مروری بر ابعاد شخصیتی و مدیریتی حضرت امام خمینی (ره)
مروری بر ابعاد شخصیتی و مدیریتی حضرت امام خمینی (ره)
حضرت امام
خمینی(ره) پـس از انبیاء بزرگ الهی و معـصومان (ع)، از کم نظیرترین و ممتازترین
شخصیت های تاریخ بشریت است که با اندیشه های بلند الهی و تلاش های صادقانه خویش
مسیر تاریخ را دگرگون کرده و سر منشاء تحولات عظیمی در ایران و جهان گردید.
الف. جامعیت
علمی
امام
خمینی(
ره) فیلسوفی الهی، عارفی
ربانی،
فقیهی اصولی و مرجع تقلید مردم و در عین حال رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری
اسلامی در ایران بود. امام به خاطر استعداد، شایستگی ها و موهبت های بی کران الهی
به فراگیری بسیاری از معارف و علوم اسلامی پرداخت و در آن ها تخصص ویژه و مهارت
کامل پیدا کرد. دو ویژگی برجسته در مورد مطالعات و تحصیلات امام در خور توجه است؛
یکی از آنها جامعیت علمی و تنوع دروس مورد تحصیل ایشان است؛ بدین بیان که او ضمن
تحصیل دروس فقهی متعارف، به آموختن و مطالعه متون عرفانی، کلامی، سیاسی، ادبی،
نجومی و هیئت جدید و قدیم پرداخته و با مبانی فلسفه غرب آشنا و با مباحث فلسفه
اسلامی
تسلط کامل داشت. امام
پویایی
فقه و اصول را
لازمه
نگرش اجتهادی می دانست و معتقد بود که عنصر زمان و مکان نقشی بس تعیین کننده
در
اجتهاد دارند.
جامعیت علمی
امام را می توان در آثار علمی بر جای مانده از ایشان به نیکی مشاهده کرد که اغلب در
سنین جوانی به نگارش در آمده اند؛ نظیر شرح دعای سحر، مصباح الهدایة الی الخلافه و
الولایة، و همچنین سر الصلوه، چهل حدیث، حدیث جنود عقل و جهل، المکاسب، الطهاره،
الرسائل، البیع، تحریر الوسیله[1]
کشف الاسرار،
[2]
حکومت اسلامی و ولایت فقیه و…
[3]
حضرت امام در
قلمرو فلسفه و حکمت و عرفان نیز، بسیار زبردست، نیرومند، صاحب مبنا و متخصص بود.
[4] و
این جامعیت علمی و بینش فلسفی امام و تبحر در آن باعث پیچیدگی هرچه بیشتر ذهن وی
شده و ایشان را از ساده اندیشی ها مصون می داشت. برخورد صحیح امام با مسایل بغرنج
سیاسی در طول مبارزه و عدم ارتکاب اشتباهات فاحش از جانب ایشان، علاوه بر تأییدات
الهی از این ویژگی امام نشات می گرفت.
حضرت امام طی
سالهای طولانی در حوزه علمیه قم به تدریس چندین دوره فقه، اصول، فلسفه، عرفان و
اخلاق اسلامی همت گماشت. و از برکات سال ها تدریس ایشان تربیت صدها و بلکه به
اعتبار
مدت طولانی- هزاران عالم و فرزانه ای بوده است که هر یک روشنی بخش حوزه های علمیه و
راهبر مصادر امور انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بشمار می روند.
[5]
ویژگی برجسته
دیگر حضرت امام، سخت کوشی و تلاش امام در مطالعه و تدریس است. برای مثال، دختر
ایشان در این زمینه می گوید: «مطالعه ایشان بسیار زیاد بود؛ به گونه ای که وقتی
وارد اتاق می شدم، می دیدم در کتاب گم شده است. ایشان می نشست و یک میز جلویش و
پیرامون او نیز به بلندی یک متر کتاب بود».
[6]
ب. بعد
عرفانی
آنچه حضرت امام
را به عنوان رهبری ممتاز و بی نظیر کرده بود، مجموعه ای از ویژگی های فردی، اجتماعی
سیاسی و عرفانی ایشان بود. او تربیت و تزکیه را مقدم بر تعلیم و آموزش می دید
و معتقد
بود که دانش با همه شرافتش آنگاه که توأم با تزکیه نفس نباشد همچون ابزاری
در خدمت
هدف های شیطانی به کار گرفته خواهد شد. امام موحدی بود که با اتصال به خداوند متعال
دیگر قدرت ها را خُرد می دید و از این بابت هیچ نگرانی به خود راه نمی داد.
[7]
عرفان
امام
خمینی،
مبتنی بر آیات قرآنی، احادیث بزرگان دین و آموخته های عمل اولیای خدا و در چارچوب
شرع مطهر اسلام بود؛ ایشان با تصوف منفی که دین وآیین را ذکر و ورد منحصر کرده و
پرهیز از انجام
مسوولیت
های سیاسی و اجتماعی را ترویج نماید به شدت مخالف بود. ایشان در زندگی فردی از
جوانی به سیر و سلوک معنوی و جهاد اکبر پرداخته بود و پس از این مراحل وارد صحنه
سیاسی گردید.
[8] و
بر این اساس خلوص امام در جمیع جهات عامل کمک ها و راهنماییهای خداوند متعال در
مقاطع حساس بود و این امر باعث می گردید صحیح ترین تصمیمات سیاسی را در حساسترین
مقاطع اتخاذ نماید.
ج. بعد
اخلاقی و رفتاری
ویژگی های
عرفانی، کمالات روحی و علمی حضرت امام در زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی وی تاثیرات
به سزائی نهاده بود. جالبترین ویژگی زندگی شخصی امام، صمیمیت و رفتار با اطرافیان
از موضعی برابر- در مقابل رابطه خشک و اقتداری- است. ایشان نگاه حقارت آمیز به
بندگان خدا و ناچیز شمردن اعمال مردم را از مظاهر عجب و باعث هلاکت انسان می دانست[9]
و خود نیز در برخورد با انسان ها و حتی کودکان، به کرامت انسانی آنها احترام بسیار
می نهاد. امام هیچ گاه از کسی تقاضای شخصی نمی کرد و از محول کردن انجام امور خود
به دیگران نیز خود داری می نمود. در تمام مدت تدریس، در برابر شاگردان دو زانو و
مودب می نشست.
[10]
در سلام گفتن بر همه سبقت می گرفت و پیش از نشستن همسر بر سفره، هرگز دست به غذا
نمی برد.
[11]
رعایت حقوق دیگران نیز در همه برخوردهای امام دیده می شد؛ به آشپز منزل خود تأکید
می کرد مبادا به دلیل انتساب به ایشان، مردمی که در صف نانوایی ایستاده اند، نوبت
خود را هرچند داوطلبانه به او واگذار کنند. حداکثر وسواس را به خرج می داد تا از
همه ساکنان خانه هایی که در جماران به دلیل سکونت ایشان تخلیه شده بود، رضایت
بگیرد.
[12]
ساعات بچه داری شبانه را با همسر خود تقسیم می کرد. هنگام برخاستن برای نماز شب، از
چراغ قوه استفاده می کرد تا مبادا با روشن کردن چراغ اتاق موجب مزاحمت برای دیگران
شود.
[13]
1. ساده
زیستی
از دیگر ویژگی
های مهم حضرت
امام
ساده زیستی ایشان بود؛ یکی از بهترین راهکارهای مبارزه با استکبار و ابرقدرت ها را
«ساده زیستن» می دانستند به طوری که می فرمودند: «اگر بخواهید بی خوف و هراس در
مقابل باطل
بایستید
و از حق دفاع کنید و ابر قدرتان و سلاح های پیشرفته آنان و شیاطین و
توطئه
های آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان بدر نکند، خود را به «ساده
زیستن»
عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید… چرا که با زندگانی
اشرافی و مصرفی نمی توان ارزش های انسانی
و
اسلامی را حفظ کرد».
[14]
ساده زیستی و
قناعت امام در ایجاد جاذبه میان طلبه ها و سایر اقشار نقش بسزایی داشت. برای مثال
او در حالی زمستان را به سر می برد که دیوار یکی از اتاق های خانه اش خراب شده و
خانواده اش همچنان در آن خانه زندگی می کردند؛ در زمان جنگ گاه در خانه اش پودر
رختشویی پیدا نمی شد، به این دلیل که پودر کوپنی خریداری شده تمام شده و هنوز کوپن
بعدی را اعلام نکرده بودند؛ هنگامی که برای ورود با ایران، ستاد استقبال از ایشان
برنامه چراغانی و فرش کردن فرودگاه را تنظیم می کرد، به مجرد اطلاع از آن با همان
قاطعیت و صراحت خاص خود اعتراض کرد «به آقایان بگو مگر می خواهند کورش را وارد
ایران کنند؟ ابداً این کارها لازم نیست. یک طلبه از ایران خارج شده و همان طلبه به
ایران باز می گردد، من می خواهم در میان امتم باشم و همراه آنان بروم ولو پایمال
بشوم».
[15]
با وجود گرمای طاقت فرسای نجف، اجازه نمی داد حتی برای نماز، کولر و پنکه بخرند.
[16]
حضرت
امام
(ره)در
طول دوران پس از انقلاب نیز همواره توجه مسوولان را
به
فرهنگ «ساده زیستی» جلب نموده و می فرمودند: «آن روزی که دولت ما توجه به
کاخ
پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم… آن روزی که
مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند، … آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه
به این شد که خانه
داشته
باشند چه طور و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تاثیر بکند، آن روز است
که باید
ما فاتحه اسلام را بخوانیم… آن روزی که زرق و برق دنیا پیدا شود و شیطان
در بین
ما راه پیدا کند و راهنمای ما شیطان باشد، آن روز است که ابرقدرت ها
می
توانند در ما تأثیر کنند و کشور ما را به تباهی بکشند.».[17]
2. نظم و
انضباط
خصوصیت دیگر
امام که لازمه رهبری و مدیریت در هر سطحی می باشد نظم و انضباط در امور است. حضرت
امام در رعایت نظم و انجام منظم برنامه ها به گونه ای عمل می کرد که نزدیکان از
طریق انجام هر برنامه توسط ایشان زمان را تشخیص می دادند. معروف است که ایشان ثانیه
ها را نیز رعایت می کرد.
[18]
آنان می دانستند که امام هر کاری را در چه ساعتی انجام می دهند و از این طریق وقت
را مشخص می کردند.
[19]
رعایت نظم هم در کارهای سیاسی و اجتماعی و هم در مسایل عبادی و حتی ورزشی امام وجود
داشت. اقامه منظم نماز شب و پیاده روی روزانه برای مدت پنجاه سال بدون هیچگونه
تغییر شاهد این مدعاست. یکی از همراهان ایشان می گوید: ساعات شب و روز امام چنان
تقسیم بندی شده بود که ما می توانستیم بی آنکه امام را ببینیم، بگوییم مشغول چه
کاری است.
[20]
د. اندیشه و
سیره سیاسی
اندیشه و سیره
سیاسی امام، مبتنی بر اصول مستحکمی نظیر جهان بینی توحیدی، وحی الهی، سنت و سیره
معصومین (ع)، پیوند دین و سیاست، اجتهاد، عقلانیت دینی، توجه به مقتضیات زمان و
مکان و لزوم تأمین مصالح جامعه اسلامی و سایر مؤلفه های فقه غنی اسلامی است.
[21]
در اندیشه
امام«دین» خاستگاه و منشأ نظام سیاسی اسلام است و کلیه برنامه ها و مباحث سیاسی
اسلام بر مبنای قوانین و احکام دینی پایه ریزی شده است.
[22]
ایشان فقه را تئوری واقعی و کامل اداره
انسان،
از گهواره تا گور می دانست و برهمین اساس نظریه «تشکیل حکومت اسلامی بر اساس
ولایت
فقیه در زمان غیبت» را مطرح و برای تحقق آن سال ها مجاهده کرد.
امام خمینی،
انقلاب اسلامی را بارزترین مصداق «قیام لله» می دانست و حرکت الهی- سیاسی خویش را
به آیه مبارکه «قُلْ إِنّما أعِظُکُم بِواحِده أن
تقُومُوا لِلّهِ مثْنی وفُرادی»[23]
مستند می نمود. و درست سی و
چهار
سال قبل از پیروزی نهضت در نخستین اطلاعیه سیاسی خود، علمای دین را به آن فرا
خوانده
بود. مهم ترین دستاورد این قیام، حکومت دینی بود که در سال
۱۳۵۸
بنا به
پیشنهاد امام خمینی و نیز حمایت مردم، در قالب جمهوری اسلامی تبلور
یافته
بود. از این رو، امام خمینی در فردای پیروزی انقلاب که به عقیده ایشان مفاد
آیه
مذکوره تحقق یافته بود، بلافاصله آیه شریفه «فاستقم کما امرت و من تاب معک»[24]
را
تلاوت
می کند و حفظ جمهوری اسلامی را به استقامت، نلرزیدن و صحنه را در نیمه راه
ترک
نکردن تاویل می برد.
[25]
امام استراتژی
مدیریتی خویش را با الهام از تکلیف گرایی قرآن و سیدالشهداء(ع) اتخاذ کرده و توجیه
قواعد عرفی «نادرستی مبارزه اقلیت در برابر اکثریت» را به شدت رد می کردند. در
دوران قبل از انقلاب در مقابل دیدگاه غالب مبارزه مسلحانه با رژیم، استراتژی ایشان
آگاهی دادن به توده های مسلمان و خیزش عمومی و یکپارچه بود. امام بخوبی می دانست که
اگر آگاهی های اسلامی و سیاسی مردم بالا برود آنان خود کار را تمام خواهند کرد.
ایشان با انتخاب این روش و اعتماد به وعده های الهی و علیرغم انتقادهای تمامی
انقلابیون آن زمان مبارزه را ادامه داد تا پیروزی را برای ملت مسلمان ایران به
ارمغان آورد.
استقلال امام و
امتیاز و تفاوتی که در اندیشه وعمل نسبت به دیگر رهبران انقلابی و رجال سیاسی داشت،
در واقع، برخاسته از شناخت او نسبت به اسلام و ایمان وی به حقانیت و کارآیی این
مکتب بود. او در اسلام ذوب شده بود و درنتیجه همان استقلال و تشخص و تفردی که
دراسلام به عنوان یک دین و مکتب، وجود دارد در وجود او نیز متجلی شده بود. آنچه
برای او اصل بود مخالفت با دیگران نبود، بلکه وفاداری به اسلام وموافقت و متابعت از
اصول و ارزشها و آرمانهای اسلام برای او اصل بود و اگر در این وفاداری و متابعت،
بعضی آراء او با آراء دیگران موافق می افتاد باکی نداشت، چنانکه اگر مخالف هم می
افتاد هیچ گونه وحشتی از این حیث به دل راه نمی داد.
[26]
1. دانشگاه
حضرت امام در
کنار اهتمام جدی به حوزه های علمیه[27]
همواره در اندیشه و سیاسی خویش نقش مهمی برای دانشگاه و دانشگاهیان قائل بودند؛
ایشان در بیانات متعدد خویش با عبارات گوناگون این مطلب را متذکر شده اند که
«دانشگاه، مبدءِ همه تحولات است»؛ «مقدرات این مملکت، دست این دانشگاهی هاست.»، و
«از دانشگاه [است که] باید سرنوشت یک ملت تعیین شود». دانشگاه از دیدگاه امام
خمینی(ره) آنقدر اهمیت دارد که اگر نقش واقعی خود را نداشته باشد، همه چیز مملکت
ازدست خواهد رفت. ایشان در جمله ای این اهمیت را گوشزد کرده اند: «اگر دانشگاه را
ما سست بگیریم و از دست برود، همه چیزمان از دستمان رفته است». بنابراین، می توان
نتیجه گرفت که دانشگاه هم منشاءِ دردها و فسادهای موجود و هم منشاءِ اصلاح کشور است
و بسته به اینکه دانشگاهها، استادان و دانشجویان چه جهت گیریهایی داشته باشند،
ثمرات آن نیز مشخص خواهد شد. امام خمینی (ره) می فرمایند: «دانشگاه خوب، یک ملت را
سعادتمند می کند و دانشگاه غیراسلامی، دانشگاه بد، یک ملت را عقب می زند» و در جای
دیگر می فرمایند: «وابستگی یا استقلال، در قید و بند بودن و اختناق یا آزادی، تابع
تربیتهای دانشگاهی است». پس اگر متولّیان دانشگاه افرادی خوب و صالح باشند، نسلهای
حاضر و آینده درست تربیت می شوند و اگر افراد غیرصالح باشند، این نسلها نیز غیرصالح
تربیت خواهند شد. از این جهت است که امام می فرمایند: «دانشگاه است که امور کشور را
اداره می کند و دانشگاه است که نسل های آینده و حاضر را تربیت می کند. و اگر چنانچه
دانشگاه در اختیار چپاولگرهای شرق و غرب باشد، کشور در اختیار آنهاست». و برای این
مقدرات و تحولات کشور در مسیر صلاح صورت پذیرد، ایشان تنها راه را اسلامی شدن
دانشگاهها می دانند.
[28]
2. رهبری و
مدیریت
امام با تمسک
به ایمان قوی الهی و تمسک به سیره ائمه معصومین (ع) عناصر و شالوده های مدیریتی را
به کار گرفته و از این اصول هرگز غفلت نمی ورزید؛ موضوع برنامه ریزی، برای امام
بسیار مهم است و در کار پیشبرد اهداف و تحقّق آرمانهای خود، بی تردید برنامه ای
حساب شده را در پیش داشت. مطالعه حرکت مبارزاتی امام، از آغاز تا فرجام، نشان می
دهد که وی به روند جریان نهضت کاملاً احاطه داشت. در آغاز به نقد دولتهای جائر و
سپس متوجّه عناصر اصلی رژیم گذشته و حتی عوامل خارجی آنها می شود. به تربیت و تعلیم
کادر لازم برای آینده می پردازد و آنان را در صحنه علم و عمل، کار آزموده می سازد.
با تدوین نظریه ولایت فقیه، مبانی نظری برنامه و حرکت خویش را به جامعه علمی و
اسلامی ارائه می دهد.
و در مرحله
بعد، نیروها و امکانات را شناسایی کرده و با تناسب قدرت و توانشان مسؤولیت را به
آنان واگذار نموده و نیروهای انقلابی را سازمان می بخشد. در کار گزینش نیروها و
تفویض اختیار به آنان، دقیق ترین ملاکها را به کار می گیرد. بر اطرافیان خویش
شدیدترین نظارت ها را به کار می گرفت؛ اگر اندکی در خرج بیت المال، از خواست وی
تجاوز می کردند، از آنان باز خواست می نمود. هر گز به آنان اجازه نمی داد که برای
حمایت از او، در قبال بد گویان، دهان به بدگویی و غیبت باز کنند. نظارت او بر کار
مسؤولان نظام، پس از تشکیل حکومت، از فردی در شرایط سنی و توان جسمی او، کاری شگفت
و اعجاب انگیز بود. آنچنان در جریان مسائل حضور داشت که بارها و بارها، دیگران به
هنگام گزارش تازه ترین خبرهای خود به ایشان، در می یافتند که وی قبلاً خبر را
دریافت کرده است.
[29]
3. مدیریت
بحران
پس از پیروزی
انقلاب اسلامی شاهد بحران ها و تهدیدات بسیار خطرناکی می باشیم که امام با هوشمندی
و اعتماد به نفس و با استعانت از قدرت بی منتهای الهی و با پشتیبانی مردم متدین
موفق به اداره این بحرانها گردید. از قبیل؛ بحران های قومی و منطقه ای، اشغال سفارت
آمریکا در تهران، انقلاب فرهنگی، عزل اولین رئیس جمهور، جنگ مسلحانه گروههای مخالف،
ترورهای بعد از انقلاب و طراحی کودتا علیه انقلاب، وقوع جنگ تحمیلی هشت ساله -که
دارای ابعاد بین المللی بود- و وقایعی همچون کشتار حجاج ایرانی در مراسم برائت از
مشرکین، قتل عام فجیع مردم حلبچه در جریان بمباران شیمیایی این شهر (از سوی
هواپیماهای عراقی)، کشتار بیگناهان در بمباران های وسیع مناطق مسکونی، حضور ناوگان
های دریایی آمریکا، و اروپا در خلیج فارس در حمایت از صدام، هدف قرار دادن
هواپیماهای مسافربری ایران بر فراز خلیج فارس به وسیله نیروهای نظامی آمریکا و
سرانجام در داخل نیز عزل قائم مقام رهبری و بازنگری قانون اساسی، از دیگر مسائلی
است که نماینگر درایت و توانایی حضرت امام خمینی در قبال مسائل پیچیده و بحران های
مختلف است.
با مروری
اجمالی بر تحولات سیاسی و حیاتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، می توان دو خصلت در
شیوه رهبری امام، به خوبی مشاهده کرد؛ در واقع مدیریت صحیح، تدّبر، بهره گیری از
نظرات مشورتی بزرگان انقلاب و از همه مهم تر شجاعت بود. ایشان در زمانی که می بایست
با تأسیس نهادها و ارگان های سازمان بخش، از هرج و مرج طبیعی پس از هر انقلابی
جلوگیری می کرد، با تأسیس نهادهایی چون شورای انقلاب، کمیته های انقلاب، سپاه
پاسداران انقلاب اسلامی، دادگاه های انقلاب و…، در این جهت اقدام کرد. هنگامی که
می بایست برای تثبیت جمهوری اسلامی ایران بر تصویب قانون اساسی، برگزاری انتخابات
ریاست جمهوری و مجلس، اصرار می ورزید، در همین راستا عمل کرد.
در زمانی که هر
گونه اختلاف و چندگانگی در میان مسئولین کشور، آفتی در راه تحکیم انقلاب اسلامی به
شمار می آمد، به محض بروز اختلافات، مسئولین و گروه های سیاسی رابه «وحدت کلمه»
دعوت می نمود. نمونه بنی صدر نیز از جمله مواردی است که امام خمینی در زمان خاص
خود، به بهترین شکل عمل کرد. در جایی که بنی صدر توانست رأی اول را در انتخابات
ریاست جمهوری بدست آورد، حکم او را در بیمارستان تنفیذ کرد و در عین حال به او تذکر
داد تا ما بین قبل و بعد از ریاست جمهوری، در اخلاق روحی اش تفاوتی ایجاد نشود. در
هنگامی که بنی صدر، حجت الاسلام سید احمد خمینی را برای پست نخست وزیری برگزید، با
این مسأله مخالفت کرد و در نهایت هنگامی که از اهداف اصلی انقلاب اسلامی دور شد و
مجلس نیز رأی به عدم کفایت سیاسی او داد، بنی صدر را از ریاست جمهوری اسلامی ایران،
عزل کرد.
[30]
نمونه دیگر
آغاز تهاجم نظامی عراق علیه ایران است. حمله 31 شهریور 59 برق آسا بود و نفس را در
بسیاری سینه ها حبس می کرد. حتی برخی دولتمردان آن روز کشور هم نشانه هایی از نا
امیدی را در گفته ها و لحن شان بروز می دادند. در آن برهه خطیر بود که صفحه های
تلویزیون سیمای نورانی، آرام و متبسم امام(ره) را نشان دادند؛ آرامش امام از میان
کلمات ساده و صمیمی اش به قلوب تک تک مردم ایران جاری شد: «چیزی نیست… دیوانه ای
آمده سنگی انداخته و رفته… در جنگ جوهره آدم ها معلوم می شود.». همین طمانینه و
آرامش بود که جنگ هشت ساله تحمیلی را به حماسه ای باشکوه و الگوساز برای ملت های
مسلمان و نیز کارگاهی عظیم برای ساخته شدن کادرهای مدیریت اجتماعی و پیشرفت های
شگرف علمی و تکنولوژیک تبدیل ساخت. آن روز در ذهن مغرور صدام و حامیانش چنین می
گذشت که کار انقلاب اسلامی به سه روزی، هفته ای و یا حداکثر یک ماهی پایان می
پذیرد. اما امام بود که از سرنوشت شوم صدام خبر و حذر می داد و آینده را از آن
انقلاب رهایی بخش اسلامی، مسلمانان به پاخاسته و مستضعفان جهان معرفی می کرد: «اگر
باور کنیم، می توانیم».
4. قاطعیت و
شجاعت
شجاعت، بی باکی
و قاطعیت امام ویژگی دیگر سیره سیاسی وی بود. شجاعت امام به حدی است که آن روز که
همه از بردن نام شاه، بدون آوردن پیشوند اعلیحضرت همایونی وحشت داشتند، او قیام کرد
و با شدیدترین لحن ممکن، نیرومندترین عنصر مستکبر جامعه خویش را مخاطب ساخت و گفت:
«تو مگر بهائی هستی که من بگویم کافر است بیرونت کنند…» و آن روز که برخی مدعیان
در خانه هایشان بر خود می لرزیدند و در آرزوی تفاهم و عدم ستیز با دشمن بودند، او
فریاد بر آورد: «خمینی را اگر دار بزنند، تفاهم نخواهد کرد.»[31]
امام به هنگام تبعید و در اوج خفقان رژیم شاه، به علما نوید می داد و از آنها می
خواست به بهانه معلوم نبودن نتایج قابل پیش بینی، دست از مبارزه و آگاهی بخشی بر
ندارد.
[32]
بدین گونه برخورد قاطع ایشان با مسائل و عدم سازش و گذشت در راه تحقق اهداف مبارزه،
تلاش بسیاری از لیبرال ها و میانه روها را برای وادار کردن امام به اتخاذ سیاست
معتدل تر و به اصطلاح گام به گام آن گونه که مهندس بازرگان می گفت، خنثی نمود.
[33]
5. موقعیت
شناسی و درایت
همین روحیه و
استقلال باعث شده بود که امام گاهی در عالم سیاست پیروزی را نه تنها درمتابعت نظر
غربیان نداند، بلکه درست برخلاف نظر آنان عمل کند و به پیروزی رسد. به عنوان نمونه؛
به دنبال اعلامیه حکومت نظامی در 21 بهمن 57، همه جا شایعه کودتا منتشر گردید
یاران
امام که از قبل توسط سرهنگ محمدرضا رحیمی از تصمیم حکومت نظامی مطلع شده بودند با
اصرار
از امام می خواهند که به جای امنی منتقل شوند، ولی امام با این اقدام
مخالفت
ورزیدند. با طولانی تر شدن ساعات حکومت نظامی عده ای معتقد بودند که رژیم قصد قتل
عام
مردم را
دارد. بنابراین باید مردم را به ترک کردن خیابان ها دعوت کرد. موضوع از
امام
سؤال شد. امام ابتدا دو رکعت نماز خواند و سپس فرمودند: «مردم
در
خیابان ها بمانند و به منازلشان نروند». آیت الله طالقانی از این که امام دستور لغو
حکومت نظامی را داده خیلی مضطرب شده
و با
امام تماس گرفته و می گوید: «آقا: اگر خون این مردم ریخته شود نمی توانیم
پاسخگو
باشیم، رژیم به قصد قتل عام و کشتار مردم را دارد». آیت الله طالقانی بر نظر خود
اصرار ورزیدند امام خمینی فرمودند: «اگر
این
تکلیف الهی باشد شما چه می گویید؟» آیت الله طالقانی با این جمله سکوت
کردند
بعد از آن آیت الله طالقانی گفت: «یا من بعد از یک عمر از سیاست چیزی
نمی فهم
یا این سید با عالم دیگری ارتباط دارد». و این تدبیر امام ضمن خنثی سازی کودتا منجر
به پیروزی نهایی انقلاب در 22 بهمن گردید.
[34]
امام همواره
مصدر افعالی استثنایی و اقدامات بدیع و شگفت آور بود. نظیر «نامه به گورباچف»
و«فتوای اعدام سلمان رشدی» و…، در حقیقت تفاوت امام با دیگران، ناشی از تفاوت
جهان بینی او با دیگران است، او برای ایجاد تحول و انقلاب در ایران، به نقطه ای
خارج از عالم معیارها و پندارهای غربی اتکا کرد. امام خوب می دانست که نباید و نمی
توان تکرار کننده غرب بود. او می دانست که اگر بخواهد در همان بازی و مسابقه معمول
و مرسوم نزد غربیان وارد شود، مسابقه را باخته است. این بود که خود مسابقه ای دیگر
با قواعد و قوانین جدید ابداع کرد.
[35]
امام می فرمودند: «ما مامور به تکلیفیم، نه نتیجه» و البته این به معنی نفی محاسبه
و مقدمات
علّی
اتفاقات اجتماعی و در نظر نگرفتن این که کدام وسیله مقرون به صرفه است و به
کدام
هدف می انجامد، نبود. مامور به تکلیف بودن و نه نتیجه، یک موضع
دقیقاً
ضد پراگماتیستی بود که امام به واسطه آن می خواستند به انقلابیون و مجاهدان
بفهمانند که شما نباید به دنبال قدرت مجسم و مادی پیروزی به عنوان هدف اصیل باشید
بلکه به
عنوان یک انقلابی مجاهد باید تمام محاسبات لازم را بررسی کنید، چون این
محاسبات
جزء تکلیف است و تکلیف جدای از آنها نیست و در مرحله بعد وارد عمل شوید اما
این که
شکست می خورید یا پیروزمی شوید، مساله ای کاملا ثانوی است.
[36]
6. مردم
مداری
امام خود را
خدمتگزار مردم می دانست و به نظر و رأی مردم با دیده احترام می نگریست. جمله معروف
«میزان رای ملت است» بیانگر توجه خاصی است که ایشان به نظر مردم داشت. امام در حوزه
سیاسی با دفاع از نظام جمهوری اسلامی، آن را «حکومت جمهوری، متکی بر آراء عمومی و
اسلامی و متکی بر قانون اسلام»[37]
تعریف کرد و با تبیین الگوی نظام سیاسی جدید موفق شد نظام سیاسی جمهوری اسلامی را
با رأی قاطع اکثریت مردم تثبیت نماید.
امام مردم را
ولی نعمت مسئولین دانسته و خدمتگزاری به مردم و حرکت در مسیر تعالیم عالیه دینی را
وظایف دولتمردان بر می شمارند: «مسئله، مسئله خدمتگزاری دولت به ملت است، نه
فرمانفرمایی دولت به ملت، همین فرمانفرایی جدا می کند شما را از ملت و ملت را از
شما، و منشا مفاسد زیاد می شود».
[38]
امام عاشق مردم بود و همیشه به فکر سعادت مردم بود. یکی از نزدیکان معظم له می
گوید: علاقه امام به مردم، یک علاقه عادی نیست، یک عشق است… واقعاً امام برای
مردم می سوزند و مانند یک پدر مهربان همیشه برای فرزندان پاک خود سعادت آرزو می
کنند امام بارها در کنار تلویزیون که صحنه های دلخراش فقر و محرومیت نشان داده می
شود گریه کرده اند».
[39]
در کنار عشق به مستضعفین، شاهد تنفر او از سرمایه داران و مرفهین بی درد می باشیم:
«من یک موی کوخ نشینان را به تمامی کاخ نشینان نخواهم داد». از اینرو حضرت امام با
تأکید بر نقش مردم در تداوم انقلاب می فرمود: «بی تردید رمز بقاء انقلاب اسلامی
همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت می داند و نسلهای آینده در تاریخ خواهند
خواند، که دو رکن اصلی آن انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در
سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد».
[40]
7. دشمن
شناسی
موضوع شناخت
جریان های سیاسی واهداف مخفی آنها، از موضوعات استراتژیک و بسیار سرنوشت ساز دوران
انقلاب اسلامی است. امام با فراست و تیزهوشی خویش عمیقاً دریافته بود که وجود رگه
های الحادی در خط مبارزاتی جامعه اسلامی، نه تنها کمکی به رشد جریان آزادی خواه و
استقلال طلب کشور نخواهد کرد، بلکه وجود اینان خود از موانع پیوستن توده های مسلمان
و موحد به انقلاب می باشد. دشمن با علم کردن همین چهره های پوچ و وابسته است که
چهره مبارزان اسلامی را در نظر توده ها مخدوش می سازد. موضع گیری های صریح و کوبنده
امام در برابر جریان های الحادی، صرفا بار مبارزه با آنها را نداشت، بلکه به نحوی
ماهرانه زمینه رشد را بر جریان های نفاق نیز سد می کرد و به آنان نیز هشدار بود.
[41]
به عنوان نمونه اعضاء گروهک منافقین در سال 1350 در نجف اشرف به حضور امام رسیدند و
به دنبال دریافت تائیدیه از امام بودند. این موضوع در شرایطی بود که اکثر مبارزین
مسلمان و حتی روحانیون انقلابی آنان را تائید می کردند و از امام نیز می خواستند که
منافقین را تائید نماید. اما امام علیرغم این سفارشات هرگز آنان را تائید نکرد و از
همان ابتدا شناخت دقیق نسبت به ماهیت آنها پیدا نمود.
[42]
8. ابتکار
عمل
امام در طول
رهبری خویش با شناخت دقیق جریانات و مسائل مختلف داخلی و خارجی ابتکار عمل را به
دست گرفته و دشمنان انقلاب اسلامی را مبهوت و سردر گم می نماید. «الوین
تافلر»
در کتاب «جابجایی قدرت» اذعان می کند: «کار بزرگ امام این بود که
برای
اولین بار، یک نفر غرب را با تمامی محتویاتش نادیده گرفت و بجای این که بنشیند
و با ما
به صورت جداگانه وارد بحث شود، در کل همه ما را دور زد». یکی دیگر از متفکران غربی
نیز می گوید امام به گونه ای نظرات خود را طرح کرد که گویی اصلاً فرهنگ غربی وجود
ندارد. پس از محاصره اقتصادی، حضرت امام با گرمی از آن استقبال کرده و تصریح می
کنند: «اداره کنندگان کاخ سفید باید بدانند که دنیا عوض شده است… گمان نکنند
اداره کل جهان به دست آنها است».
[43]
در مجموع
جامعیت علمی و ویژگی های خاص فردی اجتماعی و سیاسی او، از وی رهبری فرهمند ساخته
بود که موفق شد با دم گرم و مسیحایی خود جهان اسلام را جانی دیگر بخشد. امام با
احیای مجدد معنویت در جهان معاصر و تاکید بر ابعاد مختلف وجودی انسان و لزوم سامان
یابی زندگی سیاسی و اجتماعی بر اساس نیازهای واقعی انسان، کوشید تا هویت انسانی را
احیا کند و انسان ها را با واقعیت وجود خویش آشنا سازد. در واقع همین اندیشه ها و
آرمان های وجودی بودکه سبب شد در کنار بیداری و جذب قلب ها و روح های آزادیخواهان
جهان، معادلات موجود در نظام بین الملل را دگرگون و مقتضیات حاکم بر نظام بین الملل
را به چالش کشاند.
[44]
هنری کسینجر٬ مشاور رئیس جمهوری آمریکا در دهه 70 اعتراف می نماید: «آیت الله خمینی
غرب را با بحران جدی برنامه ریزی مواجه کرد ، تصمیمات او آن چنان رعد آسا بود که
مجال هر نوع تفکر و برنامه ریزی را از سیاستمداران و نظریه پردازان سیاسی می گرفت.
هیچ کس نمی توانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند ، او با معیار های دیگری غیر از
معیار های شناخته شده دردنیا سخن می گفت وعمل می کرد ، گویی از جای دیگر الهام می
گرفت ، دشمنی آیت الله خمینی با غرب بر گرفته ازتعالیم الهی او بود او در دشمنی خود
نیز خلوص نیت داشت.»
[45]
تایمز لندن نیز در توصیف حضرت امام(ره) می نویسد: «امام خمینی مردی بود که توده ها
را با کلام خود مسحور کرد ، وی به زبان مردم عادی سخن می گفت و به طرفدارای فقیر
ومحروم خود اعتماد به نفس می بخشید ، این احساس آن ها را قادر ساخت تا هر کسی را که
سر راهشان بایستد از بین ببرند؛ وی به مردم نشان داد که حتی می تو ان در برابر قدرت
هایی مثل آمریکا ایستاد و نهراسید».
[46]
امام (ره) توانست جسارت و شهادت انتقاد کردن در برابر قدرت ها را به دیگر رهبران
جهان و دیگر کشورها انتقال دهد و عملکرد نظام بین المللی را زیر سؤال برند.
د. امام
(ره) از منظر اندیشمندان جهان
شخصیت کم نظیر
حضرت امام (ره) و تأثیرگذاری شگرف او بر جهان معاصر همواره مورد توجه بسیاری از
اندیشمندان و شخصیت های مطرح جهانی بوده است؛
[47]
به عنوان نمونه: دکتر «فرانسیسکو اسکودرو بداته» رئیس جوامع اسلامی اسپانیا می
گوید: «امام خمینی سبب حیات دوباره اسلام شد.»[48]
روبین وود زورث، خبرنگار آمریکایی در تشریح جریان ملاقات خود با امام (ره) در
جماران می نویسد: «زمانی که امام خمینی از در وارد می شد احساس می کردم که از
لابهلای آن گردبادی از نیروی معنوی وزیدن گرفت. گویا در ورای آن عبای قهوه ای
عمامه مشکی و ریش سفید روح زندگی جریان داشت؛ به طوری که همه بینندگان را محو
تماشای خود کرد در آن هنگام حس کردم که با حضور او همه ما کوچک شده ایم و گویا در
سالن کسی جز او باقی نمانده است. زمانی که بر روی صندلی خود نشست احساس کردم که
نیرویی از وجودش ساطع می شود نیرویی به سان یک گردباد که اگر با دقت نگاه می کردی
در می یافتی که نوعی آرامش مطلق در درون آن نهفته است چرا که (امام) خمینی (ره)
بسیار جدی و استوار و مسلط بود… . کمترین چیزی که می توانم بگویم این است که گویا
او یکی از انبیای گذشته است و یا این که او موسای اسلام است و آمده تا فرعون کافر
را از سرزمین خود براند.
[49]
روزنامه
هرالدتریبون هم که روزنامه جهانی استکبار آمریکاست، درباره امام لب به اعتراف
گشوده، نوشت: «آیت الله خمینی(ره) انقلابی خستگی ناپذیری بود که تا آخرین لحظه حیات
به آرزوی خود برای پی ریزی یک جامعه اسلامی و حکومت اسلامی در ایران وفادار ماند.
آیت الله خمینی در آن چه برای سرزمین باستانی اش می خواست لحظهای درنگ نکرد. وی
خود را مأمور می دانست که می باید ایران را از آن چه فساد و انحطاط غرب می دید پاک
کند و خلوص اسلامی را به ملت باز گرداند».
[50]
اسقف خلیل ابی
نادر، یکی از رهبران مسیحی لبنان در خصوص اثرگذاری گفتمان و برقراری ارتباط با
جامعه مسیحی می گوید: «[امام] خمینی در من تأثیر بسیاری بر جای نهاده است… اگر وی
از کلیسای مسیحی می بود، مردم مؤمن وی را قدیس بزرگی می دانستند و او را شفیع خویش
قرار می دادند. [امام] خمینی در خارج از ایران پیام دهنده همزیستی میان مسیحیان و
مسلمانان می شد. من به عنوان یک روحانی مسیحی، جمهوری اسلامی ایران را درک می کنم.
اگر شانس آن را داشتم که با [امام] خمینی بزرگ گفتگویی داشته باشم با روح مسیح(ع) و
محمّد(ص) همان خط و راه را در پیش می گرفتیم».
[51] و
به تعبیر اندیشمند پسامدرن
فرانسوی، میشل فوکو، «امام خمینی (ره) منادی معنویت و روحی جدید برای جهان بی روح
در عصر حاضر گردید».
[52] و
به اعتراف فاینشنال تایمز چاپ لندن؛ «تردیدی نمی باشد که ایشان یکی از مردان بزرگ
تاریخ در این قرن بود کمتر کسی را امروز می توان یافت که از جاذبه و نفوذی همانند
آن چه که نه تنها در ایران بلکه در جهان داشت برخوردار باشد و توجه قدرتهای بزرگ را
تا این حد به خود معطوف دارد».
[53]راویل
عین الدین، مفتی اعظم مسلمانان روسیه و امام جمعه مسکو نیز می گوید: «تفکرات و
اندیشه های امام خمینی (ره) بزرگترین تحول را در جهان اسلام بوجود آورده است. امام
با افکار و اندیشه های خود به ما هشدار داد که هر نظامی بدون اتکا به معنویت، محکوم
به فنا است».
[54]
و نلسون ماندلا، رئیس جمهوری سابق آفریقای جنوبی ضمن تمجید از شخصیت استثنایی امام
خمینی تاکید می نماید: «رهبری منحصر به فرد امام بود که توانست با دست خالی، انقلاب
اسلامی ایران را به پیروزی برساند».
[55]
قیام حضرت امام
(ره) هم از حیث نظری، هم از حیث آرمانی و هم از حیث عملی تأثیرات و تحولات شگرف و
قابل توجهی را بر جهان غرب بر جای گذارده است.
[56]
همان گونه که مقام معظم رهبری فرمودند امام (ره) مبشر دوران جدیدی درتاریخ حیات
بشری است که مطالبات معنوی بشر و رویکرد دینی و مذهبی انسان بیش از ادوار گذشته
وچند قرن اخیر، جلوه گر خواهد شد ، البته: «امام خمینی (ره) پیامبر تازه ای نبود ،
اما او از یادآوران بود ، ازمخاطبان «انت مذکر» که عهد فطری مردمان با خداوند را به
آنان یاداوری کرد وپس از چند قرن که از هبوط بشر در مصداق جمع کلی می گذشت چون
اسلاف خویش از ابراهیم واسماعیل ومحمد (ص) دور ه ای از جاهلیت وعصر دیگری از
دینداری را آغاز کرد، این عصر تازه را باید عصر امام خمینی (ره) نام نهاد». و«این
دوران [عصر امام خمینی (ره)] دوران اسلام ودوران غلبه ارزش های الهی ومعنوی است ،
این دوران، دوران امام خمینی(ره) می باشد وان شاء الله جوان های ما این آینده را
خواهند دید».
[57]
مروری بر ابعاد شخصیتی و مدیریتی حضرت امام خمینی (ره)