پیشگویی ۱۱ سپتامبر در قرآن
این بحث پیش بینی قرآن درمورد حادثه ۱۱ سپتامبر برجهای دو قلوی آمریکا چقدر صحت دارد آیا این بحث اصلا صحت دارد . ممنونم .
در پاسخ به این سؤال توجه به نکات ذیل حائز اهمیت است: یکم- مسلما در اینکه خداوند متعال به تمامى حوادث عالم از ابتداى خلقت تا پایان آن علم کامل دارد هیچگونه جاى شک و تردیدى نیست اما این که توقع داشته باشیم که هر حادثه اى هر چند مهم که در جهان اتفاق مى افتد در مرتبه ظاهر قرآن آمده باشد، به هیچ وجه با فلسفه قرآن و هدف از نزول آن سازگار نیست. زیرا هدف از نزول قرآن، هدایت، تربیت و تکامل انسان است و در این راه این کتاب ارزشمند الهى از هر آنچه که براى نیل به سعادت فردى و اجتماعى بشر در دو جهان لازم است، فرو گذار نکرده است -ما فرطنا فى الکتاب من شى ء.1 منتها گاهى به صورت کلى این اسباب بیان شده است مانند دعوت به کسب علم و دانش و… و گاهى به جزئیات پرداخته مانند بیان معارف عظیم الهى، احکام اسلامى و مسائل اخلاقى، پند و اندرز از سرگذشت اقوام و ملت هاى پیشین وبیان مسأله مرگ و جهان آخرت و… در هر صورت قرآن کتاب هدایت است و بس.
البته باید توجه داشته باشید که آنچه اکنون مورد بحث ماست مرتبه ظاهر قرآن است که براى بشر عادى فهم پذیر است نه مرتبه باطن آن که در دسترسى راسخون فى العلم است. بنابراین مانعى ندارد که همه حقایق هستى در مرتبه باطن قرآن وجود داشته باشد و پیامبر صلی الله علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام از آن اطلاع داشته باشند، ولى در مرتبه ظاهر و فهم بشر عادى قابل فهم و درک نباشد.
بر این اساس این که انتظار داشته باشیم که تمامى حوادث جهان از ابتداى خلقت تا پایان جهان در قرآن آمده باشد و قرآن حوادث مربوط به آینده را پیش گویى کرده باشد به هیچ وجه با آنچه ما از ظواهر قرآن مى یابیم تناسب ندارد بلکه چه بسا برخلاف فلسفه و کار ویژه آن باشد، بله در قرآن کریم در مواردى که اصل هدایت انسانها و یا اعجاز قرآن اقتضا مى نموده، سرگذشت هاى آموزنده از زندگى ملت هاى پیشین و پیامبران آنان آورده و یا این که برخى موضوعات نظیر پیروزى لشکر رومیان در مقابل امپراطورى ایران در سال هاى اولیه ظهور اسلام را پیش بینى کرده است، ولى همانگونه که گذشت به هیچ وجه انتظار تبیین تمامى حوادث را نمى توان از قرآن داشت.
دوم- هر چند قرآن کریم از بیان تمام جزئیات حوادث زندگى بشرى در آینده امتناع ورزیده، اما در راستاى اهداف خویش یعنى هدایت، تربیت و تأمین سعادت دنیوى انسانها، به تبیین خطوط اساسى زندگى بشر براساس سنت هاى ثابت و غیر قابل تغییر الهى پرداخته است سنت هایى که از ابتداى حیات بشر همواره ترسیم کننده سرنوشت آن بوده و تا قیامت نیز ادامه خواهد داشت.
به عنوان نمونه قرآن کریم در آیات متعددى از قطعیت سقوط فرهنگ ها، تمدن ها و نظام هاى بشرى بحث مى کند و این تغییر و تحول در میان زندگى امت ها را یکى از سنت هاى مهم و غیر قابل تخلف دستگاه حکیمانه خلقت تلقى مى کند: «قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فى الارض فانظروا کیف کان عاقبه المکذبین. هذا بیان للناس و هدى و موعظه للمتقین. ولاتهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین… پیش از شما سنت هایى وجود داشت پس در روى زمین گردش کنید و بنگرید سرانجام تکذیب کنندگان آیات خدا چگونه بوده است این بیانى است براى عموم مردم و هدایت و اندرزى است براى تقوا پیشگان و شما اى ایمان آوردگان سست نشوید و اندوهگین مگردید که شما برترید اگر به راستى ایمان داشته باشید…آل عمران، / 137 تا 139
بررسى آیه فوق این واقعیت را نمایان مى سازد که علت انحطاط تمدن ها دورى و فاصله گرفتن آنها از خداوند و تعالیم پیامبران الهى بوده است، این آیه ضمن عبرت آموزى به مسلمانان، به آنها امید مى دهد که در صورت حفظ ایمان به خداوند و حرکت در مسیر هدایت الهى نه تنها دچار انحطاط نمى شوند، بلکه برترى و پیروزى از آن آنهاست.
براساس یکى دیگر از سنت هاى الهى، بین دگرگونى هاى اجتماعى با تحولات و تغییرات درونى جامعه و مردم همبستگى عمیق وجود دارد، طبق این ضابطه الهى تنها دگرگونى و تحول فکرى و عقیدتى و رفتارى و اخلاقى مطلوب و یا نامطلوب، یک قوم و یک جامعه و ملت است که مى تواند زمینه پرداز و علت دگرگونى ها و تغییرات تکامل یا ارتجاعى در ابعاد و جوانب مختلف حیات آن قوم و نسل جامعه باشد: «ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بأنفسهم خداوند سرنوشت هیچ قوم و جامعه اى را دگرگون نخواهد ساخت مگر زمانى که خود آن جامعه حالشان را از درون دگرگون سازند.رعد، / 11
به طور خلاصه از دیدگاه اسلامى و با بررسى سرنوشت تمدن هایى که دچار فروپاشى و انحطاط شده اند، مى توان به این جمع بندى دست یافت که مهمترین عامل سقوط تمدن ها عبارتند از:
1 بشرى بودن آنان و عدم ارتباط با تعالیم الهى.
2 انحراف و انقطاع از تعالیم اصیل الهى.
و اگر تمدنى از دوخصوصیت فوق مبرا باشد یعنى اولا بر پایه تعالیم اصیل الهى شکل گرفته باشد و ثانیا به صورت مستمر در این راه باقى بماند، به هیچ وجه زوال و نابودى در آن راه ندارد. زیرا هر امرى که صبغه الهى داشته باشد، جاودانى است: «ولو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض ولکن کذبوا فأخذناهم بما کانوا یکسبون اگر مردم آبادى ها ایمان مى آوردند و راه توحید و تقوا را پیش مى گرفتند، بى تردید براى آنها برکت هایى از آسمان و زمین مى گشودیم اما آنان راه تکذیب و انکار لجوجانه حق را در پیش گرفتند پس به خاطر کارهایى که انجام دادند آنان را مؤاخذه کردیم» (اعراف، آیه 96).
و همچنین در آیه اى دیگر مى فرماید: «و ألو استقاموا على الطریقه لأسقیناهم ماءا غدقا و اگر اینان راه مستقیم توحید و تقوا را ادامه دهند ما اینان را از روزى و نعمت هاى فراوان سیراب مى سازیم» جن، آیه 16.
سوم- بالاخره با توجه به مطالب فوق در خصوص حادثه یازده سپتامبر و ذکر آن در قرآن مى توان چنین گفت: این که آیه خاصى درباره این موضوع در قرآن وجود داشته باشد مانند پیش بینى پیروزى لشکر روم (به عنوان اهل کتاب) بر لشکر ایران (به عنوان مشرکان) که در آیات ابتداى سوره روم آمده و درست در چند سال بعد از ظهور اسلام به حقیقت پیوست، چنین آیه اى در این زمینه وجود ندارد و آیه 109 سوره توبه را که برخى شایع کرده اند نه تنها درباره موضوعى کلى است و بسیارى از حوادث فردى و اجتماعى بشر از ابتداى خلقت تا پایان آن را شامل مى شود، بلکه در جزئیات مانند تعداد طبقات برج هاى دوقلوى مرکز تجارت جهان آمریکا و نام خیابان و… هیچ گونه مطابقتى ندارد. ما در انتساب مطالب و قضایا به قرآن باید نهایت دقّت و احتیاط را به کار بریم، تا قداست این کتاب شریف و معجزات و پیشگویى هاى آن براى همیشه در چشم و نظر جهانیان محفوظ بماند. اما اگر منظور مطابقت برخى آیات قرآن- که بیانگر سنت هاى ثابت الهى در مورد ظهور و سقوط تمدن هاى بشرى است.2و همچنین در هیچ روایتى از معصومین به این قضیه اشاره نشده است. اگر واقعاً این حادثه از طرف قرآن مى خواست بیان شود چرا هیچ معصومى حتى به کنایه در این مورد اشاره اى نکرده اند؟
_____________________
1-انعام، آیه 38
2- ظهور و سقوط تمدن ها از دیدگاه قرآن، على کرمى،
پیشگویی ۱۱ سپتامبر در قرآن