دین و اندیشه

نهی رسول خدا(ص) در قرآن

پرسش و پاسخ

به طور کلی دلایل نهی که قرآن خطاب به رسول خدا می فرماید، چیست و شامل چه مواردی است؟ وآیا این نهی ها با مقام عصمت ایشان منافات ندارد؟ برای نمونه آیه ای در سوره قیامت آمده (لاتحرک لسانک لتعجل به)، دلیل این نهی آیه چیست و چرا اصلا پیامبر از این کار نهی شده اند؟ تشکر

1. نهی کردن پیامبر ص از انجام کاری و یا گفتن سخنی در هر مورد دلیل خاص خود را دارد و نمی توان حکم کلی برای هر موردی بیان کرد .2. بدون شک هر نهی دارای مصالح و منافع خاص خود و یا دوری از ضررهایی است که یا مربوط به شخص پیامبر و یا امت او است .3. مثلا در مورد آیات سوره مبارکه قیامت یعنی : لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ (16) إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ (17) فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ (18) ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ (19) ؛ می توان گفت که این آیات در حقیقت به منزله جمله معترضه اى است که گاه گوینده در لابه لاى سخن خویش مى آورد، مثلا شخصى مشغول خطابه است و مى بیند آخر مجلس مملو از جمعیت شده در حالى که جلو مجلس خالى است موقتا سخنان خویش را قطع مى کند، و حاضران را دعوت به جلو آمدن مى کند تا جا براى آیندگان باز شود و بعد به سخنان خویش ادامه مى دهد و یا استادى به هنگام تدریس غفلتى از شاگرد خود مى بیند سخن خویش را قطع کرده و به او هشدار مى دهد سپس درس را ادامه مى دهد. اگر شخصى ناآگاه، آن سخنرانى یا این تدریس را از نوار بشنود ممکن است گرفتار اشتباه شود، و از عدم ارتباط این جمله ها با جمله هاى قبل و بعد تعجب کند، ولى با دقت در شرایط خاص مجلس، فلسفه این جمله هاى معترضه روشن مى شود.
با توجه به این مقدمه ساده به تفسیر آیات مورد بحث مى پردازیم.
خداوند موقتا رشته سخن در باره قیامت و احوال مؤمنان و کافران را رها کرده، و تذکر فشرده اى به پیامبرش در باره قرآن مى دهد و مى فرماید:
” زبانت را به خاطر عجله براى خواندن آن، حرکت مده” (لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ).
در تفسیر این آیه، مفسران گفتگو بسیار دارند، و روی هم رفته سه تفسیر براى آن ذکر شده است.
نخست تفسیر معروفى است که از ابن عباس در کتب حدیث و تفسیر نقل شده است، و آن اینکه پیامبر ص به خاطر عشق و علاقه شدیدى که به دریافت و حفظ قرآن داشت، هنگامى که پیک وحى آیات را بر او مى خواند، همراه او زبان خود را حرکت مى داد و عجله مى کرد، خداوند او را نهى فرمود که این کار را مکن، خود ما آن را براى تو جمع مى کنیم.
دیگر اینکه: مى دانیم قرآن داراى دو نزول است:” نزول دفعى” یعنى همه آن یک جا در” شب قدر” بر قلب پاک پیامبر ص نازل شد، و” نزول تدریجى” که در طى 23 سال صورت گرفته، پیامبر ص به خاطر عجله اى که در ابلاغ دعوت داشت گاه قبل از نزول تدریجى، و یا همراه آن آیات را تلاوت مى کرد، به او دستور داده شد که از این کار خود دارى کند، و بگذارد هر آیه اى در موقع خود تلاوت و ابلاغ گردد.
و به این ترتیب مضمون این آیه همانند آیه 114 سوره طه است (وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضى إِلَیْکَ وَحْیُهُ :)” در باره قرآن عجله مکن پیش از آنکه وحى آن تمام شود”.
این دو تفسیر تفاوت زیادى با هم ندارند، و در مجموع به این معنى باز مى گردد که پیامبر ص حتى در گرفتن وحى هم نباید عجله کند.
تفسیر سومى که طرفدار بسیار کمى دارد این است که مخاطب در این آیات گنهکاران در قیامتند که به آنها دستور داده مى شود نامه اعمال خود را بخوانند و حسابگر خویش باشند، و به آنها گفته مى شود: در خواندن آن عجله نکنید طبیعى است آنها به هنگام خواندن نامه عمل خود وقتى به” سیئات” مى رسند ناراحت مى شوند، و مى خواهند با عجله از آن بگذرند، این دستور به آنها داده مى شود و آنها را از عجله باز مى دارد، و موظف مى شوند هنگامى که فرشتگان الهى نامه اعمال آنها را مى خوانند آنها نیز از آنها پیروى کنند.
مطابق این تفسیر این آیات شکل جمله معترضه ندارد، و با آیات گذشته و آینده مربوط است، و همگى با هم پیوند دارد، چرا که همه مربوط به احوال قیامت و معاد است، ولى طبق تفسیر اول و دوم- همانگونه که گفتیم این آیات جنبه معترضه دارد.
ولى به هر حال تفسیر سوم، مخصوصا با توجه به ذکر نام قرآن در آیات بعد، بسیار بعید به نظر مى رسد، و اصولا لحن آیات به خوبى نشان مى دهد که مراد یکى از دو تفسیر قبل است، و جمع میان آن دو نیز مانعى ندارد، هر چند لحن آیات بعد موافق تفسیر اول یعنى تفسیر مشهور است .
ر. ک : تفسیر نمونه، ج 25، ص 296 .

نهی رسول خدا(ص) در قرآن

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا