دین و اندیشه

تعریف وحدت وجود

پرسش و پاسخ

آیا وحدت وجود یکی از اعتقادات صوفیان است یا توسط ما شیعیان و در کلام اهل بیت علیهم السلام و قرآن نیز آمده و پذیرفتنی است؟ توضیح دهید.

پاسخ کوتاه:
فهم مساله و موضوع وحدت وجود نیازمند آشنایی کافی با اصول فلسفی و عرفانی و برخی معارف دین در این زمینه است. اجمالاً وحدت وجود در بعضی تفاسیر، صحیح و مطابق معارف دینی و نظر محققین از عارفان آشنا به عرفان نظری و صوفیان اهل تحقیق(نه جاهلان از ایشان) است، و در بعضی تفاسیر مخالف معارف دینی و مطابق با تفسیر جاهلان از صوفیه است.


فهم مساله و موضوع وحدت وجود نیازمند آشنایی کافی با اصول فلسفی و عرفانی و برخی معارف دین در این زمینه است. اجمالاً وحدت وجود در بعضی تفاسیر، صحیح و مطابق معارف دینی و نظر محققین از عارفان آشنا به عرفان نظری و صوفیان اهل تحقیق(نه جاهلان از ایشان) است، و در بعضی تفاسیر مخالف معارف دینی و مطابق با تفسیر جاهلان از صوفیه است. در توضیح به مطالب زیر توجه کنید: الف. برای فهم درست وحدت وجود، در وهله نخست باید این عقیده را از نظریات بدیل و رقیب آن جدا ساخت؛ از آن جمله است:
1. تباین وجود. این مکتب، مکتب فلاسفه مشاء و متکلمان است که به کثرت موجودات و تفاوت سنخی و ساختاری وجود اشیاء با وجود واجب تعالی و هر یک با دیگری قائلند. در این مذهب، خارج ظرف کثرت حقیقی و ذهن ظرف وحدت انتزاعی(مفهوم وجود) است.
2. وحدت سنخی(تشکیکی) وجود. نظرگاه رسمی حکمت متعالیه که بر اساس آن هر چند به کثرت در افراد وجود قائل است اما به کثرت در سنخ وجود قائل نیست و همه موجودات را سنخا واحد می داند؛ موجودات را اعم از واجب و ممکن درجات تشکیکی یک حقیقت می داند و به نوعی کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت(هر دو به نحو حقیقی) اعتقاد دارد.
3. وحدت وجود و موجود و نفی کثرت. سخن گروهی از اهل تصوف است که کثرات را سراب و باطل دانسته و از اساس نفی کرده اند و هیچ نحو حقیقت وجودی یا ظهوری- برای کثرات قائل نیستند.
4. همه خداگرایی(پانتئیسم). همه خداگرایان(پانئیستها) یا عالم و خدا را دو حقیقت اتحاد یافته در یک حقیقت می دانند یا مانند اسپینوزا خدا را حاصل جمع موجودات عالم و یا خداوند را منتشر و حلول نموده در ارکان و اجزاء جهان می دانند. به هر حال، در هر سه تقریر مزبور از موضع کثرت انگاری و به تعبیر عرفا دوبینی در وجود سخن گفته اند. این گروه در فرهنگ اسلامی به قائلان به حلول و اتحاد مشهور شده اند. اساس اعتقاد این خداگرایان، بر عینیت خدا و جهان و نفی جدایی بین آن دو مبتنی است. ایشان به خلقت معتقد نیستند و خدا را نه خالق اشیاء بلکه عین اشیاء می دانند. او را همه چیز- به معنای مجموع هستی- می دانند و همه چیز را خدا. بر این اساس منکر تعالی خداوند از عالمند و مقام ذات و هویت برای حق قائل نیستند.این قول اولا با خداگرایی(تئیسم) که مبتنی بر تشخص و تفرد خداوند و نوعی تمایز او از عالم است، ناسازگار است و ثانیا بر اعتقاد به کثرت و تعدد وجودات- به عنوان مؤلفه های وجودی واحد- مبتنی باشد.ب. وحدت شخصی وجودهر چند قبل از ابن عربی، از دیگر عارفان نیز کلماتی مُشعر بر وحدت حقیقت وجود و اعتباری بودن کثرات نقل شده، تدوین نظریه وحدت شخصی وجود تتمیم آن به نظریه تجلی و بیان ارکان و لوازم و احکام آن و در نهایت استدلال عقلی بر آن امری بود که در مکتب ابن عربی و شارحان این مکتب یعنی قونوی و تابعان او صورت پذیرفت. اصطلاح «وحدت وجود» را خود ابن عربی به کار نبرده، اما عبارات و اشارات فراوانی که مفاد این نظریه را می رساند در کتابها و رسائل او موجود است. در مقایسه با نظریات رقیب که قبلا بیان کردیم، وحدت وجود به معنی انحصار وجود در واحد و در عین حال نوعی وحدت در کثرت و کثرت در عین وحدت است، اما نه بدان سان که در موضع رسمی حکمت متعالیه،‌ وحدت به سنخ وجود بازگردد و کثرت به درجات و افراد وجود، بلکه حقیقتی واحد یعنی اعلی درجه وجود که تنها درجه وجود نیز هست در ظاهر و نمودهای کثیر جلوه دارد. پس کثرات سراب و باطل نما نیستند، بلکه حق نمایند و ملاک اصالت و حقیقت آنها نیز تنها به نمود بودن آنهاست. البته حق در مقام ذات و غیب هویت خود همچنان ناشناخته و نامتجلی باقی می ماند؛‌ اما حق در مقام تجلی خویش با اشیاء و کثرات و ساری در آنهاست. این سریان همچون سریان آب در گیاه یا خون ذات یا عین ذات او نیست تا حلول لازم آید و عالم نیز به عنوان ظرف حق یا متحد با ذات یا عین ذات او نیست تا اتحاد لازم آید، بلکه عالم فقط به منزله صورت بازتاب یافته در آیینه است که حق را نشان می دهد اما خود حق نیست. بر این اساس از آنجا که کثرات تجلیات و مظاهر حق هستند باطل و پندار نیستند، هر چند اگر فی نفسه بدانها نظر شود جز پندار نخواهند بود و اگر به عنوان آیت و مرآت و آیینه ملاحظه شوند، حق نما هستند.در این نظرگاه اساسا وحدت و وجود دائر مدار یکدیگرند. وحدت وصف وجود است و وجود قرین وحدت. وحدت حق نیز وحدت عددی نیست تا با کثرت مقابل آن ناسازگار باشد، بلکه وحدت اطلاقی است که کثرت مظاهر را نیز دربر می گیرد. کثرات که در ذات خود فقط نمایش و ظهورند همه امری واحد را نشان می دهند.به طور خلاصه درباب مقایسه وحدت وجود با دیگر اقوال می توان گفت که وحدت وجود برخلاف نظریه تباین وجود، اساسا به کثرت در امر واقع دلالت ندارد؛ نه ماهیات را حقیقی می داند(اصالت ماهیت) تا کثرت آنها را کثرتی رخ داده در واقعیت بداند و نه به کثرت در افراد و انواع(تباین) و حتی درجات وجود(تشکیک) اعتقاد دارد و نه مانند همه خداگرایان(پانئیستها) منکر مقام ذات به عنوان امری متعالی از عالم است و نه مانند قائلان به حلول و اتحاد به دوگانگی در وجود اقرار دارد. همچنان که نظیر برخی صوفیه کثرات را باطل و پنداری صرف تلقی نمی کند، بلکه به وحدت حقیقت وجود(بود) و کثرت مظاهر و تجلیات(نمودهای) این حقیقت قائل است.علت اساسی مخالفت برخی از محدثین، احتمالا برداشت و تلقی ناصحیح از نظریه «وحدت وجود» در عرفان اسلامی است. احتمالا برخی از آنها آنها تصور می کنند عرفاکه سخن از وحدت وجود به میان می آورند، منظورشان همه خدایی است و اینکه همه موجودات خدا هستند، در حالی که هیچ فرد آشنا با مبانی عرفان حقیقی، نمی گوید که تک تک موجودات خدا هستند، بلکه آنها بر این باورند که ماسوی الله تجلیات، ظهورات و مظاهر حق تعالی هستند و همگی خداوند را نشان می دهند. بنابراین می توان گفت برخی از محدثین نقدشان ناظر به تفکر برخی از جهله صوفیه و افکار شبیه پانته ایسم غربی است .ج. «وحدت وجود» دارای تفاسیر و معانی مختلفی است. در ذیل به چند تفسیر از آن اشاره می شود.
1. وحدت وجود به این معنا است که «وجود» تنها یک مصداق بیشتر ندارد و آن هم وجود خداست. سایر موجودات خیالات و اوهام و امور اعتباری هستند جاهلین از صوفیه قائل به این تفسیر هستند.
2. تفسیر دوم از وحدت وجود این است که همه موجودات خدا هستند. آسمان، زمین، ابر، کوه، همه و همه خدا هستند.این تفسیر از وحدت وجود نیز منسوب به جاهلین از صوفیه است. و همچون تفسیر فوق مورد پذیرش عرفا بزرگ نمی باشد.
3. وحدت وجود به معنای وحدت شهود است. خداوند و سایر موجودات در عین اینکه در خارج متکثر و متغایرند ولی عارف در دید خود و نگرش خویش، آنها را واحد می بیند. اساسا خصوصیت عاشق و محب این است که جز محبوب و معشوق کس دیگری را نمی بیند. این وحدت به طرز نگرش و دید عارف بر می گردد نه به وحدت اشیاء در خارج.
4. تفسیر دیگر که مورد پذیرش عرفاست، وحدت شخصی وجود است.بر اساس این نگرش، وجود یک فرد و مصداق بیشتر ندارد و آن وجود خداوند است، اما سایر اشیاء غیر از خداوند، جلوه ها، مظاهر و اسماء صفات خداوند می باشند. هر موجودی اسمی از اسماء خداوند را نشان می دهد، انسان کامل آینه تمام نمای خداوند است.بر اساس این تفسیر، خدا وجود دارد و جلوه ها و مظاهر و شئونش.
5. وحدت تشکیکی وجود. بر اساس این تفسیر، حقیقت وجود واحد است اما دارای مراتب و درجات گوناگونی است.اتحاد این مراتب در حقیقت وجود است و اختلافشان نیز در همین وجود می باشد، منتهی یک مرتبه، کمال و شدت بیشتری از مرتبه دیگر دارد.
پس در حقیقت اختلاف آنها به شدت و ضعف و کمال و نقص در وجود بر می گردد.
این نظریه متعلق به حکیم صدرالمتألهین شیرازی است.
نکته: کسانی که بزرگان از عرفاء و حکماء را مورد نکوهش و طعن قرار می دهند به خاطر فهم نادرست و سوء فهم آنها را از نظریه صائب عرفاء، در باب وحدت وجود است.
این افراد«چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند»
گمان کرده اند منظور عرفا از «وحدت وجود»، تفسیر اول و دوم است در صورتی که سخت به بیراهه رفته اند. دیدگاه عرفاء در باب «وحدت وجود» بیشتر ناظر به تفسیر چهارم و پنجم می باشد.(مراجعه شود به کتاب: «وحدت وجود» از علامه حسن زاده آملی).

تعریف وحدت وجود

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا