دین و اندیشه

رابطه با آمریکا

پرسش و پاسخ

روابط ایران و آمریکا از آغاز تاکنون چگونه بوده؟ حضرت امام چه دیدگاهی پیرامون رابطه با آمریکا داشتند؟ آیا از دیدگاه ایشان امکان ایجاد روابط با آمریکا وجود دارد؟

به طور کلی روابط ایران و آمریکا را می توان به سه دوره تقسیم کرد:

1. دوره اول، اواخر قرن نوزدهم تا شروع جنگ جهانی دوم را در برمی گیرد که با توجه به استراتژی انزواطلبی آمریکا، نفوذ این کشور در ایران چندان محسوس نبود و صرفاً به اعطای برخی خدمات آموزشی و بهداشتی و اعزام تعدادی از مستشاران آمریکایی به قصد انجام اصلاحات به خصوص اصلاح امور مالی در ایران ختم می شد.

2. دوره دوم، از زمان اشغال ایران از سوی متفقین و در جریان جنگ جهانی دوم دخالت آمریکا در ایران به طور جدی آغاز و تا پیروزی انقلاب اسلامی به طول انجامید. در این دوره، به تدریج نفوذ آمریکا در ایران رو به افزایش گذارد و تعدادی از نیروهای نظامی آمریکا نیز در ایران مستقر شدند. تحولات این دوره به دو بخش تقسیم می شود:

1-2. بخش نخست از اشغال ایران توسط متفقین تا کودتای 1332 را شامل می شود؛ که آمریکا به تحکیم مواضع خود در ایران پرداخت و با توجه به نقشی که ایران در مقابله با کمونیسم داشت؛ سعی کرد ایران را به اردوگاه سرمایه داری مُلحق کند. مصداق این ادعا، تلاش کشور مزبور برای خروج نیروهای شوروی از ایران در زمان پایان جنگ جهانی دوم و جلوگیری از تجزیه ایران بود.

2-2. بخش دوم با کودتای 1332 آغاز می شود که طی آن موقعیت آمریکا در ایران تثبیت شد و با نقشی که در حوادث نفت و بازگرداندن شاه به ایران انجام داد به صورت قدرتی بانفوذ در ایران درآمد. در این دوران بود که آمریکا با حمایت همه جانبه از رژیم شاه، ایران را به صورت ژاندارم منطقه درآورد و با توجه به کاهش نفوذ انگلیس در منطقه خلیج فارس، امنیت منطقه را به دست ایران سپرد، و به این منظور سیل جنگ افزارهای آمریکایی را به ایران روانه کرد و ایران نیز با سرکوبی برخی جنبش های مترقی منطقه، همچون ظُفّار، به ایفای نقش ژاندارمی در منطقه پرداخت.

3. دوره سوم از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران شروع می شود که با توجه به ویژگی استقلال طلبی انقلاب و نفی دخالت بیگانگان در امور کشور، روابط دو کشور رو به تیرگی گذارد. گروگان گیری، بلوکه شدن دارایی های ایران، واقعه طبس، جنگ ایران و عراق و سیاست مهار دوگانه[ containment policy] سقوط هواپیمای ایرباس، تلاش برای امنیت اسرائیل، از جمله عوامل تیرگی روابط ایران و آمریکا بعد از انقلاب اسلامی محسوب می شود.

ایالات متحده در دوره اول، براساس سیاست مونروئه که معتقد به دخالت نکردن آمریکا و اروپا در حوزه های نفوذ یکدیگر بود و شعار «اروپا برای اروپا و آمریکا برای آمریکا» را طرح می کرد از حضور مؤثر در سطح جهانی بازماند. بعد از کنار گذاشتن سیاست انزواطلبی و به دنبال تضعیف جناح سرمایه داری (به ویژه کشور انگلستان از جریان جنگ جهانی دوم به بعد)، آمریکا به صحنه جهانی وارد و نفوذ این کشور در ایران جانشین نفوذ انگلستان شد. این اعمال نفوذ آن قدر شدید بود که علی رغم هم مرزی ایران با اتحاد جماهیر شوروی سابق (بلوک شرق)، ایران به بلوک غرب پیوست.

سه طرز تفکر در مواجهه با کشورهای غربی

به طور کلی، از ابتدای برخورد ایران با کشورهای غربی و خارجی سه طرز تفکر یا نگرش به وجود آمد:

1. سیاست موازنه مثبت: که در بین هیأت حاکمه ایران در زمان قاجار متداول شد و تا جنگ جهانی دوم حاکم بود. مجریان این سیاست معتقد بودند که بهترین روش ممکن برای جلوگیری از خطرات احتمالی از سوی دو کشور انگلیس و روسیه، اعطای امتیاز به آنهاست.

2. سیاست نیروی سوم: که عده زیادی از دست اندرکاران سیاسی به آن معتقد بودند و از مجرای واقع گرایانه، معتقد به ایجاد رابطه با ایالات متحده جهت کاهش نفوذ روس و انگلیس بود. این نگرش کمک زیادی به نفوذ آمریکا در ایران کرد.

3. سیاست موازنه عدمی: که اول بار به همت آیت الله سیدحسن مدرس(رحمت الله علیه) به وجود آمد و حضرت امام(رحمت الله علیه) نیز از موافقان این نگرش بود. معتقدان به این سیاست مخالف هرگونه نفوذ و اعمال قدرت بیگانگان در ایران بودند.[ رابطه ایران و آمریکا از دیدگاه امام خمینی، فصلنامه حضور، پاییز 1378، شماره 29 .]

دیدگاه حضرت امام(رحمت الله علیه)

مواضع حضرت امام در زمینه رابطه ی با آمریکا را می توان به چند بخش تقسیم کرد:

1. دوران شروع مبارزات نهضت

حضرت امام(رحمت الله علیه) نهضت خویش را تقریباً پس از ارتحال حضرت آیت الله بروجردی(رحمت الله علیه) شروع کردند. در ابتدای نهضت و شروع مبارزات ایشان به شدت از نفوذ آمریکا در ایران ناراضی و خواستار جلوگیری از نفوذ استکبار آمریکا بودند. امام رابطه آمریکا و ایران را شامل بحث فقهی «نفی سبیل»[ یک قاعده ی فقهی که به موجب آن مسلمین نباید بگذارند کفار و اجانب بر آنها تسلّط پیدا بکنند.] می دانستند.

برای نمونه حضرت امام(رحمت الله علیه) در همین رابطه و در این دوران در پیام به علما و روحانیون در قضیه کاپیتولاسیون در 4 آبان 1343 می فرمایند:

«دنیا بداند که هر گرفتاری ای که ملت ایران و ملل مسلمین دارند، از اجانب است؛ از آمریکاست. ملل اسلام از اجانب عموماً و از آمریکا خصوصاً متنفر است. بدبختی دوَل اسلامی از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست. اجانبند که مخازن پُرقیمت زیرزمینی ما را به یغما برده و می برند. انگلیس است که سالیان دراز طلای سیاه ما را با بهای ناچیز برده و می برد. اجانبند که کشور عزیز ما را اشغال کرده و بدون مجوز از سه طرف به آن حمله کرده و سربازان ما را از پا در آوردند. دیروز ممالک اسلامی به چنگال انگلیس و عمّال آن مبتلا بودند؛ امروز به چنگال آمریکا و عمّال آن. آمریکاست که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی می کند. آمریکاست که به اسرائیل قدرت می دهد که اعراب مسْلم را آواره کند. آمریکاست که وکلا را، یا بی واسطه یا با واسطه، بر ملت ایران تحمیل می کند. آمریکاست که اسلام و قرآن مجید را به حال خود مضر می داند، و می خواهد آنها را از جلو خود بردارد. آمریکاست که روحانیون را خار راه استعمار می داند، و باید آنها را به حبس و زجر و اهانت بکشد. آمریکاست که به مجلس و دولت ایران فشار می آورد که چنین تصویب نامه مفتضحی را که تمام مفاخر اسلامی و ملی ما را پایمال می کند، تصویب و اجرا کنند. آمریکاست که با ملت اسلام معامله وحشی گری و بدتر از آن می نماید.

بر ملت ایران است که این زنجیرها را پاره کنند. بر ارتش ایران است که اجازه ندهند چنین کارهای ننگینی در ایران واقع شود. از بالاترها، به هر وسیله هست، بخواهند این سند استعمار را پاره کنند؛ این دولت را ساقط کنند؛ وکلایی که به این امر مفتضح رأی دادند از مجلس بیرون کنند. بر ملت است که از علمای خود بخواهند در این امر ساکت ننشینند. بر علمای اعلام است که از مراجع اسلام بخواهند این امر را ندیده نگیرند. بر فضلا و مدرسین حوزه های علمیه است که از علمای اعلام بخواهند که سکوت را بشکنند. بر طلاب علوم است که از مدرسین بخواهند که غافل از این امر نباشند. بر ملت مسلمان است که از وعاظ و خطبا بخواهند که آنان را که آگاه از این مصیبت بزرگ نیستند آگاه کنند. بر خطبا و وعاظ است که با بیان محکم، بی هراس، بر این امر ننگین اعتراض کنند و ملت را بیدار کنند. بر اساتید دانشگاه است که جوانان را از آنچه زیر پرده است مطلع کنند. بر جوانان دانشگاهی است که با حرارت با این طرح مفتضح مخالفت کنند؛ با آرامش و با شعارهای حساس، مخالفت دانشگاه را به ملت های دنیا برسانند. بر دانشجویان ممالک خارجه است که در این امر حیاتی که آبروی مذهب و ملت را در خطر انداخته، ساکت ننشینند. بر پیشوایان دوَل اسلامی است که فریاد ما را به دنیا برسانند، و از مراکز پخش آزاد، ناله جانسوز این ملت بدبخت را به جهان گوشزد کنند. بر علما و خطبای ملل اسلامی است که با سیل اعتراض این ننگ را از جبهه ملت معظم ایران، برادران اسلامی خود، بزدایند. و بر جمیع طبقات ملت است که از مناقشات جزئی موسمی خود صرف نظر کرده، و در راه هدف مقدس استقلال و بیرون رفتن از قید اسارت کوشش کنند. بر رجال شریف سیاسی است که ما را از مطالب زیر پرده که در مجلس گفته شده آگاه نمایند. بر احزاب سیاسی است در این امر مشترک با یکدیگر توافق کنند.»[ صحیفه امام، ج1، صص412-411.]

ایشان در ادامه ی همین پیام می فرمایند:

«امروز اقتصاد ایران به دست آمریکا و اسرائیل است؛ و بازار ایران از دست ایرانی و مسْلم خارج شده است، و غبار ورشکستگی و فقر به رخسار بازرگان و زارع نشسته است؛ و اصلاحات آقایان، بازار سیاه برای آمریکا و اسرائیل درست کرده است؛ و کسی نیست که به داد ملت فقیر برسد.»[ همان، ج1، صص414-413.]

2. دوران پیش از پیروزی انقلاب

در دوران اوج گیری مبارزات حضرت امام به دقت واکنش های آمریکا در قبال شاه و حرکت های مردمی را زیر نظر دارند.

ایشان در پاسخ به خبرنگاری در 14 دی 1357 که پرسیده بود: «تا به حال دولت آمریکا با تمام نیرو پشتیبان شاه بوده، آیا با رفتن شاه روابط شما با آمریکا خوب خواهد شد؟» پاسخ می دهند:

«بعد از رفتن شاه و تشکیل دولت، این مسائل مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.»[ همان، ج5، ص339.]

حتی ایشان در مصاحبه ای با خبرگزاری فرانسه در 24 دی 1357 از امکان برطرف شدن عداوت ها با آمریکا صحبت می کنند و شرط آن را دست برداشتن از حمایت از شاه می دانند. ایشان می فرمایند:

«در مورد آمریکا؛ وقتی که واشنگتن از حمایت شاه و دولت بختیار دست بردارد، همه عداوت ها نسبت به آمریکا از میان خواهد رفت.»[ صحیفه امام، ج5، ص447.]

3. دوران پس از انقلاب

پس از مداخلات و توطئه های روز افزون آمریکا برای نابودی انقلاب اسلامی و تسخیر لانه جاسوسی یا همان سفارت ایالات متحده توسط دانشجویان پیرو خط امام، روابط ایران و آمریکا مجدداً رو به تیرگی نهاد.

حضرت امام(رحمت الله علیه) در این رابطه بیانات جالبی دارند و قطع رابطه با ایران از سوی دولت آمریکا را به عنوان تنها کار خیر و صلاح دولت آمریکا می دانند. ایشان در 19فروردین 1359 در پیام به ملت ایران در مورد قطع رابطه ایران و آمریکا می فرمایند:

«ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و آمریکا را دریافت کردم و اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت به پاخاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بین المللی با یک چپاول گر عالَم خوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاول گر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک می گیریم؛ چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید آمریکا از ایران است. ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزی نهایی را که ابرقدرت سفاکی را وادار به قطع رابطه- یعنی خاتمه دادن به چپاول گری ها- کرده است، اگر جشن بگیرد حق دارد. ما امیدواریم که نابودی سرسپردگانی مثل سادات و صدام حسین به زودی انجام گیرد و ملت های شریف اسلامی به این انگل های خائن، آن کنند که ملت ما با محمدرضای خائن کرد؛ و به دنبال آن برای آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن، قطع روابط با ابرقدرت ها خصوصاً آمریکا نمایند. من کراراً گوشزد نموده ام که رابطه ما با امثال آمریکا، رابطه ملت مظلوم با جهان خواران است.»[ همان، ج12، ص233.]

امکان ایجاد روابط با آمریکا از منظر حضرت امام

نکته ی جالب توجه این است که از منظر حضرت امام(رحمت الله علیه) این طور نیست که رابطه با آمریکا برای همیشه قطع شده باشد. بلکه تحت شرایطی می تواند این روابط برقرار شود.

ایشان در مصاحبه با تلویزیون سی.بی.سی آمریکا در 15 آبان 1357 می فرمایند:

«باید ببینیم آمریکا خودش در آینده چه نقشی دارد. اگر آمریکا بخواهد همان طور که حالا با ملت ایران معامله می کند با ما رفتار کند، نقش ما با او خصمانه است. و اگر چنانچه آمریکا به دولت ایران احترام بگذارد، ما هم با همان احترام متقابل عمل می کنیم و با او به طور عادلانه، که نه به او ظلم کنیم و نه به ما ظلم کند، رفتار خواهیم کرد و اشکالی پیش نمی آید.»[ صحیفه امام، ج4، ص332.]

همچنین ایشان در مصاحبه با روزنامه «لوموند» در 19 دی 57 می فرمایند:

«اگر آمریکا به نحو صحیح رفتار کند و در امور داخلی ما مداخله نکند و مشاوران خود را که در امور کشور ما دخالت دارند فرا خواند، ما نیز آنها را احترام خواهیم گذاشت.»[ همان، ج5، ص414.]

البته این مطلب فقط مختص آمریکا نیست و به عنوان یک اصل کلی در اندیشه و نگاه حضرت امام(رحمت الله علیه) وجود دارد که ملت و دولت ایران با سایر ملت ها و دولت ها خصومت شخصی ندارد و اگر آنها به نحو صحیح رفتار کنند و آنها احترام ملت و دولت ایران را حفظ بکنند؛ ایران نیز با آنها رفتار عادلانه خواهد داشت و ایران آمادگی دارد با هر کشوری روابط داشته باشد جز رژیم نامشروع صهیونیستی که از اساس رژیمی نامشروع و ظالمانه هست.

در یک جمع بندی رابطه با آمریکا در سپهر اندیشه و عمل حضرت امام(رحمت الله علیه) در مقاطع زمانی مختلف دارای چارچوب ثابتی بوده است، یعنی ایشان همواره خواستار قطع رابطه ی استعماری و سلطه طلبانه ی این کشور بودند.[ امیرحسین ثمالی، سایت برهان، 4/11/1391.]

مهم تر از همه ی این موارد این است که حضرت امام(رحمت الله علیه) در پیام پذیرش قطع نامه ی 598 سازمان ملل متحد، در تبیین اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی، تصریح کردند:

«نکته مهمی که همه باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهان خواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همه ی هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفته ی قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمی دارند، مگر این که شما را از دین تان برگردانند… آری، اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین(علیهم السلام) را با دست های خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهان خواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند؛ ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، …»[ صحیفه امام، ج 21، ص 90.]

رابطه با آمریکا

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا