کمال انسان
در قرآن هدف از آفرینش انسان را عبث نبودن و عبادت بیان کرده اند ولی هر دو از اسباب رسیدن به مال محسوب می شود و هدف غایی از آفرینش انسان به کمال رسیدن از سوی منبع فیض و جود و کرم و بخشش و که همان فیاض علی الاطلاق می باشد ؟ چرا در قرآن از به کمال رسیدن انسان به عنوان هدف آفرینش صحبتی نشده است ؟
مطالعه در آیات قرآنی این حقیقت را به وضوح روشن مى کند که از دیدگاه اسلام کمال نهایی انسان تعلق به دنیا و طبیعت نداشته، متعلق به جهان ابدی است، یعنى گرچه کمال امری است که باید در این عالم کسب شود، ولی ظهور این کمال به صورت مقصد نهایی حیات انسان، در عالم آخرت است و دنیا با تمام وسعت و گستردگی خود ظرفیت ظهور کمال نهایی انسان را ندارد. از این رو، جهان دیگری در پی این جهان هست که از محدودیتهای این عالم منزه و از حجابهای فراوان موجود در آن مبراست و لذا ظرفیت ظهور کمال نهایی انسان را داراست. مقصد نهایی حیات انسان آن چنان که از آیات قرآنى دریافت مى شود، مقام و مرتبتی است که از آن به «نزد خدا» تعبیر مى شود، یعنی انسان در نقطه نهایی سیر استکمالی خویش به جایگاهی می رسد که آن جا، نزد خدا و در جوار رحمت اوست. خداوند در قرآن در مورد سرنوشت نهایی متقین مى فرماید: «ان المتقین فى جنات و نهر فى مقعد صدق عند ملیک مقتدر» (1). به تحقیق پرهیزگاران در باغها و نهرها (ی بهشت جاودانی) منزل خواهند گزید. در جایگاهی راستین «نزد» خداوند سلطنت و عزت متنعمند. این آیه، جایگاه متقین را در نزد پروردگارشان معرفی کرده، آن را جایگاه واقعی آنان مى شمارد؛ جایگاهی که در حقیقت شایستگی اقامت پرهیزگاران را دارد. در جاى دیگر، قرآن دعا و تقاضای همسر فرعون را بیان می کند که از خداوند در خواست می کند: «رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة »(2) پروردگارا! برای من خانه ای در «نزد» خود در بهشت بنا کن. ویژگی بهشت، به عنوان منزلگاه انسان، این است که در نزد خدا و در جوار قدس اوست. نباید تصور کرد که بهشت اخروی عینا از نوع باغهای دنیوی است بلکه این بهشت اصولا متعلق به عالم دیگری است که تفاوتهای بنیادی با این عالم دارد. بهشت به معنى سفره کرامت الهی است که برای بندگان صالح خدا گسترده شده است و بهشتیان در جوار قرب ربوبی و بر سر سفره عنایات الهی هستند و از دست رحمت او انواع نعمات را دریافت می دارند. جایی که مطلوب نهایی و حقیقی انسان نیز جز رسیدن به آن نیست. انسان اگر از چیزهای دیگر خسته و دلزده می شود و برای همیشه نمی تواند خود را با آنها راضی کند، به خاطر آن است که روح او در جستجوى همان منزلگاه حقیقی است و تا به آنجا نرسد و رحل اقامت در کوی محبوب ازلی نیفکند، آرام و قرار نمى گیرد. از این رو تمام مساعی تربیتی باید در جهت کسب شایستگی برای رسیدن به حضور خدا باشد؛ و این کمال جز در سایه پرستش خدا حاصل نمى شود (3). در برخى از آیات هدف از آفرینش، پرستش خدا شمرده شده است (4). از سوی دیگر، پرستش خدا نیز باید بر اساس اختیار و داشتن آزادی درانتخاب باشد تا موجب کمال آدمی شود و لازمه آن، وجود زمینه برای آزمایش انسان است، تا در مواجهه با عوامل مخالف و موافق و بر سر چند راهیها از روی اختیار و به انتخاب خویش، سرنوشت خود را رقم زند، از این رو، در آیات دیگری، هدف از آفرینش انسان، آزمایش او شمرده شده است. (5) با توضیحی که داده شد معلوم مى شود این نوع اهداف، همگی جزء اهداف متوسط هستند و هدف نهایی چیزی جز «رسیدن به نزد خدا و برخوردارى از لذت وصل او نیست». (6) بدیهی است که هر چه نزدیکی انسان به خداوند متعال بیشتر باشد به همان اندازه از رحمت نامتناهی او بهره بیشتری مى برد. بنابر این، مقصد نهایی حیات انسان یک نقطه واحد نیست بلکه یک حقیقت دارای مراتب است. مطالعه در امیال فطری انسان و جهت گیری کلی آنها مى تواند ما را در شناخت کمال وجودی انسان یاری رساند. آنچه درباره انسان از حقایق انکار ناپذیر است، این است که شعاع امیال فطری او از قبیل حقیقت جویی، زیبایی دوستی و قدرت طلبی تا بی نهایت امتداد دارد و هیچکدام از آنها اقتضای محدودیت و توقف در مرتبه معینی را ندارند. این از خصایص بارز انسان است که دارای خواسته های نامحدود است و به کامیابی های موقت و محدود قانع نمى شود. بی نهایت بودن خواستهاى فطرى انسان حتى از نظر فیلسوفان غیر الهی نیز قابل انکار نیست بلکه از مهمترین اختلافات اساسی انسان و حیوان به شمار مى رود. (7) امیال فطری انسان با این که به امور مختلفی تعلق مى گیرند، سرانجام همه به هم می پیوندند و ارضای کامل و نهایی آنها در یک چیز خلاصه مى شود و آن ارتباط با سرچشمه علم، قدرت، جمال و کمال است و این، جز در سایه پیوند با بارگاه الهی و تقرب و نزدیکی به خدا امکان پذیر نیست. تنها در نزدیکی به خدا و اتصال به معدن جمال و کمال است که تمامی خواسته های فطری انسان ارضا و انسان به مطلوب نهایی خود نایل مى شود. جز پیوند با خدا، هر هدف و مقصد دیگری براى انسان، از آفت نقص و محدودیت مبرا نیست و به همین جهت پاسخگوى فطرت بی نهایت طلب او نخواهد بود. پى نوشت ها: 1-.قمر، 54، .55-2.تحریم، 3-و ان اعبدونى هذا صراط مستقیم (یس، 61) . 4- و ما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون: جن و انس را جز براى عبادت خود نیافریدم. (ذاریات، 56) . 5- در آیات متعددى از قرآن هدف از خلقت انسان آزمایش او شمرده شده است از جمله (کهف، 7)، (هود، 7) و (ملک، 2) . 6- در یکى از آیات قرآن به این که «رحمت» هدف نهایى خلقت انسان است، چنین اشاره شده است : و لا یزالون مختلفین الا من رحم ربک و لذلک خلقهم (هود، 118 و 119) انسانها پیوسته (از نظر سیر و حرکتشان) با هم اختلاف دارند مگر کسى که مورد رحمت پروردگار تو قرار گیرد و خداوند آنها را براى همین (رحمت) آفریده است. 7- براى بحث تفصیلى در این باره مراجعه کنید به «خودشناسى براى خودسازى» از استاد مصباح یزدى.- مطالب، برگرفته از کتاب: اخلاق اسلامى، محمدعلى سادات ص 27
کمال انسان