دین و اندیشه
حجاب در غرب
گاهی گفته میشود، حجاب فطری است و در تمامی ادیان و ملل وجود داشته، پس چرا بسیاری از خانمها در کشورهای غربی و شرقی، حجاب را رعایت نمیکنند؟
هرچند سابقه رعایت حجاب در میان ملت ها و امت های مختلف بسیار طولانی است و دلیل آن این است که اصولاً حفظ حجاب و رعایت آن امری فطری است و فطرت صاف و زلال و دست نخورده بی حجابی و عدم رعایت حریمها را برنمی تابد و از آن بیزار است. اما با مرور زمان و دور شدن از تعالیم انبیا(علیهم السلام) و آلوده شدن فطرت با گرد و غبار گناه و غفلت و غوطه ور شدن در منجلاب فساد و لذت های زودگذر این ارزش فطری به دست فراموشی سپرده شد.
در میان زنان کشورهای غربی نیز رعایت حجاب یک ارزش متعالی بود و زنان نجیب و ممتاز و اصیل یهودی و مسیحی همواره مقید به رعایت آن بودند ولی به تدریج روند حجاب در غرب به گونه ای رقم خورد که در نهایت به بی حجابی منجر گردید. که برای رسیدن به پاسخ سؤال مطرح شده لازم است نگاهی گذرا به روند بی حجاب در غرب داشته باشیم؛
در غرب مسیحی قرون وسطی از آنجا که انسان های کامل مسیحی یعنی حضرت مسیح، حضرت مریم هر دو ازدواج نکرده بودند از جهت انسانشناسی دوری از عمل جنسی یک شرط برای انسان کامل به شمار می رفت. بهتدریج ترک عمل جنسی تا ترک عمل جسمی بهطور کلی پیشرفت تا جاییکه
جامعه این دوره زنان و مردانی را نشان می دهد که برای کسب کمال انسانی، مسکن و کاشانه خویش را رها می کردند و سر به کوه و جنگل و بیابان می سپردند.
حجاب نیز در این دوره در همین جهت قلمداد می شد یعنی برای دوری از لذت های جسمی حجاب رعایت میشد. اما با شروع دوره رنسانس تفسیر غرب نیز از انسان و نیازهای او دگرگون گشت و این تغییر فرهنگ سبک زندگی در غرب را به شدت تحت تأثیر خود قرار داد و اولین قدم برای برهنگی به واسطه تفسیر جدید از انسان در غرب شکل گرفت.
تا اینکه تفسیر دین مسیحیت در قالب «پروتستانیسم» به وقوع پیوست. در این تفسیر بر برهنگی انسان به صورت شدیدتر تأکید شده بود و به تدریج تفسیر قرون وسطایی به انزوا رفت.
این رویکرد از جانب «فروید» بیشتر مورد تأکید قرار گرفت. فروید بر برهنگی چه از نظر بدنی و چه از نظر روحی تأکید کند و ریشه تمام عقده های انسانی را در حجاب به معنای عام خود (یعنی آنچه که مانع از عمل جنسی می شود) خلاصه کرد.
همزمان با انقلاب صنعتی، انسان ها مجبور به مهاجرت از مکان های کوچک به مکان های بزرگ و تماس های دو جنس مخالف در سطوح مختلف کاری و افزایش هنجارشکنی جنسی گردید. زنان به اقتضای کار با دستگاه های بزرگ مجبور شدند تا حد ممکن پوشش خود را کاهش دهند تا سرعت عمل بیشتری داشته باشند. تا جایی که همسران به روابط جنسی خارج از خانواده روی آوردند و این روابط جنسی خارج از عرف و قانون موجب شد که برهنگی زنان افزایش یابد.[ رابطه صنعت با برهنگی را می توانید در دایرة المعارف بریتانیکا مفصل تر جستجو کنید.]
حضور زن در بازار کار و فعالیت های اقتصادی به تدریج باعث شد تا با مصرفی تر شدن جامعه به فکر استفاده از مد روز بیفتد و بدین ترتیب زنان و دختران که در محدوده خانواده، عفیفانه می زیستند با گسترش سینما و تقلید از هنرپیشگان زن در روش سلوک با مردان به تنزل روحیه عفاف و پوشیدگی آنها انجامید و در نهایت روابط جنسی غیرمعمول رواج بیشتری یافت و این افزایش منجر به افزایش هرچه بیشتر برهنگی شد.
علاوه بر آنچه گفته شد عوامل مختلف دیگری به این روند شتاب بیشتری بخشید که به چند نمونه اشاره می نماییم:
گسترش تفکر فیمینیستی
بازار مصرف
در میان زنان کشورهای غربی نیز رعایت حجاب یک ارزش متعالی بود و زنان نجیب و ممتاز و اصیل یهودی و مسیحی همواره مقید به رعایت آن بودند ولی به تدریج روند حجاب در غرب به گونه ای رقم خورد که در نهایت به بی حجابی منجر گردید. که برای رسیدن به پاسخ سؤال مطرح شده لازم است نگاهی گذرا به روند بی حجاب در غرب داشته باشیم؛
در غرب مسیحی قرون وسطی از آنجا که انسان های کامل مسیحی یعنی حضرت مسیح، حضرت مریم هر دو ازدواج نکرده بودند از جهت انسانشناسی دوری از عمل جنسی یک شرط برای انسان کامل به شمار می رفت. بهتدریج ترک عمل جنسی تا ترک عمل جسمی بهطور کلی پیشرفت تا جاییکه
جامعه این دوره زنان و مردانی را نشان می دهد که برای کسب کمال انسانی، مسکن و کاشانه خویش را رها می کردند و سر به کوه و جنگل و بیابان می سپردند.
حجاب نیز در این دوره در همین جهت قلمداد می شد یعنی برای دوری از لذت های جسمی حجاب رعایت میشد. اما با شروع دوره رنسانس تفسیر غرب نیز از انسان و نیازهای او دگرگون گشت و این تغییر فرهنگ سبک زندگی در غرب را به شدت تحت تأثیر خود قرار داد و اولین قدم برای برهنگی به واسطه تفسیر جدید از انسان در غرب شکل گرفت.
تا اینکه تفسیر دین مسیحیت در قالب «پروتستانیسم» به وقوع پیوست. در این تفسیر بر برهنگی انسان به صورت شدیدتر تأکید شده بود و به تدریج تفسیر قرون وسطایی به انزوا رفت.
این رویکرد از جانب «فروید» بیشتر مورد تأکید قرار گرفت. فروید بر برهنگی چه از نظر بدنی و چه از نظر روحی تأکید کند و ریشه تمام عقده های انسانی را در حجاب به معنای عام خود (یعنی آنچه که مانع از عمل جنسی می شود) خلاصه کرد.
همزمان با انقلاب صنعتی، انسان ها مجبور به مهاجرت از مکان های کوچک به مکان های بزرگ و تماس های دو جنس مخالف در سطوح مختلف کاری و افزایش هنجارشکنی جنسی گردید. زنان به اقتضای کار با دستگاه های بزرگ مجبور شدند تا حد ممکن پوشش خود را کاهش دهند تا سرعت عمل بیشتری داشته باشند. تا جایی که همسران به روابط جنسی خارج از خانواده روی آوردند و این روابط جنسی خارج از عرف و قانون موجب شد که برهنگی زنان افزایش یابد.[ رابطه صنعت با برهنگی را می توانید در دایرة المعارف بریتانیکا مفصل تر جستجو کنید.]
حضور زن در بازار کار و فعالیت های اقتصادی به تدریج باعث شد تا با مصرفی تر شدن جامعه به فکر استفاده از مد روز بیفتد و بدین ترتیب زنان و دختران که در محدوده خانواده، عفیفانه می زیستند با گسترش سینما و تقلید از هنرپیشگان زن در روش سلوک با مردان به تنزل روحیه عفاف و پوشیدگی آنها انجامید و در نهایت روابط جنسی غیرمعمول رواج بیشتری یافت و این افزایش منجر به افزایش هرچه بیشتر برهنگی شد.
علاوه بر آنچه گفته شد عوامل مختلف دیگری به این روند شتاب بیشتری بخشید که به چند نمونه اشاره می نماییم:
گسترش تفکر فیمینیستی
جنبش فمینیستی که با انقلاب جنسی همراه بود، در آغاز به زنان وعده های هیجانانگیزی داد تا جایی که فکر ازدواج و تشکیل خانواده را از سر به در کردند…[ عفاف و حجاب در ادیان الهی، به نقل از گرنت، 1385 ش، ص 17.] اما در ادامه سقط جنین و انواع ناکامیها و افسردگیها را دامنگیر زنان کرده است[ همان، ص 210.].
بازار مصرف
استثمارگران اقتصادی برای توسعه بازارهای مصرف همگام با استعمارگران بهترویج فرهنگ مصرف و نیز خودآرایی در میان زنان زدند و در این راه از
اندام عریان و چهره زیبای زنان سوء استفاده کردند[ ایولین رید، آرایش، مد و بهره کشی از زنان، افشنگ مقصودی، نشر گل آذین، 1381، ص 70.].
فصل دوم – حجاب در قرآن و سنت
حجاب در غرب