مقام شهید
آیا مقام شهدای کشور خودمان بالاتر است یا کشورهای دیگه
1.«شهید» کسی است که یک روح بزرگ دارد؛ روحی که هدف مقدس دارد. کسی است که در راه عقیده کشته شده است. کسی است که برای خودش کار نکرده است. کسی است که در راه حق و حقیقت و فضیلت قدم برداشته است. مثل شهید، مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است. تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری، شهدا شمع محفل بشریتند. سوختند و محفل بشریت را روشن کردند. شهادت، قداست خود را از این جا کسب می کند که فدا کردن آگاهانه تمام هستی خود است در راه هدف مقدس. اگر شور یک عارف عاشق پروردگار را با منطق یک نفر مصلح با همدیگر ترکیب کنید، از آنها منطق شهید در می آید. منطق شهید، منطق سوختن و روشن کردن است. منطق حل شدن و جذب شدن در جامعه برای احیای جامعه است. منطق دمیدن روح به اندام مرده ارزشهای انسانی است. منطق حماسه آفرینی است، منطق دورنگری، بلکه بسیار دورنگری است. این که هاله ای از قدس دور کلمه «شهید» را گرفته است و این کلمه در میان همه کلمات عظیم، فخیم و مقدس، وضع دیگری دارد برای همین جهت است. اگر بگوییم قهرمان، مافوق قهرمان است؛ بگوییم مصلح، مافوق مصلح است؛ هر چه بخواهیم بگوییم، مافوق اینهاست. شهادت دو رکن دارد: یکى این که در راه خدا و فى سبیل الله و هدف، مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فداى هدف نماید. دیگر این که آگاهانه صورت گرفته باشد. شهادت به حکم این که عملى آگاهانه و اختیارى است و در راه هدفى مقدّس است و از هر گونه انگیزه ى خودگرایانه منزّه و مبراست، تحسین انگیز و افتخارآمیز است و عملى قهرمانانه تلقّى مى شود. در میان انواع مرگ و میرها این نوع از مرگ است که ارزش آن از حیات و زندگى برتر و مقدّس تر است(قیام و انقلاب مهدى، به ضمیمه شهید از استاد مطهرى). انسانى که با چنین شرایطى به استقبال مرگ مى شتابد شهید است و اجر شهید را نیز مى برد. در احکام شهید مى خوانیم کسى که به امر معصوم(ع) یا نایب او به جبهه برود و در میدان نبرد کشته شود شهید است و غسل و حنوط و کفن از او ساقط است، بلکه با لباس خودش دفن شود»(امام خمینى، تحریرالوسیله، ج 1، ص 66).
2. بنا براین شهید باید دارای ویژگی های فوق باشد و صرف این که کسی را در فرهنگ ملتی شهید بنامند هر چند در راه باطل و حمایت از سران کفر و فساد کشته شده باشد شهید محسوب نمی شود . شیعه ی گمراه و جاهلی که در راه حمایت از صدام ملعون با ایران اسلامی جنگیده و کشته شده نه تنها شهید نیست بلکه کشته راه باطل و ضلالت است و کیفر الهی در انتظار او است و سربازی که در راه دفاع از نظام کمونیستی و یا سرمایه داری ظالم و غارتگر و متجاوز کشته می شود هر چند او را شهید بنامند شهید نیست بلکه شقی و بد فرجام و زیان دیده است . برای آگاهی بیشتر ر.ک: 1- کتاب شهید، تألیف استاد مرتضی مطهری. 2- تفسیر نمونه، ج3، ص218-224 3. افرادی که کشته میشوند، دارای خصوصیات و انگیزههای متفاوتی هستند و در هر مورد باید جداگانه قضاوت نمود که به برخی از آنها اشاره مینماییم:
1. فرد با ایمانی که تنها جهت کسب رضایت خداوند و بدون هیچ چشم داشت مادی، با دشمنان جهاد نموده و در این راه کشته شده باشد، که در شهید بودن او شکی نیست، بلکه از بالاترین مقام های شهادت برخوردار است و نزد خدایش روزی میخورد.
2. فرد با ایمانی که جهت دفاع از منافع برحق خود؛ مانند جان و مال و آبرو در برابر افراد ستمگری چون دزدان و راهزنان به مقاومت برخاسته و کشته شده که او را نیز میتوان در درجه پایینتری از شهدا جای داد، هرچند توصیه شده که شخص مؤمن، برای مقدار اندکی از مال، جان خود را به خطر نیندازد.
3. اگر فردی در سپاه مسلمانان بوده، ولی با انگیزههای غیر الاهی؛ مانند خودنمایی یا وطن پرستی و … به جنگ با آنان بپردازد و در این راه نیز کشته شود، چنین شخصی نه تنها شهید به شمار نمیآید، بلکه شاید دچار عذاب الاهی نیز شود!
4. اشخاصی که در سپاه کافران و بر ضد مسلمانان میجنگند و کشته میشوند که در دوزخی بودن آنان جای هیچ شک و شبههای نیست.
5. گروه بسیاری از افراد نیز وجود دارند که کشتهشدن آنان با مرگ طبیعی متفاوت نبوده و اگرچه به قتل رسیدهاند، اما از لحاظ ارزشگذاری معنوی (چه در بعد مثبت و چه در بعد منفی) همانند افرادی هستند که به دلایل دیگر، جان خود را از دست دادهاند که از جمله آنان میتوان به این افراد اشاره نمود:
الف. افراد مسلمانی که بدون آن که در صحنه نبرد حضور داشته باشند، ناخواسته طی جنگ ها و درگیریها کشته میشوند؛ مانند افرادی که در بمباران و موشک باران شهرها جان میبازند. این افراد هر چند از لحاظ قانونی شهید به شمار میآیند و همان گونه که بیان شد، از مقام شهادتی که برای تمام مسلمانان و مؤمنان وجود دارد، نیز برخوردارند، اما نمیتوان با آنان همانند شهیدی که در میدان نبرد کشته شده برخورد نمود و تفصیل این قضیه نیز در کتب فقهی و دینی بیان شده است. به عبارتی آنان همانند دیگر مؤمنانی هستند که با حوادث دیگری از قبیل تصادفات رانندگی، سیل، زلزله و … جان سپردهاند که یقیناً مشمول رحمت پروردگار نیز قرار خواهند گرفت.
ب. افرا د غیر مسلمانی که به همین ترتیب و ناخواسته و یا در درگیریهای نظامی که هر دو طرف نبرد، غیر مسلمان، و بدون انگیزههای الاهیاند و برای دفاع از خود و وطنشان کشته میشوند، بر این افراد نیز عنوان شهید تطبیق نمی کند، بلکه حداکثر، آنان تنها در مورد کشته شدنشان بی گناه بوده و در درگاه الاهی مؤاخذه نخواهند شد، اما باید در برابر سایر رفتار و کردارشان؛ از جمله ایمان نیاوردنشان؛ پاسخ گو باشند و از این لحاظ، با دیگر کافرانی که با حوادث دیگر از دنیا رفتهاند، تفاوتی نخواهند داشت.
خلاصه این قسمت از پاسخ آن است که؛ معیار مهم در صدق واژه شهادت، انگیزه افراد است، نه صرف کشته شدن. بر همین اساس است که میتوان، مؤمنان واقعی که با مرگ طبیعی از دنیا رفتهاند را با اندک تسامحی شهید نامید، اما اشخاصی که بدون داشتن هیچ انگیزه خداپسندانه به قتل رسیدهاند را از جمله آنان ندانست.
از این رو می بینیم در قرآن وقتی که از کشته شدگان در جنگ ها سخن به میان می آید، بلافاصله به دنبال آن، عبارت فی سبیل الله (در راه خدا) را می آورد که نشان می دهد تنها انگیزه ای که مورد پسند خداوند است این است که انسان در راه خدا جهاد کند و با خدا معامله نماید: خداوند از مؤمنان، جان ها و اموال شان را خریدارى کرده، که (در برابرش) بهشت براى آنان باشد.
بعضى از مردم (با ایمان و فداکار، همچون على در«لیلة المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر)، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
4. در ارتباط با این که کدام گروه از شهیدان، بر دیگران برتری داشته باید گفت که هم عصر بودن با پیامبر (ص) و جهاد در صدر اسلام هرچند میتواند عاملی قوی برای ایجاد انگیزههای الاهی باشد، اما نمیتوان صرف همزمان بودن با پیامبر (ص) را دلیل بر برتری شهدای آن دوره بر سایر شهدا دانست، بلکه معیار برتری هر شخص، بر اساس میزان ایمان و پایبندی به موازین دینی و دشواریهایی که در مسیر دین با آن مواجه بوده و نیز درک شرایط و تصمیمگیری مناسب او، تعیین میشود. به همین دلیل است که در روایات ما، ثواب اشخاصی که در راه حق استوار بوده و منتظر ظهور منجی هستند و با مرگ طبیعی از دنیا میروند، همانند ثواب افرادی بیان شده که در رکاب ولی عصر (عج) حضور خواهند داشت، و یا در روایتی ثوابشان، برتر از پاداش بسیاری از شهدای بدر و احد ارزیابی شده است.
5. بنابراین، نمیتوان قضاوتی کلی در این زمینه به عمل آورده و بیان داشت که شهیدان مقطع زمانی خاصی بر دیگر شهیدان برتری دارند، بلکه خداوند کریم، ارزش هر شهیدی را، مستقلاً و جدا از دیگران و با توجه به تمام شرایط و خصوصیات او تعیین مینماید.
همانگونه که امام خمینی (ره) با اعتقاد به این امر که قیام و شهادت سیدالشهدا (ع) باید ملاک عمل اجتماعی مسلمانان قرار گیرد، نهضت حسینی را مبنای حرکت خویش در انقلاب اسلامی قرار داد. «آنچه که سیدالشهدا عمل کرد و آن ایده ای که او داشت و آن راهی که او رفت و آن پیروزی که بعد از شهادت برای او حاصل شد و برای اسلام حاصل شد. این عبارت آموزنده هم تکلیف است و هم مژده، تکلیف از آن جهت که مستضعفان با عدهای قلیل، علیه مستکبران با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مأمورند چونان سرور شهیدان قیام کنند. و مژده بدین جهت که شهیدان ما را در شمار شهیدان کربلا قرار داده است.»
آن رهبر فرزانه در ایام جنگ تحمیلی فرمودند: نبرد عاشورا،گر چه از نظر زمان، کوتاهترین درگیری بود (نیم روز) ولی از نظر امتداد،طولانی ترین درگیری با ستم و باطل است و تا هر زمان که هر آرزومندی آرزو کند که کاش در کربلا بود و در یاری امام شهیدان،به فوز عظیم شهادت می رسید (یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما)، جبهه کربلا گرم و درگیری عاشورا دایر است. [صحیفه نور،ج 20،ص 1955]به بیان بهتر همان گونه که امام حسین (ع)، وارث آدم و ابراهیم و نوح و موسی و عیسی(علیهم السلام) و محمد (ص) است، پیروان عاشورایی او نیز وارث خط سرخ جهاد و شهادت اند و پرچم کربلا را بر زمین نمی نهند، و این جوهر تشیع در بعد سیاسی است چنان که خود امام حسین (ع) می افزاید: «فلکم فی اسوة ، در کار من برای شما الگو است».
رهبر انقلاب هم در این رابطه بیان می کنند: (امروز مسئلهی شهدای دفاع از حریم اهلبیت مطرح است؛ این از آن ماجراهای عجیب تاریخ است. ما در دوران جنگ جوانها را تشویق میکردیم به اینکه بروید به میدان جنگ، اجابت میکردند و میرفتند؛ امام یک سخنرانی میکردند، خیل جوانها راه میافتادند میرفتند [امّا] امروز ما چنین تشویقی نمیکنیم، درعینحال این انگیزه چقدر قوی است، این ایمان چقدر شفّاف است که این جوان از ایران، از افغانستان، از کشورهای دیگر راه میافتد، بلند میشود از همسر جوانش، از کودک خردسالش، از زندگی راحتش میگذرد، میرود در یک کشور غریب، در یک خاک غریب، در راه خدا مجاهدت میکند و به شهادت میرسد. این چیز کوچکی است؟ قدمبهقدم تاریخ انقلاب اسلامی از این شگفتیهای تاریخساز به خود دیده است؛ اینها شگفتی است.) ۱۳۹۵/۰۴/۰۵ بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم
بنابراین مقام شهدای راه حق از صدر اسلام تا شهدای مدافع حرم کنونی هریک با رشادت ها و فدارکاری ها در راه خدا بوده است و نمی توان میان مقام شهدا مقایسه ای نمود بلکه خداوند کریم، ارزش هر شهیدی را، مستقلاً و جدا از دیگران و با توجه به تمام شرایط و خصوصیات او تعیین مینماید.
مقام شهید