تفاوت اندیشه های سیاسی
چرا اندیشه های سیاسی افراد متفاوت است؟
تفاوت اندیشه های سیاسی به دلیل تفاوت در مبانی فکری و نظری شامل مبانی معرفت شناختی ، هستی شناسی و انسان شناختی افراد و راه حل هایی است که برای ترسیم جامعه مطلوب و برون رفت از مشکلات ترسیم می کنند . بنابر این ، هم اندیشه سیاسی یک فرد مسلمان و معتقد به دین با یک فرد غیر دینی و سکولار متفاوت است چرا که مبانی معرفت شناختی ، هستی شناختی و انسان شناختی این دو با یکدیگر متفاوت و هم اندیشه سیاسی دو فرد مسلمان از نظر تشخیص مشکلات و بحران ها و ارایه راه حل ها متفاوت هستند . به عنوان مسایل تبیین افراد نسبت به ضرورت حکومت ، مشروعیت حکومت و مبانی آن و کارکردهای حکومت و این گونه مباحث بایکدیگر متفاوت است . پیرامون اندیشه سیاسی تعاریف متعدد و متنوعی ارائه گردیده به عنوان نمونه «ریمون آرون» گفته است : «اندیشة سیاسی عبارت است از کوشش برای تعیین اهدافی که به اندازة معقولی احتمال تحقق دارد و نیز تعیین ابزارهایی که در حد معقولی می توان انتظار داشت موجب دست بابی به آن اهداف بشود.» (حسین بشیریه، تاریخ اندیشه های سیاسی در قرن بیستم، نشر نی، تهران: 1376، ص 16)از نظر برخی دیگر «اندیشمند سیاسی کسی نیست که صرفاً دارای مجموعه ای از آرا و اهداف باشد و ابزارهای رسیدن به آن هدفها را به دست دهد، بلکه باید بتواند دربارة آراو عقاید خود به شیوه های عقلانی و منطقی استدلال کند تا حدی که اندیشه های او دیگر صرفاً آرا و ترجیحات شخصی بشمار نرود.»( همان) همچنین در تعریف اندیشة سیاسی چنین گفته شده است: «اندیشة سیاسی مجموعة باورهای فلسفی است که به طور مستقیم به ادارة امور جامعه مرتبط باشد.»(سیدعلی قادری، «امام خمینی در پنج حوزة معرفت سیاسی» ارائه شده در مجموعه مقالات انقلاب اسلامی و ریشه های آن، ج 1، ص 193)از مجموع تعاریفی که در خصوص اندیشه سیاسی ارائه شد ویژگی های زیر را می توان برای آن برشمرد : 1- اندیشه سیاسی عام و کلی است و هر گونه تأمل در باب سیاست را شامل می شود. 2- مجموعه باورهای فلسفی است. 3- به طور مستقیم به اداره امور جامعه و مردم مرتبط می شود. 4- در پی حل بحرانی از جامعه انسانی است. 5- – از خصلت ایدئولوژیکی برخوردار است.
اهمیت اندیشه سیاسی: اصولاً اندیشه سیاسی با پرسش از ماهیت پدیدههایی چون اقتدار سیاسی، سامان سیاسی، نهادهای سیاسی و دولت، سروکار دارد ، و هدف اندیشه سیاسی پیدا نمودن راههای بالا بردن کارآمدی حوزه سیاسی و اداره بهتر جامعه می باشد . در اصل دلیل پرداختن به اندیشه سیاسی ؛ پاسخ دادن به پرسشهای اساسی محیط خویش ، پیرامون امورسیاسی است . همچون چه کسی باید حکومت کند ؟ چگونه باید حکومت کرد ؟ اهداف حکومت و روشهای دستیابی به اهداف چیست ؟ کیفیت توزیع قدرت چگونه است ؟ رابطه اخلاق و دین با سیاست چگونه است ؟ و سوالات متعدد دیگر . افزون بر آن اندیشه سیاسی در پی حل بحران های موجود در جامعه هست، لذا بحران برای اندیشمند سیاسی سئوال ایجاد می کند و او در پی پاسخگویی به این سئوال و همچنین ضمن ترسیم یک نظام سیاسی و راه حل سعی می کند تا کمبودها و نقائص نظام های قبلی برطرف شود. اندیشه سیاسی باید در پی حل بحران های موجود در جامعه باشد و بتواند تصویر و ترسیمی از مدینه فاضله خویش را که از جامعیت نسبی برخوردار است ارائه کند . البته باید توان استدلال منطقی درباره آراء و عقاید خود را به شیوه ای عقلانی و منطقی داشته باشد. بالاخره اینکه علاوه بر مطالب فوق ، اندیشه سیاسی باعث تقویت و هدایت رفتار سیاسی مردم و دولتمردان می شود ، همچنین توانائی مقابله با مکاتب رقیب و شبهات ، چالش ها و تهدیدات فکری از دیگر کارکردهای اندیشه سیاسی است که همه مبین اهمیت آن می باشد .
تفاوت اندیشه های سیاسی