فرجام سر امام حسین (ع)
سر مبارک امام حسین(ع) در کجاست؟
فرجام سر امام† در این که سرِ مطهّر امام حسین† کجا دفن شده است، منابع تاریخی و حدیثی شیعه و سنی، گزارشهای متفاوتی ارائه کرده اند تا آنجا که ده قول در این باره گفته شده است. برخی از مورخان همانند سبط ابن جوزی و نویری و بعضی از محققان و نویسندگان معاصر از جمله : سید محسن امین عاملی[1]، فضل علی قزوینی[2] و شهید قاضی طباطبایی[3]، به جمع آوری برخی از اقوال و نقد و بررسیِ آنها پرداخته اند که در این نگاشته از کوششهای آنان بهره گرفته شده است. اما اقوال در این باره، عبارتند از :1. کربلا بسیاری از مورّخان و اندیشمندان شیعی و سنی بر این باورند که سرِ امام حسین† به بدن ملحق شده است، از این رو این قول، از شهرت خاصی برخوردار است. از اندیشمندان شیعه که قائل به چنین قولی شده اند، افراد ذیل هستند: شیخ صدوق (م 381 ق) و به پیروی از او، ابن فتال نیشابوری (م 508 ق) در این باره می نویسند: علی بن حسین‡ همراه زنان (از شام) خارج شد و سرِ حسین† را به کربلا بازگرداند.[4] سید مرتضی (م 436 ق) در این باره می گوید : روایت شده که سرِ امام حسین† با جسد وی در کربلا دفن شد.[5] طبرسی (م 548 ق) پس از اشاره به قول سید مرتضی[6]، در جای دیگر مینویسد : برخی از اصحاب ما گفته اند که سر از شام بازگردانده و به بدن ملحق شد.[7] ابن شهر آشوب (م 588 ق) بعد از نقل سخن سید مرتضی€، از قول شیخ طوسی€ نقل کرده است که به همین سبب (الحاق سر امام† به بدن) توصیه به زیارت اربعین شده است.[8] ابن نمای حلی(م644 ق) نیز نگاشته است : آنچه از اقوال بر آن می توان اعتماد کرد، آن است که بعد از آن که سرِ امام† در شهرها گردانده شد، به بدن بازگردانده شد و با جسد دفن شد.[9] سید ابن طاووس (م 664 ق) و بعدها به پیروی از او، سید محمد بن ابی طالب (از مورخّان قرن دهم) نوشتهاند: اما سرِ حسین†، روایت شده که سر برگردانده شد و در کربلا با جسد شریفش دفن شد و عمل اصحاب هم مطابق با همین دیدگاه مورد اشاره بوده است.[10] اما از مورخّان و اندیشمندان اهل سنت، افراد ذیل به این دیدگاه قائل شده اند : ابوریحان بیرونی (م440 ق) در این باره می نویسد : «و فی العشرین رُدَّ رأسُ الحسینِ† الی مَجْثمه حتی دفن مع جثّته …»[11] در روز بیستم (صفر)، سرِ حسین† به بدنش ملحق و با آن دفن گردید. مستوفی هروی (از مورّخان قرن ششم و مترجم کتاب الفتوح نگاشتة ابن اعثم) بر این باور است که علی بن الحسین‡ با سایر اهل بیت‰ در روز بیستم صفر، سرِ مبارک امیرالمؤمنین حسین† را به بدنش ملحق ساختند.[12] سبط ابن جوزی (م 654 ق) ملحق شدن سر به بدن را پس از بازگرداندن آن به همراه اسرا به مدینه گفتة هشام کلبی و غیر او دانسته و آن را مشهورترین قول دانسته است.[13] قرطبی[14]، قزوینی[15]، نُوَیْری[16]، حمدالله مستوفی[17] نیز معتقدند سر به بدن بازگردانده شد و در کربلا دفن شد. این گزارش ها، دیدگاه مورخان و نویسندگان شیعه و اهل سنت در این باره بود و چنانکه ملاحظه می شود، بر اساس گزارش های یاد شده، قول دفن سر در کربلا، مشهورترین قول در میان شیعه و نیز اهل سنت ـ بر اساس گفتة سبط ابن جوزی[18]ـ است.2. نجف، در منابع حدیثی شیعه، روایاتی وجود دارد که حاکی از دفن سر امام حسین† کنار قبر امیرالمؤمنین† است. این روایات چنین است : الف. بر اسا س برخی از روایات، سر امام† توسط یکی از موالی امام صادق† از شام به نجف آورده شد و در کنار قبرِ امیرالمؤمنین† دفن شد. چنانکه یزید بن عمر بن طلحه گوید: امام صادق† وقتی در حیره بود، به من فرمود : آیا آنچه را به تو وعده داده بودم، نمیخواهی؟ گفتم آری، یعنی رفتن نزد قبر امیرمؤمنان ـ که درودهای خدا بر او بادـ . پس امام و (پسرش) اسماعیل و من سوار مرکب شدیم تا آن که از ثَوِیّه ـ مکانی میان حیره و نجف کنار تپههای سفید ـ گذشتیم. پس امام†، اسماعیل و من فرود آمدیم و همگی نماز خواندیم. امام† به اسماعیل فرمود: برخیز و بر جدّت حسین† سلام بده. گفتم: فدایت شوم مگر حسین در کربلا نیست؟ فرمود: آری، لکن چون سرش به شام برده شد، غلامی از ما آن را ربود و در کنار قبر امیرمؤمنان† دفن کرد.[19]
ب. در برخی روایات آمده است که در نجف دو قبر است : قبر بزرگ و قبر کوچک؛ چنان که علی بن أسباط از امام صادق† روایت کند که وقتی به نجف آمدی، دو قبر خواهی دید. قبر بزرگ و قبر کوچک؛ اما بزرگ، قبر امیرمؤمنان† است و اما کوچک، سر حسین† است.[20] روایات متعدد دیگری نیز به همین مضمون وجود دارد.[21]
3. مدینه برخی از مورّخان اهل سنت، گزارش کرده اند که هنگا می که یزید اسرا را رهسپار مدینه کرد، سر امام حسین† را نزد عمرو بن سعید بن عاص، کارگزارش در مدینه فرستاد و او آن را کفن کرده و در بقیع نزد قبر مادرش فاطمهƒ، دفن کرد.[22] نُویری، علت ارسال سر به مدینه توسط یزید را چنین گزارش کرده است : «برخی گفتهاند : یزید، نعمان بن بشیر انصاری را مأمور کرد تا سر حسین را به مدینه ببرد تا مردم آن را مشاهده کنند و با این شیوه، عبدالله بن زبیر (یکی از مدعیان خلافت) را بترساند.[23] نُویری افزوده است که برخی دیگر گفتهاند که سر نزد بنیهاشم فرستاده شد و آنان آن را پس از غسل و کفن و نماز خواندن بر آن در کنار قبر فاطمهƒ دفن کردند. [24]
4. دمشق برخی از گزارش ها حاکی از آن است که سر امام حسین† در دمشق دفن شده است. اما این که در کجای این شهر دفن شده است، گزارش های تاریخی در این باره، متفاوت است. بلاذری، اقوال ذیل را بیان کرده است: 1. قصر (دارالاماره)[25] 2. بوستان قصر[26] (در محوطة چهار دیواری قصر) 3. بوستانی در دمشق[27] 4. قبرستان[28] اما ابن عساکر و بعدها ذهبی، قول دیگری نیز نقل کردهاند : 10. نزدیک باب توما در دمشق.[29]
5. رَقَّه* این قول را سبط ابن جوزی به نقل از مقتل عبدالله بن عمرو وراق نقل کرده و افزوده است که وقتی سر [حسین بن علی‡] را نزد یزید حاضر کردند، گفت : آن را به عوض سرِ عثمان نزد خاندان ابی معیط می فرستم. و چون آنان در رقّه ساکن بودند. یزید سر را نزدشان فرستاد و آنان آن را در خانه ای دفن کردندکه بعدها آنجا جزءِ مسجد جامع گردید.[30]6. کوفه سبط ابن جوزی گزارش دیگری آورده است مبنی بر آن که عمرو بن حُرَیْث مخزومی، از ابن زیاد سر امام† را گرفت و پس از شستوشو و تمیز کردن و کفن کردن آن، در خانهاش در کوفه که به «دارالخزّ» شناخته میشد، دفن کرد.[31] این قول و قول پنجم افزون بر آن که از قدمت لازم برخوردار نیست، به سبب متفرّد بودن آن، از اعتبار لازم برخوردار نبوده، از اینرو قابل پذیرش نیست.
7. عَسْقَلان* در این که سرِ امام† چه زمانی در عسقلان دفن شده، گزارش ها متفاوت است : برخی از گزارش ها حاکی از آن است که گروهی از اهل عَسْقَلان نزد یزید بودند و از وی درخواست کردند تا سر نزد آنان دفن شود و یزید سر را به آنان داده و آنان آن را در شهرشان دفن کرده و بر آن بارگاهی ساختند.[32] اما بر اساس گزارش دیگری، شخصی در عصر خلافت مستنصر بالله (یکی از خلفای فاطمی) و وزارت بدر جمالی در خواب دید که سرِ امام† در عسقلان است و در خواب برایش محل آن مشخص شد. او آنجا را نبش کرد و بدر جمالی بارگاهی برای آن ساخت.[33] این قول نیز به سبب عدم قدمت آن و اختلاف در زمان و سبب دفن سر در عسقلان و به طور کلی مخالفت آن با اقوال دیگر و نیز عدم وجود قرائن و شواهدی در تأیید آن، غیرمعتبر و مردود است. چنان که برخی از محققانِ معاصر نیز این قول را با دلایلی، ردّ کرده است.[34]8 . قاهره (مصر) یاقوت حموی در این باره نگاشته است : در قاهره، مزاری است که سر حسین بن علی‡ در آن قرار دارد … و آن در پشت کاخ سلطنتی میباشد.[35] سبط ابن جوزی، قول پنجم در محل دفن سر امام † را قاهرة مصر دانسته و نگاشته است که خلفای فاطمی آن را از دروازة فرادیس (در دمشق) به عسقلان انتقال داده و سپس به قاهره برده و سر حسین† را در آنجا دفن کرده و بارگاه بزرگی بر آن ساختند که اکنون زیارتگاه است.[36] ابن نما نیز در این باره نوشته است : گروهی از اهل مصر به من گفتند که آنان به مشهد الرأس که نزد آنان است، مشهد کریم گویند و بر آن طلای بسیاری است و در موسمهای خاصی آن را زیارت کرده و گمان می کنند که سر آنجا دفن شده است.[37] در نقد و ردّ این قول، باید گفت که به نظر میرسد خلفای فاطمی چنین ادعایی را طرح کردند تا ادعای خود مبنی بر انتساب آنان به فرزندان فاطمه را ترویج کنند، چنان که برخی از مورخان اهل سنت نیز به این نکته اشاره کردهاند.[38]
9. مرو سمعانی (م 562 ق) به نقل از کتاب «المراوزة» معدانی، نگاشته است که سر حسین بن علی‡ در مرو در قصر ساکنان زرتشتی، سمت راستِ (درِ) ورودی، پای دیوار، دفن شده است.[39] نویری، ابتدا به توضیح این گزارش و سپس به نقد آن، پرداخته است. وی در توضیح آن، نگاشته است: آن که گفته است سرِ حسین در مرو دفن شده است، می گوید : چون ابومسلم خراسانی دمشق را تصرف کرد، سر را گرفت و به مرو برده و در دارالاماره دفن کرد.[40]
10. حَرّان حمدالله مستوفی بدون ارائة هیچ سندی، یکی از اقوال محل دفن را «حرّان» گفته است[41]، که به هیچ رو نمیتوان پذیرفت.
جمع بندی، نتیجه گیری و بیان نظریة مختار از بررسی و تأمل اقوال بیان شده، به این نتیجه میتوان دست یافت که به جز قول اول که قول مشهور علمای شیعه است و قول دوم که در منابع حدیثی شیعه از قول ائمه‰ در بارة آن، روایاتی وارد شده است، بقیة اقوال، گفتة مورخان و اندیشمندان اهل سنت است، از این رو با آن که برخی از آن اقوال همانند قول سوم و چهارم از قدمت زیادی برخوردارند، اما افزون بر اشکالاتی که برای اقوال یاد شده بیان شد، چون نه روایتی از معصوم در بارة آنها نقل شده است و نه از اندیشمندان شیعه به آن قائل شده اند، نمی توان به آنها اعتنا کرد. اما در بارة دیدگاه دوم (دفن سر در نجف) باید گفت که اگرچه برخی از روایات، قول به دفن سر امام† در کنار (یا پایین) قبر امیرالمؤمنین† را تأیید می کند و نیز زیارت امام حسین† نزد سر امیرالمؤمنین† وارد شده است[42]، با این وجود، روایات یاد شده در مرئی و منظر علما و فقهای شیعه بوده است و هیچ یک به مضمون آن پای بند نشده و به آن اعتماد نکرده اند، چرا که افزون بر آن که اسناد آنها تمام نبوده و رجال آن معروف و مشهور نیستند[43] ، مضمون آنها در بارة محل دفنِ سر، با یکدیگر هم خوانی ندارند، چنان که برخی از آنها محل دفن سر را، «ذکوات»[44] (= تپه های سفید یا سرخ) و برخی دیگر، «جوف»[45] (یا جُرْف) دانسته اند.[46] از این رو اندیشمندان شیعه تنها دیدگاه نخست یعنی « الحاق سر به بدن» را پذیرفته و به آن اعتماد کرده اند. بنابراین، اگرچه در بارة دیدگاه اول هیچ خبری از امامان معصوم‰ وارد نشده است، اما این دیدگاه در طول قرون متمادی از شهرت خاصی برخوردار و مورد اعتماد و عمل علمای شیعه بوده است. این امر حاکی از آن است که دیدگاه یاد شده در قرون اولیه، از مسلّمات اعتقادی و تاریخی شیعه بوده است، تا جایی که در آن زمان ـ بدون توجه به آن که در آینده این قول مورد تردید قرار خواهد گرفت ـ ضرورت دانسته نشده مستند به قول معصوم و یا گزارش های معتبر تاریخی شود.[47] بر این اساس، دیدگاه یاد شده قابل اعتنا و پذیرش ا ست. از آنجا که پاسخ به فرازهای دیگر سوال شما در این مجال ممکن نمیباشد در صورت تمایل ادامه سوالها را به صورت جدا گانه ارسال فرمایید تا در فرصتی دیگر پاسخگوی آنها باشیم. موفق باشید.
پی نوشت:
[1] . سید محسن امین عاملی، اعیان الشیعة، ج1، ص 626 ـ 627 و همو، لواعج الاشجان، ص 247 ـ 250.
[2] . فضل علی قزوینی، الامام الحسین† و اصحابه، ص 427 ـ 435.
[3] . سید علی قاضی طباطبایی، تحقیق در اول اربعین حضرت سیدالشهداء†، ص 304 ـ 353.
[4] . شیخ صدوق، الامالی، مجلس سی و یکم، ص232؛ ابن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص 192؛ مجلسی، بحار الانوار، ج 45، ص140.
[5] . رسائل الشریف المرتضی، ج3، ص130.
[6] . فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ص250.
[7] . تاج الموالید فی موالید الائمة و وفیاتهم، ص 33.
[8] . قال الطوسی: و منه زیارة الاربعین. (مناقب آل ابی طالب، ج4، ص85؛ مجلسی، بحار الانوار، ج 44، ص 199).
[9] . ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ص107.
[10] . سید ابن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص225.
[11] . بیرونی، آلاثار الباقیة عن القرون الخالیة، ص 331.
[12] . محمد بن احمد مستوفی هروی، ترجمه الفتوح، ص 916.
[13] . تذکرة الخواص، ص265.
[14] . محمد بن احمد قرطبی، التذکرة فی امور الموتی و امور الآخرة، ج2، ص 668.
[15] . زکریا محمد بن محمود قزوینی، عجائب المخلوقات و الحیوانات و غرائب الموجودات، چاپ شده در حاشیة حیاة الحیوان الکبری، کمال الدین دمیری، ج1، ص 109.
[16] . احمد بن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج 20، ص300.
[17] . مستوفی قزوینی، تاریخ گزیده، ص 202.
[18] . سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص265.
[19] . شیخ کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ص571؛ ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، باب9، ص83 ؛ سید (عبد الکریم) بن طاووس، فرحة الغری، ص 92ـ93؛ مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص178، حدیث 28. و مشابه آن: شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج6، ص40؛ طبرسی، تاج الموالید، ص34؛ ابن شهراشوب، مناقب آل ابیطالب، ج4، ص 85.
[20] . ابن قولویه، کامل الزیارات، باب 9، ص 84 ؛ سید عبدالکریم بن طاووس، فرحة الغری، ص 88 .
[21] . شیخ کلینی، الفروع من الکافی، ج 4، ص 572؛ ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، باب 9، ص 83 ـ 84 .
[22] . ابن سعد، ترجمة الحسین† و مقتله، فصلنامه تراثنا، شماره10، ص194 و همو، الطبقات الکبری، ج 5، ص 238.
[23] . نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج 20، ص 301 ـ 302.
[24] . نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج 20، ص 302.
[25] . انساب الاشراف، ج 3، ص 416 و 418؛ سبط ابن جوزی، پیشین،ص266.
[26] . بلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص 416.
[27] . بلاذری، انساب الاشراف، ج 3، ص 416 و 418.
[28] . بلاذری، انساب الاشراف، ج 3، ص 418.
[29] . ابن عساکر دمشقی، تاریخ مدینة دمشق الکبیر، ج71، ص120 (ذیل نام: ابو کَرِب) ؛ ذهبی، سیرأعلام النبلاء، ج4، ص160. * رَقّه (به فتح راء و قاف) شهر مشهوری است بر کنار فرات که از شهرهای جزیره به حساب می آمده و از آنجا تا حرّان سه روز راه بوده است (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج3، ص67). رقّه، اکنون جزه شهرهای کشور سوریه است.
[30] . سبط ابن جوزی، پیشین، ص266.
[31] . سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، ص259-260. * عسقلان، شهری در شام از توابع فلسطین بوده که در کنار دریا بین غزه و بیت جبرین قرار داشته است و (و در آن زمان) همانند دمشق، به عروس شام شهرت داشته است (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج4، ص137). اکنون این شهر از شهرهای ساحلی دریای مدیترانه است که بین دو شهر غزه و اشدود (اسدود)در فلسطین اشغالی قرار دارد.
[32] . محمد بن علی عمرانیالانباء فی أخبار الخلفاء، ص16.
[33] . نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج 20، ص 300.
[34] . قاضی طباطبایی، تحقیق درباره اول اربعین سید الشهداء، ص 316 به بعد .
[35] . حموی، معجم البلدان، ج 5، ص166.
[36] . سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص266.
[37] . ابن نما، مثیر الاحزان، ص107.
[38] . ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 8 ، ص 222. همچنین شهید قاضی طباطبایی در رد این قول، مطالبی را نگاشته است (تحقیق درباره اول اربعین سید الشهداء، ص 306 به بعد).
[39]. عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج3، ص 370.
[40]. نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج20، ص300.
[41] . حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص 202.
[42] . ابن المشهدی، المزار، ص 214.
[43] . سید عبد الرزاق مقرم، مقتل الحسین†، ص 363؛ فضل علی قزوینی، الامام الحسین† و اصحابه، ج1، ص 431؛ سید علی قاضی طباطبایی، تحقیق در اول اربعین حضرت سیدالشهداء†، ص 340 .
[44] . همانند خبر: فروع کافی، ج 4، ص 571 و کامل الزیارات، باب 9، ص 83 .
[45] . همانند خبر مبارک خباز در: تهذیب الاحکام ، ج6، ص39-49 و فرحة الغری، ص 87 .
[46] . قزوینی، الامام الحسین† و اصحابه، ج1، ص432.
[47] . البته در این میان احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن این که اندیشمندان شیعه تمایل خاصی داشته اند که بگویند سر به بدن ملحق شده است، از این رو این تمایل به تدریج به یک باور تبدیل شده است و گذشت زمان سبب شده است تا در این باره ادعای شهرت و اتفاق شود.
فرجام سر امام حسین (ع)