آزادی در کشور
سلام آیا در ایران ازادی هست؟
پاسخ کوتاه:
آزادی مطلق و بدون حد و مرز به هرج و مرج و نفی آزادی می انجامد. از این جهت در همه کشورها آزادی مشروط و مقید به شرایطی است که این شرایط بسته به دین، فرهنگ و جهان بینی و نظام فکری حاکم بر آن جامعه از یک نظام و جامعه تا نظام و جامعه دیگر متفاوت می باشد. بنابر این، در اصل محدودیت آزادی و وجود قید و شرط برای آن تفاوتی میان نظام های غیر دینی و دینی نیست، اما قیود و شرایط در نظام های غیر دینی با نظام های دینی متفاوت است و نمی توان بر اساس معیارهای نظام های غربی در مورد نظام ما به عنوان یک نظام دینی قضاوت کرد و اساساً دلیلی بر تعمیم ارزش های فرهنگ غربی بر سایر فرهنگ ها وجود ندارد.به چه ملاک باید این کشورها در مورد آزادی و حقوق بشر در مورد سایر نظام ها از جمله نظام های دینی اظهار نظر کنند.؟ این کشورها خود در زمینه آزادی و حقوق بشر متهم هستند و صلاحیت چنین کاری را ندارند.
مورد آزادی بیان شاهد طرح دیدگاههای گوناگون و متنوع و انتقاد نسبت به مسائل مختلف کشور در مطبوعات و سایت ها و… هستیم و تا پا از حریم انتقاد فراتر گذاشته نشود و به تخریب و اهانت و… منجر نشود، کسی متعرض آنها نمی شود.اما اعتراض و انتقاد با آشوب و اغتشاش و برهم زدن امنیت کشور متفاوت است و نمی توان اجازه داد برخی با سوء استفاده از آزادی و به بهانه آن امنیت کشور و آرامش مردم را سلب کنند.
توجه به چند نکته در روشن پاسخ این سؤال راهگشا خواهد بود.
1. آزادی مطلق و بدون حد و مرز در هیچ کشوری وجود ندارد زیرا به هرج و مرج و نفی آزادی می انجامد. از این جهت در همه کشورها آزادی مشروط و مقید به شرایطی است که این شرایط بسته به دین، فرهنگ و جهان بینی و نظام فکری حاکم بر آن جامعه از یک نظام و جامعه تا نظام و جامعه دیگر متفاوت می باشد. بنابر این، در اصل محدودیت آزادی و وجود قید و شرط برای آن تفاوتی میان نظام های غیر دینی و دینی نیست، اما قیود و شرایط در نظام های غیر دینی با نظام های دینی متفاوت است و نمی توان بر اساس معیارهای نظام های غربی در مورد نظام ما به عنوان یک نظام دینی قضاوت کرد و اساساً دلیلی بر تعمیم ارزش های فرهنگ غربی بر سایر فرهنگ ها وجود ندارد. به چه ملاک باید این کشورها در مورد آزادی و حقوق بشر در مورد سایر نظام ها از جمله نظام های دینی اظهار نظر کنند.؟ این کشورها خود در زمینه آزادی و حقوق بشر متهم هستند و صلاحیت چنین کاری را ندارند. واقعیت آن است که آزادی بیان و حقوق بشر و دموکراسی و این عناوین زیبا امروز به حربه ای برای غرب برای اعمال فشار بر سایر کشورها شده است و در حالی که خود آنها بزرگترین ناقضان آزادی و حقوق بشر هستند، سایر کشورها را متهم به آن می کنند. در دنیایی زندگی می کنیم که در پوشش فریبنده این واژه های زیبا، بزرگترین جنایات در حال انجام است و جای تعجب است که در نزد عده ای این کشورها باز به عنوان معهد آزادی و حقوق بشرو دموکراسی شناخته می شوند.!
2.اگر مقصود از آزادی در کشور، آزادی به شکل غربی آن و آزادی مراکز فساد و فحشا و پوشش زنان و… است، مانند آنچه در کشورهای غربی وجود دارد، چنین آزادی ای در کشور وجود ندارد و نه فرهنگ اسلامی و نه فرهنگ ایرانی اجازه چنین آزادی را نمی دهد. علاوه بر اینکه نتیجه چنین آزادی ای را در غرب در قالب بحران های گوناگون روحی، خانوادگی و اجتماعی و گسترش فساد و جرم و جنایت و تجاوز و… مشاهد می کنیم. امروز تمدن غربی با چنین آزادی ای، انسانیت را به نابودی کشانده و از هویت حقیقی او دور نموده است «حوادث و رویدادهایی چون رنسانس و نوزایی و جنبش اصلاح دینی و جریان روش اندیشی و عقل گرایی و انقلاب صنعتی که از قرن چهاردهم در غرب آغاز شد با وجود آثار و نتایج سودمند آن در زمینه تأمین رفاه و آسایش مردم و ایجاد تحولات فکری و فرهنگی و تکامل زندگی اجتماعی انسانها موجب بروز بحران ها و نارسایی هایی نیز در عرصه های مختلف زندگی انسانی از جهت معرفتی، روانی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی شده است. امروز بشر در بعد معرفتی دچار تحیَر علمی و نسبیت گرایی و عدم ثبات در آرا و عقاید است و در بعد روانی، دچار تردید علمی، افسردگی و اضطراب، فقدان آرامش و اطمینان خاطر و از خود بیگانگی و به تعبیری بی خویشتنی است و از جهت اخلاقی نیز گرفتار انحرافات خصلتی گسترده و به لحاظ خانوادگی دچار از هم پاشیدگی داخلی و از نظر اجتماعی و سیاسی، گرفتار مسائلی چون هرج و مرج بین المللی… و مانند آن است.»(جوادی آملی، عبد الله، انتظار بشراز دین، قم: مرکز نشر اسرا،1380، ص 13)
خود اندیشمندان غربی نیز به این حقیقت اعتراف نموده اند به عنوان نمونه روژه دو پاسکیه اندیشمند فرانسوی چنین می نویسد:« هرچند تمدن غرب به انسان معاصر امکانات مادی گوناگونی داده است که نسل گذشته خواب آن را هم نمی توانست ببیند ولی چون در این تمدن معنای انسان مفقود و مجهول است ، از این رو امیدها و آرزوهای ژرف او نادیده و ناشناحته مانده است و همه این امکانات مادی هم مانع از آن نیست که انسان در سیه روزی و نا امیدی فرو نرود.» (دو پاسکیه، روژه، سرگذشت اسلام، سرنوشت انسان، ترجمه علی اکبر کسمایی، تهران: فرجام، 1374، ص 19)
رنه گنون منتقد مشهور فرانسوی نیزمینویسد:«کسانی که تنعّم و رفاه را آرمان خود ساخته بودند و از بهبودهایی که بر اثر پیشرفت و ترقّی حاصل گشته، برخوردارند، آیا خوشبخت تر از ابنای بشر در روزگاران پیشین هستند؟ امروزه وسایل ارتباطی سریع تر و امکانات بیشتری وجود دارند، ولی عدم تعادل و نابسامانی و احساس نیاز بیشتر، او را در معرض خطر فقدان قرار داده و امنیت او هر چه بیشتر در معرض تهدید قرار گرفته است؛ زیرا هدف تمدن جدید، چیزی جز افزایش نیازمندیهای تصنّعی، بهره گیری جنون آمیز از امکانات، مواهب طبیعی و لذت طلبی و ارضای هر چه بیشتر و غوطه ور ساختن انسان در زندگی ماشینی چیز دیگری نیست.»(گنون، رنه، بحران دنیای متجدد، ترجمه ضیاء الدین دهشیری، تهران: امیر کبیر، 1372، ص 144)
چنین آزادی ای موجب شده تا به اسم آزادی، ارزش و جایگاه زن در حد یک کالا و ابزار دفع شهوت مردان تنزل پیدا کند و انسان به ظاهر در عرصه تکنولوژی پیشرفت کرده، اما در انسانیت و اخلاق پسرفت نموده و در سایه فرهنگ غربی و نگاه ناقص مادی آن، تبدیل به یک حیوان شده است.
اما اگر منظور از آزادی، آزادی در چارچوب ارزش های اسلامی و هنجارهای فرهنگی اسلامی و ایرانی است، چنین آزادی ای در کشور وجود دارد هر چند
3. در مورد آزادی بیان گر چه کسی ادعا نمی کند که چنین آزادی ای در کشور ما در حد مطلوب بوده و کاستیهایی در این زمینه وجود ندارد. اما شاهد طرح دیدگاههای گوناگون و متنوع و انتقاد نسبت به مسائل مختلف کشور در مطبوعات و سایت ها هستیم و تا پا از حریم انتقاد فراتر گذاشته نشود و به تخریب و اهانت و… منجر نشود، کسی متعرض آنها نمی شود البته روشن است که اگر افراد، جریان های سیاسی و مطبوعات یا رسانه ها بخواهند با سوء استفاده از آزادی بیان، ارزش ها و اصول اسلامی و انقلابی را زیر سوال برده و اساس نظام را هدف قرار بدهند به آنان چنین اجازه ای داده نمی شود و این مخصوص کشور ما نیست بلکه در تمام نظام های سیاسی دنیا برای آزادی بیان و آزادی مطبوعات حدود و مرز هایی مشخص شده است که باید آنها را رعایت نمایند و هیچ کشوری اجازه نمی دهد که به بهانه آزادی بیان، بنیان های فکری و مبانی آن راهدف قرار داده و به تخریب آنها به پردازند.
آزادی اعتراض و انتقاد در جای خود پذیرفته شده و شاهد آن در کشور هستیم، اما اعتراض و انتقاد با آشوب و اغتشاش و برهم زدن امنیت کشور متفاوت است و نمی توان اجازه داد برخی با سوء استفاده از آزادی و به بهانه آن امنیت کشور و آرامش مردم را سلب کنند.
متأسفانه تبلیغات گسترده رسانه ها معاند علیه نظام جمهوری به دنبال ترسیم چهره ای مخدوش از آن هستند، در حالی که آزادی در کشورما به مراتب از کشورهای مدعی آزادی بیشتر است. برخورد با معترضان در این کشورها را مقایسه کنید با برخورد کشور ما. در این کشورها در اعتراضاتی که حتی به آشوب کشیده نمی شود، شاهد برخورد خشن پلیس هستیم، اما در کشور ما نیروهای انتظامی و مدافع امنیت بیشترین آسیب را از آشوبها می بینند.
آزادی در کشور