اخذ جزیه از مسیحیان نجران تحت حکومت پیامبر(ص)
با سلام من یک سوال داشتم خواستم بدانم درباره مناطق تحت سلطه پیامبر که ما میگوییم ایشان هیچ جنگی در این موارد مناطقی که تحت سلطه شان بوده نداشتند میخواستم راجع به منطقه نجران سوالی بپرسم نامه پیامبر (ص) را به اسقف نجران دادند، که مضمون ان چنین است: «به نام خداى ابراهیم و اسحاق و یعقوب; از محمد فرستاده خدا بسوى اسقف نجران. خداى ابراهیم واسحاق و یعقوب را حمد وستایش مى کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا دعوت مى نمایم. شما را دعوت مى کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد ایید; و اگر دعوت مرا نپذیرفتید، بایدبه حکومت اسلامى مالیات و جزیه بپردازید در غیر این صورت، به شما اعلام خطر خواهم کرد.» میخواستم بپرسم پیامبر که به جایی حمله نکردند تا ان را فتح کنند پس صد در صد به نجران هم حمله نکردند و ان را فتح نکردند خواستم بدانم وقتی ایشان جایی مانند نگران را فتح نکردند چطور از ان ها طلب جزیه داشتند میشود این مورد را توضیح دهید که چطور ایشان بدون فتح یک منطقه از ان ها که مسیحی بودند طلب جزیه داشتند ؟؟؟؟؟ ایا چون مناطق دور ان را داشتند چنین درخواستی کردند یا چیز دیگری برقرار بوده میشود این را مختصر توضیح دهید
چند مطلب در یک سوال: 1-مسیحیان نجران
2- نامه پیامبر به مسیحیان نجران
3- ماجرای مباهله و صلح پیامبر با مسیحیان نجران
4- پرداخت جزیه توسظ مسیحیان و…
جواب اجمالی :
جزیه به معنای مالیات و خراج است. جزیه مالیاتى است که دولت اسلامى از اهل کتاب در قبال اقامت آنان در بلاد اسلامی و مصونیت از تعرض دیگران به آنان، بر اساس قرارداد ذمه، دریافت مىکند.
مسیحیان نجران پس از مشورت ها و ماجرای مباهله با پیامبر اسلام، در قبال پرداخت جزیه صلح کردند و در پناه حکومت اسلامی پیامبر به عنوان اقلیت ها در سرزمین حجاز ( عربستان ) زندگی کردند .
اطلاعات و توضیحات بیشتر :
منطقه نجران
نَجران نام شهری است در منطقه نجران در اقصی جنوب غربی عربستان ( سرزمین حجاز ) در حدود مرزی کشور یمن. شهر نَجران درپایهٔ کوه عسیر واقع شدهاست. «نجران» از شهرهای بسیار قدیمی است، و یکی از واحههای مشهور یمن السعید (یمن خوشبخت) بودهاست. دلیل نامگذاری آن به نَجران نسبت دادن آن به نجران بن زیدان بن سبأ بن یعرب بن قحطان است.
این منطقه در گذشته اُخدود نامیده میشدهاست. در نقاط باستانی آن نقشهای برجسته أخدود است که در منطقهٔ آن استخوانهای مردگان نیز دیده میشود.
أخدود به عربی ( الأُخدود ) نام مکانی است در جنوب شهر نجران در کشور عربستان و از توابع یمن السعید (یمن خوشبخت) در دوران قدیم. نام این مکان در قرآن و در سوره بروج آمدهاست
این داستان در سوره بروج آیات ۱ تا ۸ چنین آمدهاست:
وَ السَّمَاءِ ذَاتِ الْبرُوجِ، وَ الْیَوْمِ المْوْعُودِ، وَ شَاهِدٍ وَ مَشهْودٍ، قُتِلَ أَصحْابُ الْأُخْدُودِ، النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ، إِذْ هُمْ عَلَیهْا قُعُودٌ، وَ هُمْ عَلیَ مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شهُودٌ، وَ مَا نَقَمُواْ مِنهْمْ إِلَّا أَن یُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الحْمِیدِ.
نصارا و مسحیان نجران
اهالی نجران ابتدا بت پرست و سپس یهودی و پس آز آن مسیحی شدند نجران تا زمان ظهور اسلام نیز سکونتگاه جامعهای از مسیحیان بود . پس از ظهور اسلام و هجرت پیامبر به مدینه و تشکیل حکوکت اسلامی ، پیامبر قصد سرزمین نجران در حجاز کرد .
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با اعزام “خالدبن ولید” به سوی قبیله بنیالحارث در نجران، افراد قبیله را به اسلام فراخواند و آنان نیز اجابت کردند اما گروهی از آنان اسلام نیاوردند .
نامه پیامبر به اسقف و مسحیان نجران
پس از عدم پذیرش اسلام توسط مسیحیان نجران، در آغاز رسولخدا نامهای برای «اسقف» (اسقف یک منصب روحانی مافوق کشیش در آیین مسیحیت میباشد.) نجران فرستاد و مسیحیان را به پذیرش یگانهپرستی و دوری از شرک دعوت کرد. پیامبر برای آنان نگاشت که در صورت امتناع از پذیرش دین اسلام باید جزیه بپردازند و یا آن که آمادهی پیکار باشند.
نامه پیامبر ص به اسقف نجران چنین بود: «به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب. از محمد، پیامبر خدا، به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را ستایش میکنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا فرا میخوانم. شما را دعوت میکنم که از ولایت بندگان خدا بیرون شوید و در ولایت خداوند درآیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید باید به حکومت اسلامی جزیه (مالیات سرانه) بدهید وگرنه به شما اعلام خطر میشود»
اسقف نجران که ابوحارثه نام داشت، پس از خواندن نامه بسیار نگران شد و با مسیحیان به رایزنی پرداخت. سرانجام تصمیم گرفتند که هیاتی به «مدینه» نزد رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اعزام کنند، بنابراین، هیاتی مشتمل بر شصت مسیحی نجرانی به سرکردگی (سه تن ابوحارثه عاقب و سید) به مدینه آمدند. تا آن که بر اساس آیهی «ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکافرین.»
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به هیئت مسیحی پیشنهاد کرد که یکدیگر را «مباهله» و «ملاعنه» (نفرین متقابل) کنند.مباهله در صورتی واقع میشود که هر یک از دو طرف نزاع، خود را بر حق و طرف مقابل را باطل بداند و چنین است که دو طرف، نمایندگانی بر میگزینند و در مکانی گرد هم میآیند و در آنجا، هر یک از دو طرف، دیگری را نفرین میکنند و میگویند: «لعنت خداوند بر کسی باد که ستمکار است.»
در آنجا هیئت مسیحی پذیرفتند که با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مباهله کنند؛ اما ابوحارثه رو به افراد هیات گفت: ببیند محمد چه کسی را به همراه خواهد آورد. همین که در میعادگاه دیدند، علی، فاطمه ، حسن و حسین پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را همراهی میکنند، با خود گفتند: اینان چهرههایی هستند که اگر خداوند را سوگند دهند که کوه را فرو ریزد، فرو خواهد ریخت.» آگاهانه از مباهله سرباز زدند و به صلح بر مبنای جزیه روی آوردند و با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صلحنامه را امضاء کردند.
داستان مباهله
بیست و چهارم ذیالحجه روز مباهله نام دارد. در قرآن در سوره آل عمران به ماجرای مباهله اشاره شده است .
فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ(
«هرگاه بعد از دانشی که به تو رسیده، کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم». (سورهٔ آلعمران-آیهٔ ۶۱)
جزیه
جزیه را در لغت فارسی به معنای مالیات و خراج است. جزیه به مالیاتى اطلاق مىشود که دولت اسلامى از اهل کتاب در قبال اقامت آنان در بلاد اسلامی و مصونیت از تعرض دیگران به آنان، بر اساس قرارداد ذمه، دریافت مىکند.
اهل کتاب ، در قلمرو حکومت اسلامى بین سه امر مخیر بودند: پذیرش اسلام، جنگ و یا التزام به شرایط ذمّه .
با پذیرش امر سوم، موظّف به پرداخت جزیه بودند.
جزیه اقلیت ها در حکومت اسلامی
اهل کتاب، در قلمرو حکومت اسلامى در صورت عدم پذیرش اسلام و عدم جنگ ، موظّف به پرداخت جزیه بودند.
در باره فلسفه تشریع جزیه، آرایی ذکر شده که از آن جمله است:
تأمین هزینه حمایت از ذمیان ، عوض عدم مشارکت اهل ذمه در جهاد، عوض زکات و خمس ، رعایت عدالت اجتماعی ، عوض از کیفر ، و….
نخستین جزیه در اسلام، هم زمان با نزول آیه ۲۹ سوره توبه ، در سال هشتم یا نهم هجرت دریافت شد.
تعیین مقدار جزیه
فقیهان شیعه و فقهای اهل سنّت با تمسک به احادیث، تعیین مقدار جزیه را بر عهده حاکم و ولی امر گذاشتهاند.
انواع جزیه
برخی از فقیهان شیعه و برخی از فقهای اهل سنّت با تمسک به احادیث ، جزیه را بر اساس رضایت یا عدم رضایت ذمی، به جزیه «صُلْحِیه» و «عَنْوِیه» تقسیم کردهاند.
جزیه صلحیه ( هرگاه عقد ذمه بر پایه صلح و رضایت طرفین انعقاد یافته باشد، مقدار جزیه بر اساس توافق دو طرف تعیین میشود که به آن جزیه صلحیه میگویند. )
جزیه عنویه ( اگر حاکم اسلامی در سرزمینهایی که با زور و غلبه به تصرف لشکر اسلام در آمده است، جزیهای وضع کند (مانند سرزمین سواد عراق ) به آن جزیه عنویه گفته میشود. )
نحوه دریافت جزیه،
نحوه دریافت جزیه، تابع شرایط عقد ذمه است
موارد معافیت از جزیه
حاکم اسلامی می تواند موارد معافیت جزیه مثلا از زنان ، کودکان ، بردگان و… را تعیین کند
ذمیان، علاوه بر دادن جزیه، مکلف به پرداخت مالی دیگر چون خمس و زکات نیستند،
جزیه مسیحیان نجران
صلح پیامبر با مسیحیان در ۲۴ ماده و در ربیعالآخر یا جمادیالاولی سال دهم هجرت، اتفاق افتاد
در مورد مسیحیان نجران آمده است که اسلام نیاوردند و بر اساس صلح و پرداخت جزیه با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مصالحه کردند.
گرچه آنان صلح را پذیرفتند ، اما پذیرفتند که با پرداخت جزیه در پناه حکومت اسلامی باشند .
منابع جهت مطالعه بیشتر :
دانشنامه ها و دائره المارف ها ذیل مدخل های مباهله ، جزیه ، مسیحیان نجران و…
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جزیه»، شماره۴۶۷۴.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جلد۳،صفحه۸۴-۸۷.
فروغ ابدیت ، جعفر سبحانی
عباسعلی عمید زنجانی، حقوق اقلیتها براساس قانون قرارداد ذمّه: بررسی گوشههایی از مفاهیم حقوق بینالملل از نظر فقه اسلامی، ج۱، ص ۱۱۴ـ۱۱۶، تهران ۱۳۶۲ ش
علیاکبر کلانتری، الجزیه و احکامها فیالفقه الاسلامی، ج۱، ص ۳۴، قم ۱۴۱۶.
اخذ جزیه از مسیحیان نجران تحت حکومت پیامبر(ص)