دین و اندیشه

فیزیک و متافیزیک

پرسش و پاسخ

تفاوت فیزیک با متافیزیک چیست؟

پاسخ کوتاه:
« فیزیک » در اصل لغتی یونانی به معنی « طبیعت » است و « متا » نیز به معنی « فراتر » و « مابعد » است. لذا متافیزیک را در زبان فارسی به فراماده ، فوق‌العاده ، مابعد طبیعت و … آورده‌اند.
برای دریافت متافیزیک باید از حواس برتر بهره جست. پس متافیزیک عرصه باور کردن و فیزیک عرصه داشتن است. یعنی هرگاه بخواهیم چیزی را از راه مشاهده بدانیم، وارد عرصه باور می‌شویم. به عنوان مثال ، موجودات فیزیکی مانند سنگ ، پرنده ، انسان و آب را مشاهده می‌کنیم و لذا این مشاهده عینی و تجربی است. اما موجودات متافیزیکی مانند جن و روح را نمی‌توانیم مشاهده کنیم. بنابراین وارد عرصه باور می‌شویم و این همان متافیزیک است.
وجود مقدس خداوند ، هرچند به چشم ظاهر قابل روئیت نیست، اما با چشم دل همواره قابل دیدن است و اگر انسان اندک بهره‌ای از عقل و دانش داشته باشد، به راحتی می‌تواند وجود خداوند را با پوست و گوشت خود احساس کند. چون همانگونه که در آیات قرآنی نیز آمده است، به هر طرف که رو کنیم، رو به سوی خداوند کرده‌ایم و از آثار خلقت بینهایت زیاد و بی شمار او نیز می‌توان پی به وجود او برد.
آیا جهان و هستی همان است که می‌بینیم؟
هستی تنها همین نیست که با چشم سر می‌بینیم و با حواس پنجگانه خود احساس می‌کنیم. البته آنچه را هم که می‌بینیم و حس می‌کنیم در واقع همه حقیقت اشیا نیست. در ورای این عالم محسوس عالم‌هایی وجود دارد که نامرئی و نامحسوس است و می‌توان از آنها تعبیر به جهان غیب نمود. در عمق جهان متافیزیکی هم حقیقت نابی وجود دارد که فراتر از ماده است. جهان غیب را باید با چشمی دیگر و نگاهی متفاوت دید. به بیان دیگر ، باید با چشم دل و با گوش جان به سراغ جهان غیب رفت.

فیزیک (به زبان یونانی، طبیعت و دانش طبیعت) علم مطالعهٔ خواص طبیعت است. این علم از مفاهیمی مانند انرژی، نیرو، جرم و بار الکتریکی استفاده می‌کند. یکی از کارهای اصلی این علم اندازه‌گیری کمیتهای مختلف و پیدا کردن روابط بین این کمیت‌ها است. برای همین فیزیک را علم اندازه‌گیری نیز خوانده‌اند.«علم از نگاههای مختلف»مبحث «علم» از جمله موضوعاتی است که امروزه در علوم فراوانی به آن پرداخته می شود علومی مانند معرفت شناسی، فلسفه علم، منطق، جامعه شناسی علم، روان شناسی تربیتی، و غیره و معانی بسیار متفاوتی از آن اراده می شود به عنوان نمونه:1. گاهی منظور از «علم» دانش تجربی و آگاهی حاصل از شناخت طبیعت و متکی بر تجربه و آزمون است که نزد دانشمندان علوم کاربردی به این معنا بیشتر مراد می باشد.2. گاهی منظور از علم، مطلق دانش است که شامل الهیات، ریاضیات و طبیعیات می شود. که نزد دانشمندان علوم بنیادی و فلسفی بیشتر به این معنا اطلاق می شود.
3. گاهی منظور از «علم» دانش خداشناسی و آنچه به ارتباط انسان با خدا مربوط می شود که نزد دانشمندان دینی بیشتر این معنا مراد است. بنابراین چون این موضوع در مکاتب مختلف و با معانی متفاوت به کار می رود به طور طبیعی اهدافی که برای آن برشمرده شده است، متفاوت خواهد بود.
به طور خلاصه، هدف از این علم در مجامع امروز جهان این است که انسان بتواند با استخدام این علوم، قوائد حاکم بر جهان را بشناسد تا بتواند آن را راحت تر بدوشد. به عبارت دیگر بعد از تفکیک حوزه دین از حوزه علم که به مرور زمان از ابتدای رنسانس در غرب اتفاق افتاد، مجامع علمی عمدتا به دنبال سیطره بر عالم و ساختن بهشت شداد به وسیله عقل و تجربه خود بر روی کره زمین بوده اند.
«علم نافع»
اما بر اساس بینش توحیدی، ما معتقدیم که عالم تکوین(جهان هستی) و عالم تشریع (دین) هر دو کتاب خداوند هستی بخش اند. یعنی همان طور که آموزه های دینی ما را به سمت خداوند دعوت می کند، پی بردن به رموز خلقت نیز وسیله ای برای شناخت صفات خداوند است، صفاتی مانند عالم، حکیم، خالق، فیاض و… از این رو است که می توان همه موجودات خداوند را آیت نامید. قرآن مجید با اشاره به این نکته می فرماید: «به درستی که در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و رفت شب و روز، نشانه های روشنی برای خردمندان است».(آل عمران، آیه 190).
به عبارت دیگر، تصور کنید که می خواهید آیینه بخرید، در این صورت به نوع جنس، اندازه، ضخامت و مسائلی از این دست می پردازید ولی بعد از خریدن وقتی که به آیینه نگاه می کنید مراد شما دیگر خود آیینه نیست بلکه می خواهید خودتان یا چیزهای دیگر را در آن ببینید. نسبت به علوم طبیعی چون فیزیک نیز دو نوع نگاه می توان داشت. عمده نگاه مجامع علمی به طبیعت نگاه از نوع اول است ( یعنی نگاه به جنس و اندازه و دیگر عوارض ماده) و نگاه به علوم از دیدگاه توحیدی، نگاه از نوع دوم است (یعنی نگاه و دقت در اشیاء و مواد برای شناخت و درک قدرت خالق آنها مانند آنچه که در آیه 190 آل عمران گذشت). از این رو بود که در حوزه های علمیه قدیم، همه علوم طبیعی همچون، ریاضی، نجوم، طبابت و … تدریس و تحصیل می شد و مراد آن دانشمندان بزرگ اسلامی از پرداختن به این علوم این بود که علاوه بر رفع نیازهای بشری، با شناخت مخلوقات به شناخت خالق آنها دست یابند.

برای آشنایی بیشتر با این مباحث می توانید به کتاب، تعلیم و تربیت در اسلام، استاد شهید مطهری مراجعه فرمایید.
پاسخ: متافیزیک نام مجموعه‌ای از مسائل عقلی و نظری است که بخشی از فلسفه به اصطلاح عام را تشکیل می‌دهد. چنانکه امروزه گاهی واژه فلسفه نیز به آن اختصاص داده می‌شود و گاهی متافیزیک یکی از اصطلاحات جدید فلسفه است.
ریشه لغوی
« فیزیک » در اصل لغتی یونانی به معنی « طبیعت » است و « متا » نیز به معنی « فراتر » و « مابعد » است. لذا متافیزیک را در زبان فارسی به فراماده ، فوق‌العاده ، مابعد طبیعت و … آورده‌اند.
برای دریافت متافیزیک باید از حواس برتر بهره جست. پس متافیزیک عرصه باور کردن و فیزیک عرصه داشتن است. یعنی هرگاه بخواهیم چیزی را از راه مشاهده بدانیم، وارد عرصه باور می‌شویم. به عنوان مثال ، موجودات فیزیکی مانند سنگ ، پرنده ، انسان و آب را مشاهده می‌کنیم و لذا این مشاهده عینی و تجربی است. اما موجودات متافیزیکی مانند جن و روح را نمی‌توانیم مشاهده کنیم. بنابراین وارد عرصه باور می‌شویم و این همان متافیزیک است.
رابطه فیزیک و متافیزیک
از آنچه به صورت مقدمه ارائه شد، می‌توان نتیجه گرفت که آنچه از نظر فیزیک غیرقابل توجیه باشد، مربوط به متافیزیک است. فیزیک و متافیزیک دو مجموعه مجزا هستند که هیچ وجه مشترکی ندارند. فیزیک محدود به فضا و زمان است، در صورتی که متافیزیک فراتر از فضا و زمان است. اگر علم متافیزیک در عالم ماده و منطق ما قابل اثبات نباشد و قابلیت درک و فهم برای همه را نداشته باشد، دلیل بر نادرستی آن نیست. همچنین یک سری ذهنیت‌های خیالی در رابطه با آن که مربوط به عالم ماورای جهان می‌شود، ربطی به متافیزیک ندارد.
آیا ندیدن دلیل بر نبودن است؟
همانطوری که یک عالم مادی وجود دارد که اسب علم و دانش تجربی بشر در آن به تاخت و تاز می‌پردازد و هر روز پرده از اسرار آن برداشته می‌شود، یک عالم غیرمادی نیز احتمالا وجود دارد و می‌توان گفت که اگر قادر به درک آن نباشیم، نمی‌توانیم ندانستن خود را دلیل بر فقدان آن بدانیم. به عنوان مثال ، می‌توان گفت که وجود حضرت احدیت را نمی‌توان با چشم مادی مشاهده نمود، ولی این امر دلیلی بر رد وجود او نیست.
البته لازم به ذکر است که این مقایسه بسیار نادرست است. چون وجود مقدس خداوند ، هرچند به چشم ظاهر قابل روئیت نیست، اما با چشم دل همواره قابل دیدن است و اگر انسان اندک بهره‌ای از عقل و دانش داشته باشد، به راحتی می‌تواند وجود خداوند را با پوست و گوشت خود احساس کند. چون همانگونه که در آیات قرآنی نیز آمده است، به هر طرف که رو کنیم، رو به سوی خداوند کرده‌ایم و از آثار خلقت بینهایت زیاد و بی شمار او نیز می‌توان پی به وجود او برد.
آیا جهان و هستی همان است که می‌بینیم؟
هستی تنها همین نیست که با چشم سر می‌بینیم و با حواس پنجگانه خود احساس می‌کنیم. البته آنچه را هم که می‌بینیم و حس می‌کنیم در واقع همه حقیقت اشیا نیست. در ورای این عالم محسوس عالم‌هایی وجود دارد که نامرئی و نامحسوس است و می‌توان از آنها تعبیر به جهان غیب نمود. در عمق جهان متافیزیکی هم حقیقت نابی وجود دارد که فراتر از ماده است. جهان غیب را باید با چشمی دیگر و نگاهی متفاوت دید. به بیان دیگر ، باید با چشم دل و با گوش جان به سراغ جهان غیب رفت.
در واقع ، بخشی از رسالت پیامبران و رسولان الهی نیز این بوده است که چشم و گوش بشر را به همین حقایق بگشایند و به این ترتیب به دید انسان وسعت بخشند و به او یاد بدهند که فقط جلوی پای خود را نبیند و در آفاق گسترده سفر کرده و تنها به سطح ظاهری اشیا بسنده نکند و به ژرفنای عالم پی برد.

مشروعیت علمی متافیزیک
در مورد متافیزیک بحث و جدلهای گوناگونی وجود دارد. برخی از نظر علمی آن را قبول کرده و برخی آن را زاییده تخیلات بشری می‌دانند. به هر حال متافیزیک به عنوان یک علم در کنار علوم دیگر وجود دارد. هرچند که در دانشگاههای معتبر رشته خاصی به عنوان متافیزیک که افرادی در سطح دکتری بتوانند در آن فارغ‌التحصیل شوند، وجود ندارد. البته در برخی کالج‌های خصوصی جاهای دیگر چنین چیزی وجود دارد.
(http://daneshnameh.roshd.ir/)

فیزیک و متافیزیک

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا