دین و اندیشه

دعا و قانون علیت

پرسش و پاسخ

سلام یه نوجوان ایرانی خارج از کشور بزرگ شده و تازه برگشته ایران با اینکه اثر نذر و شفا رو دیده، میگه اینا تلقینه و یا به هر چی(مثلا سنگ و چوب)اعتقاد راسخ داشته باشی،بهت جواب میده.چطور باید جوابشو بدیم؟

پاسخ کوتاه:
براى نظام آفرینش نظم خاص و قانون معینى وجود دارد و اراده خدا به وجود اشیاء عین اراده نظام است. از همین رو است که قانون علت و معلوم و یا نظام اسباب و مسببات به وجود مى آید. بدین معنا که هر معلولى، علت خاص و هر علتى، معلول مخصوص به خود دارد. در حقیقت هر موجودى در نظام علت و معلول، جاى مشخص و مقام معلومى دارد؛ یعنى، هر معلولی، معلول شى ء معینی خواهد بود و هر علت هم علت شىء خاصی خواهد بود. اگر نظام معینی در بین موجودات نباشد، مستلزم این است که هر موجودى بتواند منشأ ایجاد هر چیزى بشود و نیز ممکن است هر چیزى از هر چیز دیگر به وجود آید.


در پاسخ به این پرسش توجه شما را به نکات ذیل جلب می نماییم: 1- الله یخلق ما یشاء بیانگر قدرت مطلق خداوند و توانایی او بر انجام هر کاری است. خداوند از انجام هیچ کاری ناتوان نیست و قدرت و توانایی او در هیچ حدی متوقف نمی شود، هر چه اراده کند انجام می دهد و هر چه بخواهد ایجاد می کند.
2- افعال و کارهای خداوند حکیمانه و براساس حکمت است و گزافی و دل بخواهی به معنای رایج آن در بین انسان ها نمی باشد .
3- قانون علت و معلول و اسباب و مسببات از سنت های ثابت و استوار الهی است و خداوند اراده کرده که امور عالم را به وسیله اسباب و مسببات اداره و کارگردانی کند. حضرت صادق –ع- در حدیثی می فرماید : أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ …….؛ خداوند ابا دارد که چیزها را جز به وسیله اسبابش به جریان بیندازد . ( کافی 1 183 باب معرفه الإمام و الرد إلیه )
براى نظام آفرینش نظم خاص و قانون معینى وجود دارد و اراده خدا به وجود اشیاء عین اراده نظام است. از همین رو است که قانون علت و معلوم و یا نظام اسباب و مسببات به وجود مى آید. بدین معنا که هر معلولى، علت خاص و هر علتى، معلول مخصوص به خود دارد. در حقیقت هر موجودى در نظام علت و معلول، جاى مشخص و مقام معلومى دارد؛ یعنى، هر معلولی، معلول شى ء معینی خواهد بود و هر علت هم علت شىء خاصی خواهد بود.
اگر نظام معینی در بین موجودات نباشد، مستلزم این است که هر موجودى بتواند منشأ ایجاد هر چیزى بشود و نیز ممکن است هر چیزى از هر چیز دیگر به وجود آید؛ مثلاً اثر یک شعله کبریت با اثر خورشید برابرى کند. بنابراین ارتباط هر علت با معلول خودش و ارتباط هرمعلول با علت خودش، از ذات علت و معلول برمى خیزد.
معلول به تمام ذات، با علت مرتبط است و علت نیز با تمام ذات خود، منشأ صدور معلول است. پس مرتبه هر وجودى، عین ذات است و تخلف ناپذیر است (مانند مراتب اعداد).
بین پذیرفتن اصل علّیت با پذیرفتن علّتهاى خاص در هر مورد و منحصر دانستن علّت به علّت هاى شناخته شده فرق است. در اینجا، این دو مبحث با یکدیگر خلط شده اند.
در فلسفه یک اصل علیّت وجود دارد که بدیهى و انکارناپذیر مى باشد و مفاد آن بدین قرار است:
برخى موجودات عالم هستى به وجود موجودات دیگر نیازمندند و بدون آنها وجودشان محقق نمى گردد؛ مانند اراده که معلول و وابسته به نفس است. قاعده فلسفى این بحث عبارت از این است که موجود فقیر و معلولِ ممکن الوجود نیازمند موجودى است که از او رفع نیاز کند؛ یعنى اگر دیدیم احتیاج موجود محتاجى تأمین شد معلوم مى شود علّتى وجود داشته که نیاز او را برطرف کرده است. بنابراین، پدیده ها و هر آنچه از خود داراى هستى نیست باید در اثر تأثیر عامل دیگرى بوجود بیاید.
این قاعده بدیهى و غیر قابل تشکیک است و بر این اساس، هر دانشمندى در هر علمى به دنبال یافتن علّت پدیده هاست. خلطى که در این زمینه صورت گرفته درباره شناخت علل خاص است; یعنى پس از پذیرش این اصل که معلول نمى تواند بدون علّت باشد، نوبت به تعیین علّتهاى خاص براى معلولهاى خاص مى رسد؛
بنابراین، قانون فلسفى علیّت این است که هر معلول نیازمند علّت است و فلسفه براى آن اوصافى کلّى بیان مى کند؛ ولى براى معلولى خاص علّت خاصى معرفى نمى نماید و آن را وظیفه علم مى داند که با تجربه علّتها را بشناسد.
به عنوان مثال، فرض کنید دانشمندى در آزمایشگاه، با تغییر شرایط، در صدد کشف علل پدیده اى است، ناگهان پدیده جدیدى رخ مى دهد; مثلاً، نورى مى جهد، صدایى مى آید یا پدیده مادّى دیگرى اتفاق مى افتد. به محض دیدن یا شنیدن، از وجود آن پدیده مطّلع مى شود و مى فهمد که آن پدیده بى علّت نیست. او این مطلب را طبق قانون عقلى علّیت، مى فهمد و به تجربه هم نیازى نیست; اما اینکه علّت پیدایش این پدیده چیست، عقل به خودى خود نمى تواند آن را مشخص کند وگرنه هیچ گاه به تجربه احتیاجى نبود. پس شناخت علّتهاى خاص کار تجربه و علم است نه عقل.
بنابراین شناخت علت خاص در گرو تجربه است اما مسأله مهم (خلط دوم) این است که آیا با تجربه مى توان علّت منحصر پدیده اى را شناخت؟ اگر در شرایط خاصى به تجربه پرداختیم و معلوم گردید که پیدایش یک شىء در گرو شىء دیگرى است و رابطه بین آن دو مشخص گشت; مثلاً، با تجربه فهمیدیم که هرگاه «الف» باشد «ب» نیز تحقّق مى یابد و هرگاه «الف» را برداریم «ب» نیز نابود مى شود. آیا این تجربه مى تواند به ما نشان دهد که «ب» از غیر راه «الف» از هیچ راه دیگرى تحقّق پیدا نمى کند؟
بشر سالیان دراز است که براى روشن کردن آتش از وسایل خاصّى استفاده مى کند; آیا مى تواند بگوید که آتش جز از راه این وسایل از هیچ راه دیگرى به وجود نمى آید؟ آیا مى توان ادّعا کرد که حرارت در هر جاى دنیا و در هر زمانى تنها از طریق آتش ایجاد مى شود؟ آیا تجربه چنین نتیجه اى به ما مى دهد؟

دعا و قانون علیت

guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا