دین و اندیشه

علت مخالفت با فلسفه

پرسش و پاسخ

پیرامون فلسفه و برهان در سایتتان مطالب مختلفی خواندم و متوجه شدم که استفاده از براهین و فلسفه در جهت به یقین رسیدن در خیلی از امور نه تنها که بد نیست بلکه مورد تایید و اقبال بزرگانی چون امام خمینی، شهید مطهری، جوادی املی، علامه طباطبایی و… بوده است. حال چیزی که خیلی ذهنم را درگیر کرده و برایم شبهه ایجاد کرده این است که:
۱- چرا برخی از مکاتب و علما فلسفه را تحریم و ممنوع کردند؟
۲- کسانی که از فلسفه و برهان ها استفاده نمی کنند چگونه مثلا واجب الوجود و یکتایی و وجود خداوند و تجرد روح و… را اثبات می کنند؟ با چه روشی بیان می کنند؟
۳- مخالفان فلسفه که از علم کلام استفاده می کنند، آیا در این روش یعنی علم کلام از قدرت عقل استفاده می کنند؟ و به عنوان مثال بدون استفاده از برهان و فلسفه چگونه وجود خدا یا تجرد نفس(روح) را اثبات می کنند؟

دلایل مخالفت با فلسفه از سوی طیفهای مختلف فکری متفاوت است که عمدتا عبارتند از :1 وجود روایاتى در مذمت فلاسفه است که دراین روایات فلاسفه در حقیقت کسانى هستند که تحت تأثیر کتب یونانى و یا فلسفه هاى الحادى گرفتار سفسطه شده بودند یا با فلسفه در مقابل دین دکان باز کرده بودند ولى مخالفین فعلى متوجه این مطلب نشده اند. 2 نداشتن ذوق در علوم عقلى، چرا که همه، استعداد هر علمى را ندارند و «الناس اعداء ما جهلوا» (نهج البلاغه)
3 برخى مخالف بودند با فلسفه خواندن کسانى که استعداد فلسفه نداشتند به عبارت دیگر مخالفت آنها با عمومى شدن فلسفه بود نه با خود آن.
4 مخالفت برخى هم تقلیدیست یعنى چون برخى علماى نامدار مخالفت کرده اند اینها نیز مخالفت مى کنند.
5 برخى نیز مانند ظاهرگرایان اهل سنت اساسا با عقل و تعقل در دین مخالف بودند و معتقد بودند که دین را نمى توان با عقل فهمید.
6 برخى نیز با آمیختگى دین و فلسفه مخالفند لذا اینها با فلسفه مشاء مشکلى ندارند ولى با حکمت متعالیه مخالفند.
7 برخى نیز معتقدند که خلفاى عباسى با ترویج فلسفه قصد داشتند که روایات اهل بیت (ع) را از رونق بیندازند لذا از این جنبه با آن مخالفند.
8 برخى نیز فلسفه را ره آورد فرقه معتزله مى دانند و مخالفت با فلسفه را مخالفت با تفکر معتزلى مى دانند.
9 برخى نیز عقاید فلاسفه را مخالف با قرآن و سنت قلمداد مى کنند.
فلسفه به معنی حقیقی کلمه تنها از برهان عقلی تبعیّت می کند ؛ امّا در علم کلام ، افزون بر برهان ، از جدل نیز بهره می برند. چون غرض فیلسوف تنها رسیدن به حقیقت است ؛ امّا متکلّم می خواهد مخالف دین یا مذهب خود را محکوم و ساکت نماید.
در فلسفه اگر آیه و روایتی به کار رود ، به عنوان مؤیّد است نه به عنوان موادّ استدلال ؛ امّا در علم کلام ، آیه و روایت و حتّی نقلهای تاریخی به عنوان موادّ استدلال به کار می روند ؛ و این آموزه های عقلی اند که در حقیقت به عنوان مؤیّد استعمال می شوند. یعنی در فلسفه ، محوریّت با عقل است و شرع مؤیّد می باشد ؛ ولی در کلام ، محوریّت با شرع ، و عقل ، مؤیّد است.

علت مخالفت با فلسفه

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا