دین و اندیشه
آیا نزول قرآن، وابسته به سبب نزول است؟
برای بعضی آیات شان نزول ذکر شده، سوال اینجاست که اگه فلان اتفاق نمیفتاد، فلان آیه نازل نمیشد؟به بیان دیگه:یعنی اگه اتفاقات زمان پیامبر اسلام نمیفتاد، قرآن ، قرآنی نبود که الان هست؟ یعنی حرفای خدا وابسته به رفتار بنده هاش بوده!؟
نزول قرآن و اهداف آن به خواست و مشیت الهی و نیاز جامعه انسانی مربوط می شود نه خواست صرف مردم.باید دانست فهم این مساله به دانستن و شناختن موضوعاتی مانند نزول دفعی ، نزول تدریجی ، اسباب یا شأن نزول و … بستگی دارد.دانشمندان علوم قرآنی از برخی آیه های قرآن مانند: آیه 185 سوره «بقره» و آیه 3 سوره «دخان» و آیه 1 سوره «قدر» استنباط نموده اند قرآن یکباره نازل گردیده است. این را نزولِ دفعی قرآن یا انزال نامیده اند. از طرفی نیز آیاتى مانند آیه 106 سوره «اسراء» و آیه 32 سوره «فرقان» بیانگر نزول تدریجى قرآن یعنی تنزیل هستند . در توضیح مطلب باید گفت : بیشتر اهل سنت و برخى از علماى شیعه (مانند شیخ مفید، سید مرتضى، ابن شهر آشوب) گفته اند: که منظور از نزول قرآن در شب قدر، آغاز و شروع نزول است که در ماه رمضان بوده است . این دو دسته از آیات را به معنی شروع نزولِ قرآن و تدریجِ تنزیل آن دانسته اند .
برخى از دانشمندان علوم قرآنی نیز در این خصوص گفته اند: مقصود از انزال قرآن در ماه «رمضان»، را نباید استنباط نمود که ماهِ رمضانِ خاصی است ؛ بلکه نوع آن است؛ یعنى، در هر ماه رمضان از هر سال، به اندازه نیاز مردم در همان سال، بخشی از آیات قرآن به طور یکباره، بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل مى شد و سپس به حسب مواقع حاجت، همان آیات به دستور خدا و توسط جبرئیل بر پیامبرش (صلى الله علیه وآله) به طور تدریجی نازل می گشت. فخر رازى این احتمال را داده است.
برخى دیگر – از جمله شیخ صدوق – معتقدند: قرآن به صورت مجموع در یک شب قدر در بیت العزة یا بیت المعمور نازل گردید. سپس در طول 20 یا 23 سال به صورت تدریجى بر پیامبر نازل مى شد. این دیدگاه برگرفته از برخى شواهد روایى است؛ چنان که شیخ صدوق از امام صادق (علیه السلام) نقل مى کند: «قرآن یک باره بر بیت المعمور نازل شده است، آن گاه در طول بیست سال بر پیامبر نازل شده است».1
در این دیدگاه، نزول قرآن در بیت المعمور (محل جبرئیل) یا بیت العزّه تنها بر جبرئیل، ملک موکل وحى انجام گرفته است. بنابراین مراد از نزول قرآن در شب قدر نزول آن بر آسمان مزبور است تا ملک وحى، در زمان مناسب و به تناسب حوادث در اختیار پیامبر(صلى الله علیه وآله) قرار دهد.
برخى دیگر از علماى شیعه (مانند فیض کاشانى و ابوعبداللَّه زنجانى) آسمان چهارم را – که در روایات آمده است – بر قلب شریف پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) تأویل مى کنند و معتقدند: آن حضرت چهار مرتبه «جمادى، نباتى، حیوانى و انسانى» را به نهایت رساند تا آنکه حقیقت قرآن بر او نازل شد.
علامه طباطبایى این تأویل را مبرهن کرده و با فرق گذاشتن میان نزول دفعى و تدریجى، اظهار داشته اند؛ «تنزیل» همان نزول تدریجى است که مرحله قطعه قطعه و مقام تفصیل قرآن را شامل مى گردد. این دیدگاه بر گرفته از برخى شواهد قرآنى است، از جمله: «کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ».2
علامه طباطبایى علت نیاز به نزول دفعى را این گونه بیان کرده است: «قرآن کریم داراى یک حقیقت والا، روح باطنى و وجود بسیط است؛ همان گونه که واجد یک حقیقت تفصیل یافته و تجزیه شده در قالب الفاظ و کلمات است. یک بار همان حقیقت بسیط و روح کلى، سر بسته و متعالى قرآن از لوح محفوظ که مرتبه اى از علم الهى است، به صورت دفعى بر جان و روان پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله تجلى نمود،. زیرا کسى که معلم، مربى، بشیر، نذیر و رحمت براى عالمیان است، باید سرفصل ها، اغراض و اهداف اساسى دعوت و پیام آسمانى و کتاب خویش را به صورت کلى و اجمالى (اجمال در عین کشف تفصیلى) بداند و بر معارف عظیم الهى و آیین هدایت و حقایق عالى خلقت و اسرار وجود آگاهى یابد.
بنابراین علت نزول دفعى قرآن، آگاهى یافتن از اهداف برنامه ها، هدایت ها و حقایق به صورت اجمالى و کلى است و پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى بایست از این گونه علم و فیض غیبى بهره مند مى شد. البته «نزول تدریجى» و متناسب با حوادث و نیازها، براى تثبیت قلب پیامبر(صلى الله علیه وآله) تأثیر فراوانى داشته و ترتیب نزول آیات الهى براى راهنمایى بشر و ارائه الگو، جهت شکل گیرى یک تمدن اسلامى، بسیار راه گشا و کارساز بوده است. از میان دیدگاه هاى مختلف، قول علامه طباطبایى مؤیدات کلامى دارد؛ اگر چه برخى از محققان علوم قرآنى، دلایل ایشان را کامل ندانسته اند.
اهل تسنن با وجود منع کتابت احادیث بخصوص احادیثِ پیرامون قرآن هزاران روایت در خصوص اسباب یا شأن نزول آیات قرآنی آورده اند . نزدیک به اکثری از آنها بدون استناد ، متناقض ، بر اساس استنباطهای متعدد و مختلفِ شخصیِ برخی از مسلمانان ، نظریه های اول و دوم از یک راوی، ضعف راویان و … چنین روایاتی را نقل نموده اند .
علامه طباطبایی می فرمایند:
«… حدیث در اعتبار خود بتأیید قرآن مجید نیازمند است و روى این اساس… حدیث را باید به قرآن عرضه داشت… بنابراین سبب نزولى که در ذیل آیه اى وارد شده در صورتیکه متواتر یا خبر قطعى الصدور نباشد باید بآیه مورد بحث عرضه و تنها در صورتیکه مضمون آیه و قرائنى که در اطراف آیه موجود است با آن سازگار بود بسبب نزول نامبرده اعتماد شود و بالاخره روایت را باید با آیه تأیید نمود و تصدیق کرد نه اینکه آیه را تحت حکومت روایت قرار داد … باین ترتیب اگر چه مقدار زیادى از اسباب نزول سقوط میکند ولى آنچه از آنها میماند کسب اعتبار میکند و اساسا مقاصد عالیه قرآن مجید که معارفى جهانى و همیشگى میباشند در استفاده خود از آیات کریمه قرآن نیازى قابل توجه یا هیچ نیازى به روایات اسباب نزول ندارند». از طرفی نیز روشن است ورود این حجم عظیم اخبار در مورد اسباب نزول ناشی از ندانستن تفسیر و عدم مراجعه به اهل البیت علیه السلام بوده است لذا تمام روایات شیعه در اسباب نزول شاید به عدد صد هم نرسد.3
پی نوشت ها:
1. صدوق، الاعتقادات، ص 101، و بحارالانوار، ج 18، ص 250.
2 . هود (11)، آیه 1.
3. طباطبایی ، قرآن در اسلام، ص171 – 176. ( بحث اسباب نزول )
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
تاریخ قرآن، ابوعبدالله زنجانی، ص 10؛ تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج 1، ص 41؛ تفسیر المیزان، ج 2، صص 15 و 18،ج 14، صص 231 و 232 ، ج 18، صص 132 و 139 ، .
قرآن در تفسیر، تفسیر موضوعى، جوادى آملى، صص 72-74.
محمد هادى معرفت، التمهید، ج 1، ص 101-121.
اسباب یا شأن نزول ر.ک: محمد هادی معرفت،علوم قرآنی،مؤسسة فرهنگی تمهید،ص87.
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 6/310004)
.
برخى از دانشمندان علوم قرآنی نیز در این خصوص گفته اند: مقصود از انزال قرآن در ماه «رمضان»، را نباید استنباط نمود که ماهِ رمضانِ خاصی است ؛ بلکه نوع آن است؛ یعنى، در هر ماه رمضان از هر سال، به اندازه نیاز مردم در همان سال، بخشی از آیات قرآن به طور یکباره، بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل مى شد و سپس به حسب مواقع حاجت، همان آیات به دستور خدا و توسط جبرئیل بر پیامبرش (صلى الله علیه وآله) به طور تدریجی نازل می گشت. فخر رازى این احتمال را داده است.
برخى دیگر – از جمله شیخ صدوق – معتقدند: قرآن به صورت مجموع در یک شب قدر در بیت العزة یا بیت المعمور نازل گردید. سپس در طول 20 یا 23 سال به صورت تدریجى بر پیامبر نازل مى شد. این دیدگاه برگرفته از برخى شواهد روایى است؛ چنان که شیخ صدوق از امام صادق (علیه السلام) نقل مى کند: «قرآن یک باره بر بیت المعمور نازل شده است، آن گاه در طول بیست سال بر پیامبر نازل شده است».1
در این دیدگاه، نزول قرآن در بیت المعمور (محل جبرئیل) یا بیت العزّه تنها بر جبرئیل، ملک موکل وحى انجام گرفته است. بنابراین مراد از نزول قرآن در شب قدر نزول آن بر آسمان مزبور است تا ملک وحى، در زمان مناسب و به تناسب حوادث در اختیار پیامبر(صلى الله علیه وآله) قرار دهد.
برخى دیگر از علماى شیعه (مانند فیض کاشانى و ابوعبداللَّه زنجانى) آسمان چهارم را – که در روایات آمده است – بر قلب شریف پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) تأویل مى کنند و معتقدند: آن حضرت چهار مرتبه «جمادى، نباتى، حیوانى و انسانى» را به نهایت رساند تا آنکه حقیقت قرآن بر او نازل شد.
علامه طباطبایى این تأویل را مبرهن کرده و با فرق گذاشتن میان نزول دفعى و تدریجى، اظهار داشته اند؛ «تنزیل» همان نزول تدریجى است که مرحله قطعه قطعه و مقام تفصیل قرآن را شامل مى گردد. این دیدگاه بر گرفته از برخى شواهد قرآنى است، از جمله: «کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ».2
علامه طباطبایى علت نیاز به نزول دفعى را این گونه بیان کرده است: «قرآن کریم داراى یک حقیقت والا، روح باطنى و وجود بسیط است؛ همان گونه که واجد یک حقیقت تفصیل یافته و تجزیه شده در قالب الفاظ و کلمات است. یک بار همان حقیقت بسیط و روح کلى، سر بسته و متعالى قرآن از لوح محفوظ که مرتبه اى از علم الهى است، به صورت دفعى بر جان و روان پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله تجلى نمود،. زیرا کسى که معلم، مربى، بشیر، نذیر و رحمت براى عالمیان است، باید سرفصل ها، اغراض و اهداف اساسى دعوت و پیام آسمانى و کتاب خویش را به صورت کلى و اجمالى (اجمال در عین کشف تفصیلى) بداند و بر معارف عظیم الهى و آیین هدایت و حقایق عالى خلقت و اسرار وجود آگاهى یابد.
بنابراین علت نزول دفعى قرآن، آگاهى یافتن از اهداف برنامه ها، هدایت ها و حقایق به صورت اجمالى و کلى است و پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى بایست از این گونه علم و فیض غیبى بهره مند مى شد. البته «نزول تدریجى» و متناسب با حوادث و نیازها، براى تثبیت قلب پیامبر(صلى الله علیه وآله) تأثیر فراوانى داشته و ترتیب نزول آیات الهى براى راهنمایى بشر و ارائه الگو، جهت شکل گیرى یک تمدن اسلامى، بسیار راه گشا و کارساز بوده است. از میان دیدگاه هاى مختلف، قول علامه طباطبایى مؤیدات کلامى دارد؛ اگر چه برخى از محققان علوم قرآنى، دلایل ایشان را کامل ندانسته اند.
اهل تسنن با وجود منع کتابت احادیث بخصوص احادیثِ پیرامون قرآن هزاران روایت در خصوص اسباب یا شأن نزول آیات قرآنی آورده اند . نزدیک به اکثری از آنها بدون استناد ، متناقض ، بر اساس استنباطهای متعدد و مختلفِ شخصیِ برخی از مسلمانان ، نظریه های اول و دوم از یک راوی، ضعف راویان و … چنین روایاتی را نقل نموده اند .
علامه طباطبایی می فرمایند:
«… حدیث در اعتبار خود بتأیید قرآن مجید نیازمند است و روى این اساس… حدیث را باید به قرآن عرضه داشت… بنابراین سبب نزولى که در ذیل آیه اى وارد شده در صورتیکه متواتر یا خبر قطعى الصدور نباشد باید بآیه مورد بحث عرضه و تنها در صورتیکه مضمون آیه و قرائنى که در اطراف آیه موجود است با آن سازگار بود بسبب نزول نامبرده اعتماد شود و بالاخره روایت را باید با آیه تأیید نمود و تصدیق کرد نه اینکه آیه را تحت حکومت روایت قرار داد … باین ترتیب اگر چه مقدار زیادى از اسباب نزول سقوط میکند ولى آنچه از آنها میماند کسب اعتبار میکند و اساسا مقاصد عالیه قرآن مجید که معارفى جهانى و همیشگى میباشند در استفاده خود از آیات کریمه قرآن نیازى قابل توجه یا هیچ نیازى به روایات اسباب نزول ندارند». از طرفی نیز روشن است ورود این حجم عظیم اخبار در مورد اسباب نزول ناشی از ندانستن تفسیر و عدم مراجعه به اهل البیت علیه السلام بوده است لذا تمام روایات شیعه در اسباب نزول شاید به عدد صد هم نرسد.3
پی نوشت ها:
1. صدوق، الاعتقادات، ص 101، و بحارالانوار، ج 18، ص 250.
2 . هود (11)، آیه 1.
3. طباطبایی ، قرآن در اسلام، ص171 – 176. ( بحث اسباب نزول )
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
تاریخ قرآن، ابوعبدالله زنجانی، ص 10؛ تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج 1، ص 41؛ تفسیر المیزان، ج 2، صص 15 و 18،ج 14، صص 231 و 232 ، ج 18، صص 132 و 139 ، .
قرآن در تفسیر، تفسیر موضوعى، جوادى آملى، صص 72-74.
محمد هادى معرفت، التمهید، ج 1، ص 101-121.
اسباب یا شأن نزول ر.ک: محمد هادی معرفت،علوم قرآنی،مؤسسة فرهنگی تمهید،ص87.
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 6/310004)
.
آیا نزول قرآن، وابسته به سبب نزول است؟