دین و اندیشه

اسلام رحمانی

پرسش و پاسخ

منظور از اسلام رحمانی چیست؟ مگر اسلام، رحمانی نیست؟ پس کاربرد این اصطلاح چه اشکالی دارد؟

چند سالی است که در ادبیات سیاسی کشور مفهومی تازه ­بنیاد تحت عنوان «اسلام رحمانی» رد و بدل می‌شود که در نگاه اول یکی از ابعاد اسلام عزیز یعنی لطف و رحمانیت و محبت،در ذهن انسان تداعی می‌کند.این مفهوم که عمدتاً از سوی جریان‌های سیاسی نزدیک به محافل لیبرال،ابعاد پنهان فراوانی دارد که بررسی و تحلیل آن می‌تواند اهداف و مقاصد طرّاحان آن را تا حدی روشن نماید.موضع‌گیری صریح رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از دانشجویان در روز 20 تیر 1394، نشان از اهمیت این موضوع داشت.در این دیدار ایشان «اسلام رحمانی» را مفهومی با ظاهر زیبا امّا با باطنی غیر اسلامی معرفی نمودند و به جوانان و جریان‌های سیاسی کشور درباره کاربرد این مفهوم هشدار دادند. طرح موضوع اسلام رحمانی اساسا نه از سوی مدافعین و معتقدین به نظام اسلامی بلکه از سوی معارضین آن و برای تخطئه برخی عملکرد ها در نظام جمهوری اسلامی صورت گرفت.بنابر این برخلاف تصور شما مفهوم «اسلام رحمانی» دقیقا با هدف گرفتن نظام اسلامی،با بهانه های حقوق بشری طرح گردیده است.به خاطر اهمیت بحث مناسب می دانیم در این بخش به صورت تفصیلی مساله اسلام رحمانی را مورد کنکاش قرار دهیم.نظریه پردازان تفکر اسلام رحمانی، اسلام خود تفسیری و انحرافی خویش را در قالب کلمات زیبا و قرآنی پوشاندند تا کمترین تنش را به وجود آورند و بدون حساس کردن جامعه نسبت به ابعاد انحرافی این قرائت، آن را در سطح جامعه ترویج و نهادینه کنند. واژه‌ای که در ابتدا می‌تواند ناظر به نشان دادن یکی از ابعاد اسلام عزیز یعنی لطف و رحمانیت و محبت، در ذهن انسان تداعی شود ولی پشت صحنه طرح آن و موارد استعمال آن با رویکردی خاص نشان از مفهوم و منظور دیگری دارد. «ابعاد هستی شناسی،انسان شناسی و روش شناسی اسلام رحمانی» 1- بهشت پنداری جهان جهنمی؛ بعد هستی شناسی اسلام رحمانی: در بعد هستی شناسی اسلام رحمانی معتقد است که تمام عناصر موجود در جهان عناصری همسو با یکدیگرند و هیچ تضاد و تزاحمی در عالم نیست؛ یعنی جهان مانند بهشت است و نیازی به بغض و خط کشی خودی و غیر خودی نیست. اما واقعیت این است که در جهانی که بهشت نیست و تضاد فکری و ستیز عملی ویژگی برجسته آن است، راهی جز شناخت مصالح و مفاسد و شوق به مصالح و بغض نسبت به مفاسد وجود ندارد. 2- اومانیسم ؛ بعد انسان شناسی اسلام رحمانی نگاه اسلام رحمانی به انسان یک نگاه اومانیستی است. در این نگرش انسان محور و مدار همه چیز و خالق همه ارزشها است. بر خلاف نگاه دین که «خداوند» را مدار و محور همه‌ی ارزشها تلقی می‌کند و اگر به انسان حق تعیین سرنوشت می‌دهد، در محدوده‌ای است که خداوند تعیین و مشخص کرده است. اومانیسم اول انسان را به جای خدا می‌نشاند و آنگاه وی را به گونه‌ای تعریف می‌کند که کاملاً مادی‌گرایانه است. اندیشه اومانیسم انسان را همان «من طبیعی» می‌داند. بنابراین وقتی از حقوق انسان سخن می‌گوید، منظور فقط حقوق طبیعی یعنی حیات، آزادی و مالکیت است. بنابراین اومانیسم به معنای«اصالت انسان» در برابر «اصالت خداوند» و «اصالت رای انسان» در برابر « اصالت وحی خداوند» زیر بنای انسان شناسی اسلام رحمانی است.
3- هرمنوتیک؛ بعد روش شناسی اسلام رحمانی غربی‌ها مباحثی تحت عنوان هرمنوتیک در جمع‌های روشنفکری مطرح کردند تا بتوانند تفسیرهای خود از اسلام و هر دین دیگری را انجام دهند و بدان مشروعیت ببخشند. امروزه تحت عنوان اسلام رحمانی می‌گویند که ما از اسلام فقط رحمانیتش را می‌فهمیم و غضبش را برداشت نمی‌کنیم و این برداشت ما از اسلام یک برداشت درست است. آن‌ها می‌گویند هرکسی می‌تواند برداشت خودش را داشته باشد که از دل این نوع برداشت‌های متنوع از اسلام بحث «صراط‌ های مستقیم» بیرون آمد. هدف این بود که حس تعصب نسبت به دین و مقاومت بر ارزش‌های دینی را بشکنند و همه نسبت به دین حالت تساهل و تسامح پیدا کنند. درحالی‌که تعصب صحیح یعنی اینکه انسان متدین نسبت به مقدسات، باورها و آموزه‌های دینی احساس مسئولیت داشته باشد و از آن‌ها دفاع کند. این ترفندی که تحت عنوان هرمنوتیک و برداشت‌های متفاوت از دین و صراط‌های مستقیم سال‌هاست شروع شده، بدان جا منجر شد که قرآنی در آمریکا چاپ شد که آیات جهاد قرآن را از آن حذف کردند و فقط آیات رحمانی را باقی گذاشتند. توجیه شان برای این اقدام این بود که زمان، زمانه تمدن است و زمانی که قرآن حرف از «قاتِلُوهُمْ حَتّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ» می‌زند زمانه‌ای بوده است که اسلام مواجه با انسان‌های وحشی و جاهل است؛ اما امروزه همه انسان‌ها متمدن شده اند و درنتیجه آن دستورات اسلام مربوط به این زمان نیست.
4- شعار اسلام رحمانی؛ مصداق سطحی نگری رهبر انقلاب در بحث تاثیر گذاری تشکل های دانشجویی،ضمن بیان اهمیت این تشکل ها در تصمیم سازی به رغم عدم حضور در نهادهای تصمیم گیرنده به آسیب شناسی این گروه ها پرداخت.یکی از آسیب های گروه های دانشجویی سطحی نگریستاگر تشکّلهای دانشجویی و جریان دانشجویی بخواهند یک چنین تأثیرگذاری‌ای را به‌دست بیاورند، الزاماتی دارد؛ این الزامات را باید رعایت کنند. یکی از این الزامات عبارت است از کار بر روی مفاهیم اسلامی، یعنی عمقی روی مسائل کار کردن؛ سطحی ‌نگری ضرر میزند.( 1394/04/20بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان) رهبر انقلاب یکی از مصادیق این سطحی نگری را شعار اسلام رحمانی می داند.البته می توان در این مورد این آسیب را به موارد دیگر تعمیم داد زیرا افراد گوناگون در مناصب مختلف به اسلام رحمانی از سر آگاهی یا عدم آگاهی اشاره کردند.
اهداف سه گانة اسلام رحمانی 1- هدف اولیه اسلام رحمانی: لیبرالیزه کردن اسلام درست است که به کار بردن اسلام رحمانی لزوماً به معنی قرائت لیبرالی از اسلام نیست ولی از آنجایی که استفاده از این واژه تا حدود بسیار زیادی مفهوم نفی دیگر ابعاد اسلام را به دنبال دارد، می‌توان به کار بردن آن را قائل بودن به قرائت لیبرالی از اسلام دانست؛ ‌قرائتی که نقش دین را نهایتاً در حوزه‌های فردی می‌داند آن هم به دلیل آزادی فرد در انتخاب دین و نه به دلیل اصالت دین یا وحیانی بودن آن . قرائتی که نقش دین را در اداره جامعه به هیچ عنوان پذیرا نیست چراکه با اندیشه لیبرالی، دین در حوزه اجتماعی مانع آزادی‌ها و خواست‌های فردی دیگر افراد جامعه خواهد بود و اصل اساسی لیبرالیسم یعنی آزادی بی‌قید و شرط و خواست نفسانی انسان‌های دیگر جامعه زیر سؤال می‌رود. لیبرالیسم هیچ باید و نبایدی را خارج از اراده فرد نمی‌پذیرد، حال آنکه در اسلام باید و نباید وجود دارد و مسلمان قائل به رعایت باید و نباید‌های آن و ملتزم به آن است. رهبر انقلاب در ریشه یابی این تفکر،آن را نشات گرفته از لیبرالیسم و لیبرالیسم را در اومانیسم اروپا می داند این اسلام رحمانی یک کلیدواژه‌ای است برای معارف نشئت‌گرفته‌ی از لیبرالیسم، یعنی آن چیزی که در غرب به آن لیبرالیسم گفته میشود…. اگر اسلام رحمانی اشاره‌ی به این است، این، نه اسلام است، نه رحمانی است؛ مطلقا. تفکّر لیبرالیستی از تفکّر اروپای قرن هجدهم و نوزدهم -یعنی زیربنای فکری اومانیستی که نفی معنویت و خدا و مانند اینها است- سرچشمه میگیرد. چون خدایی نیست، پس سلیقه‌ای است.( 1394/04/20بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان) درسخنرانی محسن کدیور که این تفکر را تئوریزه کرد به انسان محور بودن (اصالت انسان) ایشان پی برده می شود؛ یعنی تا جایی احکام الهی را قبول دارند که مطابق خواستشان باشند و با گزینش آیات و احادیث سعی در اثبات نظر خود با دین هستندمقام معظم رهبری فرمودند: « در این قرائت از اسلام چیزی از تعالیم اسلامی حذف نمی شود، تنها برخی از احکام و شعائر که در خارج از زمینه خود و مجزا از شرایط زمانی مکانی عصر نزول درک شده اند و در نتیجه ی این سوء فهم از جوهره رحمانی خود فاصله گرفته اند تصحیح می شوند و برخی احکام عقلایی که ناسازگار با تعالیم اسلامی نیستند، مورد پذیرش قرار می گیرند.» رهبر انقلاب این تفکر غیرخدایی را سلیقه ای ناقص می دانند. فکّر وقتی خدایی نشد، سلیقه‌ای است؛ سلیقه‌ای که شد، آن‌وقت ارزشها بر اساس منافع گروه‌های قدرتمند تعریف خواهد شد. ( 1394/04/20بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان)
2- هدف میانی اسلام رحمانی؛ بی اعتبار کردن مناسک واحکام دینی و قضایی اسلام پروژه اسلام رحمانی به معنای عام و کلان پروژه‌ای است که به اندازه کافی درباره آن منابع موجود است و آگاهانه هم رقم خورده است، هدف از طرح این پروژه هم کمرنگ کردن بخشی از مناسک دین است، اینها می‌خواهند بگویند که دینداری به سجده و مهر نیست کافی است که دلت پاک باشد ، آنگاه دیندار هستی! مباحثی چون جهاد و امر به معروف و نهی از منکر، ساحت ظاهری دین که عمدتاً مناسک دین هستند را می‌خواهند از اعتبار بیاندازند و دین را صرفاً یک امر باطنی غیر متدین، غیر منضبط و غیر قابل سنجش به شمار بیاورند به گونه‌ای که دیگر نتوان ارزیابی کرد چه کسی دیندار و چه کسی غیر دیندار است ،‌چه عملی جزو مصادیق دین است و چه اعمالی از مصادیق آن نیست؟ یعنی عملاً‌ همان ادعای کلانی که سکولاریسم یعنی حذف مرجعیت دین در عرصه اجتماع دارد. منظومه فکری رهبری نگاه همه جانبه به دین است در حالی که متفکران این حوزه وبه ویژه تئورسین این تفکر به طرز ناشیانه ای صرفا به یک جنبه از ویژگی رحمانی دین توجه کرده و فقط با آوردن آیات و احادیث درصدد اثبات یک وجه از آن بوده رحمت از سنن الهی است. از قواعدی است که به آدمی قدرت پیش بینی و احتجاج می دهد و خبر از سرشت دستگاه آفرینش می دهد. به تعبیر بشری، استراتژی خداوند استراتژی رحمت است. دینی که خدایش رحمان و رحیم است، پیامبرش رحمة للعالمین است، ، رحمت از سنن الهی آن است، طبیعی است که دینش دین رحمت باشد، نه دین قساوت و خشونت و انتقام خب،این منظر از دین که همه به آن اعتقاد دارند و شکی در آن نیست. ولی سوال اینجاست که مثلا وقتی در قرآن قصاص مساوی با حیات اجتماعی معرفی شده ،آیا دین دست به خشونت زده است یا این قصاص عین رحمت برای اجتماع مسلمین است. خدای متعال در سوره حجر از کسانی که قائل به ایمان به بخشی از دین و انکار بخشی دیگر هستند، به «مقتسمین» یاد کرده و به آنان وعده عذاب داده است. در ص 136 از جلد 11 تفسیر نمونه ذیل آیات 89 تا 91 سوره مبارکه حجر آمده است: ‌«مقتسمین بیمار دلانی هستند که می‌خواهند دین و حکم خدا را به خدمت منافع خویش گیرند، تنها آن قسمتی را می‌پذیرند که به سود آن‌هاست و بقیه را پشت سر می‌افکنند، آنان آیات قرآن و حتی گاهی یک آیه را تجزیه می‌کنند، بخشی را که در مسیر تمایل خود می‌بینند قبول کرده یا بازگو می‌کنند و بخش دیگر را کنار می‌گذارند».
3- هدف غایی اسلام رحمانی: موجه جلوه دادن آزادی های غربی غایت نظر اشاعه دهندگان تفکر مذکور بهره‌گیری و موجه جلوه دادن آزادی‌های غربی و غربی شدن، نزدیک شدن به مدل نگاه کدخدا محور، دست کشیدن از آرمان‌ها و روحیات انقلابی و در یک کلام قرار‌گیری در باشگاه شیطان بزرگ باشد. قرائت‌های اقتباسی از اسلامِ همخوان با مدرنیته در عرصه‌های سیاسی – اجتماعی که توسط برخی نظریه پردازان سیاست‌پیشۀ مسلمان مطرح می‌شود، افراد را ناچار از تحملِ مذهبی با شاخص‌های لیبرالیسم می‌نمایاند و آنرا تنها مسیر زندگی بهتر معرفی می‌کند. ایدئولوژی لیبرالیسم مبتنی بر ابرگفتمان اومانیسم، سبک زندگی‌ای با شاه‌کلید «لسفر»، بدست می‌دهد. لفسر، به مفهوم «ولش کن بگذار هرچه می‌خواهد و می‌شود، بشود»، اجازۀ ظهور و بروز دینی شخصی و دلخواه فرد را ارائه می‌دهد. لیبرالیسم نمی‌گوید خدایی وجود ندارد؛ لیبرالیسم به لحاظ جایگاهی که برای خود تعریف کرده است می‌تواند از هر مذهبی و هر اندیشه‌ای عضو گیری کند. «مسلمان لیبرال»، واژه‌ای نامأنوس برای لیبرالیسم نمی‌باشد. خدایی که برای مسلمان لیبرال معرفی و جا انداخته شده است، خدایی فقط مهربان و کاملاً بی‌خیال! است که اصولاً کاری ندارد چه کسی چه اتفاقی را رقم می‌زند، خدای لیبرالیسم، نه اقتصاد بلد است، نه سیاست می‌داند، نه پیامبری دارد و نه کسی را معصوم قرار داده است. «اسلام رحمانی» فرزند همین لیبرالیسم است. رهبر انقلاب می فرماید«اگر معنای اسلام رحمانی این است که ما با دشمنانی که علیه اسلام، علیه ایران، علیه ملّت ایران، علیه پیشرفت ایران دارند تلاش می کنند و از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند، بایستی با چهره‌ محبّت‌آمیز، با دل صاف و پاک برخورد کنیم، نه، این اسلام نیست. این‌جور معارفِ من‌درآوردی خودساخته را من توصیه نمیکنم، امّا به معارف واقعی اسلامی توصیه می کنم»( 1394/04/20بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان) هویت طرفداران اسلام رحمانی عمده افرادی که با آگاهی از اسلام رحمانی صحبت می کنند کسانی هستند که دل خوشی از مشی انقلاب اسلامی در ابعاد مبارزه با استکبار، دفاع از مظلومان و مستضعفان و پیشه کردن عدالت و مفاهیمی از این قبیل ندارند و با طرح مفاهیمی همچون اسلام رحمانی در حال عقده گشایی هستند. از سال‌ها پیش عده‌ای در دنیای اسلام پروژه‌ای را رقم زدند تا اسلام را به وجه باطنی آن تقلیل دهند و منحصر کنند، به عنوان مثال سیدحسین نصر حدود دوازده سال پیش کتابی با عنوان «قلب اسلام» منتشر کرد که در مقدمه و مؤخره آن تصریح کرده؛ از نظر من قلب اسلام، اسلام قلبی است یعنی همان اسلام باطنی! یا کدیورکه اسلام رحمانی را چارچوب بندی کرد یا سروش که به پلورالیسم دینی و تجربه گرایی دینی معتقد است ونهایتا همین پروژه معنویت «ملکیان» که داعیه چنین عنوانی را نیز دارد رسماً، آشکارا و آگاهانه از دین فاصله می‌گیرد و تصریح می‌کند که دین متافیزیک سنگین و مناسک زیادی دارد و معمولاً به خشونت ختم می‌شود ما به جای دین و پروژه دین‌ورزی می‌خواهیم از پروژه معنویت‌ورزی حمایت کنیم. سکولاریسم عینی آمریکایی؛ مدینة فاضلة اسلام رحمانی در نتیجه گیری سخنرانی محسن کدیور، وی مدل موردنظر خود را آمریکا می داند نوعی سکولاریسم عینی معتدل – نزدیک به تجربه آمریکا- امری قابل دفاع است و اسلام رحمانی با چنین سکولاریسمی مشکلی نداردرهبر انقلاب حتی نکات مثبت ارزش های آمریکایی را در رفتار دولتمردان آمریکایی ندیده است امروز یک چیزی به نام ارزش آمریکایی وجود دارد؛ می‌شنوید در حرفهای آمریکایی‌ها، [میگویند] ارزشهای آمریکایی، ارزشهای ما…. ؛ همان چیزهایی است که منتهی میشود به این وضعیت جهان‌خوارگی امروزِ نظام سلطه؛ ….. اینها امروز در رفتار دولت آمریکا و رژیم ایالات متّحده‌ی آمریکا وجود ندارد؛ حالا، همانی که هست. اگر این اصطلاح «اسلام رحمانی» اشاره‌ی به یک‌چنین چیزی است که خب، این صددرصد غلط است( 1394/04/20بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان) قلب ماهیت محبت و مودت اسلام اصیل در نظریة اسلام رحمانی وقتی یک شاخه گل لطیف برای دفاع از خود خارهای سخت و برنده دارد چگونه می‌توان پذیرفت که یک مکتب و مذهب جهانی که داعیه‌دار مبارزه با مستکبرین جهان است، نظام دفاعی، احکام دفاعی و تربیت دفاعی و تجهیزات دفاعی نداشته باشد و جنایتکاران و غارتگران و متجاوزان خارجی و داخلی را به حال خود واگذارد؟ وقتی بیش از 150 آیه از قرآن کریم مربوط به جهاد و شهادت و مبارزه و مقابله و مشتقات آن و مفاهیم آن است چگونه می‌توان برای خوشامد جنایتکاران، غارتگران و متجاوزان، این بخش عظیم از معارف اسلامی را نادیده گرفت و حذف کرد؟ سوال جالبی که به ذهن متبادر می شود این است که چگونه الگوی مد نظر تئورسین این تفکر که آمریکاست (آمریکا800 و اندی پایگاه نظامی خارجی در سراسر دنیا دارد) با ویژگی رحمانیت مد نظر این فرد قابل جمع شدن است.این اسلام یعنی اسلام خلع سلاح شده. آیا با اسلام رحمانی مدنظر این افراد، پیروزی انقلاب اسلامی،پیروزی در جنگ تحمیلی و مقاومت12ساله هسته ای قابل تحقق بود؟ آیا با اسلام رحمانی مدنظر این افراد، پیروزی حزب الله و حماس مقابل رژیم صهیونیستی قابل تحقق بود؟ اصولا امور قدسی حوزه خوف و رجا هستند. خداوند اگر الرحمن الرحیم است، قاصم الجبّارین نیز می باشد این عین عدالت الهی است. رهبر انقلاب به صورت شفاف به این موضوع پرداخته و فرمودند: «اگر منظور از اسلام رحمانی این است که ما به همه‌ی موجودات عالم با چشم رحمت نگاه کنیم، با چشم مودّت نگاه کنیم، این هم درست نیست؛ این هم خلاف قرآن است. صریح قرآن، ناطق برخلاف این حرف است. بله، محبّت و مودّت و مَعدِلت (دادگری‌) را مخصوص مسلمانها نمی‌داند؛ می‌گوید شما که توانایی دارید، نسبت به غیر مسلمان هم بایستی با مودّت و مَعدِلت رفتار کنید، به شرطی که با شما دشمنی نکرده باشند و دشمنی نخواهند بکنند. امیرالمؤمنین در آن خطبه‌ی معروف [می‌فرماید] : بَلَغَنی اَنَّ الرَّجُلَ مِنهُم کانَ یدخُلُ عَلَی المَرأَةِ المُسلِمَةِ وَ الاُخری‌ المُعاهِدَة (نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 27) بعد در آخرش حضرت می‌فرماید که جا دارد که انسان مسلمان از این غصّه دق کند؛ چرا دق کند؟ برای اینکه سپاه معاویه بر زنان غیر مسلمان – زنان «معاهَد»، یعنی مسیحی یا یهودی‌ای که در ذمّه‌ی اسلام زندگی میکند- وارد شدند و به او اهانت کردند و مثلاً دستبندش را و زیورآلاتش را از دستش کندند و بردند. حضرت میگوید از این غصّه انسان باید دق کند. بله، نسبت به غیر مسلمانی که دشمنی نمیکند، این است. قرآن میگوید: لا ینهکُمُ اللهُ عَنِ الذَّینَ لَم یقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَ لَم یخرِجوکُم مِن دِیارِکُم اَن تَبَرّوهُم وَ تُقسِطوا اِلَیهِ (سوره‌ی ممتحنه، بخشی از آیه‌ی 8) [کسانی که] کافرند امّا به شما دشمنی نکردند و دشمنی نمیکنند، با اینها نیکی کنید، با اینها قسط و عدل به‌کار ببرید؛ امّا از آن طرف میفرماید که «اَلا تُقاتِلونَ قَومًا نَکَثوا اَیمنَهُم وَ هَمّوا بِاِخراجِ الرَّسولِ وَ هُم بَدَءوکُم اَوَّلَ مَرَّة»؛(سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی13) با آن کسانی که عهدشکنی میکنند، به بر هم زدن کانون زندگی شما و پیغمبرتان همّت میگمارند و آنها شروع کننده‌اند به دشمنی، میخواهید مبارزه نکنید؟ این آیه‌ی قرآن است؛ با خطاب عتاب‌آمیز و گلایه‌آمیز یا ملامت‌آمیز میگوید: اَتَخشَونَهُم؛ از اینها میترسید؟ بعد میفرماید: فَاللهُ اَحَقُّ اَن تَخشَوه؛ اگر راست میگویید، اگر مؤمنید، از خدا باید بترسید، نه از این کسان» ( 1394/04/20بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان)

اسلام رحمانی

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا