جزء ۲۰ – سوره قصص، آیه ۵۹ – پیامبران خاورمیانه
پرسش ۱ . چرا بیشتر پیامبرانى که در قرآن نام برده شده اند، از منطقه خاورمیانه هستند؟
پرسش ۲ . آیا در غرب، پیامبرى ظهور کرده است؟
پرسش ۳ . چرا در قرآن نام تعداد کمى از پیامبران آمده است؟
«وَ ما کانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرى حَتّى یَبْعَثَ فِی أُمِّها رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا وَ ما کُنّا مُهْلِکِی الْقُرى إِلاّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ»[ قصص 28، آیه 59.]؛ «و پروردگار تو [هرگز ]ویران گر شهرها نبوده است؛ تا [پیشتر ]در مرکز آنها پیامبرى برانگیزد که آیات ما را بر ایشان بخواند و ما شهرها را – تا مردمشان ستم گر نباشند – ویران کننده نبوده ایم».
نخست باید دانست که یکى از مهم ترین وظایف پیامبران، به ویژه پیامبران اولواالعزم، هدایت و داورى میان مردمى است که به دلیل شکلگیرى نظام اجتماعى و تزاحم منافع، با همدیگر اختلاف پیدا کرده بودند؛ زیرا انسان ها در ابتدا به صورت گروه هاى کوچک و به طور اشتراکى، زندگى مى کردند؛ اما رفته رفته، با پیدایش آتش و فلز و گسترش امکانات، برخى بر برخى سلطه پیدا کردند و بسیارى از آنان از هدایت الهى، دور شدند و آن یکپارچگى اولیه را از دست دادند. این مسئله در سرزمین هاى داراى تمدن کهن که به طور عموم در منطقه خاورمیانه بودند، شکل گرفت؛ زیرا آدم و حوا در این منطقه هبوط یافتند؛
«وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثِیراً وَ نِساءً»[ نساء 4، آیه 1.]؛ «از آن دو نفر، مردان و زنان فراوانى گسترش پیدا کردند».
از این رو، بیشتر پیامبران و به ویژه پیامبران اولواالعزم، در این مناطق، مبعوث شدند.
در قرآن مجید چنین مى خوانیم:
«کانَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»[ بقره 2، آیه 213.]؛ «مردم، امتى یگانه بودند؛ پس خداوند، پیامبران را نوید آور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان، کتاب [خود ]را به حق فرو فرستاد؛ تا میان مردم در آن چه با هم اختلاف داشتند، داورى کند و جز کسانى که [کتاب ]به آنان داده شد – پس از آن که دلایل روشن براى آنان آمد – به خاطر ستم [و حسدى ]که میانشان بود [هیچ کس]، در آن اختلاف نکرد؛ پس خداوند، آنان را که ایمان آورده بودند، به توفیق خویش، به حقیقت آن چه که در آن اختلاف داشتند، هدایت کرد و خدا هر که را بخواهد به راه راست، هدایت مى کند».
یکى از لوازم نبوت عامه، این است که هیچ مردمى بدون راهنما نباشند و ممکن نیست خداوند ملتى را بدون راهنما، رها کند؛ زیرا خدا، مربى و مدبر انسان است و انسان، مسافرى است که عوالمى را پشت سر گذاشته، عوالمى پیش روى دارد و انسان، بدون راهنمایى وحى، نمى داند از کجا آمده است و به کجا مى رود.
قرآن کریم در این مورد مى فرماید: هیچ امتى، بدون بیم دهنده نخواهد بود؛
«إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ»[ فاطر 35، آیه 24.].
انفکاک بشریت و نبوت، ممکن نیست یا خود پیغمبر در یک جامعه معین به سر مى برد و یا نماینده و جانشین او و یا کتاب و تعالیمش.
اهمیت استراتژیک خاورمیانه
علت این که بیشتر پیامبرانى که در قرآن نام آنها آمده، از منطقه خاورمیانه مى باشند، این است که خاورمیانه، محل تلاقى سه قاره بزرگ آسیا، اروپا و آفریقا و مشتمل بر قلمروها و آب راه هایى است که در زمره پراهمیت ترین مناطق استراتژیک جهان مى باشد.
خاورمیانه به لحاظ مجاورت با دو اقیانوس اطلس و هند و وجود دریاهایى مانند دریاى مدیترانه، دریاى احمر، دریاى خزر، دریاى سیاه و همچنین خلیج فارس، از مهم ترین مناطق کره زمین است. علاوه بر این، وجود کانال ها و تنگه هاى استراتژیکى چون تنگه هرمز (محل اتصال خلیج فارس و دریاى عمان)، تنگه هاى بسفر و داردانل (در شمال غرب ترکیه)، تنگه باب المندب (محل اتصال دریاى سرخ به خلیج عدن در جنوب غربى عربستان)، تنگه جبل الطارق (محل اتصال دریاى مدیترانه با اقیانوس اطلس)، نقش برجسته خاورمیانه را دو چندان کرده است و به همین جهت، خاورمیانه از نخستین خاستگاه هاى تمدن جهان بوده است. بسیارى از باورها و آیین هاى جهان، از این جا برخاسته اند. این منطقه، زادگاه ادیان مهمى چون یهودیت، مسیحیت و اسلام بوده است و مکان هاى مقدس و متبرک این سه دین نیز در این منطقه قرار دارند.
آدم و حوا در این منطقه (حجاز) هبوط نمودند و نسل بشر در آن جا رشد کرد و در نتیجه، نیاز به پیامبر و رهنما داشتند و بعد از گذشت سالیان طولانى، نسل آدم از این منطقه به مناطق دیگر کره زمین مهاجرت نمودند و چه بسا این مهاجرت وقتى اتفاق افتاد که ادیان الهى، شکل گرفته بودند و مردم، پیامبران اولواالعزم را مى شناختند.
آیا در غرب، پیامبرى ظهور کرده است؟
باید گفت ممکن است در آن مناطق، جمعیتى نبود و یا اگر بود، ما دلیلى نداریم که خداوند براى آنها انبیایى نفرستاده است؛ چون انبیایى که آمار و نامشان در قرآن و کتاب هاى روایى هست، معدود هستند و نام همگى آنان در دسترس ما نیست.
خداى سبحان مى فرماید:
«مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ»[ غافر 40، آیه 78.]؛ «ما پیش از تو، رسولانى فرستادیم؛ سرگذشت گروهى از آنان را براى تو باز گفته و گروهى را براى تو بازگو نکرده ایم».
از این رو، شاید در غرب نیز انبیایى بوده اند که در قرآن، سرگذشت آنان نیامده است و علت عدم ذکر نام و سرگذشت آنها، بیان سرگذشت پیامبران بزرگ و تمدن ساز بوده، به طورى که نیازى به طرح داستان دیگر پیامبران، نبوده است.
استاد جوادى آملى مى گوید: «گروهى از عارفان و حکیمان به استناد برخى از تواریخ، حضرت ادریس را همان هرمس پنداشته اند؛ هم چنان که حضرت شیث را همان آغاثاذیمون دانسته اند و عده اى شاید بر اثر همین مطلب، هرمس و آغاثاذیمون و فیثاغورس و ارسطو را از انبیا مى دانند»[ جوادى آملى، سیره پیامبران در قرآن، ص 236.].
البته به طور قطع مى توان گفت که خداوند متعال، هیچ گروه و امتى را عذاب نخواهد کرد؛ مگر این که پیام وحى براى آنان قابل دسترسى باشد؛ چنان که در قرآن مجید مى خوانیم:
«وَ ما کانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرى حَتّى یَبْعَثَ فِی أُمِّها رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا وَ ما کُنّا مُهْلِکِی الْقُرى إِلاّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ»[ قصص 28، آیه 59.]؛ «و پروردگار تو [هرگز] ویران گر شهرها نبوده است؛ تا [پیشتر ]در مرکز آنها پیامبرى برانگیزد که آیات ما را بر ایشان بخواند و ما شهرها را – تا مردمشان ستم گر نباشند – ویران کننده نبوده ایم».
همچنین آیه
«ما کُنّا مُعَذِّبِینَ حَتّى نَبْعَثَ رَسُولاً»[ اسراء 17، آیه 15.]؛ «ما هرگز عذاب نمى کنیم؛ مگر این که رسولى را بفرستیم».
اگر افرادى به جهت سلطه سران شرک و کفر، از وحى الهى محروم باشند، از مستضعفان به شمار خواهند آمد و در قیامت، مشمول رحمت الهى قرار خواهند گرفت؛ چنان که در قرآن مجید مى خوانیم:
«إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلاً»[ نساء 4، آیه 98.]؛ «مگر آن مردان و زنان و کودکان فرودستى که چاره جویى نتوانند و راهى نیابند».
پاسخ سؤال سوم:
تعداد پیامبران الهى بنا بر قول مشهور، یک صد و بیست و چهارهزار نفر است؛ ولى نام هاى تعداد کمى از آنان در قرآن آمده است؛ زیرا بیشتر پیامبران، صاحب شریعت مستقل نبوده اند؛ بلکه دعوت کننده به شریعت پیامبر اولواالعزم دیگر بوده اند که به آنها پیامبران تبلیغى گفته مى شود و بسیارى از پیامبران، بر یک شهر یا روستا و یا حتى برخى بر یک خانواده مبعوث بوده اند.
اسامى پیامبرانى که در قرآن آمده، عبارتند از: آدم، نوح، ادریس، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، الیسع، ذوالکفل، الیاس، یونس، اسحاق، یعقوب، یوسف، شعیب، موسى، هارون، داوود، سلیمان، ایوب، زکریا، یحیى، اسماعیل صادق الوعد، عیسى و محمد (صلى الله علیه و آله) .
برخى هم پیامبرى شان محل بحث است که عبارتند از: ذى القرنین، عمران پدر مریم و عُزیر.
در برخى آیات هم اوصاف پیامبرانى ذکر شده، امّا اسم آن پیامبر نیامده؛ مثل آیه 243 و 246 بقره که به ترتیب در مورد حزقیل و اشموئیل مى باشند و آیه 259 بقره که در مورد ارمیا یا عُزیر مى باشد. همچنین آیه 65 که در مورد خضر مى باشد؛ اگر چه پیامبرى جناب خضر، محل بحث است.[ المیزان، ج 2، ص 140.]
در روایات نیز نام برخى انبیا آمده است؛ همچون شعیا؛ حیقوق یا حبقوق، دانیال، جرجیس، حنظله و خالد.[ ر.ک: بحارالانوار، ج 12 و 14 ؛ مفاتیح الجنان، دعاى عمل ام داود.]
جزء ۲۰ – سوره قصص، آیه ۵۹ – پیامبران خاورمیانه