دین و اندیشه

بخش ششم : مشکلات و انحرافات جنسى

پرسش و پاسخ

افکار جنسى

افکار جنسى

پرسش 60 . مدت زیادى است که افکارى آزار دهنده به ذهنم مى رسد و فکر مى کنم در نتیجه آنها جنب مى شوم! و هنگامى که به بیرون و یا دانشگاه مى روم و یا سریال هاى تلویزیونى را نگاه مى کنم، یا در بیرون نامحرمى به من نگاه مى کند، احساس مى کنم جنب مى شوم، اما چون مدت زیادى است چنین افکارى به ذهنم مى رسد و تلاش من در جهت فراموشى آنها نتوانسته به طور کامل موثر واقع شود و زمان زیادى طول کشیده، از لحاظ روحى و روانى دچار مشکل شده ام! این افکار کمتر از ذهنم مى رود و انگار اختیار آنها دست من نیست و احساس اینکه مرتکب گناه شوم مرا بسیار رنج مى دهد این عمل مانع از انجام بسیارى از کارهاى مفید اجتماعى، علمى و حتى عبادى من مى شود. مرا راهنمایى کنید؟

آنچه باعث این تفکرات و تصورات وسواس گونه شما شده، بیشتر به خاطر عدم آگاهى از حکم فقهى این مسئله است. اگر بدانید که احساس و یا احتمال جنب شدن موجب غسل نمى شود، از بسیارى از افکار رهایى مى یابید. بنابراین لازم است بدانید ترشحاتى که با اندکى شهوت و خوشایندى خارج مى شود، پاک است و غسل ندارد؛ ولى مایعى که همراه با اوج شهوت (ارگاسم) از زن خارج مى شود، حکم منى را دارد و موجب جنابت است. پس رطوبت هایى که غالبا هنگام برانگیختگى جنسى خارج مى شود، پاک است، مگر آنکه به حد (ارگاسم) برسد و بدن همراه آن سستى پیدا کند.

در اینجا ذکر یک قاعده کلى نیز مفید است و آن اینکه تا زمانى که یقین به خروج منى و یا رسیدن به آن حالت نهایى نباشد، حکم جنابت جارى نمى گردد. بنابراین به مجرد اینکه رطوبتى از بدن خارج شد و یا هیجانى در بدن به وجود آمد، جنابت حاصل نشده است. حال با توجه به حکم فقهى مسئله، نباید به افکار وسواس گونه خود ترتیب اثر بدهید و مطمئن باشید تا زمانى که یقین به حالت جنابت پیدا نکرده اید، غسل واجب نمى شود. از طرف دیگر آدم وسواسى نباید به شک خود اعتنا کند و باید مانند معمول مردم در مسئله طهارت و نجاست عمل نماید؛ یعنى، از هر چیزى که معمول مردم نجس مى دانند، اجتناب کند و در شستن لباس و بدن و تطهیرش مانند آنان از آب استفاده نماید و بیشتر از آن اسراف بوده و جایز نیست. وسواس از دام هاى شیطان است و تنها راه نجات بى اعتنایى به آن است.

جهت حل مشکل، بیان چند نکته لازم و شایسته است:

1. حل چنین مشکلاتى – به خصوص اگر وسواس فکرى باشد – نیازمند زمان است و باید با صبر و حوصله کافى و از طریق مشاوره حضورى یا مکاتبات متعدد، راه کارهاى ارائه شده پى گیرى و مورد عمل قرار گیرد.

2. براى تنظیم اوقات شبانه روز، جدولى تهیه نموده و کارها و فعالیت هاى شبانه روزى خود را در آن یادداشت کنید و بکوشید در برنامه، زمان خالى نداشته باشید. این برنامه باید متناسب با توانایى جسمى و روانى شما باشد و از هر گونه افراط و تفریط خوددارى گردد. اوقات فراغت را نیز با نوعى فعالیت ورزشى، نظافت اتاق، مطالعه روزنامه، انجام فعالیت هاى هنرى و هر کار مورد علاقه دیگرى، پر کنید.

3. از آنجا که معمولاً افکار مزاحم در تنهایى به ذهن افراد وارد مى شود؛ تا حد امکان از قرار گرفتن در مکان هاى خلوت به مدت زیاد بپرهیزید حتى مطالعات خود را در کتابخانه و قرائت خانه عمومى انجام دهید. در اتاق، تنها نخوابید؛ هنگام غذا خوردن، تنها نباشید و تنها مسافرت نکنید.

هرگاه احساس تنهایى کردید، از جاى خود برخیزید و با دیگران گفت و گو کنید. ورزش هاى دسته جمعى انجام دهید و ارتباط خود را با افراد متدین، بیشتر کنید و از گوشه گیرى بپرهیزید.

4. در طى 24 ساعت اوقات شبانه روز، زمانى را براى فکر کردن درباره همان مسائل و موضوعات مزاحم و اذیت کننده قرار دهید و هرگاه آن افکار در غیر آن ساعت مقرر، به ذهنتان وارد شد، به خودتان وعده دهید که زمان فکر کردن در این باره فلان زمان معین و مقرر شده است و از طرف دیگر در آن زمان ثابت و معین، بنشینید و در آن باره فکر کنید و بگذارید آن افکار، آن قدر به ذهنتان بیاید که شما را اذیت کند.

5. همیشه روى صفحه اى از کاغذ، موضوعات مختلف علمى و غیر علمى را یادداشت کنید تا در صورت هجوم افکار مزاحم، از آنها استفاده کنید (به عنوان جایگزین) با اختیار خود در آن باره بیندیشید و آن فکر مزاحم، کنار بگذارید. به هر حال همیشه موضوع جایگزین براى فکر کردن داشته باشید.

6. اگر در عمل نتوانستید، موضوعات جایگزین را به جاى افکار مزاحم وسواسى خود قرار دهید، کش نازکى را دور مچ دست خود ببندید و هرگاه بدون اختیار افکار مزاحم به سراغتان آمد، آن کش را بکشید و رها کنید تا با احساس درد، از آن فضاى روانى بیرون آیید؛ ناخودآگاه موضوع ذهنى تان عوض خواهد شد.

راه کارهاى فوق را حدود یک ماه به کار بگیرید.

کنترل افکار

پرسش 61 . چگونه مى توان از افکار گناه آلود به دور بود؟

کنترل افکار، راه هاى متعددى دارد؛ ولى نباید پنداشت که با اولین گام همه چیز درست مى شود؛ بلکه شخص، باید با تمام توان، به خودسازى بپردازد و با جدیّت این راه ها را دنبال کند تا تدریجا به سمت هدف نزدیک گردد:

1. راه دل و عشق: ذهن و فکر انسان، همواره متوجه چیزى است که به آن عشق مى ورزد؛ چنان که عاشق، لحظه اى از فکر معشوق خود بیرون نمى رود. اینکه مثلاً ما همیشه در نمازهاى خود، به یاد دیگر مسائل مى افتیم به جهت تعلّق نفس ما به آنها و عدم آشنایى با محبوب حقیقى است. عاشق دلباخته ذات جمیل الهى، در همه حال به یاد او است؛ چنان که گویى همیشه در نماز است. پس باید دل را از تعلق به کثرات پالایش کرد و منزلگه عشق ربوبى ساخت تا اندیشه نیز بدان سوى توجه کند.

2. ضبط قوه خیال: پرنده لجام گسیخته خیال، چون چکاوکى است که هر دم بر سرشاخسارى نشسته، پس به شاخه دیگر پرواز مى کند. افکار انسان نیز قرار و آرامى ندارد؛ ولى اگر با دقت درکنترل آن بکوشد – یعنى همواره از آن مراقبت نموده و هرگاه به این سوى و آن سوى گریخت بلافاصله آن را به امور شریفه متوجه گرداند – کم کم رام و مطیع مى گردد.

3. انس دادن ذهن: با داشتن برنامه منظم و پیوسته، مى توان ذهن را به سمت خاصى جهت داد؛ مثل قرائت همه روزه دعا و قرآن و مطالعه و شرکت منظم و پیوسته در مجالس دینى[1].

تماشاگرى جنسى

پرسش 62 . متأسفانه مدتى است به عکس هاى لخت با نگاه شهوانى مى نگرم، آیا این نوعى استمنا است؟

یکى از انحرافات جنسى، نگاه کردن به تصاویر و صحنه هاى تحریک کننده است که به آن «تماشاگرى جنسى» یا «نظر بازى» مى گویند. ویژگى اصلى کسانى که دچار این انحراف هستند، مشاهده دزدانه تصاویر یا افراد بى خبر است. آنان علاوه بر دیدن تصاویر، در صورت امکان به نگاه دزدانه و تماشاگرى بدن افراد در حال برهنه یا فعالیت جنسى، علاقه فراوان دارند و این عمل را به منظور کسب انگیختى جنسى انجام مى دهند! این افراد معمولاً در جریان تماشاگرى، ممکن است بلافاصله بعد از آن اقدام به استمنا کنند!!

شروع انحراف تماشاگرى جنسى، معمولاً قبل از سن پانزده سالگى است و این انحراف گرایش به مزمن شدن دارد و حتى ممکن است بعد از ازدواج نیز ادامه داشته باشد؛ علت آن – همانند سایر انحراف هاى جنسى – کاملاً روشن نیست، ولى این حالت در یک نوجوان یا جوان مجرد، حکایت از نیاز شدید جنسى و عاطفى او دارد و چه بسا با ارضاى غریزه جنسى از راه مشروع (ازدواج)، این انحراف به تدریج از بین برود.

اما درباره اینکه نگاه شهواتى به این تصاویر استمنا محسوب مى شود؟ باید گفت؛ «استمنا» آن است که انسان به انگیزه تحریک جنسى و خروج منى فکرى را در ذهن بپروراند و یا فعالیت جنسى انجام دهد. چنین کارى حرام است اگرچه منى خارج نشود و اگر منى خارج شود غسل جنابت نیز واجب مى شود[2].

براى درمان این اختلال، به راه کارهاى زیر عمل کنید:

1. در صورت امکان هر چه زودتر ازدواج کنید،

2. اگر امکان ازدواج مهیا نیست، فردى را به عنوان همسر انتخاب و از او خواستگارى کنید و او را به عقد خود در آورید – اگر مراسم عروسى را چند سال به تأخیر بیندازید – با این کار هم نیاز جنسى – عاطفى خود را تأمین کنید و هم هزینه زندگى مستقل را بر عهده نخواهید داشت.

3. نگاه خود را کنترل کنید. یکى از علل این انحراف، عدم کنترل نگاه است ؛ اگر کسى چشم خود را آزاد بگذارد قطعا دچار مشکل خواهد شد.

تصاویر مبتذل

پرسش 63 . من متأسفانه چشمم دنبال حرام زیاد است، مثلاً عکس هاى نیمه عریان زنان را مى بینم؛ گاهى کتاب هایى را در مورد پزشکى زنان و تولد کودک و زایمان فقط به خاطر هوس نگاه کرده ام! در خیابان ها گشته ام و سرى به مغازه هاى لوازم آرایش فروشى زده ام ؛ شاید چشمم به زنى نیمه عریان بیفتد ؛ لطفا مرا راهنمایى کنید.

رفتار هر انسانى متأثر از ویژگى هاى شخصیتى او است، اگر روح تقوا بر شخصیت فردى حاکم باشد، رفتار او نیز رنگ معنوى اخلاقى دارد و نگاه کردن از این قاعده مستثنا نیست بنابراین کنترل چشم تابعى از روح تقوا است که اگر در آدمى پدیدار شد، به تبع آن کنترل چشم نیز به دنبال آن خواهد آمد. راهى که گناه نکردن را در طول زندگى تضمین کند، براى افراد عادى بشر سهل نیست؛ زیرا انسان موجودى مختار و داراى تمایلات گوناگون است. در عین حال با عزمى آهنین و مبارزه اى دائمى و تدریجى با نفس، مى توان به چنین جایگاه رفیعى دست یافت.

موارد زیر در این زمینه بسیار سودمند است؛ ولى نمى توان هیچ یک را تضمین قطعى به حساب آورد! بلکه تضمین نهایى، در عزم راسخ خود انسان است:

1. مطالعه پیوسته در عوالم پس از مرگ و احوال برزح و قیامت و جدیت در ترس از عوالم پس از مرگ؛

2. مطالعه و اندیشه درباره عواقب وخیم گناهان؛

3. ارتباط پیوسته و قلبى با خداوند، خواندن قرآن، دعاها، نماز شب و…؛

4. داشتن حالت انابه، خضوع، و تضرع دائمى، توبه و استغفار؛

5. دورى از عواملى که انسان را به گناه متمایل مى سازد (مانند محیط هاى آلوده به گناه)؛

6. از بین بردن زمینه هاى گناه (مثلاً کسى که انحرافات جنسى دارد باید هر چه سریع تر ازدواج کند)؛

7. نشست و برخاست با انسان هاى مؤمن و خدا ترس واقعى؛

الف. در برخورد با نامحرم، به حداقل ارتباط اکتفا کنید. سخن کوتاه بگویید و از اطاله کلام با آنها بپرهیزید.

ب. هنگام صحبت به صورت نامحرمان نگاه نکنید و به طور کلى نگاه خود را فروکاهید؛ چنان که قرآن مى فرماید: «قُلْ لِلْمُؤمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ»[3]؛ «به مؤمنان بگو چشم هاى خود را فرو بندند و پایین بیندازند».

ج. از قرار گرفتن با نامحرم در یک محیط خلوت خوددارى کنید.

د. آیات و روایاتى که انسان را از نگاه به نامحرم باز مى دارد، در مقابل چشم و دیدگان خود نصب کنید.

ه . جملات مربوط به زشتى گناه و پیامدهاى آن را جلوى خود نصب کنید و هر از چند گاهى آنها را تغییر دهید و جملات جدیدتر با الفاظ دیگرى را جایگزین کنید. این جملات را هر روز چند بار بخوانید.

حضرت على علیه السلام فرمود: «کسى که چشم خود را پایین اندازد، دلش آسوده گردد، تأسف کمتر خورد و از نابودى در امان ماند»[4].

همچنین مى فرماید: «هر که نگاه هایش پاک باشد، اوصافش نیکو شود» ؛ و «کسى که عنان چشم خود را رها کند، زندگى اش را به زحمت مى اندازد» و «کسى که نگاه هایش پیاپى باشد، حسرت هایش دائمى و پیاپى خواهد بود»[5].

تقویت اراده و استفاده از یک برنامه اخلاقى و محاسبه نفس (تشویق و تنبیه)، به تدریج منجر به کنترل دقیق و کامل چشم مى شود. بنابراین هر روز صبح با خود عهد کنید: «امروز به نامحرم نگاه نمى کنم، ولى اگر نگاه شهوت آلود کردم، خود را جریمه خواهم کرد»، در طى روز نیز مراقب همین عهد خود باشید.

در پایان روز به محاسبه رفتار و نگاه هاى خود بپردازید؛ اگر موفّق بودید، خود را تشویق کنید و شکر خدا را به جا آورید. اما اگر در مواردى مرتکب خلاف شدید، استغفار کنید و برنامه تنبیهى تان را به اجرا گذارید.

این برنامه را هر روز عملى کنید؛ مطمئن باشید به تدریج خواهید توانست چشم خود را کنترل کرده و موارد خطا را کاهش دهید.

البته کنترل چشم از نگاه حرام، دشوار ولى ممکن و شدنى است. این کار نیز مثل هر کار دشوار دیگرى، با تمرین، جدیّت، و مراقبت و اراده قوى، آسان و راحت مى شود. بزرگان و عرفا، پس از سال ها کوشش و ریاضت علمى و عملى و ارتباط با اهل کمال و معرفت به این مرحله از تسلّط بر نفس و کنترل اعضا و خواهش ها رسیده اند. این کارى نیست که بدون آگاهى هاى نظرى و علمى و بدون تکرار و تمرین ممکن و عملى باشد.

انسان باید درک کند که عالم محضر خداوند است و بداند که هیچ امرى از او و اعمال و حرکاتش از دید الهى پنهان نیست و این مطلب را بارها و بارها به خود بفهماند و به نفسش تلقین کند تا به مرحله لمس و احساس و باور قلبى برسد. پس ترک خلاف و عملى که موجب خوشنودى خداوند است، کارى ممکن و شدنى است.

پیامبر بزرگ اسلام صلى الله علیه و آله مى فرماید: «یابن آدم… و ان نازعک بصرک الى بعض ما حرمت علیک فقد اعنتک علیه بطبقتین فاطبق»[6]؛ «اى فرزند آدم… اگر چشمت بخواهد تو را به نگاه حرام بکشاند من دو پلک در اختیار تو قرار داده ام، پس آنها را فروبند».

و نیز فرمود: «هر چشمى در روز قیامت گریان است ؛ مگر سه چشم: چشمى که از خوف خداوند بگرید و چشمى که از محارم الهى بسته گردد و چشمى که در راه خدا بیدار بماند».

حضرت صادق علیه السلام مى فرماید: «النظر سهم من سهام ابلیس مسموم، مَن ترکها للّه عزوجل لا لغیره اعقبه امنا و ایمانا یجد طعمه»[7]؛ «نگاه ناروا تیرى مسموم از تیرهاى شیطان است. هر کس آن را تنها به خاطر خدا ترک کند، خداوند آرامش و ایمانى به او مى دهد که طعم گواراى آن را در خود مى یابد».

حال اگر انسان با وجود مواظبت و پاسدارى از دل و چشم خود، گاهى فریب خورد و نگاهى نابجا انداخت؛ مى تواند با توبه فورى، این خطا را جبران کند و اثر سوء آن را از جان و روحش پاک سازد هر چند این خطا و توبه کردن تکرار شود، باز از پاى نیفتد و نهراسد تا به درجه اى برسد که احساس کند مالک و اختیار دار نفس و چشم خود شده است و مى تواند به راحتى از دیدن ناروا، چشم فرو بندد.

مهم این است که نگاه حرام به صورت عادت در نیاید و قبح و زشتى آن شکسته نگردد؛ یعنى، باید هوشیار باشد و از دل و چشم خود نگهبانى کند و اگر گرفتار خطا شد، با سلاح توبه دشمن را ناکارا سازد. اگر چشم رها و آزاد گردد و به هر صورت و منظره اى نگاه کند، این کار عادت و ملکه انسان مى شود که برگشت از آن سخت است! در روایتى از امام عسکرى علیه السلام آمده است: «برگرداندن صاحب عادت از عادتش مانند معجزه است»[8].

در پایان توصیه مى شود هر چه زودتر شرایط ازدواج را فراهم کنید؛ زیرا یکى از مهم ترین علل این انحرافات عدم ارضاى نیازهاى جنسى – عاطفى است. وقتى نیازهاى انسان از راه صحیح و مشروع ارضا نگردد، به انحراف کشیده مى شود که یکى از آنها هرزه نگارى و نگاه به تصاویر و صحنه هاى تحریک کننده جنسى است. انسان موظف است همه اعضا و جوارح خود را کنترل کند. چنان که قرآن مى فرماید: «شما در مقابل چشم، گوش، دل و… مسئول هستید و باید پاسخ گو باشند»[9].

بنابراین ایمان خود را به حدّى برسانید که هنگام امتحان دچار لغزش نشوید.

عوامل نگاه جنسى

پرسش 64 . آیا نگاه به تصاویر و صحنه هاى تحریک کننده جنسى علاوه بر اینکه یک مشکل اخلاقى است ؛ یک مشکل روانى و انحراف جنسى نیز محسوب مى شود؟

تماشاگرى جنسى یا نظر بازى[10] و نگاه کردن به تصاویر و صحنه هاىتحریک کننده جنسى، علاوه بر اینکه از نظر شرعى حرام و گناه است؛ از نظر علمى نیز نوعى انحراف جنسى محسوب مى شود؛ زیرا نظر بازى مقدمه اى براى انجام یک فعالیت جنسى مشروع و طبیعى نیست؛ بلکه کار تماشاگرى جنسى جانشین فعالیت جنسى طبیعى و بهنجار مى شود.

عمل نظر بازى، معمولاً در بین مردان شایع تر است. علّت به وجود آمدن این اختلال، مانند سایر انحراف هاى جنسى کاملاً روشن نیست؛ اما فرضیه هایى بر بروز تصادفى رابطه میان انگیختگى جنسى و دید زدن مطرح شده است.

برخى از روان شناسان معتقدند: اگر یک مرد هنگام دید زدن یا پس از تماشاگرى جنسى و هنگام به یاد آوردن صحنه مورد مشاهده و خیال پردازى درباره آن، استمنا کند؛ رابطه اى بین لذت جنسى حاصل از دید زدن و اوج لذت جنسى ناشى از استمنا به وجود خواهد آمد که در اثر تکرار مستحکم تر شده و سرانجام رفتار نظر بازى – به عنوان منبع اصلى انگیختگى جنسى – ادامه خواهد یافت.

برخى دیگر از نظریه پردازان (روان کاوها) معتقدند: افراد دچار این انحراف، در کودکى شاهد رابطه جنسى والدین خود بوده اند و چنین تجربه اى آنان را به تماشاگرى جنسى سوق داده است.

برخى دیگر نیز مى گویند: فعالیت هاى نظر بازانه در میان نوجوانان، راهى براى ابراز کنجکاوى جنسى است که بعدها تجربیات مستقیم جاى آن را مى گیرد! اما دوام این رفتار در برخى از نوجوانان بیشتر ناشى از فقدان مهارت هاى اجتماعى و جنسى در برخورد با جنس مخالف است.

به عبارت دیگر افراد دچار این انحراف به دلیل نداشتن مهارت هاى اجتماعى و جنسى بهنجار و مشروع و ترس از ناکامى در روابط اجتماعى با جنس مخالف، تنها راه کسب لذت جنسى را نظربازى دزدانه مى دانند[11].

انحرافات جنسى

پرسش 65 . من مدت زیادى است که به گناه آلوده شده ام ؛ هرچه توبه مى کنم باز به سراغ آن مى روم! امکان ازدواج نیز براى من وجود ندارد، راه حلى پیش پاى من بگذارید (ذکرى بخوانم تا ان شاء اللّه مشکل ازدواج من حل شود و به سراغ گناه نروم)؟

«بِشر حافى» یکى از مردان راه خدا است. سبب بیدارى او را چنین آورده اند: در جوانى همانند سایر همسالان به عیش و نوش مشغول و از باده غفلت سرمست بود!!

روزى امام کاظم علیه السلام بر در خانه اش مى گذشت؛ از خانه وى صداى موسیقى شنیده حضرت از غلام او که بر در بود پرسید: که صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ گفت: آزاد؛ حضرت فرمود: معلوم است که آزاد است؛ اگر بنده بود پرواى صاحب و مالک خویش را مى داشت و این بساط را پهن نمى کرد!

چون این سخن به گوش بشر رسید، در آن محفل عیش و طرب چنان کلام امام بر دلش نشست که بلافاصله از جا برخاست و پاى برهنه به خدمتش شتافت. بر دست هاى امام بوسه زد و به دست او توبه کرد. به افتخار آن روز – که با پاى برهنه به شرف توبه نایل آمده بود – کفش به پا نکرده و به همین سبب لقب «حافى» یعنى «پا برهنه» یافت. او تا زنده بود به پیمان خویش وفادار ماند و دیگر گرد گناه نگشت. بشر تا آن روز در سِلک عیاشان و اشراف زادگان بود؛ ولى از آن به بعد در سلک مردان خداپرست و پرهیزکار درآمد.

عامل اصلى دورى از گناه ایمان است. اگر انسان با چشم دل، خداوند متعال را حاضر و ناظر بر خود ببیند، امکان ندارد به گناه آلوده شود. انسان در مقابل یک شخص مقتدر و مسلح دست از پا خطا نمى کند؛ این به جهت ترس از حضور است! حال اگر یقین کند و به باور قلبى برسد که تمام عالم هستى، از لحاظ ظاهرى و باطنى، تحت تدبیر و قدرت خداوند یکتا است، با «حضور حق» و «نعمت» او امکان ندارد مرتکب گناه شود. شخصى که گناهى مرتکب مى شود، در غفلت به سر مى برد و به مقام «حضور» نرسیده است. اگر همین فرد در مقابل یک بچه – که خوب و بد را تشخیص مى دهد – قرار بگیرد، از اعمال خود مراقبت و مواظبت بیشترى مى کند.

سؤل مى شود: آیا شرم از خدا باید کمتر از شرم در برابر یک کودک باشد؟!

در پاسخ باید گفت: علت این است که شخص خطا کار، به حضور خداوند علم دارد، ولى آن را به ایمان تبدیل نکرده. واقعاً اگر انسان احتمال بدهد، وعده ها و وعیدهاى الهى، بشارت ها و ترس ها راست است، در اعمال خود تجدید نظر خواهد کرد. آیا ممکن است کسى وجود جهنم و خلود در آتش را احتمال دهد، با این حال، مرتکب خلاف شود؟ آیا ممکن است کسى خداوند را حاضر و ناظر بر اعمال و گفتار و حتى نیت هاى خود ببیند و مواظب و مراقب خود نباشد؟ عجیب است حال و روز کسى که در غفلت از این مفاهیم به سر مى برد؛ ولى پیوسته تحت مراقبت و مواظبت فرشتگان مأمور ثبت اعمال و فرشتگان محافظ و در رأس همه، تحت تدبیر خداوند متعال قرار دارد: «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ»[12]؛ «سخنى بر زبان نیاورد، مگر آنکه همان دم رقیب و عتید بر (ثبت) آن آماده اند».

راهگشاى انسان در این زندگى، اعتقاد و باور قلبى به موارد زیر است:

1. خدا هست؛

2. قیامت هست؛

3. انسان در هستى براى همیشه زنده است؛

4. او باید پاسخ گوى اعمال خود باشد؛

5. دنیا و زندگى در آن، فرصتى براى شکوفا ساختن استعداد کمال یابى و رسیدن به سعادت است و هر کس فقط یک بار، فرصت استفاده از آن را دارد و پس از اینکه اجل حتمى در رسد، هیچ به تأخیر نخواهد افتاد و از زمان مرگ، قیامت او برپا مى شود؛

6. قبر و برزخ حقیقت دارد و متناسب با اعمال انسان شکل مى گیرد. اگر شخص نیکوکار باشد، قبرش باغى از بهشت خواهد بود و چنانچه اعمال زشت او غالب باشد، قبرش حفره اى از آتش جهنم خواهد گردید و… .

بر اساس این مفاهیم، راه کارهاى پیشنهادى در دو زمینه ارائه مى شود:

1. تدارک مقدمات ازدواج ؛ 2. تحکیم اعتقاد و ایمان.

درباره زمینه اول خاطر نشان مى شود؛ گرچه مشکلات بر سر راه ازدواج جوانان بسیار است؛ ولى این کار محال نیست. بنابراین با توکل بر خداوند، براى ازدواج اقدام کنید. در ابتدا فرد مناسبى را بیابید و او را به عقد رسمى خود درآورید؛ ولى تشکیل خانواده را تا فرصتى به تأخیر اندازید و مدتى را به صورت نامزد باقى بمانید؛ تا هم از مواهب داشتن همسر بهره ببرید و هم به تحصیلات خود برسید. مطمئن باشید خداوند یار و مددکار شما خواهد بود. شما با تصمیم جدى و با توکل بر خدا، حرکت کنید که او راه هاى سخت را در مقابل شما خواهد گشود.

در زمینه دوم نکات زیر جهت تقویت توانایى کنترل نفس تقدیم مى گردد:

1. سعى و کوشش در انجام وظایف و واجبات دینى؛

2. خواندن نماز با حضور قلب و در اول وقت؛

3. گرفتن روزه مستحبى، به ویژه دوشنبه و پنجشنبه هر هفته؛

4. تلاوت قرآن، به ویژه بعد از نماز صبح؛

5. تأمل و اندیشه در آیات قرآن؛

6. سعى در خواندن نماز شب؛

7. سحر خیزى؛

8. شرکت در ورزش هاى فردى و دسته جمعى؛

9. تنظیم برنامه براى تمام شبانه روز و پر کردن اوقات فراغت با برنامه صحیح و سودمند؛

10. شرکت در فعالیت هاى مذهبى و اجتماعى؛

11. پرهیز از نگاه نامشروع به افراد نامحرم؛

امام صادق علیه السلام فرمود: «نگاه پس از نگاه، در دل بیننده شهوت را مى انگیزاند» و باز فرمود: «نگاه، تیرى از تیرهاى شیطان است، چه بسا نگاهى که اندوه هاى دراز در پى دارد»[13].

12. عدم معاشرت و دوستى با افراد منحرف و فاسد؛

13. انتخاب دوستان مؤن و سالم؛

14. به یاد خدا بودن در همة اوقات؛

15. کنترل افکار و نیندیشیدن به صحنه هاى شهوت انگیز؛

16. پرهیز از پرخورى و خوردن غذاهاى چرب و پرانرژى و تحریک کننده؛

17. نخوابیدن در جاى گرم؛

18. استفاده از لباس هاى گشاد؛

19. دورى از مشاهده صحنه هاى مهیج و تحریک کننده و فرار از تنهایى؛

20. داشتن برنامه منظم مطالعاتى براى خود و پر کردن فرصت هاى خود با تفکر و مطالعه؛

21. خواندن سوره یوسف و نور و تدبّر در آن[14].

اختلال جنسى

پرسش 66 . لطفا بیان کنید چگونه انسان در تمایلات جنسى دچار اختلال یا انحرافات جنسى مى شود؟

پاسخ به این سؤال، مستلزم تعریف «تمایلات جنسى بهنجار» است تا روشن شود در چه صورتى، این تمایلات دچار اختلال، نابهنجارى و انحراف مى شود.

بدون شک تمایلات جنسى و رفتار جنسى، امرى کاملاً طبیعى و برخاسته از نیازهاى طبیعى آدمى است. انسان نیازهاى متعددى دارد که یکى از آنها، نیاز جنسى است. این نیاز در آستانه نوجوانى و همراه با بلوغ، آشکارتر و جهت دارتر مى شود و به تدریج نوجوان به جنس مخالف تمایل مى یابد و دوست دارد هر چه زودتر شریک جنس خود را از جنس مخالف انتخاب کند بنابراین تمایل به جنس مخالف، براى ارضاى غریزه جنسى، با رعایت ارزش هاى حاکم بر جامعه و در قالب ازدواج و در محیط زناشویى، امر کاملاً طبیعى، بهنجار و صحیح است.

امّا اگر تمایلات جنسى، در قالب رفتارهایى ظاهر شود که براى فرد یا دیگرى مخرب است و قابل هدایت به سوى شریک جنسى نیست و بر اساس معیارهاى قابل قبول دینى و فرهنگى نبوده و همراه با اضطراب و احساس گناه است و یا حالت جبرى دارد؛ در این صورت مى توان گفت: این تمایلات و رفتارهاى جنسى، نابهنجار و نوعى اختلال جنسى و یا انحراف جنسى محسوب مى شود.

«مشخصه نابهنجارى هاى جنسى وجود امیال، خیال پردازى ها یا رفتارهاى جنسى برگشت کننده و شدید است که با اشیاء، فعالیت ها، یا موقعیت هاى غیرعادى رابطه دارند و به پریشانى یا اختلال عمده بالینى در کارکرد اجتماعى، شغلى، یا سایر زمینه هاى مهم منجر مى شوند»[15].

نکته قابل توجه در اینجا تفکیک بین اختلال هاى جنسى، تمایلات جنسى نابهنجار و انحرافات رفتارى جنسى است. منظور از اختلالات جنسى، کژتابى هاى جنسى است که شامل موارد ذیل است:

1. اختلال هاى میل جنسى؛ یعنى میل جنسى فرد کم است یا بیزارى جنسى دارد؛

2. اختلال هاى بر انگیختگى جنسى؛ یعنى، مرد یا زن انگیختگى جنس نسبت به جنس مخالف ندارد و اندام هاى جنسى او دچار مشکل است؛

3. اختلال هایى مربوط به اوج لذت جنسى؛

4. اختلال هاى درد جنسى و کژکارى هاى جنسى ناشى از بیمارى جسمانى یا استفاده از مواد و…[16].

و منظور از نابهنجارى هاى جنسى، وجود امیال، خیال پردازى ها یا رفتارهاى جنسى است که به پریشانى یا اختلال هاى بالینى و مشکلات شغلى و اجتماعى منجر مى شود.

اما انحرافات جنسى عبارت است از: ارضاى غریزه جنس از طریق نامشروع و غیر قانونى؛ مانند استمنا (خودارضایى)، همجنس بازى، ارتباط با جنس مخالف بدون پیوند ازدواج (برقرارى روابط نامشروع با جنس مخالف) و…

علل انحراف در تمایلات و رفتارهاى جنسى

در مورد علل انحرافات جنسى، حرف و حدیث فراوان است و در این نوشتار نمى توان به همه جوانب آن پرداخت،زیرا مسئله از ابعاد گوناگون جامعه شناختى، روان شناختى، تربیتى، اخلاقى، فرهنگى، اقتصادى و حتى پزشکى قابل بررسى است. بنابراین به طور خلاصه به بعضى از علل آن اشاره مى شود:

1. کم رنگ شدن ارزش ها و باورهاى دینى و فرهنگى ؛ به عبارت روشن تر ضعف ایمان.

2. اهتمام نورزیدن خانواده ها به تربیت فرندان، به ویژه تربیت جنسى ؛

3. بالا رفتن سن ازدواج ؛

4. ترویج فرهنگ غرب ؛ به ویژه آن بخش هایى از فرهنگ غرب که یا با اعتقادات و باورهاى دینى ما سازگار نیست و یا نابهنجارى هایى که حتى خود آنها نیز از آن رنج مى برند مانند پوشش نامناسب، الکل، مواد مخدر و…) ؛

5. مشکلات جدّى در نظام آموزشى ؛

6. اختلاط دختر و پسر در دانشگاه ها و در سطح جامعه ؛

7. مدگرایى و تجمل گرایى و آداب و رسوم غلط ؛

8. ترویج و اشاعه بى بند و بارى از رسانه هاى رسمى و غیر رسمى کشور و… .

هویت جنسى

پرسش 67 . گاهى احساس مى کنم در جنسیت خودم دچار مشکل هستم ؛ چرا چنین احساسى در من ایجاد مى شود؟ توضیح دهید.

یکى از مشکلاتى که افراد در سنین مختلف، ممکن است به آن مبتلا شوند، اختلال در هویت جنسى است؛ یعنى، فرد در هویت جنسى خود، دچار مشکل مى شود.

روان شناسان، آگاهى فرد از مرد یا زن بودن خویش را هویت جنسى مى نامند. به عبارت دیگر، اینکه فرد خود را یک دختر (زن) یا پسر (مرد) بداند، همان هویت جنسى وى را تشکیل مى دهد.

اختلال هویت جنسى زمانى وجود دارد که فرد (زن یا مرد) در ادراک خود از هویت جنسى خویش، دچار سردرگمى باشد و چنین ویژگى به پریشانى وى یا بروز اختلال عمده، در کارکردهاى اجتماعى، شغلى یا سایر زمینه هاى مهم زندگى وى منجر شود.

از سوى دیگر در این اختلال، شواهدى وجود دارد که نشان مى دهد فرد براى خود هویتى را اتخاذ کرده که مخالف با جنسیت تشریحى او است. چنین فردى اصرار دارد از نظر جنسیتى، متعلق به جنس مخالف باشد و همیشه از جنسیت تعیین شده خود ابراز نارضایتى مى کند.

نکته حائز اهمیت در تشخیص این اختلال آن است که اتخاذ هویت جنس مخالف، نباید صرفا به دلیل تمایل به برخوردارى از امتیازهاى فرهنگى متعلق به جنس دیگر باشد.

براى مثال، دخترى که به دلیل محبت هاى بى شمار اعضاى خانواده به برادرش و وجود یک جوّ تبعیض آمیز به نفع پسران، آرزو مى کند، که اى کاش او هم یک پسر بود؛ نباید دچار اختلال هویت جنسى قلمداد شود[17].

خودارضایى

پرسش 68 . مدتى است که به خودارضایى مبتلا شده ام و نمى دانم این عمل را چگونه ترک نمایم؟ خواهش مى کنم براى رهایى از مشکل مرا راهنمایى کنید.

«استمنا» یا خودارضایى، نوعى انحراف جنسى است که برخى از افراد به آن مبتلا مى شوند و در واقع مى خواهند نیاز جنسى خود را از این طریق تأمین کنند، غافل از اینکه این عمل، هم از نظر شرعى گناه محسوب مى شود و هم پیامدهاى روانى – جسمانى نامطلوبى دارد! البته کسانى که پاى بند به آموزه هاى دینى و اخلاقى نیستند، پیامدهاى نامطلوب آن را – که موجب بیمارى روانى یا کاهش توانایى جنسى مى شود – افسانه تلقى مى کنند و بر این باورند که قرائن علمى، براى تأیید این ادعاها در دست نیست.

استمنا اگر به شکل وسواس گونه در آید و از کنترل فرد خارج شود، به عنوان علامتى از یک اختلال هیجانى محسوب مى شود. اما شواهد نشان مى دهد کسانى که به این انحراف جنسى مبتلا شده اند، با مشکلات فراوانى در حیطه هاى گوناگون زندگى مواجه هستند.

پیامدهاى خودارضایى

آسیب هاى ناشى از خودارضایى به گونه هاى مختلفى تقسیم پذیر است که به اختصار بعضى از آنها اشاره مى شود:

یک. آسیب هاى جسمانى

یکى از روش هاى شناخت پیشرفت بیمارى ها در پزشکى، مرحله بندى علایم بیمارى است. بر این اساس، بر حسب عوارض ایجاد شده در بیمار مبتلا به خودارضایى، سه مرحله بیان شده است:

1. مرحله مشکل ساز؛ در افرادى که مدتى است گرفتار خودارضایى شده اند، زودرس ترین عوارض ناشى از خودارضایى عبارت است از:

الف. خستگى و کوفتگى،

ب. عدم تمرکز حواس،

ج. ضعف حافظه،

د. استرس و اضطراب.

2. مرحله گرفتارى شدید؛ بروز علایم زیر در فرد گرفتار، نشان دهنده آن است که شدت ابتلاى وى یا مدت آن، بیش از مرحله اول است و در نتیجه عوارض شدیدترى ظاهر شده است:

الف. خستگى و کوفتگى شدید،

ب. نوسان خلق یا تغییرات سریع خلقى،

ج. حساسیت بیش از حد و زودرنجى،

د. کمردرد،

ه . نازک شدن موها،

و. ناتوانى جنسى زودرس در جوانى،

ز. بى خوابى یا بدخوابى و مشکلات مشابه،

3. مرحله گرفتارى بسیار شدید یا حالت اعتیاد؛

الف. خستگى و کوفتگى بسیار شدید،

ب. ریزش شدید موها،

ج. تارشدن دید چشم ها،

د. وز وز گوش،

ه . انزال زودرس و غیرارادى یا خروج منى به صورت قطره قطره،

و. درد کشاله ران و ناحیه تناسلى،

ز. دردهاى قولنجى در ناحیه لگن و استخوان دنبالچه.

نحوه پیدایش عوارض

در دانش پزشکى، روند پیدایش علایم یک بیمارى و چگونگى بروز عوارض و نشانه هاى کلینیکى، در شناخت هر چه بیشر آن بسیار مهم است و مى تواند پزشک را در تشخیص و درمان بهتر بیمارى و مریض را در پیشگیرى کمک کند. به این دلیل مناسب است درباره نحوه پیدایش برخى از عوارض خودارضایى بیشتر توضیح داده شود تا خواننده با روند پیدایش این عوارض، یا به اصطلاح پاتوفیزیولوژى آن آشنا شود:

1. خستگى و کوفتگى: انقباض شدید و یک مرتبه تمام عضلات بدن در جریان انزال (ارگاسم یا اوج لذت جنسى)، باعث مصرف سریع مواد غذایى ذخیره شده در عضلات و به طور عمده کاهش گلیکوژن (ماده اصلى لازم براى تولید انرژى عضلانى) مى شود. خستگى عضلانى تقریباً با سرعت تهى شدن عضلات از گلیکوژن رابطه مستقیم دارد و هرچه این سرعت بیشتر باشد خستگى بیشتر است خودارضایى، به علت انقباض هاى مکرر عضلات بدن، ذخایر گلیکوژن عضلات به سرعت تمام مى شود و خستگى و کوفتگى همیشه از عوارض بدیهى آن است.

2. ریزش مو: خودارضایى به تدریج با تغییرات هورمونى و شیمیایى که در بدن ایجاد مى کند، باعث افزایش هورمون جنسى مردانه؛ یعنى تستوسترون به دى هیدروتستوسترون مى شود که از عواقب بالا بودن ماده DHT در خون، ریزش موها و تاسى و بزرگ شدن پروستات و عوارض ناشى از آن در پیرى است.

3. خودارضایى مکرر باعث تحریک بیش از حد سیستم عصبى پاراسمپاتیک و افزایش تخلیه استیل کولین از انتهاى این رشته ها در مغز مى گردد که این خود باعث پاره اى از عوارض جسمانى و روانى، چون حواس پرتى، کمى حافظه، عدم تمرکز حواس، سیاهى رفتن چشم و در نهایت تارى دید مى شود. تمام این علامت ها ناشى از تغییر تعادل میزان مواد شیمیایى موجود در مغز است که بین سلول هاى عصبى رد و بدل مى شود و انتقال پیام هاى مختلف را بر عهده دارد.

برخى نیز بر این عقیده اند که علت بروز اختلالات مغزى (مانند حواس پرتى، عدم تمرکز حواس و کاهش حافظه)؛ ناشى ازظرفیت عظیمى از انرژى بدن است که درهربار انزال، تخلیه شده و هدر مى رود؛ زیرا مایع منى حاوى مقدار بسیار زیادى DNA(هسته 400-300 اسپرمى که در هر انزال خارج مى شود)، RNAآنزیم ها، پروتئین ها، مواد قندى، لسیتین، کلسیم، فسفر، نمک هاى بیولوژیک، تستوسترون و… است. این ذخایر عظیم انرژى – که باید در بدن براى رشد و تقویت بخش هاى مختلف مورد استفاده قرار گیرد – بیهوده و به طور مکرر، از بدن خارج مى شود و هر کدام عوارضى را به دنبال مى آورند.

براى مثال از آنجا که سلول هاى خونى و پلاکت ها در مغز استخوان ها تولید مى شود و به تکامل نهایى مى رسد و براى تولید آنها نیز انرژى بسیار زیادى مورد نیاز است؛ در افراد گرفتار خودارضایى، تکامل مغز استخوان و در نتیجه تولید سلول هاى خونى با مشکل مواجه شده و منشأ کم خونى، ضعف و خستگى همچنین دفع فسفر و لیستین بیش از حد از طریق انزال هاى مکرر، باعث کاهش ذخایر این مواد مى شود که مواد حیاتى براى سلامتى سلول هاى عصبى هستند و در نتیجه اختلال عملکرد سیستم عصبى، مانند حواس پرتى، عدم تمرکز حواس و… بروز خواهد کرد.

دو. آسیب هاى روحى و روانى

ضعف حافظه و حواس پرتى، اضطراب، منزوى شدن و گوشه گیرى، افسردگى، بى نشاطى و لذت نبردن از زندگى، پرخاشگرى، بداخلاقى و تندخویى؛ کسالت دائمى و ضعف اراده، احساس حقارت، عدم اعتماد به نفس، احساس گناه و عذاب وجدان، برون دادهاى روانى و روحى خودارضایى است.

سه. آسیب هاى اجتماعى

ناسازگارى خانوادگى، بى میل شدن به همسر و ازدواج، ناتوانى در ارتباط با جنس مخالف و همسر، احساس طرد شدن، از بین رفتن عزّت، پاکى، شرافت و جایگاه اجتماعى، دیر ازدواج کردن و لذت نبردن از زندگى مشترک از آسیب هاى، اجتماعى خودارضایى است[18].

چهار. آسیب هاى معنوى و اخروى

هیچ یک از آسیب هاى پیش گفته، به اهمیت آسیب هاى معنوى نیست؛ زیرا آسیب هاى معنوى، جان و دل و به عبارت دیگر کنه حقیقت وجود آدمى را تباه مى سازد.

خودارضایى از نظر دین یک گناه است و به تعبیر قرآن زنگار بر دل مى نهد: «کَلاّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ»؛ «چنین مباد! بلکه اعمال (ناشایست) دل هاى آنان را زنگار زده است»[19].

زنگ یا زنگار در اشیاى مادى، همان چیزى است که روى فلزات و اشیاى قیمتى مى نشیند و معمولاً نشانه پوسیدن و از بین رفتن شفافیت و درخشندگى آن و در نهایت ضایع شدن و از بین رفتن آن است.

علامه طباطبایى در تفسیر المیزان مى فرماید: از آیه شریفه سه نکته استفاده مى شود:

1. اعمال زشت، نقش و صورتى به نفس و روح انسان مى دهند؛

2. این نقش و صورت خاص، مانع آن است که نفس آدمى حق و حقیقت را درک کند؛

3. نفس آدمى به حسب طبع اولیه اش صفا و جلایى دارد که با داشتن آن، حق را آن طور که هست درک مى کند[20].

همچنین آسیب هاى معنوى جهان گذران را در مى نوردد و اگر اصلاح نگردد، حیات جاودان آدمى را در معرض تباهى و شوربختى قرار مى دهد. از این رو در نصوص دینى نسبت به آن هشدارهاى لازم داده شده است.

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در این باره مى فرماید: «با سه گروه خداوند در روز قیامت سخن نمى گوید و پاکشان نمى خواند و عذابى دردناک دارند ؛ از آن سه اند، خودارضایى کننده و کسى که لواط دهد»[21].

در روایت دیگرى امام صادق علیه السلام خودارضایى را گناه عظیم و مورد نهى الهى معرفى فرموده است[22].

راه هاى درمان

1. نخستین گام براى درمان این عادت شوم، اعتقاد و ایمان به درمان پذیرى آن و دورى از یأس و نا امیدى است. اما رسیدن به نتیجه و ایجاد هر گونه تغییر و دگرگونى، نیازمند گذشت زمان، انتخاب راه صحیح و به کارگیرى دقیق دستورها است. البته ترک عادت نامطلوب، در زمان کوتاه – بدون راهنماى کار آزموده و دلسوز – امکان ندارد. از همه اینها مهم تر، اراده و خواست فرد، نقش کلیدى و محورى ایفا مى کند.

درمان و چاره جویى باید منطبق بر خواست فرد باشد؛ زیرا تا وقتى او نخواهد، مى توان با قاطعیت گفت که درمان نخواهد شد. بنابراین بیمار اگر بخواهد، مى تواند بر بیمارى اش غلبه کند و جمله معروف «خواستن توانستن است»، عین حقیقت است. اراده همچون نهالى است که باید آن را پرورش داد تا به مرحله خود شکوفایى و ثمر دهى برسد؛ به عبارت دیگر، اراده تقویت شدنى و پرورش یافتنى است و راه پرورش و تقویت آن این است که برخلاف میل خود، اندک اندک به مقابله با این عادت شوم برخیزد تا پس از مدتى لذت توانستن را بچشد[23].

2. تلاش براى تقویت اراده از گام هاى مهم در امر بهبود است. نگویید اراده از ما سلب شده است!

ممکن است اراده انسان ضعیف شود؛ ولى هیچ گاه از بین نمى رود. نشانه اینکه هنوز اراده باقى است، این است که شخص این عمل را در حضور دیگران و در هر شرایطى انجام نمى دهد.

براى تقویت اراده، راه هاى زیادى پیشنهاد شده که از جمله آنها تلقین به خود است[24].

ویکتور پوشه – روان شناس فرانسوى – مى گوید: «افراد مبتلا به این عادت شوم، هر روز به دفعات مختلف با تمرکز فکر به خود بگویند: «من به خوبى قادرم این عادت بد را از خود دور کنم، من قادرم». تکرار این عبارت ساده، اثر عجیبى در تقویت اراده و روحیه دارد».

پل ژاگو بر آن است که: «تلقین، قبل از خواب نیز مؤثر است»[25].

3. سعى شود شکم به هنگام خواب، بیش از حد معمول پر نباشد.

4. از پوشیدن لباس هاى تنگ و چسبان اجتناب گردد.

5. از نگاه کردن به مناظر، فیلم ها و تصاویر تحریک کننده، خوددارى شود و شخص به محض مواجهه با این امور، چشم خود را بسته و یا به زمین یا آسمان نگاه کند.

6. از شنیدن و خواندن مباحث و مطالب جنسى و حتى شوخى هاى تحریک کننده و فکر کردن در این امور، دورى شود.

7. از خوردن مواد غذایى محرک، (مانند خرما، پیاز، فلفل، تخم مرغ، گوشت قرمز و غذاهاى پرچرب) اجتناب و به میزان ضرورت اکتفا شود.

8. قبل از خواب مثانه تخلیه شود.

9. از نوشیدن افراط گونه آب و مایعات پرهیز شود (به خصوص شب ها و قبل از خوابیدن).

10. هیچ گاه نباید به بدن عریان خود نگاه کرد.

11. از دست ورزى با اندام جنسى، باید اجتناب نمود و در هیچ شرایطى، نباید دست ورزى کرد!

12. هرگز نباید به رو خوابید.

13. به منظور تخلیه انرژى زاید بدن، به طور منظم و زیاد باید ورزش کرد.

14. هیچ گاه نباید بى کار بود؛ شخص باید براى اوقات فراغت خود، برنامه داشته باشد و آن را با مطالعه ورزش، زیارت، عبادت و… پر کند.

15. هرگز در مکانى خلوت و تنها و دور از نظر دیگران نباید بمانید.

16. هرگاه شخص مورد هجوم افکار جنسى واقع شد، باید بلافاصله از مکان خلوت و دور از نظر دیگران خارج شود و خود را به کارى سرگرم کند. در این زمینه گفت و گو با دوستان، مشارکت در عبادت هاى جمعى (مانند جلسات دعا، نماز جماعت و…) بسیار مفید است.

17. هفته اى یکى دو روز، روزه مستحبى مفید است و اگر شخص توان آن را ندارد، میزان صرف غذا را کاهش و فاصله هر وعده غذا را افزایش دهد و یا تعداد دفعات غذا را کاهش داده و به حداقل خوراک اکتفا کند.

18. از سخن گفتن ملایمت آمیز، شوخى و خنده با نامحرمان خوددارى کرده و از نرمى و لینت در کلام اجتناب ورزید.

19. هیچ گاه نباید با نامحرم و جنس مخالف، در مکان خلوت و دور از نگاه دیگران باقى ماند (حتى براى آموزش و…).

20. قرآن بخوانید و درباره معانى آیات آن فکر کنید.

21. باید همیشه براى ذهن و فکر خود، محتواى مطلوب و موضوع مناسب داشته باشید.

22. منشأ این مشکل، عدم پاسخ صحیح و مناسب به یکى از نیازهاى واقعى انسان است که باید به طور طبیعى و صحیح (ازدواج) ارضا و تأمین شود. اما اگر به شکل صحیح تأمین نشود شخص دچار خطا و گناه خواهد شد که عواقب سوء آن نیز دامن گیر او مى شود. بنابراین در صورت امکان با کم کردن سطح توقعات و انتظارات، باید براى ازدواج اقدام کرد؛ چرا که بهترین راه حل ازدواج است.

23. از کردارهاى پیشین خود، باید توبه کرد. خداوند توبه کاران را مى بخشد. توبه و اطمینان از قبول توبه، بزرگ ترین عامل تقویت و دلگرمى براى آغاز حرکتى نو است. گناه هر چه باشد، نباید احساس بى ارزشى و ناامیدى به فرد دست دهد، بله! گناه ناراحتى و عذاب وجدان دارد؛ لکن به مفهوم پایان فرصت ها و انتهاى راه و نابودى نیست. کسى که از صمیم دل رجوع کند و تصمیم قاطع بر جبران لغزش بگیرد، محبوب درگاه خداوند است: «إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوّابِینَ»[26]؛ چه عاملى از این کارسازتر که شخص گنه کار، احساس کند در صورت توبه، خداوند او را دوست دارد و در نظر خداوند چنان است که گویى گناهى مرتکب نشده است.

امام باقر علیه السلامدر این باره مى فرماید: «التائب من الذنب کمن لاذنب له»[27]؛ «توبه کننده مانند کسى است که اصلاً گناه نکرده است».

«توبه» یعنى شروع زندگى پاک و سازنده و حرکت در نور و روشنایى. اگر شخص از گناه خویش مى ترسد، باید از بالاترین گناه (یأس و نومیدى) بترسد.

در پایان بار دیگر تأکید کنیم که اگر کسى بخواهد و اراده اى جدى بر ترک این عمل داشته باشد، مطمئنا موفق مى شود، فقط شرط اساسى آن داشتن اراده اى محکم است علاوه بر این مى توان با مطالعه تجربه هاى موفق افرادى که مدت ها با این معضل دست و پنجه نرم مى کردند و به خاطر عدم شناخت کافى یا جدى نگرفتن راه مقابله با آن و یا به هر دلیل دیگرى گرفتار این رفتار ناپسند بوده اند، این احساس را در خود تقویت کرد که واقعا خواستن توانستن است، زیرا در مسیر مبارزه با این گناه، احساس ضعف و سستى کردن آفتى بزرگ است[28].

تمرکز فکر

پرسش 69 . براى ایجاد تمرکز ذهن و دور کردن افکار نامربوط از آن به خصوص در هنگام مطالعه، خواندن دعا یا نماز خواندن و خیلى از کارهاى دیگر، چه باید کرد؟

یکى از مهم ترین عوامل یادگیرى و یادسپارى و بازیافت اطلاعات، تمرکز حواس است و اساس آن هماهنگى ذهنى است؛ یعنى، به خود یادآورى کنیم که چه کار یا هدفى را پى مى گیریم. اگر ما حواس خود را براى انجام کارى هماهنگ کرده، به آن کار معطوف کنیم، تمرکز حواس ایجاد کرده ایم و هر چه تمرکز بیشتر باشد، یادگیرى دقیق تر، کامل تر و ماندگارتر خواهد بود. عدم تمرکز به گسستگى مطالب، بى نظمى ذهنى، آشفتگى روانى و فراموشى مى انجامد.

عوامل ایجاد تمرکز حواس:

1. قصد ؛

تا انگیزه و نیاز به چیزى نباشد، تمرکز حواس و توجّه به آن، دقیق نخواهد بود. براى آنکه به چیزى توجّه کنیم، باید انگیزه اى نسبت به آن در ما پدید آید.

در خصوص امور درسى و تحصیلى، مقاصدى چون پیشرفت، موفقیت، رقابت سالم، اتمام تحصیل، یافتن شغل مناسب، مقام و منزلت اجتماعى، رفع نیازهاى مادّى زندگى، ازدواج و… مى تواند موجب تمرکز حواس گردد.

2. زمان و مکان و شرایط مطالعه ؛

مطالعه منظم در زمان هاى تعیین شده و در مکان هاى مخصوص، در ایجاد تمرکز تأثیر به سزایى خواهد داشت. وقتى در مکان تعیین شده یا مثلاً پشت میز کار خود قرار گرفتیم، به آرامى تمرکز در ما شکل مى گیرد. البتّه باید شرط هاى زیر نیز رعایت شود:

الف. لَم ندهیم.

ب. از شل شدن بیش از حد عضلات جلوگیرى کنیم.

ج. از لباس خواب و راحتى بهره نگیریم.

د. ارتباط خود را با دنیاى خارج قطع کنیم.

ه . گرماى مکان مطالعه را طبیعى و متوسط نگه داریم.

و. از سر و صدا دورى کنیم.

ز. از برنامه هاى تلویزیونى دور بمانیم.

3. پرهیز از خیال بافى ؛

خیال بافى، غرق شدن در خاطرات گذشته و یاد کرد مشکلات، از عوامل برهم زننده تمرکز است و سراغ کسانى مى آید که بى برنامه باشند و یا به خود اجازه مى دهند که غرق در خاطره ها شوند.

4. اجتناب از تعارض انگیزه ها ؛

براى داشتن تمرکز حواس، باید به بلا تکلیفى خود پایان دهیم؛ از میان انگیزه هاى مختلف و متنوعى که ما را احاطه کرده اند، با انتخاب درست، یکى را برگزینیم و بقیه را به حاشیه ذهن برانیم.

5. مرور ذهنى ؛

مرور فعالیت قبل از انجام آن – که اصطلاحاً نقشه ذهنى خوانده مى شود – تمرکزآور است؛ چنان که آغاز کار با اضطراب و بدون برنامه و مقدمه تمرکز زدا است. وقتى سیر فعالیت علمى را در ذهن به سرعت مرور مى کنیم، آموخته ها و اطلاعاتِ نهفته در حافظه دراز مدّت، به صفحه هشیار حافظه حاضر مى شوند و در نتیجه براى تمرکز حواس در یادگیرى، آمادگى فزون تر به دست مى آوریم.

تمرینات تقویت حافظه و تمرکز بسیار سومند است. این تمرینات بارها در کارگاه هاى فراوان به فراگیران، آموزش داده شده و به رضایت بسیار آنها انجامیده است. مطالعه آن مى تواند خوانندگان را در موفقیت بیشتر تحصیلى یارى دهد. در این زمینه یادکرد نکات زیر کافى مى نماید:

الف. متخصصان فراوان معتقدند: بهترین روش، براى یادگیرى بهتر و دقّت بیشتر، برخورد سؤلى با موضوع، متن یا محتواى مورد مطالعه است.

ب. تمرکز، تابع مستقیم نوع حافظه است.

ج. مطالعه چند کتاب در این زمینه سودمند است[29].

دلایل پراکندگى حواس

«عدم تمرکز حواس»، موضوعى است که بسیارى از جوانان از آن رنج مى برند و دلایل مختلف و متعددى دارد. تمرکز حواس در هر کارى – از جمله مطالعه و درس خواندن – از ضروریات قطعى است. تمرکز حواس، حالتى ذهنى و روانى است که در آن حالت، تمام قواى حسى، روانى و فکرى انسان، روى موضوع خاصى متمرکز مى شود و تضمین کننده امر یادگیرى و انجام صحیح کارها و رهایى از خطرات احتمالى است. به هر حال در یک جمع بندى کلى، مى توان گفت: بیشتر افراد به دلایل عمده زیر، با عدم تمرکز فکر و حواس مواجه مى شوند:

1. کسانى که خود را به انجام دادن کار یا مطالعه درسى مجبور مى کنند ؛ در حالى که تمایل درونى چندانى به آن ندارند! در این صورت تمام قواى ذهنى و روانى شان به طور خودکار، از آن موضوع پرت مى شود و دچار حواس پرتى مى گردند. چنین افرادى ممکن است مدت ها با بى علاقگى، کارهایى انجام دهند یا به دنبال درس یا رشته تحصیلى خاصى، تلاش هایى کنند و به عبارت دیگر خود را مجبور به انجام دادن آن کار یا مطالعه مى بینند.

2. فشارهاى روانى نیز از عوامل عمده تشتّت فکرى است. بیشتر افراد زمانى که با مسئله اى مواجه مى شوند، اگر معتقد باشند زمان کافى براى حل آن ندارند و یا توانایى حل مسئله و کسب توفیق را در خود نبینند، دچار نگرانى و اضطراب مى شوند. این نگرانى ها، ترس از شکست، عدم اعتماد به نفس و خیال بافى هاى منفى گرایانه، توان عمل و ابتکار و خلاقیت را از آنان سلب مى کند و به جاى اینکه روى موضوع خاص تمرکز کنند، بر ترس و احتمال شکست خود تمرکز مى یابند و یأس و ناامیدى بر آنها چیره شده، موجب حواس پرتى مى شود.

3. گاهى بعضى از حوادث و اتفاقات، فضاى روانى فرد را دچار اختلال مى کند (نظیر حوادث ناگوارى که در زندگى شخصى، تحصیلى، خانوادگى، اجتماعى و اقتصادى و… رخ مى دهد) و امکان تمرکز حواس را از بین مى برد.

4. گاهى عدم رعایت بهداشت مطالعه و اصول و قوانین آن و بهره نگرفتن از روش مناسب مطالعه، باعث خستگى جسمى و روانى شده و آمادگى روانى لازم را براى مطالعه و درس خواندن از بین مى برد. در نتیجه احساس بى علاقگى و به دنبال آن عدم تمرکز حواس بر او مستولى مى شود.

5. تکثّر و تعدّد فعالیت هاى فرد – به خصوص اگر در توان انسان نباشد – باعث عدم تمرکز حواس مى شود.

راه هاى مقابله با عوامل حواس پرتى:

براى مقابله با هر یک از عوامل فوق، باید به راه کار خاص و مناسب با آن توجه کرد. در عین حال نکات زیر مى تواند به عنوان راه کارهاى کلى، مؤر واقع شود:

1. در ابتدا و پیش از هر چیز، براى تمام فعالیت هاى درسى و غیردرسى، برنامه ریزى کنید. اوقات شبانه روز را در یک جدول زمان بندى شده، از هنگام بیدارى تا موقع خواب، یادداشت نموده و براى هر کارى، زمان خاص و مناسب آن را معین کنید. تا حد امکان طبق برنامه تنظیم شده، به انجام دادن همان فعالیت مشخص (کلاس، مطالعه، استراحت، عبادت، ورزش و…) بپردازید. حتى زمان معین و مشخصى را در طول روز، براى اندیشیدن درباره موضوعات مختلف یا تخیّلات و افکار مزاحم، اختصاص دهید. این کار حداقل دو فایده مهم دارد:

الف. نظم و انضباط در تمام فعالیت ها – حتى در اندیشه ها و افکارتان – حاکم مى شود که خود بسیار ارزشمند است.

ب. اگر افکار مزاحم در غیر زمان معین، به سراغتان آمد و باعث حواس پرتى شما شد، مى توانید به خود وعده بدهید که زمان اندیشیدن در این باره، فلان زمان خاص و معین است. تأکید مى کنیم براى هر کار و فعالیتى، وقتى معین کنید و در آن زمان به هیچ امرى، غیر از آن کار نپردازید.

2. اصول و قوانین لازم براى یک مطالعه سودمند را بشناسید و آن را به دقت رعایت فرمایید. در اینجا به چند مورد اشاره مى شود:

الف. با مد نظر قرار دادن هدف خویش از مطالعه و درس خواندن، احساس نیاز به مطالعه را در خودتان افزایش دهید.

ب. به هنگام مطالعه یا حضور در کلاس، از افکار ناامید کننده، کسل کننده و غیرمنطقى بپرهیزید و همواره امید، قدرت و توانایى را در ذهن خود حفظ کنید.

ج. همیشه براى مطالعه یا سر کلاس، کاغذ و قلمى داشته باشید و یادداشت بردارید و یا خلاصه اى از مطالب را بنویسید تا در فضاى روانى درس و مطالعه قرار بگرید ؛ نه اینکه به دنبال افکار و ذهنیات خود باشید.

د. با «پیش مطالعه» وارد کلاس شوید و پرسش هایى که درباره درس به ذهنتان مى رسد، بلافاصله از استاد بپرسید و به خود اجازه ندهید سؤل مطرح شده، ذهنتان را به خود مشغول دارد و به تدریج از فضاى روانى کلاس خارج شوید. با این روش ساده، مى توانید فرآیند تدریجى و محتواى درسى کلاس را پى گیرى کنید و خود را در فضاى درسى یا مطالعه قرار دهید.

ه . زمان و مکان مطالعه، باید از نظر فیزیکى و روانى از شرایط مناسب برخوردار باشد و هرگونه عاملى که مى تواند باعث حواس پرتى شود (نظیر سر و صداها، سرما و گرما، نور کم یا خیلى شدید و…)، از محیط مطالعه خود حذف کنید.

3. در صورتى که تعدّد کارها و فعالیت هاى غیردرسى، باعث عدم تمرکز مى شود، آنها را به حداقل ممکن برسانید و به خود بگویید: در این دوره و زمان، مهم ترین وظیفه و کار من مطالعه و درس خواندن و ارتقاى سطح علمى است و فعالیت هاى جانبى متعدد، مزاحم وظیفه اصلى من است.

4. اگر مشکلات شخصى، اجتماعى، خانوادگى و… باعث عدم تمرکز مى شود؛ بدانید که:

الف. زندگى هیچ کس، خالى از مشکل نیست و ذهن هیچ فردى خالى محض نیست. از طرف دیگر با صرف فکر کردن و مشغولیت ذهنى درباره چنین مشکلاتى، هیچ دردى دوا نخواهد شد. پس به خود تلقین کنید که هنگام درس یا مطالعه، ذهن خود را از آن مسائل برهانید.

ب. به هنگام هجوم آن افکار، به خود قول بدهید در این باره خواهم اندیشید (و زمانى را براى این کار در شبانه روز اختصاص دهید).

ج. در صورت امکان به اتفاق یکى از دوستان خود، مطالعه یا مباحثه کنید.

5. در صورتى که موضوع یا موضوعات خاص و محدودى، باعث حواس پرتى شما مى شود، به دنبال راه حل مناسب آن باشید؛ چرا که آن موضوع خاص، در حکم علت عدم تمرکز حواس شما است. پس براى مقابله با آن، باید ابتدا علت و عامل اصلى را شناسایى کنید و در پى حذف یا تقلیل آن برآیید، ولى اگر موضوعات متعدد، باعث حواس پرتى مى شود، به نکات چهارگانه بالا توجه کنید.

افکار بد و آلوده، بدون شک امرى مذموم و نامطلوب است و باید به این نکته توجه داشت که افکار ذهنى انسان، خود نوعى عمل محسوب مى شود که اعمال درونى و یا جوانحى نامیده مى شود؛ در مقابل اعمال خارجى که توسط اعضاى انسان (مثل دست و پا، چشم، گوش و زبان) انجام مى شود و به آنها اعمال جوارحى گفته مى شود.

اولیاى الهى در اثر توجه کامل به مبدأ قدرت و هستى، خداوند را در تمام حالات حاضر و ناظر اعمال مى بینند و حتى فکر گناه و اندیشه بد نیز در آنان راه نمى یابد، تا چه رسد به گناه بیرونى و خارجى؛ ولى چنین توجهى براى ما عملاً ممکن نیست! از این رو گاهى اوقات در اثر غفلت از یاد خدا و فراموش کردن حضور او، افکار آلوده به ذهنمان خطور مى کند البته خداوند متعال به لطف و کرمش این گونه افکار ناشایست را برما مى بخشد و اگر لطف او نمى بود مستحق عقاب و مجازات براى چنین افکارى بودیم؛ چون او از سوداى قلب ما و پنهان ترین خطورات قلبى ما آگاه است چنان که مى فرماید: «وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللّهُ»[30]؛ «امور درونى و افکار و نیات شما بر خداوند آشکار است؛ چه آنها را پنهان کنید و چه آشکار سازید و خداوند در مورد آنها از شما حسابرسى مى کند».

علم و عمل

پرسش 70 . چگونه دانسته هاى خود را در زندگى پیاده کنیم، مثلاً بنده در عرصه رفتارشناسى، چگونگى برخورد با دیگران در موقعیت هاى گوناگون و… مطالب زیادى مى دانم ؛ ولى در هنگام بروز رفتارها، آن دانسته ها را فراموش مى کنم و بعد از آنکه رفتار نادرستم را مرور مى کنم، مدام مورد سرزنش وجدان قرار مى گیرم که چرا تو که مى دانستى در این موقع، شایسته است این کار را انجام دهى، نادرست انجام دادى؟! مثلاً چرا دل یک نفر را بى جهت شکستى و…؟! چه کنم تا بتوانم دانسته هایم را در عرصه هاى گوناگون به کار بگیرم؟

یکى از مشکلات بیشتر انسان ها این است که کمتر موفق مى شوند به دانسته هاى خود عمل کنند؛ عوامل گوناگونى باعث این ناکامى مى شود:

یکم. بسیارى از دانسته ها، به باور و اعتقاد تبدیل نشده است؛ باید این دانسته ها را تبدیل به باور کنیم. در این صورت جزء وجود ما مى شود و با شخصیت ما عجین مى گردد؛ آن گاه مى توانیم به آنها عمل کنیم.

امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه و در ضمن دعاى «مکارم الاخلاق» مى فرماید: «ایمان مرا به کامل ترین ایمان برسان، و یقینم را برترین یقین قرار ده و نیتم را به نیکوترین نیت ها ختم فرما و کردارم را به نیکوترین کردارها پایان بخش»[31].

از این دعا استفاده مى شود که تنها دانستن کافى نیست و براى اینکه داشته هاى خود را به عمل و رفتار در آوریم، باید اینها به یقین (مرتبه بالاترى از علم) مبدل شود. نیت نیز که نقش مهمى در رفتار دارد، به بهترین نیت ها تبدیل گردد؛ یعنى، یقین و نیت خالص جزء ساختار شخصیت ما شود. در این صورت مى توان انتظار داشت علم و عمل انسان، با هم هماهنگ شود. رسیدن به این مرتبه از کمال، نیاز به تمرین، مراقبت و پشتکار مداوم دارد و از همه مهم تر براى دستیابى به آنها، همواره باید از خداوند مدد جست و دست توکل به دامن کبریایى او زد.

دوم. دنیاطلبى، لذت خواهى و دنبال ارضاى غرایز حیوانى بودن، یکى دیگر از موانع است. همه ما مى دانیم نگاه به نامحرم حرام است و دروغ گفتن یا تهمت زدن کار بدى است؛ ولى هنگامى که اسیر شهوت و لذت نفسانى شدیم – برخلاف دانسته هاى خود – به همه این گناهان آلوده مى شویم! در این گونه موارد، باید با هواى نفسانى خود مبارزه کنیم و خود را از چنگال نفس اماره نجات دهیم. در غیر این صورت نفس اماره همواره ما را به بدى ها دعوت مى کند و ظواهر دنیا را در نظر ما زیبا و لذت بخش جلوه مى دهد و در این حالت ما دچار نوعى غفلت مى شویم.

سوم. وسوسه هاى شیطان یکى دیگر از عوامل فریب، غفلت و فراموشى است؛ باید دائماً با این وسوسه ها مقابله کنیم.

علاوه بر آنچه گفته شد، راه کارهاى زیر نقش مؤرى در حل این مشکل دارد؛ بکوشید به طور جدى راه کارهاى زیر را عملى سازید:

1. ایمان خود را تقویت کنید و بهترین راه براى تقویت ایمان، عمل به آموزه هاى دینى و انجام تکالیف واجب و ترک محرمات و گناهان است.

2. دفترچه اعمالى براى خودتان تهیه کنید ؛ هر شب حدود ده دقیقه اعمال روزانه خود را کنترل کنید و اشتباهات و موفقیت هاى خود را در آن یادداشت کنید.

3. بدون اینکه خود را سرزنش کنید و نگاه منفى نسبت به خود داشته باشید ؛ نقاط ضعف رفتارى خود را شناسایى کنید.

4. یک برنامه هفتگى یا ماهانه براى خود طراحى کنید ؛ مثلاً بگویید: من مى خواهم نمازم را سر وقت بخوانم یا در سلام کردن پیش قدم شوم و… تغییر یا اصلاح آن را آغاز کنید ؛ مطمئن باشید اگر از امور کوچک و آسان شروع کنید و پشتکار داشته باشید، به تدریج مى توانید رفتارهاى خود را اصلاح کنید.

5. به خود تلقین کنید و اطمینان بدهید که من مى توانم در خودم تغییر رفتارى ایجاد کنم.

6. با خود تعهد اخلاقى ببندید که اگر در انجام رفتار مورد نظر کوتاهى کردید، جریمه بپردازید (مثلاً مبلغى به صندوق صدقات بیندازید یا یک روز روزه بگیرید).

7. در پایان هفته مجدداً خود را ارزیابى کنید ؛ اگر احساس کردید در عمل به برنامه در طول هفته موفق بوده اید، به خودتان امتیاز بدهید و بلافاصله شکر خدا را به جا آورید و از او بخواهید در ادامه کار به شما کمک کند.

8. اگر به هر دلیلى در اجراى برنامه شکست خوردید، مأیوس نشوید و دوباره تصمیم بگیرید آن را عملى سازید ؛ آن قدر تکرار کنید تا موفق شوید.

10. با افراد مؤن و اهل عمل و در عین حال منظم و جدى، بیشتر معاشرت داشته باشید و از تجارب آنها استفاده کنید.

کتابنامه

1. قرآن مجید، ترجمه استاد محمد مهدى فولادوند.

2. شیخ عباس قمى، مفاتیح الجنان.

3. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، انتشارات آستان قدس رضوى، 1382.

4. دیل کارنگى، آئین دوستیابى، ترجمه ریحانه جعفرى و پروین قائمى، انتشارات نشر پیمان، 1378.

5. سید روح اللّه موسوى خمینى، آداب الصلوة (پرواز در ملکوت)، مشهد، آستان قدس رضوى، 1366.

6. حسین آزاد، آسیب شناسى روانى، تهران: انتشارات بعثت، 1376.

7. محمد رضا نیکخو، آشنایى با رفتارهاى جنسى، انتشارات مهارت، 1383.

8. ناصر مکارم شیرازى، استفتائات جدید، ج 2، تهران: انتشارات دارالکتب الاسلامیه.

9. صدرالمتألهین شیرازى، اسفارالاربعه، ج 9.

10. محمد بن ابراهیم کلینى، اصول کافى، به تصحیح على اکبر غفارى، تهران: دار الکتب الاسلامیة.

11. سید محمدحسین طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، بیروت: موسسة الاعلمى للمطبوعات.

12. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، تهران: دار الکتب الاسلامیه.

13. بحران خودکشى، على اسلامى نسب.

14. حسن بن شعبة الحرانى، تحف العقول، قم: انتشارات جامعه مدرسین، 1404 ه.ق.

15. سید محمد حسین طباطبایى، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانى (تلخیص)، قم: دفتر انتشارات اسلامى، بى چا، بى تا.

16. مهدى نراقى، جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین مجتبوى، انتشارات حکمت، 1366.

17. سید روح اللّه موسوى خمینى، جهاد اکبر، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1378.

18. جهاد با نفس، آیة اللّه مظاهرى ؛

19. سید روح اللّه موسوى خمینى چهل حدیث، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1376.

20. چهل منزل سلوک، سید کاظم ارفع ؛

21. محمدباقر مجلسى، حلیه المتقین، فصل اول در بیان اوقات خواب.

22. على قائمى، خانواده و مسائل جنسى کودکان، تهران: انتشارات انجمن اولیا و مربیان، 1376.

23. کاپلان سادووک، خلاصه روانپزشکى، ترجمه نصرت اللّه پورافکارى، انتشارات شهرآشوب، ج 2، ص 228.

24. محمد شجاعى، خواب و نشان هاى آن.

25. مؤسسه پژوهشى – فرهنگى اشراق، خودارضایى یا ارضاى انحرافى جنسى، بابل: مبعث، 1379.

26. غلامعلى افروز، خود درمانگرى لکنت، انتشارات دانشگاه تهران.

27. خودسازى، آیة اللّه ابراهیم امینى ؛

28. خودشناسى در تربیت اسلامى، تألیف سید یوسف ابراهیمیان آملى.

29. خودکشى: پیدایش، عمل، درمان، پییر مورون، ترجمه مازیار سهند.

30. شهید مطهرى، داستان راستان، تهران: صدرا.

31. درمان رفتارى وسواس، ترجمه عباس بخشى پور.

32. محمد محمدى رى شهرى، دوستى در قرآن و حدیث، ترجمه سید حسن اسلامى، قم: دارالحدیث، 1379.

33. DSM_IV ؛ راهنماى تشخیص و آمارى اختلال هاى روانى، ترجمه محمدرضا نیکخو و یاماهاک آوادیس یانس، تهران: انتشارات سخن، 2000.

34. میرزا جواد ملکى تبریزى، رساله لقاء اللّه.

35. ام رابین دیماتئو، روان شناس سلامت، ترجمه سید مهدى موسوى اصل و همکاران، تهران: انتشارات سمت، 1378.

36. کارل هافمن (و دیگران)، روان شناسى عمومى از نظریه تا کاربرد، ترجمه: سیامک نقشبندى و دیگران، تهران: ارسباران، 1378.

37. پریرخ دادستان، روان شناسى مرضى تحولى از کودکى تا بزرگسالى، انتشارات سمت، چاپ دوم 1376.

38. هلیگارد واتکینسون، زمینه روانشناسى، ترجمه براهنى و همکاران، تهران: انتشارات رشد، چاپ هشتم، ج 2، 1385.

39. محمود ارگانى بهبهانى، شناخت و درمان وسوسه و وسواس، انتشارات مجمع ذخایر اسلامى ؛

40. محمود ارگانى، شناخت وسواس و درمان آن.

41. حائرى، شناخت وسواس و درمان آن، انتشارات مجمع ذخائر اسلامى، 1377.

42. صحیفه سجادیه، ترجمه على شیروانى، قم: دارالفکر، 1382.

43. عبدالواحد بن محمد تمیمى آمدى، غررالحکم، تهران، دانشگاه تهران، 1373.

44. سید عبدالحسین دستغیب شیرازى، گناهان کبیره، انتشارات صبا، 1360.

45. ناصر مکارم شیرازى، مسائلى از دیدگاه اسلام.

46. ملا احمد نراقى، معراج السعاده، انتشارات حکمت، 1366.

47. غلامعلى افروز، مقدمه اى بر روان شناسى و آموزش و پرورش کودکان استثنایى، انتشارات دانشگاه تهران، 1374.

48. محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ج 3، انتشارات دارالحدیث.

49. محمدبن حسن حر العاملى، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، 1414.

50. حسن حسن زاده آملى، هزار و یک نکته، انتشارات فرهنگى رجا.

51 www.Porseman.org


پی نوشت ها

[1]. براى آگاهى بیشتر ر.ک: امام خمینى، آداب الصلاة یا پرواز در ملکوت.

[2]. ر.ک: رساله دانشجویى، احکام استمنا، قم: نشر معارف.

[3]. نور 24، آیه 30.

[4]. غرر الحکم، ص 9122- 9125.

[5]. تحف العقول، ص 97.

[6]. الفیه، ج 4، ص 18، ح 4969.

[7]. همان.

[8]. بحارالانوار، ج14، ص 38.

[9]. اسراء 17، آیه 36.

[10] 1. Voyeurism.

[11]. محمد رضا نیکخو، آشنایى با رفتارهاى جنسى، انتشارات مهارت، چاپ چهارم، 1383، ص 179 و 180. [12]. ق 50، آیه 18.

[13]. وسائل الشیعه، ج 14، ص 138 و 139.

[14]. جهت مطالعه بیشتر ر.ک:

الف. جهاد اکبر، امام خمینىره، (این کتاب مختصر حاوى مطالب اساسى جهت مبارزه با نفس است)

ب. شرح چهل حدیث، امام خمینى(ره).

ج. رساله لقاء اللّه، مرحوم میرزا جواد ملکى تبریزى.

د. داستان راستان، شهید مطهرى، ج1، ص 100.

ه . سوره ق (50)، آیه 18.

[15]. انجمن روان پزشکى آمریکا، راهنماى تشخیص و آمارى اختلال هاى روانى، ترجمه محمد رضا نیکخو و همکاران، انتشارات سخن، معروف به DSM_IV، چاپ چهارم، 2000.

[16]. همان، ص 791 و 792.

[17]. اقتباس از: DSM_IV، ترجمه محمد رضا نیکخو و همکاران.

[18]. جهت آگاهى بیشتر نگا: على قائمى، خانواده و مسائل جنسى کودکان، تهران: انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهورى اسلامى ایران، چاپ دهم، 1376.

[19]. مطففین 83 آیه 14.

[20]. سیدمحمدحسین طباطبایى، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانى تلخیص، قم: دفتر انتشارات اسلامى، ج20، ص385.

[21]. همان، ح 19049.

[22]. همان، ح 19050.

[23]. مؤسسه پژوهشى فرهنگى اشراق، خودارضایى یا ارضاى انحرافى جنسى، ص 29-30.

[24]. جهت آگاهى بیشتر نگا: پرسش ها و پاسخ هاى برگزیده، دفتر هفتم، ویراست جدید، پرسش 46، قم، نشر معارف.

[25]. همان، ص 34 ؛ جهت آگاهى بیشتر نگا: پرسش ها و پاسخ هاى برگزیده، دفتر هفتم، ویراست جدید پرسش شماره 46، قم، نشر معارف.

[26]. بقره 2، آیه 222.

[27]. اصول کافى، ج2، ص 435.

[28] 1. www.Porseman.org

[29]. الف. لوتار جى سى ورت، مدیریت زمان، ترجمه: توکلى نیا.

ب. 57 راه براى تقویت حافظه.

[30]. بقره 2، آیه 284.

[31]. صحیفه سجادیه، ترجمه على شیروانى، انتشارات دارالفکر، چاپ سوم، 1382.

بخش ششم : مشکلات و انحرافات جنسى

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا