تاریخ تشیع در ایران در دوره صفویان
آیا در ایران شیعه با آمدن شاه اسماعیل صفوی پدید آمد و پیش از روی کار آمدن صفویان رونق نداشت؟
برای روشن شدن پاسخ به چند مطلب اشاره می کنیم: نفوذ تشیع در ایران: باید به این نکته توجه کرد که پیدایش تشیع در ایران، به صورت دفعی و ناگهانی نبود؛ بلکه تشیع در ایران سیر تدریجی داشت. سیر تدریجی نفوذ تشیع در ایران، دارای مراحل زیر است:
1. نفوذ تشیع در میان موالی ایران در عراق؛
2. نفوذ تشیع در مناطق مرکزی ایران همچون قم؛
3. توسعه گرایش های شیعی با روی کار آمدن بنی عباس؛
4. فتح طبرستان به دست علویان؛
5. برپایی حکومت آل بویه؛
6. نفوذ تشیع پس از حمله مغول ها؛
7. روی کار آمدن دولت صفویه.
بر این اساس، نمی توان برای نفوذ تشیع در ایران، یک عامل یا دو عامل ذکر کرد؛ چون در هر دوره وضعیت خاص فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حاکم بود. به عنوان مثال، ما نمی توانیم وضعیت روحی مردم در سال 16 هجری قمری را با مردمی که یکصد سال بعد از آن زندگی می کردند، یکسان بدانیم. مردمی که در قرن پنجم هجری قمری زندگی می کردند با مردمی که در صدر اسلام مورد هجوم مسلمانان قرار گرفتند، برابر نیستند و دارای شرایط مختلف بودند و درباره آنان نمی توان داوری واحد کرد. اگر مردم ایران، روزگاری مورد هجوم بنی امیه بودند، روزگاری هم بنی عباس را بر سر کار آوردند و زمانی حکومت مستقل تشکیل دادند و حتی حاکم بر بغداد شدند. روشن است که این شرایط، یکسان نیست.
گرایش مردم ایران به تشیع، روزگاری قوی شد که حاکم بر بغداد شدند و زمانی این گرایش سرعت یافت که مغول ها بر آنان مسلط شدند. بنابراین، دور از تحقیق و انصاف است که کسی بگوید: مردم ایران چون از بنی امیه ستم دیدند، برای مبارزه با آنها شیعه شدند، بلکه عوامل تشیع مردم ایران همانهایی است که به آنها اشاره کردیم و اگر این مراحل هفتگانه به تفصیل مورد مطالعه قرار گیرد، هیچ گونه شبهه ای در باطل بودن این دیدگاه نمی ماند.
مردم ایران در زمان آل بویه شیعه شده بودند و حکومت آل بویه حکومت شیعی بوده است و این از وقایع مسلم تاریخ است و آل بویه در قرن پنجم بودند در حالیکه صفویان در قرن نهم بودند. در زمان صفویان اکثر مردم شیعه بودند و به خاطر همین صفویان پیروز شدند و مذهب شیعه را مذهب رسمی ایران کردند.
اما راجع به دولت صفوی:
1. تشکیل دولت صفوی در اوایل قرن دهم ه. ق از رویدادهای مهم تاریخ تشیع ایران است.
شیعه از نظر شرایط سیاسی تا قرن دهم هجری تقریبا همان وضع پیشین (دوران ایوبیان و سلجوقیان) را داشت. ولی در طلیعه این قرن، دولت صفویه توسط شاه اسماعیل اول تاسیس گردید، و مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی پذیرفته شد.
ایران در آن هنگام به صورت ملوک الطوایفی اداره می شد و هر بخشی را امیر، وزیر خان و بزرگ قبیله ای به دست گرفته و بر آنجا فرمانروایی می کرد. شاه اسماعیل، چهارده ساله بود که در سال 905 قمری از مریدان و پیروان پدرش سپاهی تشکیل داد و به اندیشه یکپارچگی ایران از اردبیل قیام کرد و مناطق مختلف را یکی پس از دیگری فتح کرد و آیین ملوک الطوایفی را برانداخت، و ایران قطعه قطعه را به شکل یک کشور منسجم در آورد.
2. شاه اسماعیل، در تمام قلمرو حکومت خود مذهب شیعه را رسمیت داد.
پس از درگذشت وی (930 هجری) پادشاهان دیگر صفوی تا اواسط قرن دوازدهم هجری (1148) حکومت کردند و همگی رسمیت مذهب شیعه را تایید و تثبیت نمودند و به ترویج آن همت گماردند. البته تشیع مردم در زمان صفویه به صورت تدریجی به تکامل رسید. این روند از زمان شاه اسماعیل آغاز شد و زمان شاه عباس نیز این حرکت تدریجی ادامه داشت بهطوری که در دو منطقه سرخه سمنان سنگ نوشتههایی از شاه عباس بر جای مانده که اگر کسی شیعه شود از مالیات معاف خواهد بود.
3. شاه اسماعیل صفوی برای تقویت بنیان تشیع در ایران، علمای دوازده امامی شیعه از شامات، بحرین و سرزمینهای شمال شرقی عربستان و عراق را به ایران دعوت کرد.
البته موفقیت این مذهب نه فقط از قدرت سلسله صفویان بلکه از جاذبههای دینی ـ ذاتی خود مذهب نیز نشأت میگرفت. صفویان برای تثبیت آموزههای شیعی در شعائر و مراسم مذهبی از خلفای نخستین با مذمت یاد میکردند.
در این دوره زیارتگاه صوفیان تخریب و زیارتگاه سادات و امامزادگان جای آنها را گرفت. مراسم سوگواری بهصورت دسته جمعی شامل زنجیرزنی، شبیهخوانی و روضه خوانی، همگی گویای اقدامات صفویان در راستای تثبیت اعتقادی شیعی دوازده امامی است. از این فرقه، افرادی توانسته اند قدرت سیاسی را به دست بگیرند و ایران را به صورت کشور متحد درآورند و عده زیاید هم پیرو اینها بودند.
4. همکارى علما – از جمله علامه مجلسى – با دولت صفویه تحت عنوان جواز همکارى با دولت جهت تقویت اسلام و مذهب شیعه بوده است نه بر اساس این که دولت صفویه دولت مشروع تلقى مى گردید فقهاى شیعه هیچ گاه به سلطنت مشروعیت مستقل نبخشیدند سلطنت را به بخشى از امامت تبدیل نکردند آنان خود را نایبان امام مى دانستند و در دستگاه دولت نه به نیابت از حاکم بلکه به نیابت از ائمه(ع) عمل مى کردند.
علامه محمد باقر مجلسى نیز که در دوره شاه سلیمان صفوى عالمى برجسته و به دلیل تألیف آثار بى شمار به صورت چهره اى شاخص در آمده بود به سال 1098 ه. ق به عنوان شیخ الاسلام اصفهان تعیین شد وى این منصب را تا مرگ شاه سلیمان در اواخر 1105 ه.ق بر عهده داشت و پس از آن نیز از طرف شاه سلطان حسین صفوى به همین سمت منصوب شد. علامه مجلسى به دلایل مختلفى با دربار ارتباط و همکارى داشته است در آن زمان بیشتر علما در حمایت از شاهان صفوى مى کوشیدند و در پى درگیرى با آنان نبودند حتى به تضعیف نظرى مشروعیت آنان نیز نمى پرداختند؛ زیرا صفویان دولتى قدرتمند و حامى تشیع بودند البته اعتقادات آنان در ابتداى امر غلوآمیز و متأثر از تصوف که بعدها با ارشاد علماى شیعه طریق اعتدال را پیشه کردند. اما به هر حال بعد از قرن ها دولتى در جهان اسلام از تشیع حمایت مى کرد آنهم در شرایطى که عثمان هاى متعصب عزم خود را براى تصرف تمامى جهان اسلام و احیاى خلافت جزم کرده بودند که نتیجه اى جز آوارگى بیشتر براى شیعیان به همراه نداشت.
مفتیان عثمانى و ازبک فتوا به وجوب قتل شیعیان مى دادند و در سرزمین هاى تحت سلطه خود شیعیان رانابود مى کردند قبل از عثمانى ها نیز شیعیان همواره مورد ظلم و ستم شاهان ایرانى، خلفاى بنى عباس و بنى امیه و مورد آزار افراد جاهل بودند در این شرایط صفویان تنها دولتى بودند که سرسختانه از شیعه دفاع مى کردند و لذا حفظ آنان به عنوان تنها دولت حامى تشیع ضرورى به نظرمى رسید در این موقعیت عاقلانه نمى نمود که علماى دین از این فرصت تاریخى چشم بپوشند و دولت صفوى را به حال خود رها کنند پس ممکن بود تشیعى افراطى و غلوآمیز و مختلط با تصوف منحط قزلباشان رواج پیدا کند علما بر این اعتقاد بودند که حفظ دولت صفویه در آن شرایط به مصلحت شیعه است، ازاین رو آنان بهترین راه را انتخاب کردند و با درک این که مى توان با استفاده از این فرصت تاریخى پایگاهى امن و مطمئن براى تشیع در جهان آن روز ایجاد کرد. به همکارى با صفویان پرداختند و با کمک به دولت صفوى آن را در مقابل دو دشمن قدرتمند ومتعصب (ازبکان و عثمانیان) یارى دادند.
از سوى دیگر در آن زمان فقها هیچ جایگزین مناسبى براى دولت صفوى نداشتند. اندیشه ولایت فقیه و چند اصل مهم در منابع و متون اسلامى بود؛ ولى در مقام اجرا نیاز به بسترسازى فراوانى داشت. بنابراین در شرایطى که دسترسى به حکومت مطلوب، امکان پذیر نبوده دولت صفویه بهترین انتخاب ممکن بود و علما چاره را در همکارى با آن مى دیدند و مى کوشیدند سلطان وقت را به پایبندى شرع و رعایت قوانین دینى مقید کنند.
امر به معروف و نهى از منکر و کمک به مؤمنان، عنوان اصلى توجیه همکارى با دولت بود. حتى خود علماى آن عصر همکارى با دولت صفوى را مقید به این مطلب مى کند که: «.. شخص باید یقین داشته باشد که در صورت پذیرش مناصب و همکارى با دولت جور مى تواند امر به معروف و نهى از منکر کند و باید بداند که قبول مناصب در دستگاه جائر متضمن همکارى با او در کارهاى حرام نیست»(1)
5. مراکز دینی مانند مساجد، مدارس علمی و حسینیه های بسیار ساختند، و به تعمیر و توسعه مشاهد مشرفه اقدام نمودند. عامل این اقدامات، علاوه بر جاذبه فطری دینی و معنوی، نفوذ علمای بزرگی نظیر شیخ بهایی و میرداماد در دربار صفویان بود که آنان را به تعظیم شعایر دینی و پرورش دانشمندان بزرگ علوم مختلف تشویق می کردند. از مشاهیر علمای این دوره می توان میرداماد، محقق کرکی، شیخ بهایی و پدرش شیخ حسین عبد الصمد، صدر المتالهین، علامه مجلسی، محقق اردبیلی، ملا عبد الله یزدی و فیض کاشانی و. . . را نام برد. به طور کلی پیدایش این دولت که باید آن را سرآغاز عصر تازهای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست، موجب استقلال ایران براساس مذهب رسمی تشیع و سازمان اداری نسبتاً متمرکز شد.
قبل از ظهور صفویان گروهها و اقوام مختلفی در ایران حکومت میکردند و هیچگونه تمرکز اداری بهعنوان دولت ملی وجود نداشت. ایجاد دولت صفوی نقطه اوج نهضتهایی بود که طرفداری از تشیع علیه حکومتهای بنیامیه و بنیعباس و قدرتهای همسوی آنان صورت گرفت.
برای اگاهی دقیق و کامل در این باره به کتابهایی که در زیر می آید مراجعه کنید:
1. اصلانی، مختار، دولت های شیعی در ایران، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه.
2. ظهور سلسله صفویه نقطه عطفی در تاریخ ایران، دکتر حیدررضا ضابط، فصلنامه مشکوه، ش 59.
3. جعفریان، رسول؛ صفویه از ظهور تا زوال، تهران: موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول: 1378.
4. جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره صفوی، قم: انصاریان، 1370.
5. جعفریان، رسول، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1379.
6. نجفی، موسی، مقدمه تحلیلی تاریخ تحولات سیاسی ایران، تهران: مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، چاپ دوم: 1378.
7. پورامینی، محمد باقر، صفویان نماد اقتدارایران، قم، انتشارات نورالسجاد،1382.
8. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا؛ تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران: امیرکبیر.
9. حسینى زاده، سید محمد على، علما مشروعیت دولت صفوى.
10-تاریخ پیدایش تشیع در ایران، نوشته آقای جعفریان، چاپ سوم.
درباره تاریخ تشیع در ایران می توانید به این کتاب ها مراجعه کنید:
11- تاریخ شیعه، علامه محمد حسین مظفر، ترجمه دکتر سید محمد باقر حجتی، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
12- الشیعه فی مسارهم التاریخی، السید محسن الامینی العاملی، ص 677 به بعد (این کتاب در حقیقت مقدمه اعیان الشیعه است).
13- تاریخ الشیعه السیاسی الثقافی الدینی، الشیخ سلمان ظاهر، در3 جلد ( به زبان عربی است و بخشی از آن به تاریخ تشیع در ایران مربوط است).
14 – جغرافیای تاریخی و انسانی شیعه در جهان اسلام، جعفریان، انتشارات انصاریان قم.
15- خدمات متقابل ایران و اسلام، آیت الله شهید مطهری.
پی نوشت:
1. محقق کرکى، جامع المقاصد، ص 489.
تاریخ تشیع در ایران در دوره صفویان