دین و اندیشه

امام صادق (علیه السلام) و خلافت

پرسش و پاسخ

چرا امام صادق(علیه السلام) از فرصت هایی که برای خلافت ایشان پیش می آمد، استفاده نمی کرد؟!

از جمله مسائل مهم و چالش برانگیز در زندگی امام صادق(علیه السلام) موضع گیری ایشان در برابر پیشنهاد بیعت و نشستن بر کُرسی خلافت از سوی سران قیام عباسی است. شعارها و ظاهرسازی های عباسیان شاید این گمان را در افراد تقویت می کرد که آنها قصد دارند به نفع اهل بیت(علیهم السلام) قیام کنند و انتقام خون های به ناحق ریخته آنان را از دشمنانشان بستانند.
کار اصلی دعوت بنی عباس به دست دو نفر بود. ابوسلمه خلال که او را وزیر آل محمد می گفتند و دیگری ابومسلم خراسانی. شعار آنها «الرضا من آل محمد» بود؛ یعنی برای بیعت با شخصی برگزیده از خاندان محمد(صلی الله علیه و آله قیام کرده ایم. سران عباسی خود را هوادار اهل بیت(علیهم السلام) وانمود می کردند و کسانی که با آنان بیعت می کردند سوگند می خوردند که در پیروی از کتاب خدا و سنت پیامبر و فرمان بردن از یک برگزیده ناشناس که از خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله است، استوار باشند و در پیروی از فرماندهان خود لحظه ای درنگ و تأمل نکنند و دستور آنان را بی چون و چرا بپذیرند[ سیره پیشوایان، ص 383.].
ابوسلمه و ابومسلم در چند موقعیت و با توجه به شرایطی که برایشان پیش آمده بود، به امام صادق(علیه السلام) نامه نوشتند و تمایل نشان دادند که در صورت قبول پیشنهاد بیعت، از مردم برای ایشان بیعت بگیرند.
ابومسلم پس از مرگ ابراهیم امام، به امام صادق(علیه السلام) نوشت: «من مردم را به دوستی اهل بیت دعوت می کنم. اگر مایل هستید، کسی بهتر از شما سزاوار خلافت نیست».
امام(علیه السلام) در پاسخ وی نوشت:
«ما اَنتَ مِن رِجالِی وَلاَ الزَّمانُ زَمانِی»[ الملل والنحل، ج 1، ص 154.]؛ «نه تو از یاران منی و نه زمانه، زمان قیام و خلافت من است».
ابوسلمه خلاّل نیز که بعد از مرگ ابراهیم امام، اوضاع را به ضرر خود می دید، تصمیم گرفت از عباسیان روی بگرداند و متوجه علویان شود جایگاه خود را تقویت نماید. از این رو به سه تن نامه نوشت و از آنان دعوت کرد: «جعفر بن محمدصادق(علیه السلام)، عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب (عبدالله محض)، و عمرالاشرف بن زین العابدین(علیه السلام)».
امام صادق(علیه السلام) نامه ابوسلمه را نخواند و تنها به فرستاده او فرمود:
«مرا با ابوسلمه که پیرو دیگران است چه کار؟!
فرستاده گفت: نامه را بخوانید.
امام(علیه السلام) به خادم خود گفت که چراغ را نزدیک آوَرَد. آن گاه نامه را در آتش چراغ انداخت و سوزاند. پیک پرسید: جواب نامه را نمی دهید؟
فرمود: جوابش همین بود که دیدی»[ مروج الذهب، ج 13، ص 269.].
به هر حال عکس العمل امام صادق(علیه السلام) در برابر این دعوت ها، توأم با احتیاط و دوراندیشی و عدم موافقت بود. ایشان می دانست که ابوسلمه و ابومسلم دنبال چهره ای شاخص و محبوب از اهل بیت(علیهم السلام) هستند که از وجهه و محبوبیت او در راه رسیدن به اهداف خود بهره برداری کنند. آنها در واقع هیچ اعتقادی به امامت امام صادق(علیه السلام) نداشتند و جز خود را شایسته خلافت نمی دیدند وگرنه معنا نداشت که سه نامه آن هم به یک مضمون به سه شخصیت از خاندان پیامبر بنویسند و آنها را به پذیرش رهبری دعوت کنند.
امام(علیه السلام) با نهایت هوشیاری می دانست که طراح قیام جز عباسیان نیستند و هدفشان جز این نیست که به آرزوهای خود در زمینه حکمرانی و خلافت برسند و کسانی همچون ابومسلم و ابوسلمه وسیله ای موقت برای رسیدن به قدرت در دست آنها هستند و هرگاه به هدف خود برسند، آنان را به هر شکل از سر راه خود برمی دارند، که چنین نیز شد و هر دو به دست عباسیان به قتل رسیدند.
ابومسلم و ابوسلمه فریب خورده بنی عباس بودند، آنها در عرصه دعوت های خود، اعمال و جنایاتی مرتکب می شدند و خشونت هایی با مردم به کار می بردند و رفتارهایی از خود بروز می دادند که هیچ مسلمان متعهدی نمی توانست آنها را تأیید کند، چه رسد به امام صادق(علیه السلام) که در واقع رهبر و پیشوای جامعه اسلامی بود.

امام صادق (علیه السلام) و خلافت

guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا