رنگ پرده کعبه
چرا رنگ پرده کعبه سیاه می باشد؟
در مورد رنگ پرده کعبه و علت سیاه بودن آن باید به زمان جامه پوشاندن کعبه برگشته و بررسی کرد که در طول این مدت جامه کعبه به چه رنگی بوده تا اینکه در این زمان به رنگ سیاه در آمده است.جامه کعبه و پوشاندن آن دارای دو دوران است:1- جامه کعبه معظمه پیش از اسلام2- جامه کعبه مکرمه در دوران دولتهای اسلامیلذا بطور مختصر به بررسی هر دو مورد می پردازیم.
الف) جامه کعبه معظمه پیش از اسلام
1ـ جامه تبّع حمیری برای کعبه مکرمه
ابراهیم خلیل به همراه فرزند خود اسماعیل علیهما السلام با نهادن سنگ ها بر روی یکدیگر و بدون بکارگیری گل و یا گچ در آن، خانه کعبه را بنیان نهادند. این خانه بدون در و سقف بود و تنها در سمت شرقی آن، قسمتی از دیوار را باز گذاشتند تا برای ورود به درون کعبه از آن استفاده شود.در آن زمان، کعبه پوششی نداشت; زیرا آن حضرت نه فرمانی از خداوند در این زمینه دریافت کرده بود و نه به پارچه و یا پوست و حصیری(1) دسترسی داشت تا از آنها پوششی برای کعبه فراهم آورد.
درباره نخستین کسی که کعبه را پیش از اسلام به وسیله جامه پوشانید، روایات متعددی وجود دارد. بطوری که روایتی می گوید: اسماعیل فرزند ابراهیم(علیهما السلام)نخستین شخصی بود که در این باره اقدام کرد. روایت دیگر، آن را به عدنان جدّ والای رسول خدا صلی الله علیه وآله نسبت داده است و سوّمین روایت این عمل را به تبع ابو کرب أسعد پادشاه حمیر(2) منسوب می کند.
در نتیجه روایات سه گانه را می توان بدین صورت جمع کرد که: در آغاز، حضرت اسماعیل علیه السلام اولین شخصی بوده که بر کعبه جامه پوشانده است، و سپس عدنان اولین فردی بوده که بعد از حضرت اسماعیل جامه را بر کعبه پوشانیده لیکن این جامه ها به صورت کامل نبوده است. آنگاه تبّع نخستین شخصی بوده است که جامه کامل را بر کعبه مکرمه قرار داده است.
تاریخ نگاران بسیاری، نه تنها این مطلب را ترجیح داده اند، بلکه در مواردی تأکید کرده اند که تبّع ، پادشاه حمیر(3)، نخستین کسی است که در دوران جاهلیت، کعبه مکرّمه را به وسیله جامه پوشانید.
در کیفیت پوشش کعبه به دست تبع گفته شده:
تبّع شبی در خواب دید که جامه ای بر کعبه می پوشاند، او این مرتبه دید که کعبه را با پارچه ضخیمی (4) پوشانید.
بار دیگر در خواب دید که کعبه را جامه ای زیباتر می پوشاند، پس آن را با پارچه ای بنام معافر(5) پوشش داد. دگر بار او در رؤیا این چنین دید که کعبه را با جامه ای زیباتر از پیشین می پوشاند پس آن را با پارچه لطیف و نرمی که معروف به ریط است پوشانید. این پارچه قرمز راه راه یمنی بود.
ابن هشام در سیره اش، در باره جامه تبّع بر کعبه مشرفه، در پایان سخن خویش چنین می نویسد: تبّع ـ آنچنانکه می پنداشتند ـ اولین شخصی است که خانه را جامه پوشانیده است(6).
همچنین در روایات دیگری نیز آمده است که تبع کعبه را با جامه ای از چرم و برد یمانی و پلاس و برد راه راه و جزاینها نیز پوشانیده است.(7) به نظر می رسد تبّع جامه های یاد شده را در سالهای بعد، بر کعبه قرار داده است. لازم به یادآوری است که تبّع نخستین شخصی است که بر کعبه در قرار داد و نیز بر آن کلیدی نهاد.
تاریخ نگارانِ پس از تبع حمیری و جانشینان وی، در باره اینکه چه کسی جامه پوشاندن کعبه را بر عهده داشته و آن را به انجام می رسانیده، مطلبی ذکر نکرده اند. لیکن در اینجا می توان گفت مردم وقتی جامه های کعبه را که به وسیله تبّع و جانشینان او بر آن پوشانیده می شد، می دیدند هیچگاه اجازه نمی دادند که خانه مجرد از جامه باشد. و به نظر می رسد که ـ در دوران جاهلیت ـ به عنوان تقرّب به پروردگار، جامه هایی را بر کعبه قرار می دادند. بدینصورت که هرکس قصد قراردادن جامه بر کعبه را داشت، جامه نوین خود را بر جامه پیشین قرار می داد، بطوری که گاه بر روی کعبه چندین جامه از ابریشم و کتان و جامه های پشمین و جز اینها که از پارچه های معمول آن دوران بود قرار داده بودند.(8)
از ابن ابی ملیکه نقل کرده اند که گفته است:
به من خبر رسیده است که در روزگار جاهلیت پوشش های گوناگونی بر کعبه قرار می دادند. در آن هنگام معمولا شترانی را که برای قربانی می آوردند، بر آنها جُل های مختلف از پارچه های حبری(9) و بردهای یمنی و دیگر پارچه های بافت یمن را می انداختند آنگاه تمامی این هدیه ها را به کعبه اهدا می کردند.
این مطلب غیر از قطعات خز و حبره و گلیم ها و جامه های پشمین است که معمولا با مقداری از آنها کعبه را می پوشاندند و باقی مانده آن را در گنجینه کعبه قرار می دادند تا هرگاه یکی از آن جامه ها فرسوده می شد، پوشش تازه دیگری را بر روی آن می انداختند.(10)
و نیز عطاء بن یسار ، از عمر بن حکم سُلمی روایت می کند که می گفت:
مادرم نذر کرده بود شتری را کنار کعبه قربانی کند. بدین منظور نامبرده دو جُل، که یکی از موی و دیگری از کرک بود، بر شتر انداخت. پس از آن شتر را قربانی کرد و با آن دو جل، بخشی از کعبه را پوشانید. در آن هنگام پیامبر صلی الله علیه وآله در مکه به سر می برد و هنوز ازآن هجرت نکرده بود. پس من در آن زمان وقتی نظر به کعبه می انداختم، پوشش های کوچک گوناگونی را می دیدم که برخی از پشم و برخی دیگر از خز و از مو و کرک و سجاده های عراقی (دشت میشانی) بود. (11)
2- پوشش در زمان قصی کلاب
در روزگار قصی بن کلاب برنامه ای تدوین گردید که بر اساس آن هر قبیله، مبلغی به اندازه توان خود می پرداخت. وضع تا مدتها این چنین بود و جامه کعبه بدینسان از سوی قبایل قریش تأمین می شد. تا آنکه ابو ربیعة بن مغیرة بن عبدالله بن مخزوم به درجه بالایی از توانگری رسید. او که به جهت تجارت با یمن، بسیار توانگر و ثروتمند شده بود، به قریش گفت:من خود به تنهایی یک سال جامه کعبه و پوشش آن را به عهده می گیرم و سال دیگر شما همگی آن را بپوشانید.
از آن پس نامبرده چنین می کرد ـ او تا زمانی که زنده بود پارچه حبری بسیار نیکویی را از سرزمین سکاسک در یمن وارد می کرد و کعبه را با آن می پوشانید.
قریش او را عدل نام نهادند; زیرا او مانند همه قریش به تنهایی جامه کعبه را بر عهده خویش قرار داد. آنان پس از او بر فرزندانش نیز لقب بنی عدل اطلاق می کردند.(12)
به هرحال، با نقل این مطالب به این نتیجه می رسیم که عرب دوران جاهلی، عنایت و توجه ویژه ای بر پوشاندن جامه بر کعبه مکرّمه داشته و آن را از واجبات می دانسته اند. آنها همواره با این کار، نسبت به یکدیگر تفاخر و فضل فروشی داشته اند، تا آنجا که توانگران و آنانیکه در جامعه خویش از فضل و برتری خاصی بهره مند بوده اند، نسبت به پوشاندن جامه بر کعبه، به یکدیگر پیشی می گرفته اند. همینطور برای ما روشن می شود که آنان طبق ذوق و سلیقه خویش و بدون هیچگونه محدودیت ویژه ای، بنابر توانگری و خواسته خویش، بدین کار اقدام می کرده اند.
و نیز بگونه ای بوده است که جامه های کعبه یکی پس از دیگری بر روی هم قرار می گرفته است و همچنان باقی می ماندند تا اینکه به علّت فرسودگی آنها را از روی کعبه بر می داشتند.
ب ) جامه کعبه مکرمه در دوران دولتهای اسلامی
1ـ پوشش کعبه در دوران رسول خدا صلی الله علیه وآله و خلفا
پیش از آنکه در باره جامه کعبه در دوران دولتهای اسلامی سخن به میان آوریم، لازم است به این نکته اشاره کنیم که مسلمانان تا پیش از فتح مکه، فرصتی به دست نیاوردند که به این امر مهم اقدام نمایند; زیرا در آن زمان یعنی پیش از فتح مکه، سروری و بزرگی از آن مشرکان بود. و هیچیک از مورّخان در این باره که مسلمانان پیش از فتح، درباره جامه کعبه اقدامی کرده باشند، مطلبی نیاورده اند.
از سعید بن مسیب روایت شده که گفت: در سال فتح، بانویی برای خوشبوکردن کعبه عودسوزی را روشن کرد و به کنار کعبه آمد. شراره ای از عود سوز به جامه کعبه رسید و آن را سوزاند. این جامه از آنِ مشرکان بود و پس از آن بود که به وسیله مسلمانان جامه دیگری بر کعبه قرار داده شد.
پیامبرصلی الله علیه وآله جامه یمانی را بر کعبه پوشانیدند و پس از آن ابوبکر جامه قباطی (13) را بر کعبه قرار داد.
سپس در روزگار عمر ، از بیت المال جامه ای قباطی تهیه کردند و بر کعبه پوشانیدند. این جامه در دوران عمر و به فرمان وی در مصر بافته شد.
پس از عمر، عثمان نیز همانگونه عمل می کرد، تنها با این تفاوت که در یکی از سالهای خلافت خود، به جامه قباطی کعبه اکتفا نکرد و جامه دیگری از بردهای یمانی را بر آن پوشانید. در همین رابطه به یعلی بن منبه عامل خود در یمن دستور داد که آن را ساخته و به مکه ارسال نماید. بنابراین عثمان بن عفان نخستین کسی است که دو جامه یکی بر دیگری را در اسلام بر کعبه قرار داد.
و در کتاب قرب الاسناد تألیف محدث ثقه بزرگوار عبدالله بن جعفر حمیری که از دانشمندان بزرگ شیعه در دوره های پایانی سده سوم هجری و زنده در سال 300 هجری بوده است به سند خود از امام جعفر صادق علیه السلام و آن حضرت از پدرش امام محمدباقرعلیه السلام روایت کرده است که فرمود: علی علیه السلام پرده کعبه راهمه ساله ازعراق می فرستاد.(14)
برخی از صاحبنظران را عقیده برآن است که از مجموع تعدادی روایت، چنین به دست می آید که رسول خدا صلی الله علیه وآله خود نخستین شخصی بود که کعبه را به وسیله جامه ای قباطی پوشانید(15)؛ از جمله راویان عبدالرزاق است که از ابن جریج نقل کرده، گوید:
شنیدم که عمر کعبه را به وسیله جامه قباطی می پوشانید و چندین نفر به من گفتند که رسول خدا صلی الله علیه وآله کعبه را به وسیله جامه قباطی و روپوش سیاه پوشانیده است.
و نیز أبو عروبه از حضرت حسن بن علی علیه السلام روایت کرده است که فرمود: نخستین شخصی که جامه قباطی بر کعبه قرار داد پیامبر صلی الله علیه وآله بوده است.
2 ـ در دوران امویان(16)
خلفای اموی ، در هر سال دوبار بر کعبه جامه می پوشانید:
بطوری که معاویة بن ابی سفیان،1 ـ جامه قباطی به روش عمر 2 ـ جامه ای از دیبا. معمولاً جامه دیبا را در روز عاشورا و جامه قباطی را در پایان ماه رمضان به عنوان شادی و آمادگی برای عید فطر، بر کعبه می پوشاندند.
3 ـ در دوران عباسیان:(17)
خلفای عباسی توجه ویژه ای را همواره نسبت به جامه کعبه از خود نشان می دادند. آنان دستور داده بودند که جامه کعبه از بهترین و گرانبهاترین انواع ابریشم بافته شود.
مقریزی در کتاب خطط خود آورده است که مهدی، خلیفه عباسی، فرمان داده بود که جامه کعبه مشرفه، از قباطیِ مصر به صورت بافته های تنیس مهیّا شود.
در دوران خلافت مأمون، به وی اطلاع دادند که جامه دیبای قرمز کعبه، پیش از رسیدن زمان قرار دادن جامه دوم، نمناک و فرسوده می شود. مأمون در این باره از مبارک طبری که در آن هنگام فرستاده ویژه او به مکه و تیول خلیفه بود، پرسید: کعبه در چه جامه ای بهتر و زیباتر خواهد بود؟ او در جواب گفت: در جامه سپید، پس مأمون فرمان داد جامه ای از دیبای سفید بافتند و در سال 206 هجری بر کعبه مکرمه آویختند.
از آن پس در هر سال سه جامه بر کعبه قرار می دادند. و بدین ترتیب مأمون نخستین شخصی بود که چنین کرد.
در آن هنگام جامه ای از دیبای سرخ در روز هشتم ذی الحجه (روز ترویه) بر کعبه آویخته می شود سپس جامه قباطی را در روز اول مال رجب از آن پس دیبای سپیدی را که مأمون فراهم می آورد در روز بیست و هفتم ماه رمضان برای استقبال از عید مبارک فطر بر کعبه می پوشاندند.
پس از گذشتن زمانی، به مأمون گزارش دادند: آن قسمت از جامه دیبای سپید که در دسترس حاجیان است، در ایام حج کثیف و پاره می شود و پیش از آنکه جامه دیبای سرخ را در روز عاشورا بر کعبه بدوزند و بر آن قرار دهند، جامه دیبای سپید قابل استفاده نیست و مأمون بخشی دیگر از همان دیبای سفید را به وسیله فضل به مکه فرستاد تا در روز هشتم ذی الحجه و یا هفتم از آن قسمتهایی را، که پاره و فرسوده شده است، مجدداً به وسیله آن جایگزین گردد تا آنکه درروز عاشورا جامه دیبای سرخ بر آن پوشانیده شود.
ازرقی تعداد جامه های کعبه بین سالهای 200 تا سال 244 هجری را شمارش کرده و گفته است: تعداد آنها یکصد و هفتاد جامه بوده است. او می گوید:
شمارش جامه های کعبه را از سال دویست آغاز نموده و آنها را تا سال دویست و چهل و چهار، یکصد و هفتاد جامه شمارش کردم .
از گفته ازرقی چنین بر می آید که در یک سال، بیش از یک جامه و گاه تا چهار جامه بر کعبه می پوشانیدند. این توضیح، که به سخن پیش بر می گردد، بدینگونه بوده که پارچه های سپید که جامه کعبه از آن تشکیل می گردید، عوامل و تأثیرات آب و هوایی، از آن جمله اشعه سوزان آفتاب در فصل تابستان تا باد و بارانهای زمستانی را تحمّل نداشت، بنابراین دست اندرکاران جامه کعبه مجبور بودند در اوقات مختلفی از سال، جامه های دیگری را برای آن ارسال نمایند.
4ـ جامه کعبه مکرمه به هنگام ضعف عباسیان(18)
از آن هنگام که دولت عباسیان پا به ضعف و سستی نهاد و دست خلفای آن قوم از سرزمین های اسلامی کوتاه شد، جامه کعبه از سوی حکام و فرمانداران و پادشاهان مسلمان همچنان ارسال می گردید. این جامه گاه از سوی مصر و در برخی موارد از یمن بود و گاه از سوی پادشاهان و امرای ایرانی بدان دیار فرستاده می شد و به آن خانه مقدس اهدا می گردید.
مؤید در کتاب تاریخ خود حماة گفته است: فاطمیان، خلفای مصر، به هنگام امارت (ابوالحسن جعفر از سلیمانیان) بر مکه، کعبه را به وسیله جامه سپیدی در سال 381 هجری پوشانیدند.
در سال 532 هجری جامه ای از سوی کشورهای اسلامی برای کعبه فرستاده نشد، بنا بر این شیخ ابوالقاسم رامشت برپا کننده نوانخانه مشهور به همین نام در مکه مکرمه، کعبه را به وسیله جامه ای حبری و جز اینها پوشانید. در آن هنگام جامه یاد شده را به هیجده هزار دینار مصری و به گفته ای، چهار هزار دینار برآورد نمودند.
شیخ ابوالقاسم رامشت، که ایرانی الاصل بود، یکی از مهمترین بازرگانان دوران خود به شمار می آمد. وی هنگامی که دید براثر اختلاف میان پادشاهان کشورهای اسلامی و درگیری آنان، جامه ای برای کعبه ارسال نگردید. خود بدین امر اقدام کرد و در آن سال جامه یاد شده را بر کعبه پوشانید، همچنان که چهار قندیل به وزن ده رطل به ارزش هیجده هزار دینار به کعبه اهدا کرد.
از مطالب یاد شده واضح می گردد که جامه کعبه بیشتر، از دیبا و گاه از بافته های مویین ابریشمی نازک در رنگهای گوناگون بوده که در این میان رنگ سفید و سرخ و زرد بیشتر به چشم می خورد. از آن پس رنگ سبز و آبی معمول می گردد. بدین صورت که: در آغاز خلافت الناصرلدین الله عباسی نخستین بار کعبه به وسیله جامه ای از دیبای سبز پوشانیده شد. در پایان دوران خلافت
نامبرده، خانه شریف کعبه به وسیله جامه ای از دیبای سیاه پوشانیده شد که این جامه دارای کمربندهایی به رنگ زرد بود. گفتنی است که پیش از آن، کمربندها به رنگ سپید بود. بنا بر این ناصر لدین الله عباسی نخستین کسی است که کعبه را به وسیله جامه ای از دیبای سیاه آراست.
فاسی می گوید: از آن هنگام، دیبای سیاه همچنان به عنوان جامه برای کعبه معمول گردید؛ که تا کنون نیز ادامه دارد.
مهلهل دمیاطی در باره سیاهی جامه کعبه، این چنین سروده است:
یروق لی منظر البیت العتیق اذا بدا الطرفی فـی الإصبـاح والطـفـل
کأن حلته السوداء قـد نسجــت من حبة القلب أو من أسود المقل
جهت مطالعه بیشتر:
کعبه و جامه آن از آغاز تا کنون، دکتر محمد الدقن، ترجمه: دکتر هادی انصاری
برهنه کردن کعبه از جامه،به هنگام تجدید جامه ،محمد الدقن/ هادی انصاری (فصلنامه میقات حج ،سال دهم شماره سی و نهم بهار1381)
پاورقی ها:
1- خصف (حصیر) پوشش ضخیمی است که به وسیله برگ درختان نخل بافته می شد و مردمان حجاز از آن همواره در موارد مختلفی; مانند فرش کردن زمین خانه های خود یا مساجد بهره می جستند. به نقل از: کعبه و جامه آن از آغاز تا کنون، دکتر محمد الدقن، ترجمه: دکتر هادی انصاری، برگرفته سایت کتابخانه تخصص حج و زیارت، پاورقی ص60 .
2- نکـ : شفاء العزام بأخبار البلد الحرام ، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان (بدون تاریخ) جلد اول ص 119 و 120; ابن ظهیره قرشی مخزومی، جامع اللطیف فی فضل مکة و اهلها و بناء البیت الشریف ، چاپ اول، چاپخانه عیسی البابی الحلبی، قاهره 1340هـ . در سال 1921م. ص 105، همان.
3- نوشته محب الدین طبری، القری لقاصد ام القری چاپ اول، قاهره 1367 هـ 1948 م، ص 472; ازرقی، اخبار مکه و ماجاء فیها من الآثار چاپ سوم بیروت، لبنان 1389 هـ 1969 م. ج1، ص 249 و اوالعباس احمد بن علی القلقشندی، صبح الأعشی فی صناعة الانشا، نوشته چاپ قاهره، سلسله تراثنا، ج4، ص277، همان.
4- الخصف: بافته ای که از برگ درختان نخل به وجود آمده و همواره مردمان حجاز به عنوان زیرانداز در خانه های خود و مساجد به کار می بردند،همان ، پاورقی ص62 .
5- در اصل نام مکانی است که پارچه ای به همین نام می بافد، همان.
6- سیره ابن هشام، با بازنگری و مقدمه طه عبدالروف سعد، دارالجیل، بیروت (بدون تاریخ) ج اول، ص 20 و 21، همان.
7-همان، ص 62.
8-همان، ص63.
9- حبری، روپوش یا پارچه های سیاه رنگ را گویند. هم اکنون کشیشان مسیحیت از این نوع روپوش به عنوان عبا بر روی شانه های خویش می اندازند،همان،پاورقی ص64.
10- همان، ص64.
11- همان.
12-همان،صص64-65.
13- قباطی جمع قبطیه (به ضم قاف) پارچه های سپید و ظریفی بوده که به وسیله مردمان مصر بافته می شده است. این پارچه ها منسوب به قبطیان بوده است و ضم در اینجا، نسبت این پارچه به آنان بوده اما در مردم قبطی (به کسر قاف) می باشد شفاء الغرام، ج1، ص 121. همان، پاورقی ص 67.
14-همان، پاورقی2 ص 67.
15- همان،ص68.
16-همان، ص69
17-همان، صص 71- 74.
18- همان،صص75 – 78.
رنگ پرده کعبه