حکمت نماز و روزه استیجاری و شفاعت در قیامت
با سلام و خداقوت .۱-یکی از شبهاتی که مطرح میشه این است که این چه دینی است که شما مثلا پول به من میدهی و من نماز به نیت پدر شما میخوانم و پدر شما به بهشت میرود(نماز استیجاری).مثل این است که من پول به شما بدهم وشما دانشگاه بروی و بعد شما مدرک دانشگاهت را به پدرت بدهی.همچنین پول برای طواف و قربانی و…۲-نکته دیگر:ان میتی که ورثهاش پول ندارند یا نمیدهند پس چه کند؟
در این مورد لازم است به چند نکته توجه کنید:
1. بارها و بارها در احادیث و روایات گفته شده شیعیان به امید شفاعت اجازه ترک تکلیف ندارند !!! و در تمام عمر باید تا سر حد وسع و توان در احقاق حقوق الهی و انجام تکالیف دینی کوشا باشند و چنانچه کسی به امید شفاعت، حتی سهل انگاری، در انجام تکالیف دینی داشته باشد عذری از او پذیرفته نیست. چنانچه امام صادق فرمودند شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد.
2. وقتی حتی سبک شمردن پذیرفته نیست تکلیف نخواندن به امید نماز اجاره ای چیست؟
3. درکجای آموزه های اسلام آمده که اگر وقت ندارید پول بدهید تا بعد مرگ شما یا در زمان حیاتتان نماز بخوانند؟
4. هر مسلمانی وظیفه دارد در زمان حیات در ادای حق الله و حق الناس بکوشد و چون پای سرنوشت ابدی در میان است به فرزندان هم توصیه شده بعد از فوت شخص در ادای دین پدر و مادر بکوشند! تا چنانچه چیزی از تکالیف از آنها فوت شده ادای دین شود!
5. در خصوص معصیت انجام شده به خاطر ترک واجب هم چنانچه خود میت توفیق توبه یافته باشد که فبها وگرنه در صورت ادای دین باز هم جز با عقوبت اخروی پاک نخواهد شد!!!
این ادای دین که توسط فرزند انجام می شود فقط توبه را کامل می کند آن هم در صورتی پذیرفته است که قصد به انجام بوده و اجل مهلت نداده! و به کرات در روایات سفارش شده که سعی کنید خودتان در احقاق حقوق فوت شده بکوشید چرا که آنچه پس از مرگ می رسد در صورت قبول شدن هم مثل چراغی است که در پشت سر شما روشن شده است!!!!
6. به علاوه چه کسی گفته است این قضا باید حتما استیجاری ادا شود؟
7. چه کسی گفته است انجام قضای نماز برای میت کوتاهی او را جبران می کند؟
این ها نکاتی است که باید مورد توجه باشد.
در اسلام ضرورتی ندارد که به جا آوردن نماز و روزهی فوت شدهی پدر و مادر، حتماً استیجاری باشد، بلکه بر پسر بزرگتر واجب است و اگر دیگران نیز به جا آوردند، مستحب و خیرات است. هر چند که دیگران میتوانند بابت وقتی که میگذارند یا زحمتی که متقبل میشوند، اجرتی نیز دریافت نمایند. پس اجرتش بابت وقت، کار و زحمت خودش است، نه بابت خرید بهشت یا فروش جهنم.
و همان طور که می دانید هیچ کس گناه دیگری را به دوش نمی کشد[1] و این که در اسلام نماز قضای پدر بر پسر بزرگ واجب است، به معنای این نیست که پسر بار گناه پدر را به دوش می کشد، یا پدر به خاطر ترک نماز مورد سؤال و بازخواست و عقاب قرار نمی گیرد، بلکه یک تکلیف مازاد بر پسر بزرگ است که دارای دلایل و حکمت های خاص خود است.گرچه هر کار خیری که انجام دهیم و ثوابش را به روح میت هدیه بکنیم، برای او مفید است؛ چه ذکر و قرآن و نماز مستحبی و طلب مغفرت باشد، و چه صدقه. کسی که برای میت عملی را انجام می دهد، گرچه در نیت باید قصد نیابت نماید، ولی قسمت عمده ثواب آن طبق روایات، در نامه عمل او نیز نوشته می شود.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان، ص 317 حدیث صحیحی را از امام صادق(ع) نقل فرموده که در ضمن آن حدیث این طور آمده «میت شاد و مسرور می شود و گشایش پیدا می کند به دعا و استغفاری که برای او می کنند چنانچه زنده شاد می شود به هدیه که برای او می برند و فرمود که ثواب نماز، روزه، حج، صدقه و سایر اعمال خیر و دعا در قبر میت بر او وارد می شود و ثواب آن برای مرده و کسی که آنها را انجام داده نوشته می شود».
و برخی دلایل و حکمت های وجوب ادای نماز قضای پدر توسط پسر بزرگ را می توان از نظر فقهی و غیر فقهی اینگونه بیان کرد:
یک. بیان فقهی
روایات فراوانی در این باب از ائمه (ع) رسیده است که ضمن بیان حکم، حکمت آن را نیز ذکر کرده است.[2] در روایتی امام حسن عسکری (ع) در جواب راوی که می گوید: میتی که ده روز از ماه رمضان روزه هایش را نگرفته است و دو ولیّ دارد، آیا این دو با هم باید این روزه ها را بگیرند؟؛ می فرماید:« ولیّ بزرگ تر باید هر ده روز را بگیرد.»[3]در برخی از روایات، حکمت وجوب قضای روزه و نماز پدر بر پسر بزرگ تر را اولویت او در ارث بردن از پدر بیان کرده است. امام صادق (ع) می فرماید: «قضای نماز و روزه او بر عهده کسی است که از همه نسبت به میراث او اولویت دارد.»[4] شاید گفته شود که در این روایت و روایات مشابه اسمی از پسر برده نشده است، پس چگونه است که قضا بر عهده پسر بزرگ تر است؟
گفتنی است که اگر وارثان در یک طبقه قرار گرفته باشند، نوبت به طبقه بعد نمی رسد، از طرفی بین همه کسانی که در یک طبقه قرار گرفته اند، هیچ گونه اولویتی نیست؛ یعنی چنین نیست که ابتدا سهم پسر و بعد سهم دختر پرداخت شود، بلکه همه در یک سطح هستند، مطلبی که منظور این روایات را روشن می کند، این است که در روایات دیگر، تنها برای پسر بزرگ خانواده، اولویت هایی در نظر گرفته است که به آنها اشاره می شود.
در این گونه روایات تصریح شده است[5] که اگر مردی فوت کرد، بعضی از وسایل شخصی و اختصاصی او؛ مانند قرآن، انگشتر، شمشیر[6]، مرکب[7]، لباس و کتاب های او از آن، پسر بزرگ است.[8]با جمع کردن این دو دسته از روایات، اولویت پسر بزرگ نسبت به ارث پدر ثابت می شود. اماّ از آن جایی که به ارث رسیدن این چند قلم که اصطلاحا در فقه از آن به “حبوه” یاد می کنند، علت حکم نیست، بنابراین اگر پدری این موارد را نداشت باز هم وجوب قضای نماز و روزه اش بر پسر بزرگش ثابت است. حکمت های دیگر این حکم را شاید بتوان در قسمت “بیان غیر فقهی” متذکر شد.
دو. بیان کلامی
بعد از بیان اختصاص پسر بزرگ به “حبوه”، به برخی دیگر از حکمت های این حکم اشاره می کنیم:
الف) اهمیت دادن به احترام فرزندان به والدین (به خصوص پدر) حتی والدین گنهکار؛ با تشریع چنین حکمی، عملا پسر بزرگ که به عنوان ولی و سرپرست خانواده است، بعد از مرگ پدر، ارتباط عاطفی را حفظ کرده و در جهت کمکی به پدر قدم بر می دارد.
ب) اهمیت دادن به پسر بزرگ تر؛ و این بدان جهت است که خانواده بعد از فقدان پدر دچار فقدان مدیر و بزرگ نگردد. به طوری که در برخی از روایات از برادر بزرگ تر به عنوان “پدر” یاد شده است.[9]ج) اهمیت دادن به نماز و روزه؛ این حکم را می فهماند که اگر کسی نماز و روزه را به جا نیاورد حتی بعد از مردن او این حکم ساقط نمی شود و با وجودی که او مورد مؤاخذه و عقاب قرار می گیرد، باید در همین دنیا آن نماز و روزه را به نیت او انجام دهند. به این معنا، عباداتی چون نماز و روزه برای دینداری ما بسیار ضروری است که شارع مقدس هیچگاه و در هیچ شرایطی اجازه ترک آن را نمی دهد.
در نتیجه حکمت وجوب نماز قضای پدر بر پسر بزرگ تر مسائل دیگری است که به سه مورد از آن اشاره کردیم. البته باید توجه داشته باشیم که با بیان همه این حکمت ها، باز هم علت اصلی تشریع بسیاری از احکام بر ما پوشیده است و تنها با پای بندگی می توان در این وادی قدم زد. [10]پای نوشت:
[1] قرآن می فرماید:«کسی که هدایت یافت بنفع و سعادت خود راه یافته و کسی که (از طریق حق) گمراه گردید آنهم ضرر (گمراهیش) بر خودش وارد می گردد و هیچ کس بار عمل کس دیگر را بدوش نمی گیرد و ما چنین نیستیم که کسی را عذاب کنیم تا وقتی که رسولی مبعوث گردانیم .»، سوره اسراء، آیه 15.
[2] همه این روایات و بررسی آنها را می توانید در کتاب “الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة”، ج 13، ص 323،تألیف مرحوم شیخ یوسف بحرانی،انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1405، ببینید.
[3] صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص 153، انتشارات جامعه مدرسین، قم،1404.
[4] کلینی،محمد بن یعقوب ، کافی، ج 4، ص 123، چاپ اسلامیه، تهران،1362.
[5] نک: طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج 4، ص 145، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1390 ق.
[6] شاید بتوان شمشیر را به هر سلاح شخصی تعمیم داد.
[7] بعید نیست که راحله و مرکب در عصر حاضر، ماشین و وسیله نقلیه شخصی را نیز شامل شود.
[8] فتاوای مراجع عظام تقلید در تعداد این امور مختلف است. نک: توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج 2، ص 748.
[9] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 75، ص 335.
[10] باز نویسی شده از: https://j-shobheh.blogsky.com/
حکمت نماز و روزه استیجاری و شفاعت در قیامت