن بى اثر است زیرا این وضع نتیجه قطعى اعمال خود انسان مى باشد. 4- عمل به پیمانهاى الهى- ایمان و عمل صالح و امانت و درستکارى یکى دیگر از شرائط استجابت دعا است. زیرا آن کس که به عهد خویش در برابر پروردگارش وفا نکند نباید انتظار داشته باشد که مشمول وعده اجابت دعا از ناحیه پروردگار باشد.
کسى نزد امیر مؤمنان على ع از عدم استجابت دعایش شکایت کرد و گفت با اینکه خداوند فرموده دعا کنید من اجابت مى کنم، چرا ما دعا مى کنیم و به اجابت نمى رسد؟! اما در پاسخ فرمود:
ان قلوبکم خان بثمان خصال:
اولها: انکم عرفتم اللَّه فلم تؤدوا حقه کما اوجب علیکم، فما اغنت عنکم معرفتکم شیئا.
و الثانیة: انکم آمنتم برسوله ثم خالفتم سنته و امتم شریعته فاین ثمرة ایمانکم؟
و الثالثة: انکم قراتم کتابه المنزل علیکم فلم تعملوا به، و قلتم سمعنا و اطعنا ثم خالفتم! و الرابعه: انکم قلتم تخافون من النار، و انتم فى کل وقت تقدمون الیها بمعاصیکم، فاین خوفکم؟
و الخامسة: انکم قلتم ترغبون فى الجنة، و انتم فى کل وقت تفعلون ما یباعدکم منها فاین رغبتکم فیها؟
و السادسة: انکم اکلتم نعمة المولى فلم تشکروا علیها! و السابعة: ان اللَّه امرکم بعداوة الشیطان، و قال إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا، فعاد یتموه بلاقول، و والیتموه بلا مخالفة.
و الثامنة: انکم جعلتم عیوب الناس نصب اعینکم و عیوبکم وراء ظهورکم تلومون من انتم احق باللوم منه فاى دعاء یستجاب لکم مع هذا و قد سددتم ابوابه و طرقه؟ فاتقوا اللَّه و اصلحوا اعمالکم و اخلصوا سرائرکم و امروا بالمعروف و انهوا عن المنکر فیستجیب لکم دعائکم : «12».
” قلب و فکر شما در هشت چیز خیانت کرده (لذا دعایتان مستجاب نمى شود):
1- شما خدا را شناخته اید اما حق او را ادا نکرده اید، بهمین دلیل شناخت شما سودى بحالتان نداشته!.
2- شما به فرستاده او ایمان آورده اید سپس با سنتش به مخالفت برخاسته اید ثمره ایمان شما کجا است؟
3- کتاب او را خوانده اید ولى به آن عمل نکرده اید، گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم سپس به مخالفت برخاستید! 4- شما مى گوئید از مجازات و کیفر خدا مى ترسید، اما همواره کارهایى مى کنید که شما را به آن نزدیک مى سازد …
5- مى گوئید به پاداش الهى علاقه دارید اما همواره کارى انجام مى دهید که شما را از آن دور مى سازد …
6- نعمت خدا را مى خورید و حق شکر او را ادا نمى کنید.
7- به شما دستور داده دشمن شیطان باشید (و شما طرح دوستى با او مى ریزید) ادعاى دشمنى با شیطان دارید اما عملا با او مخالفت نمى کنید.
8- شما عیوب مردم را نصب العین خود ساخته و عیوب خود را پشت سر افکنده اید … با این حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد؟ در حالى که خودتان درهاى آن را بسته اید؟ تقوا پیشه کنید، اعمال خویش را اصلاح نمائید امر به معروف و نهى از منکر کنید تا دعاى شما به اجابت برسد”.
این حدیث پر معنى با صراحت مى گوید:
وعده خداوند به اجابت دعا یک وعده مشروط است نه مطلق، مشروط به آنکه شما به وعده ها و پیمانهاى خود عمل کنید در حالى که شما از 8 راه پیمان شکنى کرده اید، و اگر به این پیمان شکنى پایان دهید دعاى شما مستجاب مى شود.
عمل به دستورات هشتگانه فوق که در حقیقت شرائط استجابت دعا است براى تربیت انسان و به کار گرفتن نیروهاى او در یک مسیر سازنده و ثمر بخش کافى است.
5- دیگر از شرائط استجابت دعا توام گشتن آن با عمل و تلاش و کوشش است در کلمات قصار امیر مؤمنان على ع مى خوانیم: الداعى بلا عمل کالرامى بلا وتر! (نهج البلاغه- حکمت 337):” دعا کننده بدون عمل و تلاش مانند تیرانداز بدون” زه” است”!. با توجه به اینکه” وتر” (زه) عامل حرکت و وسیله پیش راندن تیر به سوى هدف است نقش” عمل” در تاثیر” دعا” روشن مى گردد.
مجموع شرائط پنجگانه فوق روشنگر این واقعیت است که دعا نه تنها نباید جانشین اسباب طبیعى و وسائل عادى براى وصول به هدف گردد، بلکه براى اجابت آن باید در برنامه هاى زندگى دعا کننده دگرگونى کلى به عمل آید، روحیات شخص، نوسازى شود، و در اعمال پیشین تجدید نظر گردد. آیا چسبانیدن عنوان” مخدر” به دعا با چنین شرایطى نشانه بى اطلاعى و یا اعمال غرض نیست؟!
پی نوشتها :
(1) اصول کافى جلد 2 صفحه 468.
(2)” نیایش” نوشته طبیب و روانشناس مشهور” الکسیس کارل)،
(3) نیایش آلکسیس کارل.
(4) اصول کافى جلد 2 صفحه 338 باب فضل الدعاء و الحث علیه حدیث 3.
(5) آئین زندگى صفحه 156.
(6) آئین زندگى صفحه 152.
(7 و 8) اصول کافى جلد 2- صفحه 342 باب الاقبال على الدعاء حدیث 1.
(9) سفینة البحار جلد اول صفحه 448 و 449. […..](10 و 11) سفینة البحار جلد اول صفحه 448 و 449.
(12) سفینة البحار ج 1- صفحه 448 و 449.

دعا از منظر قرآن

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا