علاقه افراطی به همکلاسی همجنس
*** پرسشگر محترم، مساله ای که شما با آن مواجه هستید علاقه و وابستگی افراطی به دوست همجنس تان است؛ بر این اساس ما مطالب و راهکارهایی را در اختیارتان می گذاریم که توجه و عمل به آن ها، ان شاء الله شما را از این وضعیت ناراحتی زا بیرون می آورد؛ پیش از پرداختن به این مطالب ذکر چند نکته ضروری است :
1. مشکلاتی که برای فرد به وجود می آید و با اراده و اختیارش سرکار دارد ، جز با تلاش خودش حل نمی گردند، چون دیگران صاحب اراده و اختیار او نیستند؛ اگر کسی مدام بگوید من نمی توانم بر مشکلاتم غلبه کنم، مسلماً نمی تواند، چون خودش اینگونه خواسته است. ما یا هر مشاور دیگری تنها راهنمایی های لازم را در اختیار شما می گذارد و این شما هستید که باید آن ها را عملی کنید؛ اگر شما همت لازم را برای غلبه بر این مشکل به کار نبندید و بر طبل ناامیدی و نمی شود نمی شود، بکوبید، از دست کسی کاری بر نمی آید و در آینده حسرت روزهایی را خواهید خورد که می توانستید کاری بکنید و نکردید.
2. شما بر این مشکل غلبه خواهید کرد به شرط اینکه امید به حل مشکل داشته باشید و برای رفع آن اراده و تلاش کنید و هیچ گاه نا امید نشوید. اراده آدمی می تواند کوه آهن را ذوب کند. در مکاتباتی که با ما می شود نمونه هایی داشته ایم که با مشکل شما مواجه بوده اند و حتی وابستگی هایشان از شما شدیدتر و حادتر بوده، ولی توانسته اند به خوبی وضعیت خود را مدیریت کنند و زندگی سالم و شادابی را برای خود رقم بزنند؛ پس شما هم می توانید.
3. یکی از نشانه های انسان عاقل دوری از افراط و تفریط است؛ دوستی با همجنس خوب است به شرط اینکه در حد تعادل باشد، نه اینکه به زندگی و آینده فرد آسیب وارد کند. دوست شما، خواهی نخواهی پس از مدتی ارتباطش با شما کم می شود (فارغ التحصیلی، ازدواج و …) و روی محبتش را به سمت همسر خود تغییر خواهد داد. پس واقع بین باشید و احساسات خود را در تقابل با او درست خرج کنید.
4. مشکل شما به مرور زمان و به تدریج، حل می شود؛ پس عجله نداشته باشید، خود را زیاد نگران نکنید و حساسیت بیش از حد نسبت به این موضوع به خرج ندهید. حداقل 6 ماه و به طور مستمر به راهکارهایی که ارائه می شود عمل کنید تا نتیجه مثبت آن را ببینید.
5. وابسته شدن به امور دنیایی (چه وابستگی به اشخاص و چه وابستگی به دیگر تعلقات دنیایی) به شکلی که آدمی را از هدف اصلی خلقت خویش، که همان عبادت خالق و عمل به دستورات او جهت قرب الهی است باز دارد، امری مذموم و نکوهیده است و برای تأمین سلامت ایمانی، باید خود را از قید این تعلقات خارج کرد، چرا که این دنیا فانی است (کل من علیها فان) و تنها باید در فرصتی که به ما داده شده است، توشه معنوی لازم را برداشت کرد و زندگی ابدی خویش را آباد ساخت، در غیر این صورت جز خسران و ضرر چیزی عاید فرد نخواهد شد؛ البته دل بستن به معنای اینکه آدمی خانواده خویش را دوست داشته باشد و یا به کار خود علاقه مند باشد و دل به کار بدهد و تلاش های لازم را برای رسیدن به اهداف مشروعش به خرج دهد و این دل بستن ها را در جهت رضای خدا به کار بگیرد نه در جهت دوری از خالق خویش، و حضور خداوند را همواره در زندگی خویش احساس کند و همانگونه که او دستور داده عمل کند، امر پسندیده ای است.
6. همواره به یاد داشته باشید که وجود مشکلات و ناکامی ها در زندگی افراد جامعه امری طبیعی است و تنها مختص شما نیست. مشکلات و ناراحتی ها در زندگی افراد به وجود می آید ولی لازم نیست شما به آن مشکلات یک صندلی هم تعارف کنید و به آن ها بگویید بفرمایید و با خیال راحت بنشینید! وظیفه شما هنگام مواجهه با مشکلات و ناکامی ها تلاش در حد وسع و توان، جهت رفع آن ها است. امری که زشت، مذموم و نکوهیده است، سستی، تلاش نکردن و تسلیم شدن در برابر این مشکلات است. در روانشناسی گفته شده است که خشم بهتر از یأس و نومیدی است، از آنجا که یأس آدمی را خموده و افسرده و نا امید می سازد تا جایی که اقدام به هیچ کاری نمی کند و در برابر محیط اطرافش منفعل می شود و عکس العملی نشان نمی دهد و تبدیل به عنصری خنثی، بی فایده و بی اثر می گردد، در حالی که خشم (در معنای مثبت و کنترل شده که باعث آزار و تجاوز به حقوق دیگران نشود) حداقل فایده ای که در اینگونه موارد دارد این است که آدمی را به فعالیت و تحرک وا میدارد؛ فعالیتی که اگر در جهت صحیح هدایت شود مفید خواهد بود. با نگاهی به تاریخ دنیا متوجه خواهید شد که بی تحرکی و ناامیدی هیچ مساله ای را تاکنون حل نکرده است و نمی کند؛ پس همواره باید به آینده امید داشت و در راه آن تلاش کرد.
7. بهتر است بدانید بسیاری از افراد به خاطر رفتارهای مناسب همجنس خود به او علاقه پیدا می کنند. به عنوان مثال کسی به خاطر ادب یک فرد به او علاقه پیدا می کند، دیگری به خاطر علم کسی به او علاقه مند می شود و …. و این ها رفتارهایی طبیعی است. انسان ها فطرتاً عاشق خوبی ها و پاکی ها هستند و هر فردی دارای این صفات باشد معمولاً مورد علاقه دیگران قرار می گیرد. مشکل از جایی آغاز می شود که این علایق به همجنس از حالت طبیعی خود خارج گردد و به صورت افراط و وابستگی در آید و باعث اختلال در روند زندگی فرد گردد، به عنوان یک رفتار غیر طبیعی و در برخی موارد یک نوع اختلال روانی نام خواهد گرفت و باید به عنوان یک مشکل به آن نگاه کرد و به فکر چاره بود.
8. همین که این موضوع برای شما تبدیل به یک دغدغه و نگرانی شده، نشان می دهد که این علاقه شما به همجنس، از حد عادی آن گذشته و یک چیزی طبیعی نیست و از همین امروز باید به فکر برطرف کردن این مسأله باشید؛ همانطور که در بالا هم اشاره شد، افرادی با وابستگی هایی بسیار شدیدتر از شما بوده اند که توانسته اند بر این مسأله چیره شوند و آن را برای خود حل کنند. پس شما هم می توانید.
9. عشق و علاقه به همجنس فقط تا زمانی می تواند مفید و سازنده باشد که به صورت معمول و طبیعی آن باشد و برای فرد وابستگی و دغدغه ای ایجاد نکند. اما اگر بیش از حد باشد مانند آنچه برای شما پیش آمده باید آن را درمان کرد. نکته قابل توجه در این زمینه این است که متاسفانه اگر فرد چنین گرایشی پیدا نماید و درمان نگردد، معمولاً دیگر متوقف نمی گردد و تا نهایت خود پیش می رود.
حال ما مطالب و راهکارهایی را در این زمینه تقدیم تان می کنیم که امیدواریم با توجه و عمل به آن ها از این مشکل رهایی یابید. خوشبختانه شما به مشکل خود آگاه هستید و به فکر درمان آن افتاده اید و این نشانه بسیار خوبی است، چرا که اولین و مهمترین گام برای درمان هر مشکلی، آگاهی و اشراف به آن است.
*** وابستگی افراطی به دوست همجنس و راهکارهای درمان :
همانگونه که می دانید، انسان دلبستگی های زیادی به اطراف و اشیاء و افراد و … دارد و این به مقتضای طبیعی انسان است. بنابراین داشتن تعلق تا جایی که مانع رشد و تکامل انسان نباشد، امری عادی و قابل قبول است، در زمینه وابستگی ها باید دانست که زمانی این وابستگی آسیب زا است که دست و پای شما را برای پرواز و هجرت به سوی پیشرفت های مادی و معنوی می بندند، بنابراین آنچه که باید از آن رهایی پیدا کرد تعلقات و وابستگی هایی است که مانع کمال و پیشرفت است. دلبستگی به همسر ، خانواده، والدین، خواهر و برادر و دوست و…. یکی از ملزومات زندگی اجتماعی است و نشانه سلامت فرد می باشد. اما اگر وابستگی آنچنان زیاد و شدید شود که نتوان به امور روزمره و عادی خود رسیدگی کرد، غیرعادی و غیرطبیعی است و مانع زندگی تلقی می شود.
علاقه و وابستگى به دوستان تا وقتى که موجب اخلال در برنامه زندگى و کارى انسان، تضییع حقوق والدین، مشغولیت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف ایمان نگردد اشکالى ندارد، بلکه اگر در راستاى اصلاح و قوّت بخشیدن به این امور باشد بسیار خوب و مفید خواهد بود، البته بهترین سیاست در این مسائل، میانه روى است و زیاده روى و افراط در آن موجب به وجود آمدن مشکلات عدیده ای خواهد گشت، در نتیجه اگر بخواهید در این مسأله در حد اعتدال رفتار نمایید درباره مشکلات آن فکر کنید و سعى کنید خود را قانع کنید که افراط در این زمینه به ضرر روح و سلامت روان شما است. علاوه بر این، افراط در این گونه دوستى ها گاهى اثر عکس مى گذارد و روابط دوست با انسان به جاى گرمى به سردى مى گراید. زیرا افراط شما موجب به وجود آمدن توقع زیادتان مى گردد و ممکن است او نتواند در حدّ توقّع تان شما را راضى نماید.
یکی دیگر از آسیب های خطرناک وابستگی های افراطی، ضعیف شدن اراده و محدود شدن قدرت انتخاب است زیرا افراد وابسته در تصمیم گیری های خود نیز به دیگران وابسته می شوند و نمی توانند به موقع و به نحو صحیح تصمیم بگیرند.
* پرسشگر گرامی؛ دوست و دوست یابی از نیازهای واقعی زندگی است و دارای فلسفه خاصی است. اما آنچه مهم است، این است که در این راستا همچون دیگر جنبه های زندگی رعایت اعتدال لازم و ضروری است . این احتمال (که خوتان صحت و سقم آن را بهتر می دانید) وجود دارد که احساس شما نسبت به دوستتان احساسی پاک و لطیف باشد، اما همواره باید عواطف با تعقل همراه باشند و عقل و منطق این مقدار علاقه شما به دوستتان را تایید نمی کند.
*** توجه و عمل به راهکارهای زیر می تواند شما را در حل این مشکل یاری کند :
1. انسان در برابر هر یک از نعمت های الهی – از جمله دوست خوب – همواره باید بداند که بالاخره روزی آن را از دست خواهد داد. بنابراین دل سپاری در برابر هر چیز باید به گونه ای باشد که فقدانش موجب آزار انسان نگردد.
2. سعی کنید نسبت به دشواری دوری از دوستتان خونسرد باشید. مسلماً به تدریج رنج این فراق کاهش خواهد یافت و عادی خواهد شد.
3. سعی کنید دوستان دیگری را جایگزین ایشان کنید و روابط اجتماعی خود را افزون سازید تا تا عمل جانشینی به طور عادی انجام گیرد و به تدریج از این حس علاقه تان کاسته شود و ظرفیت های عاطفی تان به طور متناسب میان سایر دوستان تان پخش گردد و در یک نفر متمرکز نشود؛ این کار، جلوی این نوع آسیب ها را می گیرد.
4. اگر امکان ارتباط با ایشان را دارید، سعی کنید به تدریج مدت زمانی که در طول روز در کنار او به سر می برید را کاهش دهید.
5. به صفات رفتاری منفی او هم توجه کنید تا این احساس در شما از بین برود و او را به عنوان یک دوست معمولی نگاه کنید و نه یک معشوق.
6. تلقین در جهت منفی و مثبت اثر خود را به همراه دارد. بنابراین سیگنال های منفی را باید کنار گذاشت. هرگز به خود تلقین نکنید که چنین گرایشی در شما قوی است.
7. به این فکر کنید که این نوع وابستگی باعث خواهد شد، فرصت هایی که دیگر برگشت ناپذیر هستند را از دست بدهید و آینده زندگی خود را متزلزل بنا نمایید.
8. اوقات خالی خود را با برنامه های مفید پر کرده و از تنهایی و بیکاری پرهیز کنید تا این افکار به سراغتان نیاید.
9. افراط در اینگونه دوستی ها و وابستگی ها به زندگی آینده شما به صورت جدی آسیب می رساند. زیرا هزینه کردن بیش از حد عواطف برای دوستان، باعث می شود در آینده نتوانید روابط عاطفی مطلوبی با همسر خود داشته باشید؛ زیرا هر انسانی دارای یک منبع محدودی از انرژی روانی است؛ همین طور که توانایی جسمانی او محدود است انرژی های روانی او نیز محدود است بنابراین باید این انرژی ها را به موقع، به تدریج و با احتیاط هزینه کرد.
10. همانطور که گفتیم عجله نداشته باشید و بدانید غلبه بر این وضعیت به تدریج صورت می گیرد. از خداوند و ائمه اطهار (علیهم السلام) نیز کمک بگیرید و بدانید اقدام شما برای حل مسائل نفسانی، نشان از پاک بودن طینت شما و توجه خداوند به شما است. معنویات به ویژه نماز نیروهای خارق العاده ای هستند که خداوند آنها را قرارداده تا انسان در دام شیاطین گرفتار نشود. از این نیروها نهایت استفاده را ببرید.
موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید.
نویسنده : گروه روانشناسی و مشاوره پرسمان
علاقه افراطی به همکلاسی همجنس