دین و اندیشه

ذبیح

پرسش و پاسخ

سلام علیکم
بسیارسپاسگزارم ازلطف شمامطالب بسیارراهگشاست.
اما درصورت امکان ازطریق تاثی به سن این بزرگواران وتفاوت سنی میان پدر ودو برادروحوادث واتفاقات متناسب باانها نیزبادلایل یهود ورد آنها رابا تاثی به تورات ومدارک ایشان بفرمایید.
خداوند علیم رهگشایتان باشد.
باتشکر و قدردانی

جمله های به کار رفته در سوال گویا نیست . با توجه به سوال و جواب قبلی چنین می گوییم :
آنچه از منابع تاریخی، تفسیری و روایی بر می‌آید، این است که درباره فرزند بشارت داده شده به ابراهیم و ذبح او، اختلاف‌نظر وجود دارد. بیشتر علمای شیعه ،‌ اسماعیل را ذبیح‌ می دانند. [1] شیخ صدوق، ابن شهر آشوب و برخی دیگر به اختلاف گفته شده اشاره نموده‌اند.[2] گفته شده است بسیاری از اهل‌سنت، اسحاق(ع) را ذبیح می‌دانند،[3] و حتی برخی ادعای اجماع در این زمینه را دارند.[4]
دلایل ذبیح بودن اسحاق
روایاتی در مورد ذبیح بودن اسحاق نقل شده است؛ مانند:
1. طبرسی در تفسیر آیات «وَ قالَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلى رَبِّی سَیَهْدینِ * رَبِّ هَبْ لی مِنَ الصَّالِحینَ * فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلیمٍ»[5] روایت مرسلی از امام علی(ع) درباره ذبیح بودن اسحاق نقل کرده است و آن‌را به دیگرانی مانند ابن مسعود، سعید بن جبیر، قتاده، مسروق، عکرمه و… نسبت داده است . [6] یعنی ذبیح حضرت اسحاق(ع) بوده است.
ابوالفتوح رازی در تفسیر خود روایتی را به امام علی(ع) نسبت می‌دهد که به ذبیح بودن اسحاق اشاره می‌کند.[7]
2. کلینی روایتی مرسل از ابوبصیر نقل می‌کند مبنی بر این‌که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) معتقد بودند که حضرت اسحاق(ع) در معرض قربانی‌شدن قرار گرفته است . [8]
3. در روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است که ساره و پسرش اسحاق برای حج عازم مکه بودند و در همین هنگام بود که ابراهیم در خواب دید باید اسحاق را قربانی کند و … .[9]
در منابع اهل‌سنت نیز قربانی‌بودن اسحاق از امام علی(ع) ،[10] ابن عباس، مسروق، عبدالله بن مسعود و دیگران نقل شده است.[11]
4. همچنین روایاتی را نقل کرده‌اند که خدا به سبب صبر اسحاق(ع) در این ماجرا، به او درجه‌ای والا هدیه داد و شفیع گنه‌کارانش قرار داد:[12] رسول خدا(ص): «زمانی که ماجرای قربانی شدن اسحاق(ع) پایان یافت، خدا از او خواست تا خواهشی داشته باشد که اجابت خواهد شد و او خواهش کرد که گنه‌کاران غیر مشرک بخشیده شوند».[13]
نقد دلایل ذبیح بودن اسحاق
با تمام آنچه گفته شد، قربانی‌بودن اسحاق از چند منظر مورد نقد اندیشمندان قرار گرفته و دلایلی برای قربانی‌بودن اسماعیل(ع) بیان شده است:
الف. دلایل قرآنی: مفسرانی که معتقد به ذبیح بودن اسماعیل(ع) هستند، مستنداتی قرآنی برای خود آورده‌اند و روایات مربوط به ذبح اسحاق را به دلایل مختلف، مانند مخالفت با قرآن، نپذیرفته‌اند.[14] برخی از مهم‌ترین مستندات قرآنی ذبیح بودن اسماعیل به شرح زیر است: 1. خدا در قرآن می‌فرماید: «ما او را به اسحاق – پیامبرى از شایستگان- بشارت دادیم! ما به او و اسحاق برکت دادیم و از دودمان آن دو، افرادى بودند نیکوکار و افرادى آشکارا به خود ستم کردند».[15] چگونه ممکن است که خدا بعد از ذبح، به میلاد و نبوت اسحاق(ع) و داشتن نسلی از او بشارت دهد و در جای دیگر ابراهیم را با امر به ذبح اسحاق امتحان نماید؟ کسی که آیه را این‌گونه تفسیر کرده که در آن به نبوت اسحاق بشارت داده شده و نه به ولادتش، ظاهر آیه را رها نموده است؛ زیرا مقتضای ظاهر بشارت به دنیا آمدن اسحاق بدون بشارت به نبوتش است.[16] 2. «و همسرش ایستاده بود، پس او را بشارت به اسحاق، و بعد از او یعقوب دادیم».[17] در این آیه شریفه، نامی از اسماعیل نیامده است و دلالت بر این دارد که اسماعیل مولودی قبل از اسحاق بوده است.[18] اکنون اگر اسحاق را ذبیح بدانیم، امر به قربانی‌کردنش یا قبل از تولد یعقوب بوده یا پس از آن. احتمال اول باطل است؛ زیرا خدا ابراهیم را به اسحاقی بشارت داده که از نسل او یعقوبی پدیدار خواهد شد و اگر قبل از تولد یعقوب فرمان داده شود که اسحاق را ذبح کن! بشارت به یعقوب باطل خواهد شد! احتمال دوم نیز باطل است؛ زیرا بنابر آیه 102 صافات،[19] آن پسر به مجرد آن‌که به سنی رسید که می‌توانست کار و تلاشی انجام دهد، خدا امر به ذبحش نمود و بر این اساس نمی‌توان این ماجرا را بعد تولد یعقوب(ع) دانست. در نتیجه نمی‌توانیم اسحاق(ع) را قربانی بدانیم.[20] ب. روایات: روایاتی وجود دارند که صراحتاً به قربانی بودن حضرت اسماعیل(ع) دلالت دارند:[21] 1. امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در پاسخ به پرسشی، ذبیح الله را اسماعیل دانسته‌اند.[22] 2. امام رضا(ع) فرمود: «خدا ابراهیم را به بریدن سر فرزندش اسماعیل(ع) فرمان داد …».[23] 3. در برخی منابع اهل‌سنت نیز افرادی؛ مانند ابن عمر و ابن عباس می‌گویند اسماعیل(ع) ذبیح الله بود.[24] ج. دیدگاه دانشمندان
به دلیل چنین گزارش‌های مختلف، اندیشمندان اسلامی به نقد و بررسی و جمع‌بندی روایات پرداخته‌اند: 1. شیخ صدوق بر این باور است که نمی‌توان هیچ‌یک از گزارش‌های قربانی بودن اسحاق یا اسماعیل را به طور کامل رد کرد، اما این احتمال وجود دارد که قربانی اصلی، اسماعیل(ع) باشد، اما چون اسحاق(ع) هم آرزو داشت که به مقام ذبیح اللهی رسیده و به پاداش در نظرگرفته شده برای برادرش نایل آید، چون خدا به نیت صادقانه او مبنی بر رضا و تسلیم در مقابل چنین آزمایشی آگاه بود، او را نیز بین ملائکه آسمان به ذبیح نام گذاری کرد.[25] 3. برخی نیز روایات شیعی ناظر به قربانی شدن اسحاق(ع) را ناشی از تقیه می‌دانند (چون بیشتر حاکمان آن زمان، به قربانی بودن اسحاق(ع) معتقد بودند).[26] 4. با این وجود، اندیشمندان بزرگی از اهل‌سنت نیز قربانی بودن اسماعیل را ترجیح می‌دهند: «من با بررسی عقیده مشایخ حدیث در شهرهای گوناگون مشاهده کردم که آنها اختلافی در ذبیح بودن اسماعیل ندارند و اساسی‌ترین دلیل آنها روایت “انا ابن الذبیحین” است که بدون هیچ اختلافی نشان می‌دهد که پیامبر(ص) از نسل اسماعیل است و ذبیح دیگر پدر بدون واسطه‌اش یعنی عبدالله بن عبدالمطلب است. با این وجود، مصنفاتی پیدا کرده‌ام که این قول را که اسحاق ذبیح است را اختیار کرده‌اند».[27] از عبارت بالا می‌توان برداشت کرد که قول مشهور همان ذبیح بودن اسماعیل بوده و ذبیح بودن اسحاق، در ابتدا نظر کم‌طرفداری بوده که به تدریج طرفدارانی پیدا کرده است. 5. «منشأ همه گزارش‌های صحابه مبنی بر ذبیح بودن اسحاق، گزارش کعب الاحبار است؛ او در زمان عمر اسلام آورد و به نقل روایت از کتب نگاشته شده قبل از ظهور اسلام پرداخت … .[28] «به همین جهت است که تمییز روایات معتبر از غیر معتبر ضروری است».[29] 6. «قول به ذبیح بودن اسحاق براساس اعتماد اخبار یهود است».[30] بعضی از یهودیان تازه مسلمان مانند کعب الاحبار و وهب بن منبه، روایاتی مانند ذبیح بودن اسحاق را با هدف‌های خاصی نقل کرده‌اند … و در حالی این نظر به افرادی مانند ابن عباس نسبت داده می‌شود که روایات مخالفی نیز به همان افراد نسبت داده شده است.[31]
نتیجه‌گیری
به نظر می‌رسد اعتقاد به ذبح اسحاق(ع) خلاف ظاهر آیات قرآن و نظر مشهور مسلمانان بوده و بر مبنای اسرائیلیات است.[32] پس چنین گزارش‌هایی را یا باید ناشی از اشتباه راویان یا ناشی از دسیسه‌چینی برخی غیر مسلمانان دانست.
( از سایت اسلام کوئست نت)
اگر از این بیشتر می خواهید باید خودتان به منابع و مآخذ مراجعه کنید .
پی‌نوشتها
[1]. نک: بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج 3، ص 614، بیروت، دار احیاء التراث، 1423ق [2]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 230 – 231، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1413ق؛ جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 23، ص 51؛ [3]. جامع البیان [4]. نک: الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 8، ص 150؛ [5]. «[او از این مهلکه بسلامت بیرون آمد] و گفت: “من به سوى پروردگارم می‌روم، او مرا هدایت خواهد کرد! پروردگارا! به من از صالحان (فرزندان صالح ) ببخش!” ما او (ابراهیم ) را به نوجوانى بردبار و صبور بشارت دادیم»؛ صافات، 99 – 101. [6]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 707، تهران، ناصر خسرو، 1372ش. [7]. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 210 [8]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4، ص 206، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1407ق. [9]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 2، ص 224 – 226، قم، دارالکتاب، 1404ق. [10]. برای نمونه؛ نک: الجامع لأحکام القرآن، ج 16، ص 100 .[11]. جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 23، ص 52؛ تفسیر القرآن العظیم، ج 7، ص 89. [12]. نک: تفسیر القرآن العظیم، ج 7، ص 25 – 26؛ سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5، ص 281، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق. [13]. الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 8، ص 152. [14]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 155، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1417ق [15]. صافات، 112 – 113. [16]. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، ج 1، ص 226 – 227 ، قم، بیدار، 1410ق. [17]. هود، 71. [18]. متشابه القرآن و مختلفه، ج 1، ص 227. [19]. «هنگامى که با او به مقام سعى و کوشش رسید، گفت: پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می‌کنم، نظر تو چیست؟ گفت: پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت!». [20]. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 26، ص 346، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق. [21]. نک: شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 55 – 57 و 58 – 59، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1362ش. [22]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 711 [23]. شیخ صدوق، التوحید ، ص 64، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1398ق. [24]. جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 23، ص 53 – 54 [25]. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 231. [26]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 17، ص 38 [27]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج 2، ص 609، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1411ق. [28]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، ج 7، ص 28، بیروت، دارالکتب العلمیة [29]. مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج 23، ص 77 – 78، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408ق. [30]. مظهری، محمد ثناء الله، التفسیر المظهری، ج 8، ص 127 – 128، پاکستان، مکتبة رشدیه، 1412ق. [31]. بیومی مهران، محمد، ج 1، ص 170، دراسات تاریخیة من القرآن الکریم، بیروت، دارالنهضة العربیة، 1408ق. [32]. نک: معرفت، محمد هادى ، التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 253 – 262، مشهد، الجامعة الرضویه للعلوم الاسلامیه ، 1418ق .

ذبیح

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا