درمان پرگویی
من یک مشکلی دارم
من زیاد صحبت می کنم و نمی توانم لحظه ای ساکت بمانم اصلا دست خودم نیست من برای ترک این عادت چه کار کنم
هرچند برای پاسخ به این سوال ضرورت دارد موضوع به طور بیشتر و دقیق تر روشن شود و به عبارت دیگر منظورتان بیشتر و بهتر بین فرمایید ولی می توان نکاتی را درباره کنترل زبان به عرضتان برسانیم. بنابراین در ابتدا ضرورت کنترل زبان و سپس مطالبی را درباره چگونگی آن به عرضتان می رسانیم.ضرورت کنترل زبان:پیامبر مکرم اسلام زیبایی انسان را در زبان او می داند. «الجمال فی اللسان»( بحار الانوار، ج77، ص 141.) سخن گفتن نعمت بسیار بزرگی است که عامل تفهیم در زندگی اجتماعی آدمی است،
هر چه اجتماع بزرگ تر و روابط گسترده تر شود نیاز به خوب صبحت کردن و مقید به آداب گفتگو شدن بیشتر می شود. در جامعه کسانی موفق ترند که بهتر می توانند خواسته ها و نظریات خود را بیان کنند و یا خوب و فصیح و زیبا سخن گویند، و از آنجا که زبان مهم ترین وسیله ارتباط انسان ها با یکدیگر و اطلاع رسانی و مبادله افکار و اندیشه ها است، می توان آن را از فعال ترین عضو بدن یاد کرد، زبان بیش از هر چیز دیگر بر انسان حاکمیت دارد، و همیشه در اختیار انسان است از این رو اگر افسار گسیخته باشد، خطرات آن با خطرات هیچ یک از اعضاء دیگر قابل قیاس نیست، آفات و گناهان کبیره ای که از زبان برمی خیزد، بسیار است که می توان آن را به گفته بعضی به صدها رسانید مانند: تهمت، دروغ، غیبت، سخن چینی، گواهی به باطل، خودستایی،اشاعه فحشاء و نشر اکاذیب، بیهوده گفتن، ناسزا گویی، خشونت با زبان، اصرار بی جا، تکدی گری و چاپلوسی با زبان، مسخره کردن، و آزار رسانی به دیگران با زبان، نکوهش دیگران، کفران نعمت با زبان، تبلیغ باطل و تشویق به گناه، وعده دروغ، بدزبانی، نهی از معروف و امر به منکر با زبان و…و بعضی از گناهان نیز به طور غیرمستقیم از زبان سرچشمه می گیرد و می تواند رابطه ای با زبان داشته باشد، مانند: ریا، حسادت، تکبّر، قتل نفس، زنا و روابط نامشروع و…بر همین اساس از رسول خدا(ص) روایت شده فرمود: «انّ اکثر خطایا ابن آدم فی لسانه؛ قطعاً بسیاری از گناهان انسان از ناحیه زبان او است.» و نیز فرمود: «نجاة المؤمن فی حفظ اللسان (نجات و رستگاری انسان با ایمان در کنترل زبان استپس زبان مهم ترین کلید دانش و فرهنگ و عقیده و اخلاق است و اصلاح آن سرچشمه همه اصلاحات اخلاقی، و انحراف آن سبب انواع انحرافات است. زبان ترجمان دل و نماینده عقل و کلید شخصیت و مهم ترین دریچه روح است.
آن چه بر صفحه روح انسان نقش می بندد. قبل از هر چیز بر صفحه زبان و در لابلای گفته های او ظاهر می شود. زبان در عین اینکه یکی از شگفت انگیزترین آفریدهای پروردگار و از بزرگترین نعمتهای او است ، می تواند بسیار خطرناک و سرچشمه گناهان بیشماری باشد و خرمن سعادت انسان را به آتش بکشد.از این رو لازم است هر فردی برای کنترل و استفاده صحیح از زبان برنامه ای داشته باشد .مهمترین اموری که می تواند ما را در کنترل زبان و پرگویی یاری کند عبارتند از:1. توجه جدی به خطرات زبان:برای پرهیز آسیبهای زبان قبل از هر چیز توجه کامل به خطرات آن لازم است. هر روز صبح که انسان از خواب بیدار می شود باید به خود توصیه کند که باید مراقب خطرات زبانش باشد. زیرا این عضو می تواند انسان را به اوج سعادت یا خاک ذلت و شقاوت بکشاند.
در حدیثی از پیامبر اسلام(ص) چنین آمده است: هنگامی که فرزندان آدم صبح می کنند تمام اعضای بدن به زبان هشدار می دهند و می گویند تقوای الهی را در مورد ما رعایت کن، چرا که اگر تو به راه راست بروی، ما نیز به راه راست می رویم و اگر تو به راه کج بروی ما نیز به راه کج می رویم. [اخلاق در قرآن، آیه ا… مکارم شیرازی، ج 1، ص 319] در ادامه برخی از احادیث هشدار دهنده را متذکر می شویم -حدیثی از امیرالمومنان علیه السلام : کسی که سخن بسیار بگوید خطا و لغزش او فراوان می شود و کسی که خطا و لغزشش فراوان گردد حیاء او کم می شود و کسی که حیائش کم شود، پرهیزگاری اش کم می شود و کسی که پرهیزگاریش کم شود، قلبش می میرد و کسی که قلبش بمیرد، داخل آتش دوزخ می شود.
[نهج البلاغه، کلمات قصار 349]- الکلام کالدواء قلیله ینفع و کثیره قاتل سخن مانند داروست، اندکش مفید زیادش کشنده است غرر الحکم، شماره 21822.سکوت:از طرف دیگر توجه به اهمیت و آثار سکوت در روایات پیشوایان دین و طبیبان روح و جان انسان؛ فرد را از پرگویی نگه می دارد. هر قدر انسان کمتر سخن بگوید، لغزش های او کمتر است و هر قدر بیشتر سکوت کند، سلامت او بیشتر است. علاوه بر این تمرین و تجربه سکوت سبب می شود که انسان زبانش را در اختیار خود بگیرد و از طغیان و سرکشی آن بکاهد. باید توجه داشت که مراد سکوت مطلق نیست چون بسیاری از مسائل مهم زندگی اعم از معنویات و مادیات و عبادات و فرا گرفتن علوم و فضایل و اصلاح در میان مردم، از طریق سخن گفتن است، بلکه منظور کم سخن گفتن، یا به تعبیر دیگر خاموشی در برابر سخنان فساد انگیز یا مشکوک و بی محتوا و مانند آن است. روایاتی که ارزش و آثار سکوت را بیان می کند ر.ک: (میزان الحکمه، ج 5، ص 435):
1. سکوت طولانی را رعایت کن چون شیطان را از تو می راند و در امر دین یاور و مددکار توست.
2. سکوت دری از درهای حکمت است؛ سکوت محبت می آورد و راهنما به هر کار خیر است
3. انسان ساکت هیبتش زیاد است.
4. اگر سخن گفتن نشانه سخنوری است در سکوت سلامت و ایمنی از لغزش است
5. هیچ نگهبانی چون سکوت نیست.در حدیثی جامع و جالب از امیرمومنان(ع) می خوانیم: اگر دوست داری از سلامت نفس برخوردار شوی و عیب ها و کاستی هایت پوشیده بماند، کمتر سخن بگوی و بیشتر خاموش باش تا فکرت قوی و قلبت نورانی گردد. [تصنیف غررالحکم، ص 216، ش 4252 ]البته سکوت همواره امر مطلوبى نیست؛ چنانچه سخن گفتن نیز این طور است. پس بایستى سخنان را طبقه بندى کرد و در موارد لزوم سخن گفت. در موارد غیرضرورى نیز از سخن باز ایستاد؛ مثلاً اگر سخن گفتن براى هدایت کسى یا براى ابراز محبت به همسر و فرزند باشد، بسیار نیکو است. هم چنین احوال پرسى از دیگران و…؛ ولى اگر سخن لغو و بیهوده و یا خداى ناکرده مشتمل بر گناه باشد، در این صورت بایستى از آن پرهیز کرد.سعدی نیز در این باب سروده است:اگر چه پیش خردمند خامشی ادب استبه وقت مصلحت آن به که در سخن کوشیدو چیز طیره عقل است: دم فرو بستنبه وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشیو نیز گفته است:سخن گرچه دلبند و شیرین بودسزاوار تصدیق و تحسین بودچو یکبار گفتی، مگو باز پسکه حلوا چو یکبار خوردند
بس3.مراقبه :داشتن حالت مراقبه نسبت به همه اعمال به ویژه گفتار و فعالیت هایی که توسط زبان انجام می گیرد و محاسبه و حسابرسی در هنگام خواب و در پایان فعالیت های روزانه عاملی مهم در کنترل زبان و بازداشتن آن از پرگویی است. کنترل دایم بر گفتار و سخنان هم چون پاسبانی که با چشم باز و حواس جمع مواظب اعمال مجرمان است و فعالیت های آنها را شدیدا تحت نظر دارد و سپس حسابرسی و رسیدگی به پرونده اعمال زبان در طول روز، موجب می گردد که به تدریج گفتار انسان تحت کنترل درآید و پرگویی انسان مهار گردد.4.زمان بر بودن :باید توجه داشت که منع زبان از پرگویی کاری تدریجی و طولانی است. انسانی که سالها به پرگویی و کنترل نداشتن بر زبانش عادت داشته و این عمل در او به صورت ملکه درآمده است، نمی تواند یک روزه بر خلاف آن عمل کند، بلکه باید قرار بر این بگذارد که هر روز مقداری از پرگویی اش را کم کند تا به تدریج با تسلط بر زبان و سخنانش بتواند به مقدار لازم و ضروری از زبانش استفاده کند و سخن بگوید.توصیه ها و راهکارهای زیر مى تواند به شما کمک کند:
1.هر روز صبح با خود شرط کنید که زبان خود را به کنترل خود درآورید و کمتر سخن بگویید در طول روز نیز در موقعیت هایى که احتمال خروج از حد معمول حرف زدن است این شرط را به یاد آورید
2.در پایان روز نیز به حسابرسی عملکرد روزانه خود بپردازید تا به تدریج تسلط کافى و کاملى بر سخن گفتن خود پیدا کنید
3.برای خود پاداشها و جریمه هائی را در نظر بگیرید و در پایان هر روز وقتی حسابرسی می کنید اگر در رسیدن به اهداف(کمتر حرف زدن)موفق بودید به خود پاداش دهید و اگر اهداف آن روز بدست نیامد نفس خود را تنبیه کنید تا کنترل آنرا بدست خود بگیرید مثلا در ابتدای روز شرط کنید که اگر زیاد روی در حرف زدن داشتید یک روز روزه بگیرید .
4. دوستان متین و کم حرف را به عنوان رفقاى صمیمى خود انتخاب کرده و با آنها بیشتر رفت و آمد کنید
5. در صورت امکان، هم اتاقى هاى حلیم و کم حرف را انتخاب کنید.
6. با اساتید، بزرگان و افراد باتجربه اى که قابل اعتماد و احترام شما هستند بیشتر رفت و آمد کنید و از آنها الگو بگیرید
7. ارزش و اهمیت سکوت و کم حرف زدن را در لابه لاى کتب علمى، اخلاقى و روایات ائمه معصومین(ع) مطالعه کنید و درباره آنها بیاندیشید.
8. رفتارهایی را که مغایر با زیاد سخن گفتن است، تقویت کنید. مثل گوش کردن فعال ، توجه نمودن به گفته های دیگران و تفکر وتامل کردن نسبت صحبتهای که صورت گرفته
9. خود را با موقعیتهای که کمتر در آنها صحبت می کنید آشنا نمائید مثلا مطالعه کتاب مورد علاقه ، مجلات و روزنامه در پایان نامه ای از حضرت امام خمینی رحمه الله علیه را که برای عروس خود( خانم فاطمه طباطبائی )در این زمینه آمده بیان می کنیم متن نامه دخترم! به بعض آفات این عنصر کوچک و این زبان سرخ که سر سبز را به باد دهد. از این دشمن بزرگ انسانیت و معنویت غافل مشو.گاهی که در جلسات أنس با دوستان هستی. خطاهای بزرگ این عضو کوچک را آن قدر که میتوانی شمارش کن و ببین با یک ساعت عمر تو که باید صرف جلب رضای دوست شود، چه میکند و چه مصیبتها به بار میآورد که یکی از آنها غیبت برادران و خواهران است.ببین با آبروی چه کسی بازی میکنی و چه اسراری را از مسلمانان روی دایره میریزی و چه حیثیّاتی را خدشهدار میکنی و چه شخصیتهایی را میشکنی؟آن گاه این جلسه شیطانی، مقیاس بگیر و ملاحظه کن که در یک سال در همین امر پیشپا افتاده چه کردی و در پنجاه، شست سال دیگر چه خواهی کرد و چه مصیبتها برای خود به بار خواهی آورد و در عین حال آن را کوچک میشماری و این کوچک شمردن از حیلههای ابلیس است که خداوند به لطف خود، ما را همگی از آن مصون دارد.منبع نامه: شیروانی، علی، برنامه سلوک در برنامههای سالکان.
درمان پرگویی