دین و اندیشه

سیره سیاسی آیت الله بروجردی؟

پرسش و پاسخ

302383_228.jpgتشکیل حکومت اسلامى در عصر غیبت با محوریت ولى فقیه جامع الشرایط،هر چند از نظر سیاسى در جهان معاصر دیدگاهى جدید است اما از منظر فقهى و اندیشه اسلامى،از سابقه طولانى در آموزه هاى اصیل دینى و دیدگاههاى اندیشمندان اسلامى برخوردار مى باشد.فقهاى بزرگى همچون صاحب جواهر ره,محقق کرکى ومرحوم نراقى و مرحوم امام و بسیارى دیگر ازفقها در آثار خویش با استناد به ادله عقلى و نقلى،به اثبات و ضرورت ولایت فقیه پرداخته اند.آیت الله بروجردى نیزدر مورد ولایت فقیه با استناد به ادله عقلى ضرورت

302383_228.jpgتشکیل حکومت اسلامى در عصر غیبت با محوریت ولى فقیه جامع الشرایط،هر چند از نظر سیاسى در جهان معاصر دیدگاهى جدید است اما از منظر فقهى و اندیشه اسلامى،از سابقه طولانى در آموزه هاى اصیل دینى و دیدگاههاى اندیشمندان اسلامى برخوردار مى باشد.فقهاى بزرگى همچون صاحب جواهر ره,محقق کرکى ومرحوم نراقى و مرحوم امام و بسیارى دیگر ازفقها در آثار خویش با استناد به ادله عقلى و نقلى،به اثبات و ضرورت ولایت فقیه پرداخته اند.آیت الله بروجردى نیزدر مورد ولایت فقیه با استناد به ادله عقلى ضرورت حکومت و ولایه فقیه را به اثبات رسانده و معتقدند:اگر حتى دلالت روایات بر ولایت فقیه را ناتمام بدانیم,از طریق استدلال عقلى نیز مى توان آن را اثبات نمود/مبارزه روحانیت با سلطنت طاغوتی پهلوی با فراز و نشیب‌های فراوانی روبرو بود اما این مبارزه همچنان تداوم یافت و نسل به نسل منتقل شد تا در انقلاب اسلامی سال 57 به شکوفایی رسید.علما و بزرگان دینی بسیاری در این راه تلاش کردند که نام هر یک از آنها بر تارک تاریخ ایران به شکل خاصی می‌درخشد. ایشان این گونه استدلال نموده اند که اولا , انسان نیازهاى اجتماعى دارد ثانیا , دین اسلام به این نیازها اهمیت داده و بسیارى از احکام آن در مورد اجتماع و سیاست است که اجراى آن احتیاج به رهبرى دارد و اجراى ان را به مسلمان تفویض نموده است ثالثا , امامان معصوم که شیعیان خویش را از رجوع به طاغوتها و قضات جور بر حذر داشته اند , به یقین فردى را به عنوان مرجع برگزیده اند , آن هم براى رفع خصومتها , تصرف در اموال غایبان و قاصران , دفاع از حوزه اسلام و دیگر امور مهمى که شارع راضى به ترک و اهمال آنها نیست . رابعا , تعیین و نصب مرجع از سوى آنان منحصر در فقیه جامع الشرایط است زیرا هیچ کس قائل به نصب غیر فقیه نشده است . بنابر این امر دائر بین عدم نصب و نصب فقیه عادل است و چون بطلان فرض اول روشن است از این رو نصب فقیه قطعى است و مقبوله عمربن حنظله نیز در شمار شواهد و مویدات خواهد بود . ( سید محمد حسین طباطبایى بروجردى , البدر الزاهر , تقریرات مباحث آیت الله بروجردى , قم :

دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه , ص 52 )

آیت‌الله بروجردى ( ره ) و رژیم پهلوى :

در مورد آیت‌الله بروجردى ( ره ) و نحوه برخورد ایشان با رژیم شاه گفتنى است که یکى از مهمترین مؤلّفه‌هایى که در تصمیم‌گیرى یک مرجع مذهبى براى برخورد با مفاسد و مظالم دستگاه حکومتى بسیار مؤثر است ، مناسبت بودن شرایط محیطى و اوضاع اجتماعى و فرهنگى جامعه است . شواهد و قرائنى بسیار زیادى حاکى از آن است که چنین آمادگى در زمان ایشان براى برپایى قیام همه جانبه علیه رژیم وجود نداشت . به علاوه انحرافات رژیم در آن زمان به اندازه زمان قیام امام ( ره ) نبود و هر چه زمان مى‌گذشت ، انحرافات شاه نیز بیش‌تر مى‌شد . به همین جهت مى‌بینیم امام ( ره ) تا سال 1342 رسماً و به صورت علنى در مقابل رژیم شاه ، قیام نکردند و بیشتر با نصیحت اصلاح شاه نوشتند و وقتى که انحرافات و استبداد شاه ، فزونى گرفت ، مبارزه جدى را در پیش گرفتند . البته مطلب یاد شده به این معنا است که آیت‌الله بروجردى هیچ اقدامى علیه رژیم انجام ندادند بلکه بر عکس یکى از عوامل تعیین کننده پیروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى را فراهم آوردند و آن تثبیت و گسترش نقش محورى ، مرجعیت در جامعه اسلامى بود . علاوه بر این آیت‌الله بروجردى در واقعه مشروطه از نزدیکان مرحوم آیت‌الله خراسانى بود و به خوبى مى‌داشت که پس از رخنه ایادى بیگانه در امر مشروطیت و شهادت شیخ فضل الله نورى ، مرحوم آخوند چگونه از اقدامات خود پشیمان شده و از دخالت در امور سیاسى هراس داشت . آیت‌الله بروجردى ( ره ) در این باره مى‌فرماید : « از آن موقع که دیدم مرحوم استاد آخوند و مرحوم نائینى که آن هم زحمت در تأسیس و تداوم کار مشروطه محتمل شده بودند . . . حالت وسوسه‌اى براى من پیدا شده است که تا یک واقعه سیاسى پیش مى‌آید ، از اقدام فورى حتى الامکان پرهیز مى‌کنم . مبادا کارى به زیان مسلمین انجام گیرد . خیلى‌ها به این وسوسه و اضطراب من در امر سیاست ایراد مى‌گیرند ولى من هم نمى‌توانم جز این رفتارى داشته باشم » .

با وجود عوامل یاد شده ، آیت‌الله بروجردى هرگاه احساس مى‌کرد خطر جدّى ، اسلام و مسلمین را تهدید مى‌کند ، موضعى تند مى‌گرفت و اقدامات لازم را انجام مى‌داد که در ذیل به بعضى از آنها اشاره مى‌شود : . 1 هرگاه به ایشان خبر مى‌رسید که رژیم شاه در صدد است با تحریک بیگانگان ، به اقداماتى مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است بزند ، چند بار هشدار مى‌داد مبنى بر این که اگر کارهاى پشت پرده عملى شود ، من از کشور خارج خواهم شد . رژیم شاه نیز از بیم عکس العمل مردم ، دست نگاه مى‌داشت تا پس از رحلت آن مرحوم نیات شوم خود را عملى سازد . بعد از رحلت ایشان در سال 1340 ش ، رژیم در سال 1341 در لایحه انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى ، قید قسم به قرآن و شرط اسلام و ذکوریت را برداشت و . . . . . 2 اقدامات فرهنگى ایشان در جهت مبارزه با مفاسد رژیم شاه عبارت بود از : الف ) الزامى کردن درس تعلیمات دینى در برنامه‌هاى درسى دانش‌آموزان ب ) مبارزه با مظاهر آتش‌پرستى ج ) مباره علیه بهایى‌ها د ) تأسیس مدارس دینى و احداث مساجد و . . . . . 3 ایشان در مقابل وضعیت فرهنگى و اجتماعى مسلمانان جهان نیز بسیار حسّاس بود و اقدامات اساسى انجام دادند مانند : الف ) تلاش و کوشش رسمى براى وحدت مسلمانان با تأسیس و توسعه دار التقریب مصر ب ) پس از تشکیل دولت اسرائیل در دى ماه 1326 ه . ش و آغاز نخستین جنگ اعراب و اسرائیل ، طى تلگرافى ( به زبان عربى ) ضمن محکوم کردن اقدامات صهیونیست‌ها ، براى پیروزى اعراب مسلمان در جنگ ، دعا نمودند . ج ) تأسیس مسجد هامبورگ در آلمان و . . . ( براى اطلاع بیشتر . ک : . 1 على دوانى ، نهضت روحانیون ایران ، ص 25 ، و 562 . 2 حجه‌الاسلام فلسفى ، خاطرات و مبارزات ، ص 180 . 3 جمعى از پژوهشگران ، گلشن ابرار ، ج 2 ، ص . 78 )

در یک جمع بندى پاسخ این قسمت از سوال در چند بخش قابل بررسى است :

الف ) دلایل عدم قیام آیت‌الله بروجردى ( ره ) در مقابل رژیم شاه :

براى برپایى و ایجاد قیام و انقلاب ، عواملى از قبیل آمادگى مردم براى همکارى و مشارکت گسترده ، وجود انگیزه‌اى قوى در آنان براى تحمّل مشقّات و . . . لازم است ولى در زمان حیات ایشان ، مجموعه این زمینه‌ها آماده و مهیّا نبودند . آیت‌الله‌بروجردى در کنار کمک به انقلابیون مؤمن ، سیاستى بسیار دقیق داشت . وى مى‌دانست که مردم براى تحمّل دشوارى‌ها آمادگى ندارند و اگر با فشار نیروهاى دولتى رو به رو شدند ، مرجعیت را تنها مى‌گذارند . بنابراین زمان را براى رویارویى مستقیم با دربار مناسب نمى‌دید . از سوى دیگر رها کردن شاه و راندن کامل وى را ، موجب فرو غلتیدن فزون‌تر او در دامان بیگانگان مى‌دانست . پس گاه با وى مدارا مى‌کرد تا آن جوان مغرور ، جاى پاى خود را سست نبیند و براى حفظ خویش به بیگانگان پناه نبرد . البته در برخى مواقع به شدیدترین صورت ممکن ، در برابر نقشه‌هاى او مى‌ایستاد ، 1 . نکته دیگر این که عوامل و ایادى استعمار ، با گذاشتن عناصر سرسپرده خود در اطراف آن مرحوم ، از رسیدن هر گونه خبر و گزارش و اطلاعى به ایشان در مورد اوضاع اسف‌بار ایران و ملّت اسلام به شدت جلوگیرى مى‌کردند عده‌اى نیز ، شیادانه موضع ایشان را به نفع رژیم جلوه مى‌دادند و در میان مردم ایشان را یاور و پشتیبان شاه وانمود مى‌کردند البته حضرت امام ( ره ) با جدیت تمام این توطئه را خنثى کرده و نقش مشاورى کاردان براى آیت الله بروجردى را ایفا مى‌کردند ، 2 .

ب ) بررسى اقدامات آیت‌الله بروجردى براى دفاع از دین و خدمت به اسلام و مردم : مرحوم بروجردى تا پایان زندگى خویش ، پیوسته مراقب اوضاع و احوال کشور بود و در قبال تجاوز رژیم به حریم قرآن و منافع مردم ، تا آن جا که آگاهى و توان داشت ، ساکت و بى تفاوت نمى‌نشست . ازاین‌رو از بسیارى نقشه‌ها و برنامه‌هاى ضد اسلامى رژیم ، جلوگیرى به عمل مى‌آورد . برخى از اقدامات ایشان عبارت بود از : . 1 تلاش براى ایجاد وحدت بین مسلمانان و تأسیس و توسعه دار التقریب . 2 مبارزه علیه رضاخان و حرکت از بروجرد به منظور اسقاط حکومت پلیسى و نامشروع پهلوى . 3 الزامى کردن درس تعلیمات دینى در برنامه آموزشى سراسر کشور . 4 مبارزه با مظاهر آتش پرستى و انحرافات اسلام‌زدایانه رژیم شاه . 5 مبارزه علیه بهائیت که این نیز توطئه‌اى استعمارى در سطح کلان و گسترده بود . 6 تأسیس مدارس دینى و احداث مساجد در کرمانشاه ، قم ، هامبورگ و . . . . 7 برخورد ایشان با مسؤولان مملکتى . در این گونه موارد دولت کسى را براى جلب رضایت خاطر ایشان به قم مى‌فرستاد ولى ایشان نمى‌پذیرفتند و همین برخورد موجب مى‌شد که دولت در کار خود تجدید نظر کند و موجبات رضایت خاطر ایشان را فراهم آورد و آیت‌الله بروجردى به مرحوم امام ( ره ) اعتماد و اطمینان ویژه‌اى داشت و در مواقع حساس با ایشان تماس گرفته و مشورت مى‌کرد ، 3 .

ج . مقایسه عملکرد حضرت امام با آیت الله بروجردى :

درموردچگونگى عملکرد آیت ا . . . بروجردى ( ره ) و امام ( ره ) باید به عنصر زمان و نیز عملکرد طاغوت و همچنین برداشت هر کدام از آن دو بزرگوار از دین و زمان خود توجه نمود 0 صلح امام حسن ( ع ) و جنگ امام حسین ( ع ) بهترین نمونه براى ما شیعیان است 0 دلایل امام حسن ( ع ) از زبان خودشان را ایتگونه نقل کرده اند که : سستى مردم در حمایت از امام و اینکه امام نمى خواست بر خلاف میل مردم آنان را به جنگ بکشاند 0 و نیز در جواب یکى از یارانشان که دلیل صلح را پرسیده بود گفتند : اگر این کار من نبود کسى از شیعیان ما بر روى زمین باقى نمى ماند 0 امام حسین ( ع ) مدت ده سال در کنار امام حسن ( ع ) ماندند و تا زمان شهادت برادرشان به پیمان صلح وى وفادار بودند 0 پس از روى کار آ مدن یزید ، امام دیگر با وى بیعت ننمودند ومى دانید که انقلاب کربلا اتفاق افتاد 0 که همان قیام و حرکت امام بود که تشیع را زنده نگهداشت و نقطه عطفى گردید در تاریخ اسلام که درنهایت نیز منجر به وقوع انقلاب اسلامى گردید 0 آیا به کدامیک از این ائمه مى توان ایراد گرفت درحالیکه هرکدام براى کارشان دلایلى داشتند . درزمان آیت الله بروجردى طاغوت جرات کمترى براى کارهاى مخالف اسلام داشت . آیت الله بروجردى قدرت خویش را که حاصل از اجتماع مرجعیت در ایشان بود صرف تربیت شاگردان زیادى کردند ، که بعدها عاملى شدند براى برطرف نمودن نیازهاى مبرم جامعه اسلامى . امام ( ره ) نیز یکى از همین افراد بودند 0 همچنین ایشان اولین تلاشهارا براى تقریب مذاهب اسلامى از طریق دارالتقریب مصر انجام دادند . ضمن اینکه لازم به توجه است اساس فقاهت شیعه بر آزاد اندیشى فقیه است . و اختلاف نظر در چنین نظامى پذیرفته شده است . نظام حاکم بلافاصله پس از فوت ایشان و به خیال اینکه مابین مجتهدین اختلاف نظر وجود دارد لایحه ى انجمن هاى ایالتى وولایتى را مطرح نمود ضمن آنکه در آن ذکر گردید لزومى ندارد نمایندگان ایالات به قرآن سوگند یاد کنند .

آنان مى توانند بهر کتاب آسمانى سوگند بخورند 0 همین امرواکنش امام ( ره ) و قیام پانزده خرداد را بدنبال داشت . وبقیه قضایایى که منجر به سقوط طاغوت گردید 0 بنابراین در بررسى مسائل تاریخى باید به ابعاد زمان ومکان وقوع واقعه توجه داشت 0 نباید حوادث گذشته را با شرایط امروز مورد بررسى قرار داد 0

( 1 ) ( . ک : مجله حوزه ، سال هشتم ، شماره 1 و 2 ، ص 115 و ص 116 ) ( 2 ) ( . ک : نهضت امام خمینى ، ج 1 ، ص 97 ) ( 3 ) ( . ک : خاطرات و مبارزات حجه‌الاسلام فلسفى ، ص 205 – 171 )

خاطره ای از آیت الله خزعلی، ماجرای جالب ملاقات آیت‌الله بروجردی و رضاخان :

مبارزه روحانیت با سلطنت طاغوتی پهلوی با فراز و نشیب‌های فراوانی روبرو بود اما این مبارزه همچنان تداوم یافت و نسل به نسل منتقل شد تا در انقلاب اسلامی سال 57 به شکوفایی رسید. علما و بزرگان دینی بسیاری در این راه تلاش کردند که نام هر یک از آنها بر تارک تاریخ ایران به شکل خاصی می‌درخشد. در این میان آیت الله العظمی بروجردی یکی از روحانیون و علمای بنام دوران پهلوی بود که با سیاست خاصی در مقابل فرهنگ غربزده پهلوی ایستادگی کردند و با ورود ایشان به حوزه علمیه قم این حوزه با پیشرفت خاصی روبرو شد. به باور بزرگان آیت الله العظمی بروجردی بر این باور بود که اگر حوزه قوی و مستحکم گردد می‌توان بر ضد ظلم بهتر ایستادگی کند. ایشان مجتدین والایی پرورش دادند و همین افراد بعدها تاثیرات فراوانی در شکل‌گیری انقلاب اسلامی و وقایع تاریخی داشتند.

آیت الله ابوالقاسم خزعلی یکی از شخصیت‌های دینی و علمی و سیاسی است که از دوران حضور آیت الله العظمی بروجردی در حوزه علمیه قم خاطراتی نقل کرده است. ایشان از جمله تدوین کنندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی(نماینده سمنان در مجلس خبرگان قانون اساسی)، عضو سابق شورای نگهبان برای ۲۰ سال، عضو مجلس خبرگان رهبری از ابتدا تاکنون هستند. در ادامه بخشی از این خاطرات آیت الله خزعلی از آیت الله بروجردی که در کتاب ایشان ذکر شده است، می‌آید:‌

شیوه مبارزه آیت الله بروجردی با طاغوت

برخی خیال می‌ کنند روح مقاومت و مبارزه در آیت الله العظمی بروجردی ضعیف بود. اما سیاست ایشان این بود که از برخی از تندروی‌های سیاسی جلوگیری کنند تا حوزه حفظ شود. ایشان بر این باور بود که اگر حوزه قوی و مستحکم گردد می‌توان بر ضد ظلم نعره زد. ایشان مجتهدین والایی پرورش دادند. من چهار سال پس از آمدن معظم له ، به قم آمدم بنابراین در شمار اولین کسانی نبودم که از ایشان بهره‌ بردند. آقایان صافی نخستین شاگران ایشان بودند شاید بتوان گفت هفتصد، هشتصد نفر در محضر ایت الله بروجردی به درجه اجتهاد رسیدند.

آیت الله العظمی بروجردی مهم ترین وظیفه زندگی خود را حفظ حوزه می‌دانست؛ گذشت زمان نشان داد تمام سخنان و اقدامات ایشان در این باره درست بوده است. وی می گفت با بودن آب فراوان است که ماهی بزرگ پرورش می یابد، و آب خرد ماهی کوچک پرورش می‌دهد. قم در زمان مرجعیت آیت الله بروجردی متفکل تربیت روحانیون بزرگ گردید. از زمانی که حوزه علمیه قم روی به گسترش نهاد، غروب حوزه نجف شروع شد.

دقیقا مشخص نیست که قبل از ورود آیت الله بروجردی به قم چه تعداد طلبه در انجا حضور داشتند. البته شاید از روی دفتر شهریه‌ها بتوان تعداد آنها را معلوم کرد. ولی اطمینان دارم تعداد آنها چشمگیر نبوده است، اما در نتیجه‌ی اقدامات و اصلاحات آیت الله العظمی بروجردی حوزه علمیه قم از طلبه موج می‌زد. هم زمان با تشکیل کلاس‌های آیت الله بروجردی استادان دیگری نیز به تدریس می‌پرداختند که از جمله می‌توان به امام (ره)، آیت الله حجت، آیت الله داماد،‌ آیت الله محمد تقی خوانساری و چند تن دیگر اشاره کرد.

ماجرای بی اعتنایی آیت الله به حضور شاه در قم

اجازه ملاقات‌هایی که آیت الله بروجردی به سران کشور می ‌داد صرفا برای حفظ حوزه بود، ایشان هرگاه تشخیص می‌داد که این ملاقات‌ها به نفع اسلام و حوزه نیست و ممکن است دربار، از آن سوء استفاده کند، اجازه تشرف آن‌ها را نمی‌داد. خاطره‌ای در این باره دارم که لازم است به آن اشاره کنم روزی فهمیدیم شاه می‌خواهد برای زیارت حضرت معصومه (س) و پس از پایان درس آیت الله بروجردی در حرم با ایشان ملاقات کند. آیت الله العظمی بروجردی احساس کرد که این ملاقات به نفع شاه تمام خواهد شد، شاگردان ایشان ( من نیز در میان آنها بودم) چند ساعت منتظر ماندند، اما خبری نشد. شاه از این رفتار آزرده خاطر شد و فورا قم را ترک کرد. این واقعه در سال 1339 رخ داد. از آن تاریخ از فوت آیت الله العظمی بروجردی دیگر هیچ ملاقاتی با درباریان و شخص شاه رخ نداد. آیت الله بروجردی تشخیص داد که حوزه به قدر کافی قوی شده است و دیگر احتیاجی به در پیش گرفتن احتیاط نسبت به حکومت از سوی حوزه و علما نیست.

ماجرای ملاقات آیت الله بروجردی با رضاخان

یک بار آیت الله بروجردی در بازگشت از سفر حج مجبور به عبور از کردستان گردید، درست در همان زمان رضاشاه نیز در آنجا بود. رضاشاه از ایشان خیلی عصبانی بود، اما چون از میزان نفوذ این مرجع آگاه بود سعی کرد سبب تحریک مردم لرستان نشود، چون در این سرزمین به آیت الله بروجردی لقب امام حسین داده بودند. رضاشاه ترتیب ملاقاتی را داد و سعی کرد به گونه‌ای با ایشان برخورد و این روحانی عظیم الشان را خفیف و تحقیر کند.

در محل ملاقات یک صندلی قرار دادند. آیت الله بروجردی زودتر آمد نشست همه فکر می ‌کردند با آ‌مدن رضاخان، ایشان از صندلی بلند می‌شود و به جای او، رضاخان بر صندلی خواهد نشست و به این ترتیب آیت الله بروجردی مجبور خواهد شد سرپا بایستد با آمدن رضاشاه مرجع بزرگ هیچ حرکتی نکرد، ‌بنابراین رضاشاه جفت آیت الله بروجردی نشست و به این ترتیب عزت رضاشاه مبدل به ذلت شد.

امامه آبی رنگی که آیت الله بروجردی بر سر می‌گذاشت

نکته دیگری که درباره آیت الله العظمی بروجردی لازم است اشاره کنم این است که ایشان بسیار ساده و بی تکلف بود. هنگامی که از لرستان به قم آمد، عمامه‌اش آبی رنگ بود، یعنی به همان رنگی که در لرستان و بروجرد میان سادات رواج داشت بعد از آمدن به قم عمامه‌ی سیاه بر سر گذاشت.(منبع: http://www.fardanews.com/fa/news/432312)

سیره سیاسی آیت الله بروجردی؟

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا