دین و اندیشه

جزء ۱۸ – سوره نور، آیه ۶۱ – استثناى حق مالکیت انسان

پرسش و پاسخ

پرسش ۱ . آیا واقعیت دارد که در قرآن آمده که رفتن سریخچال خانه خویشاوندان و غذاخوردن بدون اجازه آنها اشکالى ندارد؟ آیا این کار، حرام و مخالف ادب نیست؟

پرسش ۲ . آیا مى شود انسان از خانه پدرش، چیزى غیرخوردنى، بدون اجازه ببرد؟

«لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أُمَّهاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ إِخْوانِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخَواتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَعْمامِکُمْ أَوْ بُیُوتِ عَمّاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخْوالِکُمْ أَوْ بُیُوتِ خالاتِکُمْ أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمِیعاً»[ نور 24، آیه 61.]؛ «بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهى نیست که از خانه هاى خودتان بخورید یا از خانه هاى پدرانتان یا خانه هاى مادرانتان یا خانه هاى برادرانتان یا خانه هاى خواهرانتان یا خانه هاى عموهایتان یا خانه هاى عمه هایتان یا خانه هاى دایى هایتان یا خانه هاى خاله هایتان یا آن خانه هایى که کلیدش را در اختیار دارید یا خانه دوستتان، بر شما و آنان گناهى نیست که دسته جمعى یا به تنهایى و جداجدا غذا بخورید».



ما در فقه اسلامى، قاعده اى داریم که هر کسى مالک مال خودش است و مالکیت او، محترم است و کسى در مال دیگرى، نمى تواند تصرف بکند؛ مگر این که اجازه بگیرد[ «لایجوز لِأحَدٍ اَن یتصرف فى مال غیره الاّ باذنه»؛ «الناس مسلطون على اموالهم».]. بنابراین، ملکیت، یک امر پذیرفته شده است؛ اما چند مورد از این قاعده استثنا شده است و لازم نیست افراد اجازه بگیرید؛ چون خدا براى تصرف، اجازه داده و این خیلى جالب است؛ زیرا نشان دهنده صمیمیت است که بدون اجازه صاحب خانه، در خانه هایشان چیزى بخورید؛ براى این که خویشاوندان نزدیک، احساس بیگانگى نکنند و صفا و صمیمیت میان آنان، زیاد شود.

علاوه بر این، این حکم، یک تعلیم است براى انسان؛ یعنى گرچه به تو گفتم مالک هستى، ولى در مقابل خداوند که مالک الملوک است، خودت را مالک ندان و هر جایى که او اجازه داد، تو تسلیم باش.

خداوند مى فرماید: هیچ ایرادى بر شما نیست که از خانه خودتان بخورید [خانه خود، شامل خانه فرزند و همسر خود انسان نیز مى شود] و چه بسا شروع مطلب از خانه خود، براى ایجاد روحیه قطع وابستگى به اموال خود باشد؛ زیرا بعضى ها در خانه خودشان خوب نمى خورند؛ اما جاهاى دیگر، خوب مى خورند و همچنین خانه پدرتان، هرچند فرزند، مستقل و بزرگ شده باشد؛ ولى وقتى به خانه پدر خود رفت، مى تواند از خوراکى ها و امکانات منزل پدر خود استفاده کند و نیازى به اجازه گرفتن نیست و نیز از خانه مادرهایتان؛ پس اگر پدر کسى از دنیا رفت یا پدر و مادر او از هم جدا شدند و مادر مجدداً شوهر کرد، تصور نشود که خانه مادر، خانه غریبه است؛ خیر، روابط و صمیمیت ها، باید حفظ شود و به همین دلیل، براى خوردن، نیازى به اجازه گرفتن نیست. «أَوْ بُیُوتِ إِخْوانِکُمْ»؛ خانه برادرهایتان که مى روید، سر یخچال بروید و هرچه خواستید، بخورید و نیازى به اجازه نیست.

«أَوْ بُیُوتِ أَخَواتِکُمْ…» و بعد خانه خواهرهایتان، دایى هایتان و خاله هایتان همه را مى گوید. این که مشهور شده مى گویند: «مگر خانه خاله است»، ریشه قرآنى دارد؛ ولى در این زمان، آیا این چنین است؟ فرهنگ ها متأسفانه عوض شده، وقتى انسان خانه خاله اش مى رود، مثل این که خانه غریبه اى رفته، تا دعوت نکند، نمى رود؛ تا چه رسد به این که سر یخچال برود و چیزى بخورد! عمو هم همین طور است. اصلاً خانه این افراد که در آیه ذکر شده، باید مثل خانه خود انسان باشد؛ تا رابطه ها نزدیک و ارتباط افراد بیشتر شود.

«أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ»، کسى که کلید خانه اش را به شما مى دهد و مى گوید: ما به مسافرت مى رویم؛ مواظب خانه ما باش؛ چون کلید خانه اش را به شما داده، امین این خانه هستید و هر چه خواستید، مى توانید بخورید!

بعضى ها مى گویند: آیا مى شود ببریم؟ پاسخ این است که آن چه آیه مى فرماید، خوردن است؛ نه بردن!

آیا مى شود انسان از خانه پدرش، چیزى غیر خوردنى، بدون اجازه بردارد؟

در این مورد، نیاز به اجازه است. یک ضرب المثل مى گوید: خوردن دارد؛ ولى بردن ندارد. ما باید به همان حدّ و اندازه اى که قرآن اجازه داده، اکتفا کنیم و طبق نظر خود، بر سخن خداوند، اضافه نکنیم.

پس دو نکته مهم از این آیه فهمیده مى شود؛ یک نکته علمى – فقهى که اگرچه بنا بر آیات قرآن و روایات، مالکیت هر شخصى محترم است و تصرف در اموال مردم، نیاز به اجازه دارد، اما طبق این آیه، گروهى اجازه نیاز ندارند؛ پس نکته علمى این است که این آیه، استثناى قاعده فقهى ملکیت است.

نکته دوم، اخلاقى و عرفانى است که مالک الملوک، خداست. این آیه مى فهماند که درست است که من خدا گفتم ملکیت اشخاص محترم است، اما خیلى خودتان را گم نکنید؛ مالک اصلى، خداست.

در حقیقت مالک اصلى خداست

این امانت بهر روزى نزد ماست

اگر من اجازه دادم، دیگر شما خود را مالک ندانید. خیلى زشت است انسان به خانمش بگوید: فلان خواهرت یا بچه هایش این جا نیایند. اگر کسى مؤدب به آداب اسلامى باشد، حتى اگر خرده حساب با یکى از افراد ذکر شده در آیه داشته باشد، رفت و آمد آنها را به خانه خود، نهى نمى کند. باید آدمى در مقابل مسئله اى که خدا اجازه داده، تسلیم باشد؛ حتى اگر موافق میلش نباشد.

بالاخره انسان باید مراعات بکند یا نه؟

منظور از مراعات چیست؟ آن چیزى که صاحب خانه خوشش نمى آید به آن دست بزنند، دم دست نگذارد و یک جایى پنهان کند؛ امّا یخچال و کابینت، جاى پنهان کردن خوراکى ها نیست. اگر کسى کلید خانه اش را به دست کسى داد، باید قید کابینت و یخچال را بزند. بله، گاهى انسان در خانه اش یک کمد دارد براى وسایل شخصى که این را مسلم کسى دست نمى زند و آیه، مربوط به آن نیست؛ بلکه مربوط به همین صمیمیت و خوردن است. بعضى ها اخلاق بدى دارند؛ وقتى به میهمانى خویشان با دوستان خود مى روند، مى گویند: آیا راضى هستى بیشتر بخورم؟ این سؤال، زشت است؛ حتى اگر به شوخى باشد؛ مگر مى شود راضى نباشد؟! رابطه اى که خداوند خواسته بین دوستان و خویشان باشد، نکته تربیتى و بسیار مفیدى است.

اگر این گروه از خویشاوندان ناراضى باشند، آیا باز هم مى شود از مالشان خورد یا اجازه گرفتن لازم است؟

در این فرض، اختلاف فتوا وجود دارد؛ یعنى اگر خاله و عمه نهى صریح کردند یا علم به عدم رضایت آنها داشتید، یک مسئله دیگرى است.

بعضى از فقها مى گویند: اینها حق ندارند نهى کنند؛ وقتى خدا اجازه داده، ما حق نهى نداریم. خداوند مالک الملوک است و این مقدار مال خودت نیست؛ مال خداست.

گروه دیگر از فقها مى فرمایند: آیه مذکور، مربوط به صورت عدم علم به نارضایتى آنهاست؛ نه صورتى که علم به عدم رضایت است.

جزء ۱۸ – سوره نور، آیه ۶۱ – استثناى حق مالکیت انسان

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا