قنفذ
قنفذ و مغیره چه نسبتی با دومی داشتند و چه پست و مقامی درآن وقت داشتند؟
برخی منابع قنفذ را غلام عمر بن خطاب[۱] و برخی دیگر غلام ابوبکر[۲] دانستهاند. او فردی خشن، سنگدل، تندخو و از قبیله عدی بن کعب معرفی شده است.[۳]در منابع گزارشی درباره قنفذ جز در ماجرای بیعت گرفتن از امام علی(ع)برای خلافت ابوبکر نیامده است. شیخ مفید گفته است عمر بن خطاب، قنفذ را به سوی خانه امام علی(ع) فرستاد تا او را برای بیعت به مسجد بیاورد و اگر از آمدن خودداری کرد، هیزم بر در خانه جمع کند.[۴]در کتاب الاحتجاج آمده است وقتی حضرت زهرا(س) مانع بردن امام علی(ع) به مسجد شد، قنفذ با تازیانه حضرت زهرا(س) را زده و وقتی که او پشت درب خانه قرار گرفت، قنفذ درب را فشار داده که سبب شکسته شدن استخوان سینه آن حضرت و سقط شدن جنینش (محسن بن علی) شده است.[۵] در دلائل الامامة نیز آمده قنفذ به دستور عمر بن خطاب، با غلاف شمشیر، فاطمه (س) را زده است.[۶]پانویس
↑ طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۴↑ الخصیبی، الهدایة الکبری، ۱۴۱۹ق، ص۱۷۹؛ ابن قتیبه، الامامه و السیاسة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰.↑ نمازی شاهرودی، مستدرک سفینة البحار، ۱۴۱۹ق، ج۸، ص۶۱۹.↑ شیخ مفید، الجمل، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۷.↑ طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۸۳↑ طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۴.
مغیره بن شعبه
مُغِیرَة بن شُعبَه از دشمنان امام علی(ع) و از جمله افرادی بود که در ماجرای هجوم به خانه فاطمه زهرا(س) نقش داشته است. وی از قبیله ثقیف بود و در سال پنجم هجری اسلام آورد. مغیره در برخی از جنگهای زمان خلفا از جمله فتح شام و عراق شرکت داشت. او از سوی خلیفه دوم به حکومت بحرین، بصره وکوفه گمارده شد و در زمان خلیفه سوم به فرمانداری آذربایجان و ارمنستان منصوب شد.
مغیره در زمان حکومت امام علی(ع) از بیعت با امام خوداری کرد و پس از ماجرای حکمیت با معاویه بیعت کرد و از طرف او حاکم کوفه شد. او بر منبر مسجد کوفه، امام علی(ع) و شیعیانش را لعن میکرد.
بنا بر گزارش برخی منابع تاریخی ابولؤلؤ قاتل عمر بن خطاب، غلام مغیره بوده است.
نسب، تولد و مرگ
مغیرة بن شعبة بن أبیعامر بن مسعود از قبیله ثقیف است. کنیه او أبوعیسی یا ابوعبدالله بوده است.[۱] در سال دوم یا سوم بعثت متولد شد[۲] و در سال ۵۰ق درکوفه از دنیا رفت.[۳] او را فردی زیرک توصیف کردهاند.[۴]در زمان پیامبر
مغیره در سال ۵ قمری اسلام آورد و در ماجرای صلح حدیبیه و بیعت رضوان حضور داشت.[۵] در سال ۹ هجری پس از آنکه قبیله ثقیف اسلام آوردند، به دستور پیامبر(ص) مغیره و ابوسفیان به طائف رفتند و بت لات را شکستند.[۶]پس از رحلت پیامبر
به نوشته شیخ مفید مغیره در ماجرای هجوم به خانه فاطمه زهرا(س) و بیعت گرفتن اجباری از امام علی(ع)و برخی از اصحاب خاص ایشان، نقش داشته است.[۷]در کتاب الاحتجاج آمده است که امام حسن(ع) در گفتگویی توبیخآمیز با مغیره به او فرمود: تو بودی که فاطمه(س) را چنان زدی که مجروح شد و فرزندی که در شکم داشت، (محسن بن علی(ع)) سقط کرد.[۸]در زمان خلفا
مغیره در برخی نبردهای زمان خلفای اول و دوم از جمله جنگ یمامه با پیروان مسیلمه و جنگ یرموک با روم و نیز در فتح شام و عراق شرکت داشت.[۹]عمر بن خطاب او را به حکومت بحرین فرستاد. ولی مردم او را نخواستند و از او نزد عمر شکایت بردند؛ به همین جهت عمر بن خطاب او را عزل و به فرمانداری بصره منصوب کرد. پس از آنکه عدهای شهادت دادند که مغیره زنا کرده است، عمر او را از حکومت بصره، عزل و به فرمانداری کوفه گماشت.[۱۰] او را نخستین کسی دانستهاند که با لقب «امیر» به او سلام داده شد.[۱۱] در منابع آمده است، ابولؤلؤ قاتل عمر بن خطاب، غلام مغیره بوده است.[۱۲]عثمان بن عفان یک سال پس از رسیدن به خلافت مغیره را از فرمانداری کوفه عزل کرد[۱۳] و سپس برای مدتی به فرمانداری ارمنستان و آذربایجان گماشت.[۱۴]در زمان خلافت امام علی(ع) ، مغیره بیعت نکرد و در جنگها نیز حضور نیافت.[۱۵] پس از ماجرای حکمیت، بامعاویه بیعت کرد و دوباره از سوی او به فرمانداری کوفه گمارده شد و تا پایان عمر خود در سال ۵۰ق در این منصب باقی ماند.[۱۶] در ماجرای صلح امام حسن مغیره از افرادی بود که معاویه برای صلح نزد امام حسن(ع)فرستاد.[۱۷]در منابع تاریخی آمده است که مغیره نخستین کسی بود که ولایتعهدی یزید را به معاویه پیشنهاد کرد.[۱۸] این ماجرا در سال ۵۶ق ذکر شده که با تاریخ مرگ مغیره در حدود ۵۰ قمری سازگار نیست.
دشمنی با امام علی(ع)
نام مغیره در زمره دشمنان امام علی(ع) و کسانی که از ایشان بدگویی میکردند، آمده است.[۱۹] او در دورهای که از سوی معاویه فرماندار کوفه بود، بر منبر میرفت و امام علی(ع) و شیعیان او را ناسزا میگفت و لعن میکرد.[۲۰]مغیره بن شعبه به صعصعة بن صوحان که از شیعیان امام علی(ع) و فردی خطیب بود چنین گفت: بپرهیز از اینکه عیبگویی عثمان را کنی. بپرهیز از اینکه فضل علی(ع) را بیان کنی. من از تو به آن (فضل علی(ع)) آگاهتر هستم ولی قدرت در دست این سلطانی است که ما را بر انتقاد عثمان کیفر میدهد.[۲۱]پانویس
↑ عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۵۶؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۶، ص۱۶۲↑ دیار بکری، تاریخ الخمیس، بیتا، ج۱، ص۲۹۳↑ عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۵۷؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۶، ص۱۶۲↑ عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۵۶↑ عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۵۶؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۶، ص۱۶۲↑ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۷۸ق، ج۳، ص۹۹↑ مفید، الجمل، ص۱۱۷؛ مفید(منسوب)، الاختصاص، ص۱۸۶؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۸۳-۸۴↑ طبرسی، الإحتجاج، ج۱، ص۲۷۸↑ عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۵۶↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۴، ص۱۲۱؛ عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۵۷؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۶، ص۱۶۲↑ عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۵۷↑ دیار بکری، تاریخ الخمیس، بیتا، ج۲، ص۱۸۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳ ص۲۶۶↑ طبری، تاریخ، ۱۳۷۸ق، ج۴، ص۲۴۴؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۵۷↑ ابن أعثم، الفتوح، ج۲، ص۳۴۶↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۴، ص۱۲۱↑ عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۵۷↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیتا، ج۲، ص۲۱۵↑ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۷۸ق، ج۵، ص۳۰۱-۳۰۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۳، ص۵۰۳-۵۰۴↑ ثقفی، الغارات، ج۲، ص۵۱۶↑ اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۷، ص۹۰؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیتا، ج۸، ص۵۰↑ ابناثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج۳، ص
پس این دو نسبتی با دومی ندارند.
قنفذ