اسلام سکولار قطری در میزبانی جام جهانی
سلام خسته نباشید اگر ما میگوییم که سران دستگاه کفر و نفاق اکنون بر دنیا سیطره دارند و دنیا طبق تصمیمات و برنامه ریزی انها پیش میرود پس چطور میشود در سطح بین الملل قطر به عنوان یک کشور مسلمان میزبان جام جهانی میشود و بر خلاف خواسته فرهنگ غرب مبنی بر ازادی و برهنگی تبلیغ حجاب میکند و مردم دنیا را با فرهنگ اسلام اشنا میکند و حال اینکه قطر و کشور های غربی خود به وجود اورنده داعش بودند و قطر نیز بخشی از بودجه داعش را تامین میکرد داعشی که با جنایات خود به اسم اسلام چهره ای زشت از اسلام را به دنیا معرفی کرد.و یا اینکه ما مشاهده میکنیم که فرهنگ فاسد غرب درحال همه گیری در دنیاست و حتی جامعه خودمان را به شدت تحت تاثیر قرار داده و با این حال برخی میگویند که تا چند سال اینده اسلام دین اول اروپا خواهد شد ایا این تناقضات و ایجاد شک و تردید فتنه حزب شیطان است یا خواست الهی است؟
پاسخ کوتاه:
قطر از حامیان مالی داعش بود و دادن میزبانی جام جهانی به این کشور تبلیغ اسلامی است که آنها به دنبال معرفی آن هستند، اسلامی که نه تنها با نظام سلطه دشمنی ندارد، بلکه در راستای اهداف آنها حرکت می کند. بها دادن به این اسلام در جهت مقابله با گسترش گرایش به اسلام در کشورهای غربی و مقابله با اسلام ناب است که موجودیت فرهنگ غرب را به چالش کشیده است.
1. اسلام هراسی و اسلام ستیزی یکی از سیاستهای محوری نظام سلطه و صهیونیسم بین المللی در راستای مقابله با اسلام بوده و به منظور تحقق این سیاست، سناریوهای مختلفی را طراحی و در حال اجرا دارند. از تبلیغ و ترویج گفتمانهای ضد اسلامی، تربیت و تجهیز گروههای تکفیری، ارائه چهره خشونت طلب از اسلام و مسلمانان، تقویت کشورهای مرتجع عربی، ترویج بی بندوباری به بهانۀ آزادی اجتماعی گرفته تا استفاده از دستگاههای عظیم تبلیغاتی و رسانهای و سوء استفاده از ابزار هنر و سینما در جهت تخرب چهره اسلام و اسلام هراسی و توهین به مقدسات اسلامی، همگی بخشی از این سیاست خبیثانه است. دشمنان اسلام که خود را از مبارزه منطقی با این دین متین و منطقی عاجز می بینند، به هر وسیلهای چنگ می زنند تا چهره این دین را در نزد عموم مردم مخدوش کنند.
همانگونه که اشاره کردید، قطر از حامیان مالی داعش بود و دادن میزبانی جام جهانی به این کشور تبلیغ اسلامی است که آنها به دنبال معرفی آن هستند، اسلامی که نه تنها با نظام سلطه دشمنی ندارد، بلکه مناسبات خوبی با آنها داشته و در راستای اهداف آنها حرکت می کند. تبلیغ چنین اسلامی نه تنها خطری برای آنان نیست، بلکه در راستای خواست آنان است و بها دادن به این اسلام در جهت مقابله با اسلام ناب شیعی است که موجودیت فرهنگ غرب و نظام سلطه را به چالش کشیده است. از این رو میزبانی این کشور خارج از مناسبات قدرت جهانی نیست. صرف نظر از مبالغ هنگفتی که این کشور به عنوان رشوه به کشورهای مختلف برای کسب میزبانی این جام جهانی پرداخت کرده بود که سب بلاتر رئیس سابق فدراسیون جهانی فوتبال پرده از آن برداشت.
تبلیغ حجاب در چنین کشوری نه تنها مخالف خواسته های نظام سلطه نبوده، بلکه اتفاقاً در راستای اهداف کثیف آنهاست که حجاب را با چنین اسلامی معرفی نمایند و با ایجاد نفرت نسبت به چنین اسلامی، با حجاب نیز مقابله نمایند.
2. درست است که فرهنگ مادی و سکولار غرب به دلیل در اختیار داشتن قدرت و ثروت و رسانه در جهان گسترده شده است، اما به دلیل بی محتوایی و پوچ بودن این تمدن مادی و فقدان معنویت و اخلاق و بحران های گسترده ای که کشورهای غربی با آن دست به گریبان هستند.گستره این بحران ها از ساحت معرفت و اندیشه گرفته تا نگاه به انسان و ابعاد اخلاقی , سیاسی و اجتماعی او سایه افکنده است و زرق و برق پیشرفت مادی و تکنولوژیکی نیز نتوانسته ، سایه سنگین افول ارزش های معنوی ، اخلاقی ، اجتماعی و سیاسی را پنهان دارد و در پس این پیشرفت مادی ، پس رفت در معنویت ، ارزش ها و انسانیت را به ارمغان آورده است .آنچه تمدن غرب در عمل برای بشریت به ارمغان آورد ، تبدیل آن به حیوان متمدن بود و نه یک انسان متمدن
«حوادث و رویدادهایی چون رنسانس و نوزایی و جنبش اصلاح دینی و جریان روشن اندیشی و عقل گرایی و انقلاب صنعتی که از قرن چهاردهم در غرب آغاز شد با وجود آثار و نتایج سودمند آن در زمینه تأمین رفاه و آسایش مردم و ایجاد تحولات فکری و فرهنگی و تکامل زندگی اجتماعی انسانها موجب بروز بحران ها و نارسایی هایی نیز در عرصه های مختلف زندگی انسانی از جهت معرفتی , روانی , اخلاقی , اجتماعی و سیاسی شده است. امروز بشر در بعد معرفتی دچار تحیَر علمی و نسبیت گرایی و عدم ثبات در آرا و عقاید است و در بعد روانی , دچار تردید علمی , افسردگی و اضطراب , فقدان آرامش و اطمینان خاطر و از خود بیگانگی و به تعبیری بی خویشتنی است و از جهت اخلاقی نیز گرفتار انحرافات خصلتی گسترده و به لحاظ خانوادگی دچار از هم پاشیدگی داخلی و از نظر اجتماعی و سیاسی , گرفتار مسائلی چون هرج و مرج بین المللی و مانند آن است.» (جوادی آملی ، عبد الله ، انتظار بشراز دین ، قم: مرکز نشر اسرا ، 1380، ص 13)
اندیشمندان منصف غرب نیز به این مسأله اعتراف نموده اند به عنوان نمونه، روژه دو پاسکیه معتقد است:« هرچند تمدن غرب به انسان معاصر امکانات مادی گوناگونی داده است که نسل گذشته خواب آن را هم نمی توانست ببیند ولی چون در این تمدن معنای انسان مفقود و مجهول است ، از این رو امیدها و آرزوهای ژرف او نادیده و ناشناحته مانده است و همه این امکانات مادی هم مانع از آن نیست که انسان در سیه روزی و نا امیدی فرو نرود .»( دو پاسکیه ، روژه ، سرگذشت اسلام ، سرنوشت انسان ، ترجمه علی اکبر کسمایی ، تهران: فرجام ، 1374، ص 19)
پیتر اسکات می گوید:« نظام هوشمندی که بمب هسته ای را ساخته است ، در ساختن مقوله های اخلاقی که بتواند چنین دانشی را متمدن کرده و در خدمت انسان قرار دهد ، شکست خورده است .»( اسکات ، پیتر ، فرهنگ و جامعه ، 1983، ص 284)
رنه گنون، منتقد مشهور فرانسوی، در کتاب بحران دنیای متجدّد مینویسد:«کسانی که تنعّم و رفاه را آرمان خود ساخته بودند و از بهبودهایی که بر اثر پیشرفت و ترقّی حاصل گشته، برخوردارند، آیا خوشبخت تر از ابنای بشر در روزگاران پیشین هستند؟ امروزه وسایل ارتباطی سریع تر و امکانات بیشتری وجود دارند، ولی عدم تعادل و نابسامانی و احساس نیاز بیشتر، او را در معرض خطر فقدان قرار داده و امنیت او هر چه بیشتر در معرض تهدید قرار گرفته است؛ زیرا هدف تمدن جدید، چیزی جز افزایش نیازمندیهای تصنّعی، بهره گیری جنون آمیز از امکانات، مواهب طبیعی و لذت طلبی و ارضای هر چه بیشتر و غوطه ور ساختن انسان در زندگی ماشینی چیز دیگری نیست.»( گنون، رنه ، بحران دنیای متجدد، ترجمه ضیاء الدین دهشیری ، تهران : امیر کبیر، 1372، ص 144)
مجموعه این بحران ها و مشکلات موجب شده که بشر امروز با نوعی تحیّر وسردرگمی در حوزه های مختلف زندگی روبرو باشد و با وجود پیشرفت های علمی و مادی در عرصه های مختلف , شاهد پس رفت بشر امروز در ابعاد گوناگون زندگی هستیم و این شایستگی حکومت سکولار برای ترسیم الگویی قابل قبول برای اداره زندگی انسان ها با چالش و تردید جدی مواجه ساخته است . تا جایی که مایک دنیس برداین ، استاد تاریخ دانشگاه ایزونای آمریکا می گوید: « به عقیده من مدنیت و تمدن غرب به زودی به بن بست خواهد رسید و به جایش مدنیت و تمدن اسلامی خواهد نشست … آمریکا و همه دنیا امروز به چنان بحرانی دچار شده اند که مانند آن در تاریخ سابقه نداشته است . اگر بتوان دوره ای را با دوره جاهلیت پیش از ظهور پیامبر صلی الله علیه وآله مقایسه کرد همین دوره و عصر ما است … با این حال جهان و به خصوص آمریکا می توانند با پذیرش اسلام در خود انقلاب درونی ایجاد کنند، تنها این دین است که می تواند کشور من و جهان را از قیدها برهاند و از نادرستی ها آزاد کند .»( روزنامه کیهان ، 24/7/80)
از این جهت شاهد موج معنا گرایی و گرایش به اسلام در جوامع غربی هستیم و پروژه اسلام هراسی و اسلام ستیزی در جهت مقابله با گسترش اسلام در این جوامع دنبال می شود.
مطابق جدیدترین مطالعات و پیش بینی های جمعیتی مرکز تحقیقاتی پیو، جمعیت مسلمانان جهان طی ده های آینده بیشترین میزان رشد را در مقایسه با تمام گروههای دینی دیگر تجربه خواهد کرد. بدین معنا که طی سالهای 2010 تا2050 در سطح کل جهان میزان افزایش جمعیت در بین مسیحیان 35 درصد و در بین هندوها 34 درصد و در بین یهودیان 16 درصد خواهد بود، در حالی که این میزان رشد جمعیت در بین مسلمانان طی همین دوره زمانی، 73 درصد خواهد بود. به طوری که جمعیت مسلمانان جهان در 2050 به حدود 2/8 میلیارد نفر افزایش خواهد یافت. به عبارت دیگر جمعیت مسلمانان در سه دهه آینده تقریباً برابر با پر جمعیت ترین گروههای دینی جهان یعنی جمعیت مسیحیان خواهد شد و نزدیک به سک سوم جمعیت جهان را نیز مسلمانان تشکیل خواهند داد.( فروتن، یعقوب، بررسی جمعیت شناختی مسلمانان در جهان معاصر، فصلنامه پژوهشهای سیاسی جهان اسلام، سال پنجم، شماره سوم، پاییز 1394، ص 71-70)
تنها در آمریکا، آمارها حاکی از آن است که جمعیت مسلمانان برای نخستین بار در اکثر مناطق غرب، مرکز و بخشی از جنوب آمریکا از شمار یهودیان فراتر رفته است و در مقابل، اکثر کنیسه ها پیروان خود را از دست داده اند.«دیل جونز» از محققان مسئول مرکز آمار ادیان در آمریکا در این زمینه می گوید: شمار کسانی که در آمریکا به دین اسلام گرویده اند، از یک میلیون نفر در سال 2000 به دو میلیون و 600هزار نفر در سال 2010 افزایش یافته است. به نوشته نیویورک تایمز، 25درصد این افراد کسانی هستند که از ادیان دیگر به اسلام گرویده اند.براساس این گزارش، شمار مساجد نیز طی چند ماه اخیر در آمریکا افزایش یافته و به 2016 مسجد رسیده است. این افزایش در مقایسه با سال 2000 که 1209 مسجد در آمریکا وجود داشته است، رشد 74 درصدی را نشان می دهد.
همچنین فرانسه پرجمعیت ترین کشور مسلمان نشین اروپایی است و برخی منابع شمار مسلمانان این کشور را تا هشت میلیون نفر تخمین می زنند. نبود آمار دقیق به این علت است که سرشماری پیروان ادیان براساس قانون فرانسه ممنوع است.
با توجه به اینکه شمار پروتستان ها و یهودیان در این کشور بسیار کم است، مسلمانان بزرگ ترین اقلیت مذهبی در فرانسه محسوب می شوند. جمعیت مسلمان در فرانسه، نرخ رشد بالاتری نسبت به غیر مسلمانان دارند و تعداد آنها درحال افزایش است. دولت پاریس مثل سایر دولت های اروپایی نسبت به افزایش پیروان اسلام در این کشور واهمه دارد. به همین دلیل از اهرم های مختلفی مثل بیرون کردن دختران محجبه از مدارس و اخراج امامان جماعت از خاک فرانسه استفاده می کند. علاوه بر آن، مسلمانان را مورد تبعیض قرار می دهد و از لحاظ اقتصادی و معیشتی به آنها فشار وارد می کند. علت نابردباری دولت فرانسه نسبت به مسلمانان، به ایدئولوژی این دولت برمی گردد؛ فرانسوی های لائیک احساس می کنند که اسلام برای کلیت تفکر غربی و لیبرالی یک خطر محسوب می شود و لذا از گسترش اسلام در این کشور و اروپا می هراسند. علاوه بر آن، پاریس با رژیم صهیونیستی مناسبات نزدیکی دارد و عوامل صهیونیسم نفوذ زیادی در سیاست و جامعه فرانسه دارد. از این رو طبیعی است که راهبرد دولت فرانسه مقابله با اسلام و اسلامگرایی باشد.با این حال، افراد مثل آدریان میکائیلز معتقدند شمار مسلمانان بر غیرمسلمانان در فرانسه تا نیمه قرن 21 بیشتر خواهد شد.(basirat.ir/fa/news/248192)
بنابر این تناقضی در کار نیست و این اقدامات در راستای اهداف خبیثانه نظام سلطه برای مقابله با اسلام ناب و گسترش گرایش به اسلام در این کشورهاست. اگر کشوری همچون ایران، خواستار میزبانی جام جهانی بود، به هیچ وجه اجازه چنین کاری را نمی دادند، زیرا رسانه های این کشور روز و شب به دنبال تخریب چهره چنین کشورهایی هستند.
اسلام سکولار قطری در میزبانی جام جهانی