دین و اندیشه

درمان خشکی چشم

پرسش و پاسخ

سلام،اگر کسی که زیاد با اسلام آشنا نیست از ما بپرسددلیل اشک بر امام حسین چیست وبگوید اسلام دین غم است،چطور پاسخ قانع کننده به او دهیم؟

حکمت گریه بر ابی عبدالله (ع) تنها به جهت قربانى شدن، مظلومیت و به اسارت درآمدن خانواده ی ایشان نبود؛ این گریه یک واکنش عاطفی و عاشقانه است که دلیلش حبّ است؛ نه حبّ فامیلی که کهنه می شود؛ بلکه حبّ ایمانی که تا ایمان هست تازه است. گذر زمان، می تواند بر علائق غریزی و حیوانی ما سایه اندازد، امّا گذر زمان، روی علائق عاقلانه و عاشقانه، نه تنها سایه نمی اندازد بلکه باعث پررنگتر شدن آن می شود. همین مسأله است که باعث می شود ما وقتی نام ابن سینا یا زکریای رازی یا امثال او را می بریم، احساس افتخار بکنیم، در حالی که اسم پدر پدر پدر بزرگم را نمی دانم. چون بین من و پدر پدر پدر بزرگم، هیچ گونه رابطه ی عقلی یا عشقی وجود ندارد که اسمش برایم مهمّ باشد، امّا بین من و ابن سینا یا رازی یا ابوریحان بیرونی و امثال اینها، رابطه ی عقلی وجود دارد. حال اگر رابطه، عاشقانه هم باشد، که خیلی قویتر می شود.ائمه(ع) حقیقتاً برای امام حسین(ع) بزرگوار می گریستند؛ و گریه ی آنها گریه ی عشق است؛ سوز دل است. لازمه ی انسانیّت آنهاست. شرط عاشقی است. امّا در ضمن همین گریه ی عاشقانه و فطری، اهدافی سیاسی و اجتماعی و تربیتی و … نیز وجود دارد؛ که به جنبه ی عقلی قضیّه بر می گردد. لذا آن بزرگواران برای آنهایی هم که چنین عشقی را نمی فهمند تا ناخودآگاه اشک بریزند، توصیه می کنند که گریه کنید! به امید ثواب هم شده گریه کنید!امّا چرا این همه توصیه؟
به خاطر فواید فروانی که در این گریه وجود دارد؛ که به پاره ای از آنها اشاره می شود.
1ـ در روانشانسی ثابت شده که اگر کسی رفتار ناشی از یک حالت روحی را تقلید کند، آن حالت روحی در او نیز نمودار می شود. مثلاً کسی که خوشحال است با حالت خاصّی می خندد. حال اگر شخصی غیر خوشحال دقیقاً با همان حالت شروع به خندیدن کند، حقیقتاً حالت خوشحالی در وجود او نمودار می شود. این اصل روانشناختی را اهل بیت(ع) نیز بیان داشته اند. امیر مومنان(ع) طبق همین اصل فرمودند: « إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُم ــــ اگر بردبار نیستى، خود را به بردبارى بزن ( مثل افراد بردبار رفتار کن) ! زیرا کم تّفاق می افتد که کسى خود را شبیه گروهی کند و از آنان نگردد » (نهج البلاغة،حکمت203)
عشق ایمانی به امام حسین(ع) شخص عاشق را از درون وا می دارد که بر مظلومیّت معشوق خود بگرید؛ و هر چه معرفتش به مراتب وجودی معشوقش فرزونتر و ایمانش به او بیشتر شود، این عشق نیز شدیدتر و به تَبَعش، آن گریه هم شدیدتر می شود. گریه ای که دست خود شخص نیست؛ گریه ای که به صورت خودکار از دل عاشق می جوشد؛ و تا آن عشق هست، آن جوشش هم وجود خواهد داشت. حال کسی که عاشق امام حسین(ع) نیست، اگر مثل عاشقان آن حضرت گریه نماید؛ و از گریه ی آنها تقلید کند، کم کم او نیز آن حالت عاشقی و شیدایی نسبت به امام حسین(ع) را تجربه خواهد نمود. و غرض اهل بیت(ع) از این همه توصیه آن است که این حالت در شیعیان پدیدار گردد. چرا که فواید فروانی در این حالت عاشقانه است. همین حالت عاشقانه است که شهدای کربلا را در برابر لشکری سی هزار نفره پایدار کرده بود. همین حالت است که باعث می شد سربداران شعار دهند:« سر به دار می دهیم، تن به ذلّت نمی دهیم». همین حالت است که باعث می شود حسین فهمیده نارنجک به خود ببندد و زیر تانک دشمن رود. همین حالت است که شهید چمران درست می کند. شما اگر کتابهای شهید چمران را بخوانید، این شیدایی را به وضوح در نوشته های او می بینید. آنچه یک دکترای فیزیک پلاسما را از آمریکا به لبنان و از لبنان به ایران، و از مجلس شورای اسلامی به جبهه های حقّ علیه باطل می کشاند همین شیدایی شگفتی ساز است. آنچه باعث می شود بسیجی ما با اختیار خویش پا در میدان مین بگذارد تا راه باز کند، همین حالت عاشقی و شیدایی است. آنچه باعث می شود مادر دو شهید، فرزند سومش را هم به جبهه بفرستد، همین حالت عاشقی است. آنچه گروه اندکی به نام حزب الله لبنان را در برابر قوی ترین ارتش منطقه شیر غرّان کرده، همین حالت عاشقی است. و … .
2ـ وقتی کسی این حالت عاشقانه را در خود زنده نمود پیوند عمیق عاطفى میان او و الگوى راستین هدایت و مبارزه با ظلم و ذلّت ناپذیری پدیدار خواهد شد. در نتیجه او نیز چنین روحیّه ای را پیدا خواهد نمود. به حزب الله لبنان نگاه کنید! چه چیزی این گروه کوچک را این گونه شکست ناپذیر کرده است؟ رمزش الگوگیری از امام حسین(ع) است. کسی که از شهادت نترسد، او را با هیچ چیزی نمی توان ترساند. کسی که حتّی به قیمت جانش هم حاضر به پذیرفتن ذلّت نیست، او را با هیچ ابزاری نمی توان ذلیل نمود. چه چیزی باعث شد ما در هشت سال دفاع مقدّس، این گونه شگفت انگیز ایستادگی کنیم؟ پاسخش روشن است؛ الگو گیری از جریان عاشورا. ما در اوائل انقلاب، کشوری بودیم با ارتشی از هم پاشیده و سپاهی تازه تأسیس شده، که از جانب تمام ممالک شرق و غرب، در تحریم تسلیحاتی و اقتصادی بودیم. و رژیم بعث عراق کشوری بود با ارتش منظم و تا بن دندان مسلّح که توسّط چهل کشور دنیا، حمایت مالی و نظامی و سیاسی می شد. با این اوضاع، اصلاً به ذهن دشمنان ما نمی رسید که ما بتوانیم دوام بیاوریم؛ امّا نه تنها دوام آوردیم بلکه دشمن را شکست دادیم. چرا و چگونه؟ با الهام گیری از عاشورا. بسیجیان ما افرادی بودند درس آموخته از عاشورا و برخاسته از مجالس عزای حسینی، که ترسی از شهادت نداشتند؛ در حالی که دشمنان ما چنین روحیّه ای نداشتند. بسیجی ما با یک سلاح ساده، حاضر به عقب نشینی نبود و تا پای جان می ایستاد در حالی که افراد دشمن با آن همه سلاح پیشرفته، پا به فرار می گذاشتند؛ چون به هیچ قیمتی حاضر به جان دادن نبودند. برای آنها، جانشان مهمّترین چیز بود، ولی برای ما، عزّت و ایمانمان مهمّترین چیز بود، که آن را از شعار معروف امام حسین(ع) آموخته بودیم که « هیهات من الذّلة».
3ـ این گریه ها در صحنه ی جمعی، نوعی اعلام وفادارى نسبت به رهبران و پیشوایان دینى و مکتبی نیز هست. لذا مؤمنان شیعه در هر زمانی با نام امام حسین(ع) با رهبر دینی خود اعلام وفاداری می کنند؛ که نمونه اش را در انقلاب اسلامی دیدیم و می بینیم؛ که واضحترین نمودش در دفاع مقدّس بود. شعار « ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند» که یک شعار توأم با شعور سیاسی است، برآیند همین گریه هاست.
4ـ در این مراسمات و گریه ها، تاریخ کربلا نیز به عنوان نماد ذلّت ناپذیری و ظلم ستیزی زنده می ماند. و عاقلان دانند که نمادها چه نقش عظیمی در اشاعه ی یک فرهنگ و سمت و سو دادن به حرکتهای اجتماعی دارند. لذا ملاحظه می کنید که غربی ها با چه حجم عظیمی از نمادها استفاده می کنند برای اشاعه ی فرهنگ خودشان. دقیقاً به همین سبب هم بود که در طول تاریخ، حکّام ظالم، سعی داشتند قبر امام حسین(ع) را محو سازند. چون متوجّه شده بودند که کربلا و عاشورا تبدیل شده است به نماد مبارزه با ظلم؛ آن هم از نوع مبارزه ی شهادت طلبانه که ستمگران عالم هیچ راه مقابله ای برای آن ندارند. چون راه سرکوب مردم، ترساندن آنها از مرگ است؛ امّا با کسی که شعار می دهد یا پیروز می شویم یا شهید، چه می توان کرد؟ لذا جبّاران زمان بارها قبر شریف آن حضرت را شخم زدند و در آن گندم کاشتند؛ ولی مردم آن گندم ها را به تبرّک بردند. پس چاره را در آن دیدند که بخشی از فرات را به سمت کربلا باز کنند تا قبر شریف زیر آب رود. مردم آمدند و آب آن منطقه را به تبرّک بردند. امروز هم ملاحظه می کنید که مذهب دست ساز انگلیس، یعنی وهّابیّت، دقیقاً همان شیوه را در پیش گرفته و می خواهد این نمادها را نابود سازد. لذا یا به حرمهای شریف حمله می کنند یا به مجالس عزاداری. اسرائیلی ها هم بارها گفته اند که قوّت و قدرت شیعه در سه چیز است. در یادآوری جریان کربلا، در فرهنگ مهدویّت و انتظار و در تبعیّت از فقهای زمان شناس.
اسلام دین غم واندوه !
برای این که بتوانیم یک تصویر جامع و تمام رخ از دین اسلام و مذهب تشیّع به دست آورید باید دین اسلام و مذهب تشیّع را از خود متون دینی ( قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع) مثل کتاب نهج البلاغه ) به دست آورید. آن هم نه یک قسمت از قرآن یا یک کتاب روایی موضوعی ، بلکه باید کلّ قرآن کریم را همراه با کلّ یک کتاب روایی جامع مطالع فرمایید تا معلوم شود که آیا در دین اسلام ، غم واندوه اصالت دارد یا نشاط و سرزندگی ؛ و عقیده ما این است که در اسلام نشاط و سرزندگی اصل است ؛ و غمهایی هم که در اسلام توصیه شده اند گرچه به ظاهر غمند ولی در اصل از سنخ نشاط بوده و موجب انبساط روح می شوند ؛ همچنین با مطالعه متون دین این مطلب برای شما معلوم می شود که آیا گریه و غمی که در دین توصیه شده به معنی گریه و غم سازنده است یا به معنی غم و گریه رکود آور ؛ چون هم گریه اقسامی دارد هم غم ؛ کما این که شادی و نشاط هم اقسامی دارد ؛ و بعضی از اقسام آن نه تنها مفید نیست بلکه مضرّ است.
خلاصه مطلب این که: 1) هم غم اقسامی دارد هم شادی و نشاط . 2) بعضی از اقسام شادی و نشاط مفید و رشد آورند و برخی دیگر مضرّ و رکود آور ؛ همین طور بعضی از اقسام غم و غصه هم مفید و رشدآور بوده و برخی دیگر مضرّ و رکود آورند. 3) دین ، هم با غم رکود آور مخالف است هم با شادی رکود آور ؛ و برعکس ، هم به شادی و نشاط رشدآور توصیه می کند هم به غم رشد آور . 4 ) آنچه در اسلام اصل است ، احساس انبساط روح و احساس نورانیّت و صعود به سمت ملکوت عالم است ؛ و نشاط و شادی حقیقی همین است ؛ لذا اگر این حالت با نوع خاصی از غم حاصل شود ، باطن آن غم شادی است ؛ و چنین غمی غم مقدّس است ؛ و اگر این حالت با شادی و نشاط ظاهری هم به دست آید باز آن نشاط وشادی مقدّس و مطلوب است ؛ لذا اسلام اصالتاً فقط شادی و نشاط را توصیه می کند ؛ لکن شادی حقیقی را نه فقط شکل و قالب شادی را.
غمهای مقدّس در اسلام
1) غم دین خوردن : یعنی مومن باید غمخوار دین خدا باشد ؛ وبرای دین خدا دل بسوزاند و از اینکه دین خدا پایمال می شود ناراحت باشد. روشن است که چنین غمی نه تنها باعث افسردگی و رکود نمی شود بلکه باعث ترقّی روحی انسان می شود ؛ و انسان را وامی دارد تا برای اعتلای دین خدا زحمت بکشد ؛ چنین غمی بود که امام حسین (ع) را واداشت تا برای نجات دین خدا از چنگال یزید قیام کند ؛ و شهدای کربلا را چنین غمی واداشت تا در مقابل سی هزار نفر مردانه مبارزه کنند و خم به ابرو نیاورند ؛ و چنین غمی بود که امام راحل(ره) را واداشت تا دربرابر رژیم طاغوت قدعَلَم کند ؛ و نتیجه این کار، پیروزی مردم و اسلام بر طاغوت بود ؛ و چنین غمی است که مجاهدین اسلام را در طول تاریخ واداشته است تا از حریم اسلام دفاع کنند. و چنین غمی است که علمای دین را واداشته تا با تحمّل مشکلات فراوان ، در طول تاریخ ، مرزهای اعتقادی دین را حفظ و حراست نمایند.
2) غم آخرت : یعنی مومن مؤظف است که غم آخرت داشته باشد ؛ یعنی برای آخرت خود تلاش کند ؛ و از کم کاری خود برای آخرت غمگین باشد ؛ روشن است که چنین غمی نیز انسان را به تلاش برای آباد ساختن آخرت وامی دارد. چنین غمی است که در طول تاریخ ، انسانهای پرتلاش و خستگی ناپذیر را پدید آورده است ؛ انسانهایی که از هیچ کارخداپسندانه ای روی گردان نبستند.
3) غم بندگان خدا : در روایات اهل بیت (ع) توصیه شده است که مومن باید غم بندگان خدا را داشته باشد ؛ یعنی باید نسبت به دردها و رنجهای دیگران بی تفاوت نباشد. امام صادق (ع) از پیامبر (ص) روایت نمودند که آن حضرت فرمودند: « مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ- وَ مَنْ یَسْمَعْ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم » (بحارالانوار ؛ ج 71 ؛ص 339) (هر کس شب را صبح کند در حالی که توجه به امور مسلمانان ندارد مسلمان نیست ، و هر کس بشنود مردى فریاد می زند که، اى مسلمانان به داد من برسید و به ندای او پاسخ ندهد مسلمان نیست. )
4) غم خدا: یعنی مومن باید از هجران خود نسبت به محبوب و معشوق خود که خداوند متعال است ؛ غمگین باشد ؛ و از دوری او بسوزد ؛ و در طلبش بگدازد ؛ این نیز غم عشق است ؛ و سازندگی آن نیازی به گواه ندارد ؛ و اگر گواه طلب کردید ، دیوان عارفانی چون حافظ و مولانا و حضرت امام راحل را مطالعه فرمایید تا مشاهده فرمایید که غم هجران از خدا ، بنده را تا چه مرتبه ای ترقی می دهد.
5) غم اولیاء خدا : باز به ما امر شده است که در مصیبت اهل بیت (ع) غمگین باشیم ؛ امّا نه به این معنی که زانوی غم در بغل گیریم و چشمانمان را تر کنیم ؛ بلکه از ما خواسته اند که به بهانه این غم ، حکایت جنگ حق و باطل را دائماً در خاطر داشته باشیم و بدانیم که جنگ حق و باطل در همه زمانها و مکانها جاری است ؛ به ما امر شده است تا جریان کربلا را زنده نگه داریم ؛ چون کربلا نمایشگاه تمام فضائل و رذائل است ؛ صحنه ایست که در آن برای هر کسی الگویی برای خوب بودن وجود دارد ؛ و نمونه ای از تمام بدهای جهان ، در آن موجود است . هر کدام از شهدای و اسرای کربلا الگویی هستند برای اقشار مختلف مردم ؛ لذا جریان کربلا حجّت را برای تمام انسانها ، تمام کرده است ؛ و با وجود این طیف گوناگون انسانهای اسوه ، هیچ کس نمی تواند برای بد بودن خود عذری بیاود. بنا براین ، این غم از سنخ غمهای دنیایی نیست ؛ از سنخ غم انسانیت و غم حماسه و غم فضیلت است. و همه غمهای پیشین در این غم مقدّس نهفته اند.
اینها غمهای مقدّسی است که دین توصیه کرده است ؛ حال با انصاف بنگرید که کدام یک از این غمها از سنخ غمهای دنیایی و از سنخ غمهای رکودآور و افسرده کننده است ؛ همه این غمها ، باعث گشادی سینه و احساس انبساط روح می شوند ؛ و انسان ، احساس می کند، وجودش شفّاف و نورانی شده است ؛ و اساسا نام گذاری این امور با عنوان غم ، خود یک اشتباه است ؛ غم آن است که وجود انسان را تاریک و گرفتار رکود می کند ؛ مانند غم مال و غم مقام و غصه ناشی از حقد و حسد و امثال آن ؛ لذا اسم این حالتها را یا نباید غم و غصه گذاشت یا باید آنها را غم و غصه مقدّس نامید ؛ چرا که انسان را رو به بالا و رو به روشنی می برند ؛ اگر تاریخ بشریّت را در ذهن خود ،خوب تجسم فرمایید ؛ خواهید یافت که در طول تاریخ ، انسانهای دارنده این نوع غمها بوده اند ، که دنیا را از فرو رفتن و غوطه ور شدن در ظلمت و تاریکی نجات داده اند ؛ و اگر نبودند چنین انسانهایی ، افراد سرخوش و باده خور و عیّاشی چون هیتلر و موسیلینی و صدام و یزید و معاویه و چنگیز و بوش و … دنیا را به تباهی می کشیدند.

درمان خشکی چشم

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا