مختار و قیام او
برخی از علمای شیعه بر این باورند که مختار ثقفی انسان درستی نبوده و فقط اوایل قیامش خوب بوده . آیا این ادعا درست است ؟ توضیح بدید .
یکی از مردان نامی تاریخ اسلام بالاخص تاریخ شیعه که به خاطر اقدام درست و خداپسندانه اش دل اهل بیت و خاندان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ را بعد از واقعة عاشورا شاد کرد مردی است از تبار ثقیف و از شیعیان آل علی ـ علیه السلام ـ که در همیشة تاریخ جایگاه خاصی نزد علمای شیعه و مورخین دارد.در منابع تاریخی شیعه در اکثر منابعی که به واقعة عاشورا و تاریخ زندگانی امام حسین ـ علیه السلام ـ پرداخته به اقدام مختار هم اشاره شده است. نیز به جملاتی که در تحسین عمل مختار از ائمة معصومین ـ علیهم السلام ـ وارد شده پرداخت گردیده است، که این خود شایسته ترین یادی است که امام معصوم ـ علیه السلام ـ از یک شیعه خالص می کند. از لابلای روایات بسیاری بر می آید که امامان و پیشوایان مذهبی همواره نسبت به مختار اظهار علاقة فراوان می کردند و از اقدام او در انتقام گرفتن از قاتلین امام حسین ـ علیه السلام ـ و اصحابش ـ علیهم السلام ـ مسرور بوده اند. امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند: «مختار را بد نگوئید که او دشمن ما را کشت و انتقام خون ما را گرفت.» (عالمی، محمدعلی، حسین نفس مطمئنه، تهران، انتشارات هاد، چاپ اول، 1372، ص 39.(در جای دیگر به پسر مختار می فرماید: «خدا پدرت را بیامرزد، حق ما را از هر که بر او حق داشتیم گرفت.»(مجلسی. بحارالانوار، بیروت، موسسه وفاء، چاپ دوم، 1403، ج 45، ص 351 (و همچنین زمانی که سر عبیدالله بن زیاد را به مدینه نزد امام سجاد ـ علیه السلام ـ آوردند امام فرمودند: «که هیچ کس از بنی هاشم نبود مگر اینکه به مختار درود فرستاد و در حق وی دعا کرد و نسبت به وی سخن نیک گفت.» (محمد بن سعد. طبقات الکبری، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1405، ج5، ص 285 (و یا اینکه ابن عباس در جواب ابن زبیر که مختار را کذاب می خواند گفت: «او کسی است که قاتلان ما را کشته، انتقام خون ما را گرفته، دل های ما را تسکین داده و پاداش چنین کسی از سوی ما این نیست که او را دشنام دهیم.» (بلاذری، انساب الاشراف، بیروت، 1397، ج2، ص 287(.اما از آنجا که مختار ضربات زیادی بر پیکر امویان و زبیر زده و همچنین در برابر اشراف کوفه از موالی – ایرانیان مسلمان شده که نزد اشراف عرب نسبت به اعراب از جایگاه پایین تری برخوردار بودند- در سپاه خود استفاده کرد لذا مورخین سنی مذهب و طرفداران گروه های ذکر شده نسبت ها و تهمت های ناروائی به مختار زده و رواج می دادند که باعث کم فروغ شدن اقدام مختار می شد. البته این نسبت ها اغلب بعد از مرگ مختار به او داده شده، اتهاماتی چون ادعای نبوت، ادعای مهدویت برای محمد ابن حنفیه و یا تاسیس فرقة کیسانیه و شایعتر از همه دادن لقب «کذاب» به مختار است که در تمام متون اهل تسنن و دشمنان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و کینه توزان آمده است. (جعفریان، رسول، تاریخ خلفاء، تهران، نشر الهادی، چاپ اول، 1377، ص 531.(اما اینکه چرا مختار حکومت را به امام سجاد (ع) نداد باید گفت:نقل شده مختار قبل از اینکه حکومت را به دست بگیرد نامه ای به امام علی بن الحسین (ع) السجاد نوشت. در آن نامه او را امام دانست و خواست تا با حضرت بیعت کند و از او رخصت خواست تا دعوت خویش را آشکار سازد. پول فراوانی هم با نامه فرستاد. امام علی بن الحسین (ع) پول را نپذیرفت.( مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 2، ص 28 ) و آنچه مسلّم است. امام در مورد دعوت برای رهبری شیعیان، روی خوش به مختار نشان نداد.( تاریخ تحلیلی اسلام، ص 173 به بعد. ،دکتر سید جعفر شهیدی)
اما اینکه چرا بعد از اینکه قدرت را به دست گرفت به امام تحویل نداد روشن است چون خود امام هیچ میلی به این امر نداشت و دلیلش این بیان شده که در آن دوره و قضایائی که اتفاق افتاد امام سجاد علیه السلام شرایط را برای به دست گرفتن خلافت آماده نمی دیدند و با سلاح دعا توانستند اهداف بلند خود و معارف اهل بیت را به گوش همه برسانند و برای همین هم هر پیشنهادی را رد کردند.
امام علی بن الحسین (ع) که بی وفائی عراقیان و رنگ پذیری آنان را دیده بود و می دانست به گفته پدر بزرگوارش این مردم «دین را تا آن جا می خواهند که زندگانی خود را بدان سرو سامان دهند و هنگام آزمایش پای پس می نهند» از قبول حکومت (به فرض درخواست مختار) سر باز زد. تنها تا آن جا که کار او با کیفر قاتلان پدرش مربوط می شد ، کردار او را تصویب نمود؛ چون مختار سر عبید الله بن زیاد و عمر بن سعد را نزد او فرستاد، امام به سجده رفت و گفت: «الحمد لله الذی ادرک لی ثاری من أعدائی و جزی الله المختار خیراً».( اختیار معرفة الرجال – شیخ طوسی ، ج 1 ، ص 341 السلام لإحیاء التراث ؛ المختار الثقفی، ص 124 .)
اما در مورد وسعت حکومت مختار باید گفت: قلمرو حکومت او، محدوده ای شامل نیمه شمالی عراق از شمال بصره تا حدود ترکیه امروزی بود. بخش هایی از ایران شامل استان جبل که آن زمان این استان، مناطق غربی ایران را دربر می گرفت و همچنین بخش هایی از خوزستان امروزی نیز در قلمرو حکومت مختار قرار داشت. کوفه مرکز حکومت مختار بود معمولا کسی که بر کوفه حاکمیت داشت، بر مناطق شمالی ایران مثل آذربایجان و ارمنستان نیز حاکم بود. لذا این مناطق ایران تحت حاکمیت مختار بود.
مختار و قیام او