قدرت ایران متناسب با ظرفیتهای ملی
رهبر انقلاب در سخنرانی خویش در حرم رضوی با اشاره به ظرفیتهای ایران بهویژه در حوزهی نفتی و گازی این مسئله را پیش کشیدند که قدرت کشور بایستی متناسب با ظرفیتهای ملی باشد.این موضوع همان رمز اندیشهی رهبر انقلاب مبنی بر «غیررانتی اداره کردن اقتصاد کشور» است.رهبر انقلاب در سخنرانی حرم رضوی بر وجود ظرفیتهایی در عرصهی داخلی تأکید داشتند که نشاندهندهی دست برتر ایران بهلحاظ منابع طبیعی در سطح بینالمللی است.
اینکه چرا رهبر انقلاب این موضوع را بیان داشتند، نیازمند بررسی بیشتری است. البته پیش از شروع بایستی اشاره کرد که اندیشهی رهبر انقلاب یک اندیشهی غیررانتی نسبت به ادارهی امور کشور است. سؤالی که پیش میآید این است که با وجود اندیشهی غیررانتیر رهبر انقلاب، چه چیزی سبب میشود تا این تأکید بر روی منابع خدادادی وجود داشته باشد؟
1. غیررانتی شدن اقتصاد کشور
رهبر انقلاب از معدود نخبگانی هستند که به داشتن نفت بهعنوان یک منبع طبیعی، که بایستی صرفاً با آن امورات کشور را گذراند، نگاه نمیکنند. ایشان را بهراستی میتوان فردی قلمداد کرد که نگاه دولت رانتیر را مذموم دانسته و معتقدند که کشور را بایستی با بودجهی غیرنفتی مدیریت کرد. اندیشهی دولت رانتیر یعنی دولتی که وابسته به مواهب خدادادی است و در آن مالیات و درآمدهای طبیعی دیده نمیشود یا کمتر دیده میشود. در ایران دولتهایی که بر سر کار آمدهاند، اصرار داشتهاند مسئلهی وابستگی به نفت را حفظ کنند تا بهراحتی کسب درآمد کنند. همین موضوع سبب شده است تا هرچند اسناد چشمانداز کشور، ایران را کشوری با عدم وابستگی به نفت عنوان میکنند، ولی بر وابستگی ایران به نفت کاسته نشود و نشانهی آن نیز آسیبپذیری کشور از همین ناحیه است. شدیدترین تحریمهای آمریکاییها در سالهای 2010 و 2012 برای تحریم و تحدید همین مقولهی نفت و سایر مواد وابسته به آن بود. وقتی رقبا و خصمهای ایران از آسیبپذیری تهران نسبتبه یک موضوع مطلع میشوند، تلاش میکنند از آن بهعنوان یک ابزار فشار علیه کشور استفاده کنند و کشور را در موضع پاسخگویی قرار دهند.
آخرین مرحلهی تحریمهای آمریکاییها مربوط به نظام بانکی و پتروشیمی و نفت بود؛ مسئلهای که با علم به وابستگی دولت ایران به مقولهی نفت مورد پیگیری قرار گرفت و البته بهدلیل وابستگی به مسئلهی نفت تأثیر خود را نیز گذاشت. ایران وابسته به نفت، یک کشور آسیبپذیر است. رهبر انقلاب با علم به این گزاره، رویکردی شدیداً ضدرانتیر نسبتبه دولت داشته و دارند. برخلاف دولتها که نگاه موقت و برای پر کردن خزانهی خود و رفع مشکلات دارند، نگاه رهبر انقلاب در رأس حاکمیت، یک نگاه ملی و راهبردی است؛ نگاهی که با استمساک به رویکرد کلان کشور و متناسب با اسناد چشمانداز تعریف میشود. این نگاه، داشتن نفت و سایر مواهب خدادادی را سلب نمیکند، بلکه استفاده از آن بهعنوان تنها منبع حیات کشور و اصولاً منبع حیات کشور را ناپسند میداند.
نگاهی به رویهی رهبر انقلاب در سالهای اخیر درخصوص کاهش وابستگی بودجهی کشور به درآمدهای نفتی، یکی از جلوههای این رویکرد استراتژیک است. در این فضاست که رهبر انقلاب معتقد بودند هر سال بایستی وابستگی به درآمدهای نفتی کاسته شود. در آن سوی ماجرا اما دولتها شدیداً بهدنبال این موضوع هستند که برای رفعورجوع آسان مشکلات اقتصادی خود، وابستگی به درآمدهای نفتی را حفظ کنند و انتفاع از نفت را حداقل در سطح بودجهای کاهش ندهند.
بنابراین همانطور که مشاهده شد، رهبر انقلاب رویکردی کاملاً غیررانتیر نسبتبه گذراندن امورات کشور داشته و دارند. این گزارهها را وقتی در کنار رویکرد کلان ایشان درخصوص تولید ملی قرار میدهیم، نشاندهندهی این است که غیرنفتی شدن اقتصاد، اولویت ایشان در مقولهی اقتصاد ملی است.
2. نگاه رهبر انقلاب نسبتبه ظرفیتهای ملی
در این فضاست که رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی خود در حرم رضوی، بر موضوع داشتن ظرفیتها و منابع طبیعی کشور تأکید کرده و آنها را برشمردند و با تأکید بر منابع گازی و نفتی کشور بهعنوان ذخایری که کمنظیرند (اگر بینظیر نباشند)، تأکید و اصرار داشتند که ایران در مسئلهی گاز و نفت اولین کشور دنیاست و درخصوص منابع طبیعی و خدادادی، ظرفیت کشور بالاتر از ظرفیت بینالمللی و با توجه به جمعیت ساکن در کشور است. برای تبیین این مسئله که چرا رهبر انقلاب، علیرغم نگاهی که نسبتبه کاهش وابستگی به منابع خدادادی دارند، این موضوع را بیان داشتند، بایستی به نگاه کلان ایشان نسبتبه کشور اشاره کرد. اساساً رهبری انقلاب مخالف توجه به ظرفیتهای داخلی و منابع طبیعی و سایر منابع بهعنوان ابزار قدرت نیستند. طبیعی است که استفاده از منابع طبیعی بهعنوان ابزار قدرت و استفاده از آن بهعنوان منبع ارتزاق ملت، دو مقولهی مجزا و متفاوت (اگر نه مغایر) است. لذا با توجه به این نگاه است که بهصورت جزئی منابع خدادادی کشور را مورد بررسی و اعمالنظر قرار میدهند.
از منظر ایشان، نفت نه افیون ملت است و نه منبع ارتزاق ملی. نفت و سایر منابع خدادادی صرفاً منابع قدرت ایران محسوب میشوند. به همین دلیل است که ایشان بیان کردند: «ظرفیتهای کشور بسیار بالاست. ما تواناییهایمان، استعدادمان در کشور خیلی زیاد است؛ یعنی اگر ما امیدواریهایی را به آینده ابراز میکنیم و میگوییم که این کارها باید انجام بگیرد یا میگوییم این کارها انجام خواهد گرفت، این با تکیهی بر ظرفیتها و تواناییهای بالقوهی کشور است. ما کشورمان، هم از لحاظ نیروی انسانی، هم از لحاظ نیروهای طبیعی (نیروهای زیرزمینی، رویزمینی و امکانات گوناگون) جزء کشورهای ثروتمند محسوب میشود. از لحاظ نیروی انسانی (همینطور که عرض کردیم) پنج میلیون دانشجو، یک ثروت عظیمی برای کشور است. علاوهی بر این، ما حدود ده میلیون فارغالتحصیل دانشگاهی داریم که اینها میتوانند کارهای مختلف را انجام بدهند. ما 33 میلیون جوانی که در سن کار باشد (یعنی بین پانزده سال و چهل سال سن داشته باشد) در کشور داریم؛ یعنی یک کشور جوان [هستیم] که دارای این توانایی است که بتواند کار کند. برطبق [عقیدهی] اهل نظر و اهل فن، بهترین زمان [کارایی] انسانِ دارای توان کار (مرد و زن) بین پانزده سال و چهل سال است و ما از این جهت، در کشور وضعمان بحمدالله بسیار خوب است و 33 میلیون از جمعیت کشور در این سنین قرار دارند که میتوانند کار کنند، میتوانند بارهای سنگین را بر دوش خودشان حمل کنند. در منابع زیرزمینی [هم] در دنیا پیشرفته هستیم. من یک وقتی عرض کردم که جمعیت کشور در حدود یکصدم جمعیت دنیاست، اما تقریباً همهی منابع اصلی ما از یکصدم بیشتر است؛ بعضی دوصدم است، بعضی سهصدم است، بعضی پنجصدم است؛ یعنی ما از لحاظ منابع، دستمان باز است.»
3. مدیریت نامتناسب
در پس این گزارهها، این مسئله نمایان میشود که از نظر رهبر انقلاب، ظرفیت طبیعی کشور بهدرستی مورد بهرهبرداری قرار نمیگیرد. وقتی ایشان بیان میکنند جمعیت کشور چند درصد جمعیت دنیاست و درعینحال ظرفیت منابع طبیعی کشور چند درصد ظرفیت منابع طبیعی دنیاست، در حال بیان این موضوع هستند که تناسبی بین مدیریت کشور و ظرفیتهای داخلی ایران وجود ندارد و اگر وجود داشته باشد، بهقدر کفایت نبوده که بتواند سبب شکوفایی پتانسیلهای ملی ایران در عرصهی بینالمللی و منطقهای شود.
بنابراین نکتهی سومی که میتوان بیان کرد، این است که مدیریت امور اقتصادی و ملی کشور، مدیریتی نامتناسب است. تناسب در اینجا بهمعنی همسانی قابلیتهای ملی با آنچه در جهان واقعی از قابلیتهای ملی به نمایش گذارده میشوند یا بهعنوان منابع قدرت ایران معرفی میشوند، است. دولتها بیتردید منابع ملی را آنگونه که بایستی در مسیر توسعهیافتگی و پیشرفت کشور قرار دهند، قرار نمیدهند و همین مسئله سبب شده است که ایران نهتنها کشوری ثروتمند معرفی و قلمداد نشود، بلکه تصور شود که ایران شبیه به کشورهای نفتی حاشیهی خلیج فارس، صرفاً وابسته به درآمدهای نفتی برای امرار امورات خویش است و اگر این منبع طبیعی از ایران گرفته شود، این کشور دچار ورشکستگی میشود. اگر این منبع تحریم شود، ایران اقتصاد بیماری خواهد داشت که در آن تورم به بالای پنجاه درصد میرود و اگر سایر کشورها به این طریق بنا داشتند که ایران را مجازات کنند، بهواقع بهترین راهحل ممکن را انتخاب کردهاند؛ راهحلی که آسیبپذیری و حساسیت ایران از آن بسیار بالاست. در این فضا، ایران نه شبیه به نروژ (که آن هم کشوری نفتخیز است، اما سطح وابستگی منابع ملی کسب درآمد به نفت در حداقل ممکن است)، بلکه شبیه به عربستان تلقی میشود که با تکانههایی در قیمت نفت، اقتصاد کشورش تحتالشعاع قرار میگیرد. در این فضا بهراحتی میتوان استنباط کرد که مقصود رهبر انقلاب از بیان ظرفیتهای ایران، یک هدف دیگر را نیز پی میگیرد و آن عدم تناسب بین تواناییها و مدیریت اعمال تواناییهاست.
بنابراین مدیریت نامتناسب، شاخص بسیار مهمی است که میتوان از آن بهعنوان عدم کارکرد منابع طبیعی در کشور یاد کرد. توجه به رفعورجوع این مدیریت میتواند کیفیت اقتصادی کشور را متناسب با منابع خدادادی معرفی کند، بدون اینکه کشور در امور اقتصادی خود وابسته به منابع خدادادی باشد.
4. نروژ، مصداقی برای یک کشور نفتی، ولی عدم وابسته به نفت
نروژ کشوری است که منابع خدادادی نفت فراوانی را در خود جای داده است، اما درعینحال نهتنها به نفت وابسته نیست و امورات کشور را بر اساس سیستم مالیاتگیری دقیقی رفعورجوع میکند، بلکه مدیریت متناسبی در نفت نیز داشته و دارد. درعینحال که توسعهیافتگی در نروژ وابسته به نفت نیست، این کشور در تعیین قیمت نفت نیز تأثیرگذار است و برای حراست از افزایش قیمت نفت و کاهش تولید سایر کشورها، دیپلماسی نفتی خود را به کار میبندد. درعینحال که وقتی از هر نروژی پرسیده شود نفت چه جایگاهی در ادارهی امورات مردم دارد، همه پاسخ منفی و سلبی میدهند، نسبتبه پاسداشت منابع طبیعی خود وفادار هستند.
تناسب در مدیریت امور اقتصادی، مقولهی بسیار مهمی است که در ایران دولتها معمولاً بهدلیل مسائل کوتاهمدت و گذرا، از کنار آن عبور کرده و یا آن را مورد بیمهری قرار میدهند. مدیریت اقتصادی و مدیریت نفت و سیستم مالیاتگیری نروژ نشان میدهد که این کشور نه منابع زیرزمینی و خدادادی را بهعنوان عنصر سلبی قلمداد میکند و نه آن را بهعنوان تنها منبع حیات بشری برای نروژیها بیان میکند.
فرجام سخن
از بیانات رهبر انقلاب در سخنرانی خویش در حرم رضوی با اشاره به منابع طبیعی و خدادادی که در ایران وجود دارد و برخی از آنها در جهان بینظیر است (بهگونهای که نفت و گاز ایران در رتبهی نخست دنیاست)، میتوان استنباط کرد که تناسبی بین جمعیت کشور و منابع کشور وجود ندارد. در این فضا با توجه به اندیشهی رهبر انقلاب مبنی بر عدم وابستگی اقتصاد کشور به منابع نفتی، سؤالی که پیش میآید این است که چهچیزی سبب شده است که رهبر انقلاب با تأکید بر منابع خدادادی کشور، اصرار ورزند و بهطور مصداقی از نفت و گاز بهعنوان منابعی که در ایران وجود دارد، یاد کنند. در پاسخ اشاره شد که رهبر انقلاب درعینحال که رویکردی سلبی نسبتبه منابع خدادادی ندارند، نسبتبه استفاده از آنها بهعنوان مبنای پیشرفت کشور نیز رویکردی مثبت ندارند. میتوان اشاره کرد که اندیشهی ایشان برمبنای عدم تناسب بین تواناییهای ملی و مدیریت دولتی ابتنا یافته است؛ موضوعی که سبب شده است نفت به ظرفیتی که بایستی در کشور داشته باشد، نائل نیاید و تبدیل به نقطهضعف کشور شود.*
*گروه بین الملل برهان/۱۳۹۶/۱/۶
قدرت ایران متناسب با ظرفیتهای ملی