حجاب و احترام به عقاید دیگران
چرا ما مثل غرب نیستیم که حرف های مثل ان ها با هر اعتقاد و فرهنگ و پوششی قابل احترام هستند و مهم نیست چه اعقادی دارند و مهم این است که انسان هستند را قبول نداریم چرا اسلام چنین حرف هایس را قبول ندارد ان ها که دارند مسالمت امیز زندگی میکنند چرا ما مانند ان ها اینگونه با تمام اعتقاد فرهنگ و پوشش ها کنار نمی اییم دلیل اسلام و توضیحش برای این کار چیست توضیح دهید و رفع شبهه کنید
پاسخ کوتاه:
ما در جامعه دینی زندگی می کنیم که دین جزو فرهنگ و اعتقاد دیرینه ما بوده و هست و مسائل دینی تبدیل به قانون شده است و حتی اگر فردی اعتقادی به دین و مذهب نداشته باشد، باید به قانون احترام بگذارد.بر خلاف تصور در غرب هر اعتقاد و فرهنگ و پوششی قابل احترام نیست زیرا شاهد مقابله آنها با بانوان محجبه و حجاب هستیم. اگر براستی بنا بر آزادی است چرا باید از حجاب بانوان جلوگیری به عمل بیاید و ممنوع شود. اگر آزادی اعتقادات است چرا مسلمانان در محدودیت به سر می برند. بر خلاف شعار و ادعای آزادی در این کشورها با مظاهر اسلام و اعتقادات برخورد می شود.در مسأله حجاب ما مدعی هستیم زیرا با بی بندوباری و فحشا، کرامت زن در غرب از بین رفته و زن تبدیل به یک کالا و وسیله دفع شهوت مردان شده است. حجاب و پوشش ارزش و شخصیت حقیقی زن را حفظ کرده است. با توجه پیامدهای مخرب بد حجابی برای جامعه و تخریب بنیان های خانواده و آسیب های اجتماعی آن، حکومت اسلامی نمی تواند نسبت به این مسأله بی تفاوت باشد و جلوگیری از این مسأله وظیفه حکومت اسلامی است. اسلام با هر پوشش و رفتاری کنار نمی آید چرا که برای اخلاق و ارزش های اسلامی و انسانی احترام قائل است و نمی تواند اجازه بدهد که برخی با سوء استفاده از آزادی، محیط جامعه را به فساد بکشانند.
1. ما در جامعه دینی زندگی می کنیم که دین جزو فرهنگ و اعتقاد دیرینه ما بوده و هست و مسائل دینی تبدیل به قانون شده است و حتی اگر فردی اعتقادی به دین و مذهب نداشته باشد، باید به قانون احترام بگذارد.2. بر خلاف تصور در غرب هر اعتقاد و فرهنگ و پوششی قابل احترام نیست زیرا شاهد مقابله آنها با بانوان محجبه و حجاب هستیم. اگر براستی بنا بر آزادی است چرا باید از حجاب بانوان جلوگیری به عمل بیاید و ممنوع شود. اگر آزادی اعتقادات است چرا مسلمانان در محدودیت به سر می برند. بر خلاف شعار و ادعای آزادی در این کشورها با مظاهر اسلام و اعتقادات برخورد می شود.3. نظامهای سکولار در ظاهر مدعی آزادی هستند اما در واقع با مظاهر دینی برخورد می کنند در این نظام ها به اسم آزادی همجنس بازی و انواع فساد و فحشا آزاد است، اما حجاب برای زن مسلمان مجاز نیست و از حقوق اجتماعی خود محروم می شود. این برخورد را نمی توان برخورد انسانی دانست. کشورهای اروپایی در ظاهر ادعای رفتار انسانی دارند در همین کشورها علیه جنایات آمریکا و رژیم صهیونیستی هیچ گونه واکنشی نشان داده نمی شود، اما فلسطینیان که برای سرزمین خود دفاع می کنند، مورد فشار هستند. در مورد هلوکاست نمی توان تحقیق کرد اما اهانت به مقدسات مسلمانان جایز است.
4. ماهیت نظام های سکولار، زندگی حیوانی است توجه در این نظام ها تنها به نیازهای مادی انسان و بی اعتنایی به اخلاق و معنویت است و همین مسأله موجب شده تا با کنار گذاشتن دین، از زندگی انسانی فاصله گرفته و انسان متمدن امروز را به حیوان تنزل دهند.
اعتماد مطلق غرب بر علوم تجربی و مقابله آنان با اعتقادات دینی ، خسارت های سنگینی برای نظام های سکولار به بار آورد . گرچه نقش این جریان در سرعت بخشیدن به اکتشافات علمی و افزایش چشمگیر بهره مندی های مادی غیر قابل انکار بوده ، اما جریان مذکور به دلیل نگاه تک بعدی و نادیده گرفتن ارزش های الهی هیچ گاه نتوانست سعادت مطلوب را برای بشریت به ارمغان بیاورد و با وجود پیشرفت در عرصه علم و تکنولوژی ، پسرفت در انسانیت را به دنبال داشت .آنچه تمدن غرب در عمل برای بشریت به ارمغان آورد ، تبدیل آن به حیوان متمدن بود و نه یک انسان متمدن . «حوادث و رویدادهایی چون رنسانس و نوزایی و جنبش اصلاح دینی و جریان روشن اندیشی و عقل گرایی و انقلاب صنعتی که از قرن چهاردهم در غرب آغاز شد با وجود آثار و نتایج سودمند آن در زمینه تأمین رفاه و آسایش مردم و ایجاد تحولات فکری و فرهنگی و تکامل زندگی اجتماعی انسانها موجب بروز بحران ها و نارسایی هایی نیز در عرصه های مختلف زندگی انسانی از جهت معرفتی , روانی , اخلاقی , اجتماعی و سیاسی شده است. امروز بشر در بعد معرفتی دچار تحیَر علمی و نسبیت گرایی و عدم ثبات در آرا و عقاید است و در بعد روانی , دچار تردید علمی , افسردگی و اضطراب , فقدان آرامش و اطمینان خاطر و از خود بیگانگی و به تعبیری بی خویشتنی است و از جهت اخلاقی نیز گرفتار انحرافات خصلتی گسترده و به لحاظ خانوادگی دچار از هم پاشیدگی داخلی و از نظر اجتماعی و سیاسی , گرفتار مسائلی چون هرج و مرج بین المللی و مانند آن است.» (جوادی آملی، عبد الله، انتظار بشراز دین، قم: مرکز نشر اسرا، 1380، ص 13)
وضعیت و بحران های دنیای به ظاهر متمدن غرب، اعتراف برخی از اندیشمندان را به دنبال داشته است. به عنوان نمونه روژه پاسکیه می گوید: « هرچند تمدن غرب به انسان معاصر امکانات مادی گوناگونی داده است که نسل گذشته خواب آن را هم نمی توانست ببیند ولی چون در این تمدن معنای انسان مفقود و مجهول است ، از این رو امیدها و آرزوهای ژرف او نادیده و ناشناحته مانده است و همه این امکانات مادی هم مانع از آن نیست که انسان در سیه روزی و نا امیدی فرو نرود .»(دو پاسکیه، روژه، سرگذشت اسلام، سرنوشت انسان، ترجمه علی اکبر کسمایی، تهران: فرجام 1374، ص 19)
رنه گنون، منتقد مشهور فرانسوی، در کتاب بحران دنیای متجدّد به برخی از این پیامدها و بن بستهای تمدن جدید اشاره کرده ، مینویسد:کسانی که تنعّم و رفاه را آرمان خود ساخته بودند و از بهبودهایی که بر اثر پیشرفت و ترقّی حاصل گشته، برخوردارند، آیا خوشبخت تر از ابنای بشر در روزگاران پیشین هستند؟ امروزه وسایل ارتباطی سریع تر و امکانات بیشتری وجود دارند، ولی عدم تعادل و نابسامانی و احساس نیاز بیشتر، او را در معرض خطر فقدان قرار داده و امنیت او هر چه بیشتر در معرض تهدید قرار گرفته است؛ زیرا هدف تمدن جدید، چیزی جز افزایش نیازمندیهای تصنّعی، بهره گیری جنون آمیز از امکانات، مواهب طبیعی و لذت طلبی و ارضای هر چه بیشتر و غوطه ور ساختن انسان در زندگی ماشینی چیز دیگری نیست. »(گنون، رنه ، بحران دنیای متجدد، ترجمه ضیاء الدین دهشیری ، تهران : امیر کبیر، 1372، ص 144) مایک دنیس برداین، استاد تاریخ دانشگاه ایزونای آمریکا نیز می گوید: « به عقیده من مدنیت و تمدن غرب به زودی به بن بست خواهد رسید و به جایش مدنیت و تمدن اسلامی خواهد نشست … آمریکا و همه دنیا امروز به چنان بحرانی دچار شده اند که مانند آن در تاریخ سابقه نداشته است . اگر بتوان دوره ای را با دوره جاهلیت پیش از ظهور پیامبر صلی الله علیه وآله مقایسه کرد همین دوره و عصر ما است … با این حال جهان و به خصوص آمریکا می توانند با پذیرش اسلام در خود انقلاب درونی ایجاد کنند ، تنها این دین است که می تواند کشور من و جهان را از قیدها برهاند و از نادرستی ها آزاد کند .»(روزنامه کیهان ، 24/7/80)
اسلام به دنبال تحقق زندگی شایسته انسانی است و بیشترین ارزش و احترام را به انسانیت اسلام قائل است. امیر مؤمنان علیه السلام در عهد نامه خود به مالک اشتر می فرمایند:«وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ، وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ، فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ؛و قلب خویش را کانون رحمت و محبّت و لطف به رعیت قرار ده و در مورد آنان همچون درنده اى مباش که خوردنشان را غنیمت شمارى، زیرا آنها دو گروهند یا برادر دینى تواند و یا انسان هایى که در آفرینش شبیه تو هستند.»(نهج البلاغه، نامه 53)
اما احترام به معنای نادیده گرفتن احکام و قوانین اسلامی نبوده و افرادی که در حکومت اسلامی زندگی می کنند باید قوانین الهی را که در راستای تأمین واقعی مصالح مادی و معنوی همه بشریت و سعادت دنیوی و اخروی آنان می باشد را رعایت کنند.
5. در مسأله حجاب ما مدعی هستیم زیرا با بی بندوباری و فحشا، کرامت زن در غرب از بین رفته و زن تبدیل به یک کالا و وسیله دفع شهوت مردان شده است. حجاب و پوشش ارزش و شخصیت حقیقی زن را حفظ کرده است. با توجه پیامدهای مخرب بد حجابی برای جامعه و تخریب بنیان های خانواده و آسیب های اجتماعی آن، حکومت اسلامی نمی تواند نسبت به این مسأله بی تفاوت باشد و جلوگیری از این مسأله وظیفه حکومت اسلامی است. اسلام با هر پوشش و رفتاری کنار نمی آید چرا که برای اخلاق و ارزش های اسلامی و انسانی احترام قائل است و نمی تواند اجازه بدهد که برخی با سوء استفاده از آزادی، محیط جامعه را به فساد بکشانند.
حجاب و احترام به عقاید دیگران