دین و اندیشه

آفرینش آدم – جزء ۱ سوره بقره، آیه ۳۰

پرسش و پاسخ

پرسش ۱ . ملائکه از کجا مى دانستند که آدمى بر روى زمین فساد مى کند؟ پرسش ۲ . آیا قبل از حضرت آدم علیه السلام، آدم هایى بر روى زمین مى زیسته اند؟

«وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»[ بقره 2، آیه 30.]؛ «و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینى خواهم گماشت، [فرشتگان ]گفتند: «آیا در آن کسى را مى گمارى که در آن فساد کند و خون ها بریزد و حال آن که ما با ستایش تو، [تو را] تنزیه مى کنیم و به تقدیست مى پردازیم. فرمود: من چیزهایى را مى دانم که شما نمى دانید».

در پاسخ به این سؤال، ابتدا چند نظریه معروف و مشهور را مطرح مى نماییم:
1. عده اى بر این باورند که خداوند، آینده انسان را براى فرشتگان بیان کرده بود.[ مجلسى، بحارالانوار، ج 11، ص 145، ح 15.]2. برخى مى گویند: ملائکه خودشان از عبارت «فى الارض» فهمیدند که آدمى بر روى زمین فساد مى کند؛ زیرا خصوصیت زمین، محدودیت و تزاحم و نزاع است و طبیعت آدمى نیز از این قاعده جدا نیست.
مرحوم علامه طباطبایى در این باره مى فرماید: مطلبى را که ملائکه از مقام مقدس خداوند پرسیده اند، از جمله «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» فهمیده بودند؛ زیرا آنها دانستند که موجود زمینى، قطعا مادى و مرکب از قواى غضب و شهوت است و زندگى آنها، داراى تزاحم و محدودیت است و باید بر پایه تعاون و اجتماع باشد. از این رو، چنین زندگانى اى، خالى از مفاسد و خون ریزى ها نخواهد بود و از طرف دیگر مى دیدند که «خلافت» و جانشینى کسى که داراى چنین مفاسد و نواقصى است، نمى تواند حاکى از وجود خداوند بزرگى که داراى اسماى حسنى و جامع تمام صفات کمال و منزه از هرگونه عیب و نقص است، باشد.[ طباطبایى، تفسیر المیزان،، ترجمه: سید محمدباقر موسوى، ج 1، ص 148.]3. ملائکه قبلاً مخلوقات دیگر و انسان هایى را که قبل از آدم مى زیسته اند، دیدند و پیشینه آنها را مى دانستند. بنا بر آن چه تفسیر نمونه بیان کرده، به نظر مى رسد که همه نظریات مطرح شده مى توانند صحیح باشند و نمى توان یکى از آنها را مردود دانست؛ زیرا همه اینها در مورد انسان، واقعیت دارند و در عین حال، منافاتى با هم ندارند.
پیشینه انسان
علامه طباطبایى در ذیل آیه اول سوره نساء[ «یا أَیُّهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثِیراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً»؛ «اى مردم! از پروردگارتان که شما را از نفس واحدى آفرید و جفتش را [نیز] از او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیارى پراکنده کرد، پروا دارید و از خدایى که به [نام] او از همدیگر درخواست مى کنید، پروا نمایید و زنهار از خویشاوندان مَبُرید، که خدا همواره بر شما نگهبان است».
] مى فرماید: مراد از «نفس واحده»، آدم و مراد از «زوجها»، حوا مى باشد که پدر و مادر نسل انسانند و ما نیز از نسل آنها هستیم و از آیه شریفه روشن مى شود که نسل موجود از انسان، تنها به آدم و همسرش منتهى مى شود و جز این دو نفر، هیچ کس دیگرى در انتشار این نسل، دخالت نداشته است.
آیا قبل از حضرت آدم، انسان هایى بر روى کره زمین بوده اند؟
در این بحث، به محاسبه اى ساده مى پردازیم؛ تا بدانیم که بنا بر شواهد تاریخى و اسلامى، از عمر انسان کنونى که از نسل آدم است، چه مدت مى گذرد. بنا بر برخى شواهد، طوفان نوح در حدود 3200 سال پیش از میلاد مسیح به وقوع پیوست و آن طوفان، در سن 950 سالگى حضرت نوح اتفاق افتاد و بنا بر نقل بحارالانوار، بین نوح و آدم، 1500 سال فاصله بوده است و حضرت آدم، 936 سال عمر کرده است. با محاسبه ارقام فوق، مى توان تخمین زد که خلقت آدم در کمتر از 9 هزار سال پیش اتفاق افتاده است؛ یعنى آدم ابوالبشر در عصر جدید که از هزاره هشتم قبل از میلاد شروع مى شود، خلق شده و بر روى زمین، زندگى کرده است.
از نوع قربانى هابیل و قابیل که شترى سرخ رو یا گوسفندى بود و همچنین گندم زرد رنگ، مى توان حدس زد که در آن زمان، اهلى کردن حیوانات و همچنین کشاورزى، رواج داشته است و این نیز از مهم ترین شواهدى است که بر خلقت آدم در عصر حجر صحه مى گذارد؛ زیرا که مشخصه عصر حجر جدید، اهلى کردن حیوانات وحشى و رواج کشاورزى است و از این جا فهمیده مى شود که از عمر حضرت آدم، چند هزار سال بیشتر نگذشته بود.
از کشفیات و آثارى که از انسان ماقبل تاریخ به دست آمده و با تحقیق زمین شناسان که عمر نوع بشر را بیش از صدها هزار سال دانسته اند و براى این گفتار خود از سنگواره ها و اسکلت هاى سنگ شده و انسان هاى قدیم دلایلى آورده اند که عمر نوع بشر بیش از پانصدهزار سال است، آشکار مى شود که قبل از آدم ابوالبشر، موجوداتى (انسان هایى) در زمین زندگى کرده و سپس منقرض شده اند و این پیدایش و انقراضشان، بارها تکرار شد و پس از چند دوره، نوبت به نسل حاضر رسیده است. از این رو، برخى این مطلب را دلیلى دانسته اند که ملائکه از فساد و خون ریزى هاى انسان هاى قبلى، مطلع بودند.
از برخى روایات امامان معصوم علیهم السلام نیز بر مى آید که سابقه خلقت بشر، قبل از دوره حاضر بوده است و ما به نقل سه حدیث زیر اکتفا مى کنیم:
الف) در کتاب توحید[ شیخ صدوق، التوحید.] از امام صادق علیه السلام این گونه نقل شده است: «شاید شما گمان مى کنید که خداى عز و جل غیر از شما هیچ بشر دیگرى نیافریده است؛ نه، چنین نیست؛ بلکه قبل از شما هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آنها هستید».[ التوحید، ج 2، ص 27.]ب) در کتاب خصال از امام باقر علیه السلام چنین نقل شده است: «خداى عز و جل از روزى که زمین را آفرید، هفت عالم را در آن خلق، سپس منقرض کرد و هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده اند و خداى متعال، همه آنها را از پوسته روى زمین (خاک) آفرید و نسلى را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و براى هر یک، عالمى را بعد از عالم دیگر پدید آورد؛ تا سرانجام، آدم ابوالبشر را آفرید و ذریه اش را از او منشعب ساخت»[ صدوق، الخصال، ج 2، ص 652.].
ج) از امام باقر علیه السلام از پدرانش نقل شده که حضرت على علیه السلام فرمود: «خداوند تبارک و تعالى، پس از آن که هفت هزار سال از زندگى همزمان جن و نَسناس بر روى زمین گذشته بود، اراده کرد تا مخلوقى را با دست خویش بیافریند که در شأن او باشد؛ از این رو، آدم را خلق کرد و پرده از طبقات آسمان برداشت و به ملائکه گفت: بر اهل زمین و از جمله جن و نسناس، نظر بیفکنید. پس هنگامى که ملائکه معصیت و فساد و خون ریزى روى زمین را مشاهده کردند، بر آنها گران آمد و بر اهل زمین تأسف خوردند و گفتند: خداوندا تو بزرگ، توانا، جبار، قاهر و عظیم الشأنى و این مخلوقات ضعیف و ذلیل، در دست قدرت تو هستند و با روزى تو زندگى مى کنند و از نعمت سلامتى که تو به آنها داده اى، بهره مندند و در عین حال، چنین گناهانى را مرتکب مى شوند و تو بر آنها خشم و انتقام نمى گیرى. این مسئله، بر ما گران و مایه تعجب ماست. هنگامى که خداوند، این سخنان را شنید، گفت: من اراده کرده ام که خلیفه اى در روى زمین قرار دهم؛ تا بر روى زمین حجتى از جانب من بر خلقم باشد. ملائکه گفتند: شایسته است آن خلیفه را از ما قرار دهى؛ زیرا ما فساد نمى کنیم و همواره تو را تقدیس و سپاس مى گوییم. خداوند جل و علا گفت: آن چه را من مى دانم، شما نمى دانید. من اراده کرده ام که خلقى را با دست خویش بیافرینم و از فرزندان او، انبیا و مرسلین و بندگان صالح و پیشوایان هدایت گر را قرار دهم و آنان را به عنوان جانشینان خلقم بر روى زمین قرار دهم؛ تا آنان را از معصیت من باز دارند و از عذاب من بیم دهند و به اطاعت از من، هدایت کنند و به سوى من بیاورند. من نسناس را از روى زمین بر مى افکنم و زمین را از وجودشان پاک مى گردانم و جن هاى عاصى را دور مى افکنم و در مکان هاى دور دست در آسمان ها و زمین اسکان مى دهم؛ پس در مجاورت خلق من قرار نمى گیرند و بین جن و خلقم، پرده اى قرار مى دهم و بدین ترتیب، نسل خلق شده، جن را نمى بینند و با آنها نشست و برخاست نمى کنند و با آنان معاشرت نمى کنند. پس هرگاه هر یک از افراد این نسل که آنها را برگزیده ام، از فرمان من سرپیچى کنند، آنان را در جایگاه گنهکاران اسکان مى دهم و در جاهایى که آنان را وارد مى کنم، اینان را نیز وارد مى کنم و باکى ندارم؛ سپس ملائکه گفتند: پروردگارا! هر آن چه تو مى خواهى، انجام بده که ما به جز آن چه تو به ما آموخته اى، از پیش خود، چیزى نمى دانیم و تو داناى حکیمى»[ بقره 2، آیه 30.].
نکات قابل توجه در این روایت عبارتند از:
1. محاوره خداوند با ملائکه، پس از هزاران سال زندگى مشترک جنیان و نسناس ها بر روى زمین بوده است.
2. خلقت جن ها و نسناس ها مى تواند مقدم بر انسان باشد و خلقتشان، یکى پس از دیگرى واقع شده باشد.
3. خلقت آدم به عنوان خلیفه، با اراده خاص خداوند صورت گرفته است و امتیاز خاصى نسبت به موجودات دیگر دارد.
4. جن به معناى پنهان است و چون خداوند اراده کرده که از معاشرت و اختلاط ظاهرى با انسان ها محروم باشد، بدین نام ملقب شده است.
لازم به ذکر است که در برخى منابع و دائره المعارف ها، درباره ویژگى هاى نسناس و انسان هاى ماقبل حضرت آدم، مانند انسان نئاندرتال و کرمانیون، مطالبى گفته شده که به دلیل حدسى بودن، از نقل آنها خوددارى مى کنیم.[ ر.ک: عبدالحسین سعیدیان، دائرة المعارف، ج 2، ح 1401.]نتیجه گیرى
1. سرسلسله افراد بشر کنونى، حضرت آدم ابوالبشر علیه السلام و حضرت حوا بوده اند و حضرت آدم علیه السلام بدون پدر و مادر بوده است و از عناصر خاکى و روح مقدس، پدید آمده است.
2. فرضیه هاى باستان شناسى ثابت مى کنند که قبل از حضرت آدم علیه السلام، موجوداتى، شبیه انسان وجود داشته و بر زمین، زندگى مى کرده اند که این موضوع، شواهدى از روایات را نیز به همراه دارد و ملائکه با دیدن آنها، علم پیدا کرده بودند که انسان بر زمین، خون ریزى و فساد مى کند.

آفرینش آدم – جزء ۱ سوره بقره، آیه ۳۰

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا