رویارویی با آمریکا
چرا جمهوری اسلامی با توجه به قدرت آمریکا به جای تعامل با این کشور به رویارویی با آن می پردازد؟
1.گرچه قدرت تکنولوژیکی و تسلیحاتی آمریکا قابل انکار نیست،اما مسأله محوری و کانون اصلی در رویارویی آمریکا با نظام جمهوری اسلامی،مسأله تسلیحات و تکنولوژی نظامی نبوده،بلکه قدرت و ظرفیت فرهنگ اسلامی و قدرت نرم جمهوری اسلامی است که الگوی تمدن غربی و نظام استکباری را به چالش کشیده است و بزرگترین مانع در تحقق مقاصد این کشور محسوب می گردد.از این رو هانتینگتون نظریه پرداز مشهور آمریکایى مى گوید : « تقابل اصلى آینده جوامع بشرى برخورد فرهنگ اسلامى و فرهنگ غربى است . » (نفوذ و استحاله , تهران : معاونت سیاسى نمایندگى ولى فقیه , ص 47) مقام معظم رهبری در این باره فرمودند:« موضع انقلاب اسلامی موضع هجومی است , هجوم علیه سیستم ظالمانه و ستمگرانه ای که امروز بر دنیای سیاست در سراسر عالم و بر زندگی واقعی مردم حاکم است , یعنی هجوم بر نظام سلطه… انقلاب اسلامی , فریاد و نهیبی است علیه چنین نظام های ظالمانه ای در دنیا . علت این هم که نظام اسلامی و انقلاب اسلامی در چشم ها و کام های ملت ها شیرین بوده و همچنان هست , همین است . این هم که می بینید در دنیا سیاست های گوناگون با شیوه های مختلف مرتب روی جمهوری اسلامی فشار می آورند تا در قضایای گوناگون مثلاً در قضیه فلسطین موضع نگیرد , بعضی ساده لوح ها خیال می کنند که مشکل فقط این است که جمهوری اسلامی در فلان قضیه موضع تندی دارد , لذا می گویند شما موضع تند نگیرید , در صورتی که مسأله این نیست مسأله این است که مواضع اصولی جمهوری اسلامی , اصل سیاست های سلطه را در دنیا تهدید و ملت ها را امیدوار می کند .» (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری , بیانات معظم له در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان طرح ولایت ,17/5/81) دلیل اصلی دشمنی آمریکا با ایران را باید در ماهیت استکباری ، سلطه جویانه و ظالمانه این کشور و ماهیت اسلامی ، عدالت طلبانه ، ظلم ستیزانه و استقلال جویانه نظام جمهوری اسلامی و پافشاری و ایستادگی بر این هویت جستجو نمود . گرچه کشور آمریکا از نظر تسلیحات نظامی از کشور ما پیشرفته است ، اما جمهوری اسلامی نشان داده است که با قدرت ایمانی و فرهنگ اسلام ناب و روحیه ظلم ستیزی و ایثار و شهادت طلبی می توان در برابر زیاده خواهیهای قدرتهای مستکبر ایستادگی نمود همانگونه که در طول جنگ تحمیلی با وجود حمایت ها و کمک های همه جانبه آمریکا و کشورهای اروپایی و کشورهای مرتجع منطقه ، جمهوری اسلامی با اقتدار از تمامیت ارضی کشور دفاع نمود و آنان را در رسیدن به اهدافشان در سرنگونی نظام نوپای جمهوری اسلامی ناکام گذارد همچنین در طول همه این سالها با همین قدرت و روحیه در برابر تمامی توطئه ها ، دشمنیها ، تحریم ها و مانع تراشیهای آمریکا ایستادگی نموده است . امروز اقتدار و نفوذ جمهوری اسلامی و محور مقاومت موجب شده که با وجود همه تلاش های آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای اروپایی در رسیدن به اهداف خود در از بین بردن محور مقاومت و ایجاد امنیت برای رژیم صهیونیستی و تحقق خاورمیانه مورد نظر خود و تجزیه برخی کشورهای منطقه ناکام بمانند .از این رو جمهوری اسلامی تنها به شعار بسنده نکرده و در صحنه عملی اقتدار و توان خود را به رخ دشمنان به ویژه آمریکا کشانده است و توان بازدارندگی و مقابله جمهوری اسلامی با تهدیدات گوناگون دشمنان موجب شده که آنان گرچه در ظاهر سخن از جنگ به میان می آورند ، اما از رویارویی نظامی مستقیم با جمهوری اسلامی هراسان هستند.بی شک اگر آمریکا اطمینان داشت که با تهاجم نظامی می تواند به جمهوری اسلامی ضربه بزند ، در این کار هیچ تردیدی به خود راه نمی داد . بنابر این نباید میدان و صحنه رویارویی آمریکا و جمهوری اسلامی را تنها صحنه نظامی و تسلیحاتی تصور نمود . این رویارویی در عرصه های مختلف فرهنگی ، علمی ، اقتصادی در حال جریان است و تأکید فراوان مقام معظم رهبری بر ارتقای قدرت جمهوری اسلامی در این عرصه ها در این راستا قابل ارزیابی است .
2.ماهیت اسلامی و حق طلبانه و ظلم ستیزانه جمهوری اسلامی و ماهیت استکباری و سلطه طلبانه آمریکا ، در نقطه مقابل یکدیگر هستند و همین مسأله اجازه همراهی و نزدیکی و دوستی ما با این کشور را نمی دهد. عزت دینی و وجدان وشرافت انسانی و غرور ملی به ما اجازه نمی دهد که با زیر پا گذاشتن آنها با کشوری دوستی کنیم که به هیچ چیز جز دست برداشتن از اصول و ارزش های اسلامی راضی نیست . ممکن است در ظاهر نزدیک شدن به آمریکا منافع مادی زدو گذری برای کشور ما داشته باشد و بخشی از مشکلات کشور را کاهش دهد ، اما این به قیمت از بین رفتن عزت و غرور ملی و تن دادن به خواسته های آنان و وابستگی و تبعیت از آنان است . همانگونه که حضرت امام فرمودند : «نکته مهمی که همه باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال وآزادی ما راقبول دارند ؟ به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند به گفته قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر این که شما را از دین تان برگردانند …آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام را با دستهای خود ویران نماید , آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر , آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف , آنها ولی و قیم باشند , ما جیره خوار و حافظ منافع آنها , نه یک ایران با هویت ایران اسلامی . » (صحیفه نور , ج 20 , ص 237)
3.کدام کشور است که با نزدیک شدن به امریکا و دوست شدن با این کشور وضعیت کشورش بهتر شده است آیا کشورهای عربی واپس گرای منطقه این چنین اند؟ آیا کشورهای شرق آسیا می تواند الگویی مناسب برای نزدیک شدن به آمریکا باشند ؟ یا ژاپن را می توان به عنوان نمونه ای مناسب از ارتباط با آمریکا نام برد؟ ما معتقدیم هیچکدام از این نمونه ها نمی تواند الگو و نمونه مناسب و قابل اعتمادی برای نزدیک شدن به آمریکا باشد زیرا این کشورها در سایه پیشرفت اقتصادی ظاهری به سمت وابستگی بیشتر به آمریکا ، کنار گذاردن عزت و غرور ملی و تبعیت محض از سیاست های منطقه ای و جهانی آمریکا و انفعال در صحنه بین المللی را به دنبال داشته است نمونه بارز آن کشور ژاپن است که امروز هر چند این کشور به عنوان کشوری توسعه یافته و پیشرفته در زمینه اقتصادی محسوب می شود , اما در عرصه سیاسی , کشوری فاقد عزت و برخوردار از جایگاه مناسب و تأثیر گذار در جهان شناخته شده است . آیا براستی چنین الگویی زیبنده نظام جمهوری اسلامی است که به دنبال زندگی عزتمند و شرافتمندانه و به دور از پذیرش سلطه استکبار جهانی و زورگویان است , می باشد ؟ آیا عزت و شرافت انسانی و اسلامی اجازه می دهد که عزت و کرامت خود را فدای پیشرفت و توسعه مادی و ظاهری نماییم.؟ گر چه حل مشکلات و دستیابی به پیشرفت در جای خود پذیرفته شده است اما نه به هر قمیتی حتی دست برداشتن از هویت اسلامی و دینی و سکوت و انفعال در برابر ظلم ها و جنایات آمریکا و رژیم صهیونیستی و ایادی آنان . اگر امروز می بینیم هر کشوری که به سمت جمهوری اسلامی تمایل پیدا کند با کینه و دشمنی آمریکا روبرو می شود و با مشکلاتی روبرو می شود ، به دلیل این است که این کشور حاضر به قدرت گرفتن تفکر و الگوی بر خاسته از فرهنگ اسلامی جمهوری اسلامی نبوده و در این مسیر برای این کشورها بحران آفرینی می کند . بحران های امروز کشورهای اسلامی ناشی از سیاستهای استعماری آمریکا و رژیم صهیونیستی و فقدان عقلانیت در این کشورهاست. ما معتقدیم الگوی پیشرفت برآمده از تمدن غربی به دلیل نگاه صرف مادی و کنار گذاشتن اخلاق و معنویت و بحران های مختلف معرفتی ، روحی ، اخلاقی و اجتماعی ، شایستگی لازم را برای ترسیم الگوی زندگی انسانی ندارد. دنیای به اصطلاح مدرن امروز که محصول تفکّر و جهان بینی مادی است در گرداب بحران های متعددی گرفتار است که حوزه های مختلف زندگی بشر امروز را متأثر ساخته است .گستره این بحران ها از ساحت معرفت و اندیشه گرفته تا نگاه به انسان و ابعاد اخلاقی , سیاسی و اجتماعی او سایه افکنده است و زرق و برق پیشرفت مادی و تکنولوژیکی نیز نتوانسته ، سایه سنگین افول ارزش های معنوی ، اخلاقی ، اجتماعی و سیاسی را پنهان دارد و در پس این پیشرفت مادی ، پس رفت در معنویت ، ارزش ها و انسانیت را به ارمغان آورده است . اعتماد مطلق غرب بر علوم تجربی و مقابله آنان با اعتقادات دینی ، خسارت های سنگینی برای نظام های سکولار به بار آورد . گرچه نقش این جریان در سرعت بخشیدن به اکتشافات علمی و افزایش چشمگیر بهره مندی های مادی غیر قابل انکار بوده ، اما جریان مذکور به دلیل نگاه تک بعدی و نادیده گرفتن ارزش های الهی هیچ گاه نتوانست سعادت مطلوب را برای بشریت به ارمغان بیاورد و با وجود پیشرفت در عرصه علم و تکنولوژی ، پسرفت در انسانیت را به دنبال داشت .آنچه تمدن غرب در عمل برای بشریت به ارمغان آورد ، تبدیل آن به حیوان متمدن بود و نه یک انسان متمدن . «حوادث و رویدادهایی چون رنسانس و نوزایی و جنبش اصلاح دینی و جریان روشن اندیشی و عقل گرایی و انقلاب صنعتی که از قرن چهاردهم در غرب آغاز شد با وجود آثار و نتایج سودمند آن در زمینه تأمین رفاه و آسایش مردم و ایجاد تحولات فکری و فرهنگی و تکامل زندگی اجتماعی انسانها موجب بروز بحران ها و نارسایی هایی نیز در عرصه های مختلف زندگی انسانی از جهت معرفتی , روانی , اخلاقی , اجتماعی و سیاسی شده است. امروز بشر در بعد معرفتی دچار تحیَر علمی و نسبیت گرایی و عدم ثبات در آرا و عقاید است و در بعد روانی , دچار تردید علمی , افسردگی و اضطراب , فقدان آرامش و اطمینان خاطر و از خود بیگانگی و به تعبیری بی خویشتنی است و از جهت اخلاقی نیز گرفتار انحرافات خصلتی گسترده و به لحاظ خانوادگی دچار از هم پاشیدگی داخلی و از نظر اجتماعی و سیاسی , گرفتار مسائلی چون هرج و مرج بین المللی و مانند آن است.» (جوادی آملی ، عبد الله ، انتظار بشراز دین ، قم: مرکز نشر اسرا ، 1380، ص 13) جمهوری اسلامی به دنبال الگوی پیشرفتی است که بر پایه مبانی و اصول اسلامی و ظرفیت های بومی کشور ترسیم گردد همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند: « ما اگر دنبال پیشرفت هستیم و پیشرفت علمى را شرط لازم پیشرفت عمومى کشور می دانیم، توجه داشته باشیم که مراد ما از پیشرفت، پیشرفت با الگوى غربى نیست. دستور کار قطعى نظام جمهورى اسلامى، دنبال کردن الگوى پیشرفت ایرانى – اسلامى است. ما پیشرفت را به شکلى که غرب دنبال کرد و پیش رفت، نمی خواهیم؛ پیشرفت غربى هیچ جاذبهاى براى انسان آگاهِ امروز ندارد. پیشرفت کشورهاى پیشرفته غربى نتوانست فقر را از بین ببرد، نتوانست تبعیض را از بین ببرد، نتوانست عدالت را در جامعه مستقر کند، نتوانست اخلاق انسانى را مستقر کند. اولاً آن پیشرفت بر پایه ظلم و استعمار و غارت کشورهاى دیگر بنا شد… اینها پایه تمدن خودشان را با مکیدن خون ملتها شروع کردند؛ بعد هم با پیشرفتهاى گوناگون، نه ظلم را در کشورهاى خودشان برطرف کردند، نه تبعیض را برطرف کردند، نه جوامع فقیر را توانستند به بىنیازى برسانند؛ مىبینید امروز هم وضع اقتصاد در این کشورها چه جورى است، وضع اجتماعى چه جورى است، وضع اخلاقى چه جورى است؛ این انحطاط اخلاقى، این لجنزار اخلاق جنسى در غرب. پیشرفت تمدن غربى، یک چنین پیشرفتى است با این خصوصیات؛ این را ما بههیچوجه نمىپسندیم. ما دنبال الگوى مطلوب و آرمانىِ خودمان هستیم، که یک الگوى اسلامى و ایرانى است؛ از هدایت اسلام سرچشمه می گیرد، از نیازها و سنتهاى ایرانى بهره می برد؛ یک الگوى مستقل.» (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری , بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها , 15/5/92) همچنین فرمودند: «این طلسم که کسى تصور کند که پیشرفت کشور باید لزوماً با الگوهاى غربى انجام بگیرد. این وضعیت کاملاً خطرناکى براى کشور است. الگوهاى غربى با شرائط خودشان، با مبانى ذهنى خودشان، با اصول خودشان شکل پیدا کرده؛ بعلاوه ناموفق بوده. بنده به طور قاطع این را میگویم: الگوى پیشرفت غربى، یک الگوى ناموفق است. درست است که به قدرت رسیدهاند، به ثروت رسیدهاند؛ اما بشریت را دچار فاجعه کردهاند. پیشرفتهاى غربى، پیشرفتهایى است که امروز همهى دنیا و همهى بشریت دارند از آن رنج میبرند؛ کشورهاى عقبمانده یکجور، کشورهاى پیشرفته یکجور. این همان پیشرفت و توسعهاى است که توانسته است گروههاى معدود و انگشتشمارى از خانوادههاى ثروت را به ثروت برساند؛ اما ملتهاى دیگر را دچار اسارت و تحقیر و استعمار کرده؛ جنگ به وجود آورده و حکومت تحمیل کرده است و در داخل خود آن کشورها هم اخلاق فاسد، دورى از معنویت، فحشا، فساد، سکس، ویرانى خانواده و این چیزها را رواج داده. بنابراین، موفق نیست. شما الان اگر آثار ادبى کشورهاى غربى – مثلاً فرانسه – را که مربوط به سه قرن یا دو قرن پیش هست، بخوانید، وضع امروزِ آنجا را هم مطالعه کنید، خواهید دید مردمِ آنجا از لحاظ اخلاقى بمیزان بسیار زیادى عقب رفتهاند. این وضعیتى که امروز بر آنجا حاکم است، آن روزها حاکم نبود. پیشرفت تمدن غربى در طول قرنهاى متمادى، این کشورها را از لحاظ اخلاقى دچار مشکل کرده؛ آنها را از لحاظ اخلاقى به انحطاط کشانده؛ از لحاظ وضع زندگى هم به آنها خدمتى نکرده؛ یعنى فقر در آنجاها برنیفتاده است. در آنجا کار و تلاش زیاد است؛ اما دستاورد و محصول براى فرد و براى خانواده کم. بنابراین، پیشرفت غربى، پیشرفت ناموفقى است.ما باید پیشرفت را با الگوى اسلامى – ایرانى پیدا کنیم.»(بیانات در دیدار با دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد ، 25/2/86 )
رویارویی با آمریکا