معتزله در دوره معتصم
سرگذشت معتزله در عصر معتصم چگونه بود؟
مأمون در تاریخ 218 در گذشت. برادر او معتصم، زمام خلافت را به دست گرفت و تا سال 227، بر پهنة اسلامی حکم راند. او نیز پیرو راه مأمون بود، بر قائلان به عدم خلق قرآن سخت گرفت. احمد حنبل را که سمبل این گروه بود، دستگیر کرد وشخصاً با او سخن گفت. احمد در پاسخ پرسش خلیفه گفت: من دربارة خلق قرآن چیزی نمی دانم. معتصم بازجویی مجدد را از احمد بن حنبل بر عهدة عبد الرحمان بن اسحاق نهاد. او در محضر گروهی از فقها با احمد سخن گفت، سر انجام نتوانست از او اقرار بگیرد. از این جهت به چند ضربة شلاق محکوم گردید. اسحاق بن ابراهیم (رئیس شرطة دوران مأمون) به معتصم گفت: بازجویی او را بر عهدة من بگذار. خلیفه با درخواست او موافقت کرد. اینک سخنانی که میان این دو رد و بدل شده است و می تواند بیانگر قدرت فکری اسحاق و جمود طرف مقابل باشد.اسحاق بن ابراهیم : دانشی که دارید آیا از فرشته ای آموخته ای یا از رجال زمان خویش؟احمد: از رجال زمان خود آموخته ام.
اسحاق: یکجا آموخته ای یا به تدریج؟
احمد: به تدریج آموخته ام
اسحاق: چیزی مانده که نیاموخته باشی؟
احمد: بلی.
اسحاق: این همان چیزی است که تو نمی دانی، ولی امیر مؤمنان آن را می داند.
احمد: من همان را می گویم که امیر مؤمنان می گوید.
اسحاق: در خلق قرآن؟
احمد: بلی، در خلق قرآن
در این موقع، شهود بر اقرار او گواهی دادند و تبرئه گردید و به او خلعت بخشیدند و روانة منزلش شد. (یعقوبی التاریخ 2 /472)
آیا مناظرة عبدالرحمان و اسحاق با احمد در یک مجلس بوده، یا در دو مجلس؟ بنابر فرض دوم، مجلس دوم به فاصلة چند روز برگزار شده، چندان روشن نیست.
مسعودی فقط بخش اول گفتار یعقوبی را آورده، می گوید: در سال 219، معتصم بر احمد 38 شلاق زد تا به خلق قرآن اعتراف کند. (مروج الذهب 4/349 /ط بیروت)
جزری در تاریخ خود یادآور می شود، معتصم احمد را احضار کرد و از او در خواست کرد بر خلق قرآن اعتراف کند. او ابا ورزید. دستور داد که او را تازیانه بزنند، تا آنجا که از هوش رفت و پوست او زخم برداشت و دست بسته روانة زندان گردید. (جزری 5 /233)
مسألة محنت احمد در عصر معتصم، بعدها رنگ سیاسی به خود گرفت. اهل حدیث و حنابله کوشش می کنند که از احمد قهرمانی بسازند که در راه عقیدة خود استقامت ورزید و راه «بغداد» و «رقه» را در حالی که به زنجیر کشیده شده بود پیمود و در محضر معتصم به اندازه ای تازیانه خورد که از حال رفت و از عقیدة خود باز نگشت. در حالی که دیگران از این شدت عمل چیزی گزارش نمی کنند. حداکثر می نویسند که معتصم او را 38 ضربه تازیانه زد و بنا به نگارش یعقوبی، او به خلق قرآن اعتراف کرد.
ابن جوزی در کتاب مناقب الإمام أحمد، ابن کثیر در کتاب البدایة و النهایة و نویسندة معاصر ابوزهره در کتاب ابن حنبل، بیشترین مبالغه را در حق او دارند، در حالی که در کتاب یعقوبی (ت 290)و تاریخ طبری (ت 310) و مروج الذهب (ت 345) از این مبالغه خبری نیست. (البدایة والنهایة، 10/320 ـ 343)
جاحظ که از سران معتزله است و عصر معتصم و واثق را به خوبی درک کرده، یاد آور می شود از سخت گیریهایی که گفته می شود خبری نبود. در مجلس امتحان بد رفتاری نبود. نه وضع مأیوس کننده و نه به زنجیر کشیده شده بود ونه قلب او بر اثر تهدید، از جای کنده می شد…. (جاحظ: الفصول المختارة)
استاد محقق جعفر سبحانی،فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی ج 4
به نقل از سایت تبیان
معتزله در دوره معتصم