اختلاف فتوای نواب عام
سلام چرا امام زمان برای خودش جانشینی ندارد ؟ اگر رفته است و غیبت هم قرار است طولانی باشد و وظیفه امام هم هدایت امت است پس چرا ما از او نمیتوانیم در مسایل اختلافی سوالی بپرسیم و نه اینکه هر مرجع یک حرفی میزند یکی میگوید قمه زنی حلال است بزنی ثواب دارد بهشت دارد ولیکن یکی میگوید گناه دارد و عذاب و جهنم ، پس این امام چرا امت را هدایت نمیکند و اگر قرار بر غیبت بود چرا جانشینی و شاگردی تربیت نکرده که از او مسایل را بپرسیم
اگر علما واقعا نایب امام هستن یا هرچی که بگید پس چرا در عده ای از مسایل اختلاف صد درصدی وجود دارد یکی میگوید اجاره رحم حلال است و یکی حرام
خواهشا با ادله عقلی و براهین مسیله را توضیح دهید و خارج از سوال هم نروید
پاسخ کوتاه:
امام زمان عجل الله فرجه الشریف در زمان غیبت طولانی خود، مردم را در مسایل و مشکلات دینی به نواب عام خود رجوع داده اند که مسایل دین خود را از آنان فرابگیرند و آنها را حجت از طرف خود بر مردم معرفی کرده اند .این نواب عام علما و مجتهدان شیعه هستند. تفاوت اصلی بین نایب خاص و نایب عام این است که نایب خاص توسط حضرت معرفی شده و رابطه خاص و ویژه داشته، ولی نایب عام توسط حضرت به نام معرفی نشده است.نایبان عام(علما) هر چند تحت عنایات و الطاف ویژه حضرت هستند و ممکن است در مواردی با صلاح دید حضرت دیداری هم داشته باشند . بین فقهاء عظام در زمان غیبت به علت عدم دسترسی مستقیم به امام علیه السلام، برای فهم احکام از روایات اختلاف نظری محتمل است . چون بررسی و فهم از از حیث سند روایت، اجمال در متون روایات، ابهام در جهت صدور روایات، اختلاف در مبانی اصولی و … برای استنباط احکام و موارد دیگری مستوجب اختلاف در نظر نهایی میشود .
1- عالم بودن و داراى قوه اجتهاد و استنباط احکام الهى از منابع آن،
2- داراى زهد و تقوا و پرهیز کردن از دنیاپرستى و مفتون شدن به آن،
3- داشتن بصیرت و عالم به زمان.
براساس آموزه های اسلامی و منابع معتبر دینی، فقهای واجد شرایط ( یعنی جامع صلاحیت های علمی ،اخلاقی و مدیریتی)، به صورت عام، از طرف امامان معصوم علیهم السلام جهت اداره و رهبری جامعه اسلامی در عصر غیبت، منصوب گردیده و به نیابت از معصومین علیهم السلام همه دارای ولایت می باشند، آنان موظفند در زمینه اداره امور جامعه و تشکیل حکومت در صورتی که امکانات و شرایط محیطی از قبیل مقبولیت مردمی فراهم باشد اقدام نمایند و اطاعت از آنان واجب می باشد. مقام معظم رهبری یا هر فقیه دیگر تا زمانی که واجد شرایط مذکور باشند موظف به اطاعت از آنها هستیم . در واقع ولی فقیه با یک خطا یا اشتباه و گناه بلافاصله از شمول این دستور خارج و هیچ ولایتی بر ما ندارد .
بین فقهاء عظام در زمان غیبت به علت عدم دسترسی مستقیم به امام علیه السلام، برای فهم احکام از روایات اختلاف نظری محتمل است . چون بررسی و فهم از از حیث سند روایت، اجمال در متون روایات، ابهام در جهت صدور روایات، (1)اختلاف در مبانی اصولی(2)و … برای استنباط احکام و موارد دیگری مستوجب اختلاف در نظر نهایی میشود .
(1) قدرت و حکومت در زمان ائمه اطهار علیهم السلام در اختیار بنی امیه و بنی عباس که از دشمنان اهل بیت هستند بوده است و در مواردی ایشان به راحتی و در آزادی نمی توانستند تمامی احکام را که مخالف آنها بوده است بیان کنند و در مواردی برای حفظ اصل اسلام و یا جان و مال شیعیان مجبور می شده اند که از روی تقیه احکام را بر وفق نظر مخالفین بیان کنند و یا اینکه آنرا در پرده و با کنایه و بدون صراحت بیان نمایند. لذا بعضاً این اخبار و روایات با آن دسته از روایاتی که در مقام بیان احکام واقعی هستند تعارض پیدا می کنند که هر فقیهی بایستی حکم واقعی و صحیح را در این میان استنباط نماید و بالطبع هر یک بنا به داشته ها و مقدماتی که در اختیار دارند به نتیجه ای خاص می رسند که شاید با یکدیگر اختلاف داشته باشد.
(2) یکی از علومی که یک مجتهد برای اجتهاد و استنباط به او نیاز دارد و ابزار وی برای استخراج احکام به حساب می آید علم اصول فقه است که در آن از قواعدی که به وسیله آنها احکام استنباط می شوند بحث می شود و مقدمه ای برای فقه و فقاهت محسوب می شود که اختلاف در این اصول و قواعد موجب اختلاف در اجتهاد و بالطبع در احکام می شود که هر شخص فقیهی با توجه به مدارکی که دارد دارای مبانی خاصی بوده و اصول و قواعد خاص را قائل است که در نتیجه تأثیر مستقیم در نحوه استنباط احکام می گذارد و منشأ اختلاف فتاوا و احکام می گردد. اینها قسمتی از مسائلی بود که موجب اختلاف احکام می شد ولی توجه به این نکته نیز مهم است که در مسائل نظری هر رشته ای متخصصین آن با یکدیگر اختلاف نظر پیدا می کنند بطور مثال تمام فیزیکدانان و شیمی دانان و یا پزشکان در همه مسائل با هم اتفاق نظر ندارند و چه بسا اختلاف نظر در کمیسونهای پزشکی قبل از عمل جراحی به نتیجه روشن نرسد و علوم اسلامی و انسانی نیز از این قاعده مستثنی نیست. در مورد اینکه در زمان غیبت بایستی علما و فقها با ارتباط غیبی با امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف مسائل فقهی را بیان کنند باید گفت این امر برخلاف حکمت های غیبت است و در این صورت غیبت کبری معنایی نخواهد داشت علاوه بر این که زمینه سوء استفاده ها نیز دوچندان خواهد شد.
اختلاف فتوای نواب عام