دین و اندیشه
سرگذشت انجیل
چگونه مى توان قبول کرد تنها قرآن تحریف نشده است؛ اما کتاب هاى آسمانى دیگر تحریف شده اند؟
در این باره گفتنى است، تورات و انجیل هاى چهارگانه، به اتفاق همه محقّقان مسیحى و ارباب کلیسا سال ها پس از حضرت مسیح، از سوى عده اى به رشته تحریر درآمده است.میلر نویسنده کتاب تاریخ کلیساى قدیم مى گوید: «خداوند ما، عیسى مسیح کلمه پاک خدا بود و در وى تمام خزاین علم و حکمت مخفى بود و لازم نبود کتابى نوشته به یادگار بگذارد»[ تاریخ کلیساى قدیم، ص 67.].جان بى ناس نویسنده کتاب تاریخ جامع ادیان مى گوید: «این نکته مسلم است که عیسى خود تعالیم خود را تحریر نکرد. عموم مورخان متفق اند: بعد از مرگ او (عیسى) بعضى از شاگردان وى آن کلمات و اقوال را به رشته کتابت درآوردند. از دیدگاه آنان مجموع نوشته ها در اثر اعمال مسیحیان صدر اول، رنگ هاى خاصى به خود گرفته و بعضى اقوال بر آن افزوده شده است که به سهو و غلط آنها را به عیسى منسوب دانسته اند. باز روى هم رفته، همین مجموعه نوشته ها، نخستین منبع و تنها سرچشمه اطلاعاتى است که نویسندگان انجیل متى و انجیل لوقا از آن اقتباس کرده اند. آنان بعدا از انجیل مرقس – که قبلاً وجود داشته و در حدود سال 65 میلادى کتابت شده است – نیز استفاده کرده اند. انجیل یوحنا از همه متأخر است و در آخر آن قرن نگاشته شده و بیشتر از منابع خصوصى دیگر کسب اطلاع کرده است»[ تاریخ جامع ادیان، ص 576.].توماس میشل کشیش کاتولیک مى نویسد: «مسیحیان معتقدند: خداوند کتاب هاى مقدس را به وسیله مؤلفان بشرى نوشته است. هر یک از آنان در عصرى خاص مى زیسته و به رنگ زمان خود در آمده بوده اند. همچنین این مؤلفان مانند دیگر انسان ها با محدودیت هاى زبان و تنگناهاى علمى دست به گریبان بوده اند. اصولاً مسیحیان نمى گویند که خدا کتاب هاى مقدس را بر مؤلفان بشرى املا کرده است؛ بلکه معتقدند او به ایشان براى بیان پیام الهى به شیوه خاص خودشان و همراه با نگارش مخصوص و سبک نویسندگى ویژه، توفیق داده است. به عقیده همه مسیحیان، اصل پیام از خدا آمده و در نتیجه حق است؛ اما شکل پیام تنها به خدا مربوط نمى شود؛ بلکه به عامل بشرى نیز ارتباط مى یابد. این عامل بشرى، نویسنده کتاب است که مانند همه مردم محدود و در معرض خطا است. گاهى این نویسنده بشرى نظریات غلط یا اطلاعات اشتباه آمیزى دارد که اثر آن در متن کتاب باقى مى ماند»[ میشل، توماس، کلام مسیحى، ترجمه: حسین توفیقى، ص 27 – 26.].
گفتنى است: گروهى از دانشمندان مسلمان معتقدند: در کتاب هاى آسمانى گذشته، تحریف لفظى صورت نگرفته؛ بلکه آنچه واقع شده تحریف معنوى و نیز گم شدن آنها و تحریف در ترجمه ها بوده است[ معرفت، محمد هادى، صیانة القرآن من التحریف.].
اما در هر صورت آنچه اکنون در کتاب عهدین وجود دارد در بسیارى از موارد غیرقابل قبول است که به چند مورد اشاره مى کنیم:
1. اتهامات ناروا به پیامبران
علاوه بر رسوخ تحریفات بنیادى و اعتقادى در کتاب مقدس، پاره اى از اتهامات ناروا و غیراخلاقى به برخى از پیامبران نسبت داده شده است که قلم از بیان آن شرم دارد![ ر.ک: انجیل یوحنا، 112:1، سفرتکوین، 38 19:30 و براى آشنایى بیشتر ر.ک: انیس الاعلام، ج 3 ؛ صادقى، محمد، بشارات عهدین، ص 73 و 177.] این در حالى است که براهین عقلى لزوم عصمت پیامبران را اثبات مى کند.
2. وجود افسانهها
وجود افسانه هاى بى پایه در کتاب مقدس، یکى دیگر از جنبه هاى تحریف آن است؛ از جمله مى توان به کشتى گرفتن حضرت یعقوب با خدا و غلبه او بر خدا، اشاره کرد![ سفر پیدایش، 2330 : 43.]3. گناه جبلى
مسیحیان معتقدند: آدم در بهشت به گناه آلوده و این گناه به حساب همه فرزندان او نوشته شده است؛ یعنى، انسان ذاتاً با به دوش کشیدن بار گناه، به دنیا مى آید! هر چند پس از آمدن به دنیا هیچ گناهى مرتکب نشود و هرگونه تلاش و عمل انسان در رهایى از این خطا، سودى نخواهد بخشید و تصلیب و به دار کشیده شدن حضرت عیسى، کفّاره گناه ذاتى و جبلى انسان است!
4. تقویت ظلم
یکى دیگر از آموزه هاى نامعقول کتاب مقدس، توجیه ظلم و ستم و دعوت به سکوت در برابر حاکمان ظالم، به بهانه این است که آنان، حاکم و سایه خدا در زمین اند![ انجیل متى، 5:38 و اکثر نامه هاى پولس به رومیان.]وجود این گونه آموزه هاى غیرعقلانى در کنار طرح مسئله تثلیث و تجسیم و وجود تناقض هاى متعدد در متن کتاب مقدس، موجب سلب اعتماد هر چه بیشتر مى شود.[ نیز نگا: حقیقت مسیحیت، قم: مؤسسه در راه حق، چاپ اول 1361، صص 133 – 127 ؛ زمانى، مصطفى، به سوى اسلام یا آیین کلیسا، (قم: پیام اسلام، 1346.]افزون بر آن، تحقیقات علمى و زبان شناختى، بر عدم وثاقت متون مقدس گواهى داده است. توماس میشل – استاد الهیات مسیحى – بر آن است که به اعتقاد بیشتر متفکران کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس کتب مقدس املاى الهى نیست و داراى عصمت لفظى نمى باشد و گاهى نویسندگان بشرى آن، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباه آمیزى را در متن کتاب باقى گذاشته اند[ نگا: میشل، توماس، کلام مسیحى، ترجمه: حسین توفیقى، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377، صص 27 – 23.].
تحریف تورات
تحریف تورات از نظر تاریخى و علمى قطعى است، از جمله در عهد قدیم کتاب دوم تواریخ ایام، باب 34 سخن از یافته شدن دوباره تورات است که معلوم مى شود تورات در نزد بنى اسرائیل نبوده و مفقود شده بود و نیز در باب 36 سفر پیدایش، شرح وفات و دفن حضرت موسى است و معلوم مى شود که این مطالب پس از حضرت موسى به تورات اضافه شده است و تورات دست کارى شده است. در صورتى که قرآن معجزه نبى اکرم است و یکى از وجوه اعجاز آن، فصاحت و بلاغت آن است. معجزه امرى است خارق العاده که سایر افراد بشر از آوردن نظیر آن عاجزند و دلیل و شاهد بر صدق ادعاى نبوت است و جاودانگى این معجزه، مى طلبد که همچنان از تحریف به دور باشد. قرآن با بیان بسیار قاطع و صریح، تمام کسانى را که منکرند یا شک و تردید دارند؛ نه تنها دعوت به مبارزه کرده بلکه تحریک و تشویق هم کرده است: «بگو اگر تمام جهانیان اجتماع کنند تا کتابى مانند قرآن بیاورند، نمى توانند؛ اگر چه نهایت همکارى را به خرج دهند»[ اسراء 17، آیه 88.] و بالاتر از این مى گوید: «اگر مى توانید ده سوره و یا حتى یک سوره مثل قرآن بیاورید»[ هود 11، آیه 13 ؛ بقره (2)، آیه 21.]. اما آن قدر فاصله بین کلام بشر و کلام وحى قرآن و این معجزه جاوید وجود دارد که تا به امروز هیچ کس نتوانسته حتى سوره اى نظیر قرآن بیاورد. همین معجزه بودن قرآن و ناتوانى بشر در آوردن کلامى نظیر آن، مانع از تغییر به معناى افزودن چیزى به آن شده است؛ چرا که تفاوت قرآن با کلام بشرى آن قدر زیاد است که به آسانى آنها را از هم جدا مى کند.
علاوه بر نکات یاد شده، بررسى مضمون و مفاد قرآن کریم، خود شاهدى بر عدم تغییر و بقاى کلام الهى است؛ زیرا از یک سو از نظم و هماهنگى و عدم اختلاف در مطالب و مضامین برخوردار است (در حالى که اگر دستخوش تحریف و تغییر و اضافه مى گشت، تناقض و ناسازگارى بین مطالب آن پیدا مى شد و یکسان و یک دست نمى بود) و از سوى دیگر مضامین آن، با موازین و براهین عقلى سازگار است که خود شاهدى بر صحت و عدم تغییر آن است.
گفتنى است: گروهى از دانشمندان مسلمان معتقدند: در کتاب هاى آسمانى گذشته، تحریف لفظى صورت نگرفته؛ بلکه آنچه واقع شده تحریف معنوى و نیز گم شدن آنها و تحریف در ترجمه ها بوده است[ معرفت، محمد هادى، صیانة القرآن من التحریف.].
اما در هر صورت آنچه اکنون در کتاب عهدین وجود دارد در بسیارى از موارد غیرقابل قبول است که به چند مورد اشاره مى کنیم:
1. اتهامات ناروا به پیامبران
علاوه بر رسوخ تحریفات بنیادى و اعتقادى در کتاب مقدس، پاره اى از اتهامات ناروا و غیراخلاقى به برخى از پیامبران نسبت داده شده است که قلم از بیان آن شرم دارد![ ر.ک: انجیل یوحنا، 112:1، سفرتکوین، 38 19:30 و براى آشنایى بیشتر ر.ک: انیس الاعلام، ج 3 ؛ صادقى، محمد، بشارات عهدین، ص 73 و 177.] این در حالى است که براهین عقلى لزوم عصمت پیامبران را اثبات مى کند.
2. وجود افسانهها
وجود افسانه هاى بى پایه در کتاب مقدس، یکى دیگر از جنبه هاى تحریف آن است؛ از جمله مى توان به کشتى گرفتن حضرت یعقوب با خدا و غلبه او بر خدا، اشاره کرد![ سفر پیدایش، 2330 : 43.]3. گناه جبلى
مسیحیان معتقدند: آدم در بهشت به گناه آلوده و این گناه به حساب همه فرزندان او نوشته شده است؛ یعنى، انسان ذاتاً با به دوش کشیدن بار گناه، به دنیا مى آید! هر چند پس از آمدن به دنیا هیچ گناهى مرتکب نشود و هرگونه تلاش و عمل انسان در رهایى از این خطا، سودى نخواهد بخشید و تصلیب و به دار کشیده شدن حضرت عیسى، کفّاره گناه ذاتى و جبلى انسان است!
4. تقویت ظلم
یکى دیگر از آموزه هاى نامعقول کتاب مقدس، توجیه ظلم و ستم و دعوت به سکوت در برابر حاکمان ظالم، به بهانه این است که آنان، حاکم و سایه خدا در زمین اند![ انجیل متى، 5:38 و اکثر نامه هاى پولس به رومیان.]وجود این گونه آموزه هاى غیرعقلانى در کنار طرح مسئله تثلیث و تجسیم و وجود تناقض هاى متعدد در متن کتاب مقدس، موجب سلب اعتماد هر چه بیشتر مى شود.[ نیز نگا: حقیقت مسیحیت، قم: مؤسسه در راه حق، چاپ اول 1361، صص 133 – 127 ؛ زمانى، مصطفى، به سوى اسلام یا آیین کلیسا، (قم: پیام اسلام، 1346.]افزون بر آن، تحقیقات علمى و زبان شناختى، بر عدم وثاقت متون مقدس گواهى داده است. توماس میشل – استاد الهیات مسیحى – بر آن است که به اعتقاد بیشتر متفکران کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس کتب مقدس املاى الهى نیست و داراى عصمت لفظى نمى باشد و گاهى نویسندگان بشرى آن، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباه آمیزى را در متن کتاب باقى گذاشته اند[ نگا: میشل، توماس، کلام مسیحى، ترجمه: حسین توفیقى، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377، صص 27 – 23.].
تحریف تورات
تحریف تورات از نظر تاریخى و علمى قطعى است، از جمله در عهد قدیم کتاب دوم تواریخ ایام، باب 34 سخن از یافته شدن دوباره تورات است که معلوم مى شود تورات در نزد بنى اسرائیل نبوده و مفقود شده بود و نیز در باب 36 سفر پیدایش، شرح وفات و دفن حضرت موسى است و معلوم مى شود که این مطالب پس از حضرت موسى به تورات اضافه شده است و تورات دست کارى شده است. در صورتى که قرآن معجزه نبى اکرم است و یکى از وجوه اعجاز آن، فصاحت و بلاغت آن است. معجزه امرى است خارق العاده که سایر افراد بشر از آوردن نظیر آن عاجزند و دلیل و شاهد بر صدق ادعاى نبوت است و جاودانگى این معجزه، مى طلبد که همچنان از تحریف به دور باشد. قرآن با بیان بسیار قاطع و صریح، تمام کسانى را که منکرند یا شک و تردید دارند؛ نه تنها دعوت به مبارزه کرده بلکه تحریک و تشویق هم کرده است: «بگو اگر تمام جهانیان اجتماع کنند تا کتابى مانند قرآن بیاورند، نمى توانند؛ اگر چه نهایت همکارى را به خرج دهند»[ اسراء 17، آیه 88.] و بالاتر از این مى گوید: «اگر مى توانید ده سوره و یا حتى یک سوره مثل قرآن بیاورید»[ هود 11، آیه 13 ؛ بقره (2)، آیه 21.]. اما آن قدر فاصله بین کلام بشر و کلام وحى قرآن و این معجزه جاوید وجود دارد که تا به امروز هیچ کس نتوانسته حتى سوره اى نظیر قرآن بیاورد. همین معجزه بودن قرآن و ناتوانى بشر در آوردن کلامى نظیر آن، مانع از تغییر به معناى افزودن چیزى به آن شده است؛ چرا که تفاوت قرآن با کلام بشرى آن قدر زیاد است که به آسانى آنها را از هم جدا مى کند.
علاوه بر نکات یاد شده، بررسى مضمون و مفاد قرآن کریم، خود شاهدى بر عدم تغییر و بقاى کلام الهى است؛ زیرا از یک سو از نظم و هماهنگى و عدم اختلاف در مطالب و مضامین برخوردار است (در حالى که اگر دستخوش تحریف و تغییر و اضافه مى گشت، تناقض و ناسازگارى بین مطالب آن پیدا مى شد و یکسان و یک دست نمى بود) و از سوى دیگر مضامین آن، با موازین و براهین عقلى سازگار است که خود شاهدى بر صحت و عدم تغییر آن است.
فصل هشتم
دانستنى هاى قرآن
سرگذشت انجیل