دین و اندیشه

حجاب در آیات و روایات

پرسش و پاسخ

سلام . چرا خدواند در قران به صراحت حدود حجاب را مشخص نکرده و فقط از بیان اینکه جلباب های خود را به خود نزدیک کنید استفاده کرده؟ چرا خیلی راحت محدوده انرا مشخص نکرد که جای هیچ شک و شبهه ای باقی تباشد. و مگرنکه باید قران متناسب با شرایط جامعه تفسیر شود. پس درجوامع امروزی و کشور ما که چه در فضای مجازی بی حجابی کاملا اشکار است البته نه به معنای فاحشگی مثلا اینکه فرد لباس معقول پوشیده ولی روسری سر نکرده و این تصاویر انقدر زیاد است و معمول در جامعه ؛که مردان دیگر با ان دچار گناه نمیشوند. پس چرا همچنان پافشاری به حد حجاب مثل ۱۴۰۰سال پیش داریم؟ نباید متناسب با اوضاع الان فتوا داد؟

1. در سوره نور آیات مربوط به حجاب آمده است علاوه بر سوره نور در سوره احزاب و بر خی آیات دیگر نیز اشاره به حجاب زنان شده است لکن همان گونه که نوشته اید در این آیات محدوده حجاب به صورت دقیق مشخص نشده است و به صورت کلی بر اصل پوشیده بودن زن تکیه شده است شیوه قرآن کریم در تمامی احکام بیان اصول مطالب است و نه جزییات احکام در مورد نماز ، روزه، زکات، حج و دیگر آموزه های دینی هم اگر در آیات قران دقت کنید کیفیت این اعمال تبیین نشده، مثلا در مورد نماز تعداد رکعات و صدها حکمی که این عمل عبادی دارد هیچ کدام در قرآن کریم نیامده است و بیان این گونه احکام در سنت است که عبارت است از قول و فعل پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهم الصلاه و السلام که در روایات به وضوح محدوده حجاب مشخص شده و آنچه مسلم روایات است لزوم پوشاندن غیر گردی صورت و دستان تا مچ است و یا قسمت روی پا .2. توضیح بیشتر:در قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد. یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما» (ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.) جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد.در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است.
مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن:
حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیش تر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده، وسیله ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است. اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب می تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می تواند از لغزش ها و گناه های روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید. علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می کند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده اند.
هدف و فلسفه حجاب:
هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست می آید: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات؛13) بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.-=هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛ اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمی دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت و گمراهی بودند.
از قرآن کریم استفاده می شود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی هم چون: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشم ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.
حجاب چشم:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30) ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند.قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛31) ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند.
حجاب در گفتار:
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است: فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛32) پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.
حجاب رفتاری:
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه ای راه نروند که با نشان دادن زینت های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(نور؛31) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده می شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه رفتن است. بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله‌ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه‌ی لغوی عفت نیز وجود دارد؛ حجاب و عفت دو واژه‌ی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترک اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه‌ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش‌تری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرم می گردد.
حجاب زنان سالمند:
قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه می دهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباس های رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت می گوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباس هایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است. وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.(نور؛60)علاوه بر رابطه‌ی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطه‌ی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانه ای از مرحله‌ی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است.
البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همه‌ی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است. آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است؟ با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبهه‌ی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار می دهند آشکار می گردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهم‌ترین و اساسی ترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار می‌کند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزله ی سنگ بنای دیگر حجاب ها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهنده‌ی رفتارهای اوست. البته، همان گونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه‌ی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمی توان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می شود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامت ها و نشانه های عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطه‌ی عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ی ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه‌ی عفاف، و عفاف، ریشه‌ی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلب‌ها کار دارد»، خود را سرگرم می‌کنند؛ چنین انسان هایی باید در قاموس اندیشه‌ی خود این نکته‌ی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه‌ی ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شدپوشش در روایات:1) رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«زنان در خانه به جایی که بر کوچه و بازار اشراف داشته باشند نروند، چرا که نگاه مردان به آنها خیره می‌شود. به آنان سوره نور را بیاموزید چون در این سوره از تحریم و عقوبت زنا و نیز از اجتناب نگاه به نامحرم سخن به میان آمده است.» 2) امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار می‌دهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمی‌داری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد. از خروج بی‌حساب و بی‌رویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛ و اگر می‌توانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند…» 3) ام سلمه می گوید: روزی من و میمونه خدمت رسول خدا بودیم که ابن مکتوم نابینا آمد. پیامبر به ما دو نفر فرمود چادر به سر کنیم و خود را بپوشانیم. ما گفتیم:«یا رسول الله، ابن مکتوم که نابیناست و ما را نمی‌بیند.» پیامبر فرمود:«آیا شما هم کورید و او را نمی بینید؟!» 4) امام رضا علیه السلام در نامه‌ای به یکی از یاران خود نوشت:«نگاه به موی زنان حرام است، چون موجب تحریک و فساد است.»
منابع:
بحار الانوار، ج 103، باب 61 و 62.
بحار الانوار، ج 104، باب 91. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 8/100114113)http://quran.porsemani.ir
درمورد دلیل لزوم رعایت حجاب و پوشش اسلامی به آیات ذیل استناد می شود:
الف- یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً (اجزاب – 59)
اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلبابها (روسرى هاى بلند) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار براى اینکه (از کنیزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است و (اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده) خداوند همواره غفور و رحیم است.
در اینکه منظور از جلباب چیست مفسران و ارباب لغت چند معنى براى آن ذکر کرده اند:
1- ملحفه (چادر) و پارچه بزرگى که از روسرى بلندتر است و سر و گردن و سینه ها را مى پوشاند.
2- مقنعه و خمار (روسرى).
3- پیراهن گشاد .
گرچه این معانى با هم متفاوتند ولى قدر مشترک همه آنها این است که بدن را به وسیله آن بپوشاند (ضمنا باید توجه داشت جلباب به کسر و فتح جیم هر دو قرائت مى شود).
اما بیشتر به نظر مى رسد که منظور پوششى است که از روسرى بزرگتر و از چادر کوچکتر است چنان که نویسنده لسان العرب روى آن تکیه کرده است.
و منظور از یدنین (نزدیک کنند) این است که زنان جلباب را به بدن خویش نزدیک سازند تا درست آنها را محفوظ دارد، نه اینکه آن را آزاد بگذارند به طورى که گاه و بیگاه کنار رود و بدن آشکار گردد، و به تعبیر ساده خودمان لباس خود را جمع و جور کنند.
اما اینکه بعضى خواسته اند از این جمله استفاده کنند که صورت را نیز باید پوشانید هیچ دلالتى بر این معنى ندارد و کمتر کسى از مفسران پوشاندن صورت را در مفهوم آیه داخل دانسته است.
تفسیر نمونه، ج 17، ص: 42
ب- وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (نور- 31 )
و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند، و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند، و (اطراف) روسرى هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدر شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان یا بردگانشان (کنیزانشان) یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند، آنها هنگام راه رفتن پاى هاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود. (و صداى خلخال که بر پا دارند به گوش رسد) و همگى به سوى خدا بازگردید اى مؤمنان تا رستگار شوید.
در اینکه منظور از زینتى که زنان باید آن را بپوشانند و همچنین زینت آشکارى که در اظهار آن مجازند چیست؟ در میان مفسران سخن بسیار است.
بعضى زینت پنهان را به معنى زینت طبیعى (اندام زیباى زن) گرفته اند، در حالى که کلمه زینت به این معنى کمتر اطلاق مى شود.
بعضى دیگر آن را به معنى محل زینت گرفته اند، زیرا آشکار کردن خود زینت مانند گوشواره و دستبند و بازوبند به تنهایى مانعى ندارد، اگر ممنوعیتى باشد مربوط به محل این زینتها است، یعنى گوشها و گردن و دستها و بازوان.
بعضى دیگر آن را به معنى خود زینت آلات گرفته اند منتها در حالى که روى بدن قرار گرفته، و طبیعى است که آشکار کردن چنین زینتى توام با آشکار کردن اندامى است که زینت بر آن قرار دارد.
(این دو تفسیر اخیر از نظر نتیجه یکسان است هر چند از دو راه مساله تعقیب مى شود).
حق این است که ما آیه را بدون پیشداورى و طبق ظاهر آن تفسیر کنیم که ظاهر آن همان معنى سوم است و بنابراین زنان حق ندارند زینتهایى که معمولا پنهانى است آشکار سازند هر چند اندامشان نمایان نشود و به این ترتیب آشکار کردن لباسهاى زینتى مخصوصى را که در زیر لباس عادى یا چادر مى پوشند مجاز نیست، چرا که قرآن از ظاهر ساختن چنین زینتهایى نهى کرده است.
در روایات متعددى که از ائمه اهل بیت(ع) نقل شده نیز همین معنى دیده مى شود که زینت باطن را به قلاده (گردنبند) دملج (بازوبند) خلخال(پاى برنجن همان زینتى که زنان عرب در مچ پاها مى کردند) تفسیر شده است .
و چون در روایات متعدد دیگرى زینت ظاهر به انگشتر و سرمه و مانند آن تفسیر شده مى فهمیم که منظور از زینت باطن نیز خود زینتهایى است که نهفته و پوشیده است (دقت کنید).
2- دومین حکمى که در آیه بیان شده است که: آنها باید خمارهاى خود را بر سینه هاى خود بیفکنند (وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ).
خمر جمع خمار (بر وزن حجاب) در اصل به معنى پوشش است، ولى معمولا به چیزى گفته مى شود که زنان با آن سر خود را مى پوشانند (روسرى).
جیوب جمع جیب (بر وزن غیب) به معنى یقه پیراهن است که از آن تعبیر به گریبان مى شود و گاه به قسمت بالاى سینه به تناسب مجاورت با آن نیز اطلاق مى گردد.
از این جمله استفاده مى شود که زنان قبل از نزول آیه، دامنه روسرى خود را به شانه ها یا پشت سر مى افکندند، به طورى که گردن و کمى از سینه آنها نمایان مى شد، قرآن دستور مى دهد روسرى خود را بر گریبان خود بیفکنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است مستور گردد. (از شان نزول آیه که قبلا آوردیم نیز این معنى به خوبى استفاده مى شود)
در اینکه آیا این آیه حکم حجاب صورت و دستها حتى از مچ به پائین را نیز شامل مى شود یا نه، در میان فقهاء بحث فراوان است، بسیارى عقیده دارند که پوشاندن این دو (وجه و کفین) از حکم حجاب مستثنى است، در حالى که جمعى فتوا به وجوب پوشاندن داده، یا حد اقل احتیاط مى کنند، البته آن دسته که پوشاندن این دو را واجب نمى دانند نیز آن را مقید به صورتى مى کنند که منشا فساد و انحرافى نگردد، و گر نه واجب است.
در آیه فوق قرائنى بر این استثناء و تایید قول اول وجود دارد از جمله:
الف: استثناء زینت ظاهر در آیه فوق خواه به معنى محل زینت باشد.
یا خود زینت دلیل روشنى است بر اینکه پوشاندن صورت و کفین لازم نیست.
ب- دستورى که آیه فوق در مورد انداختن گوشه مقنعه به روى گریبان مى دهد که مفهومش پوشانیدن تمام سر و گردن و سینه است و سخنى از پوشانیدن صورت در آن نیست قرینه دیگرى به این مدعا است.
توضیح اینکه: همانگونه که در شان نزول نیز گفته ایم عربها در آن زمان روسرى و مقنعه اى مى پوشیدند که دنباله آن را روى شانه ها و پشت سر مى انداختند به طورى که مقنعه پشت گوش آنها قرار مى گرفت و تنها سر و پشت گردن را مى پوشاند، ولى قسمت زیر گلو و کمى از سینه که بالاى گریبان قرار داشت نمایان بود. اسلام آمد و این وضع را اصلاح کرد و دستور داد دنباله مقنعه را از پشت گوش یا پشت سر جلو بیاورند و به روى گریبان و سینه بیندازند و نتیجه آن این بود که تنها گردى صورت باقى مى ماند و بقیه پوشانده مى شد.
ج- روایات متعددى نیز در این زمینه در منابع اسلامى و کتب حدیث، وارد شده است که شاهد زنده اى بر مدعا است «1» هر چند روایات معارضى نیز دارد که در این حد از صراحت نیست، و جمع میان آنها از طریق استحباب پوشاندن وجه و کفین، و یا حمل بر مواردى که منشا فساد و انحراف است کاملا ممکن است.
شواهد تاریخى نیز نشان مى دهد که نقاب زدن بر صورت در صدر اسلام جنبه عمومى نداشت (شرح بیشتر در زمینه بحث فقهى و روایى این مساله در مباحث نکاح در فقه آمده است).
ولى باز تاکید و تکرار مى کنیم که این حکم در صورتى است که سبب سوء استفاده و انحراف نگردد.
ذکر این نکته نیز لازم است که استثناء وجه و کفین از حکم حجاب مفهومش این نیست که جائز است دیگران عمدا نگاه کنند، بلکه در واقع این یک نوع تسهیل براى زنان در امر زندگى است .
تفسیر نمونه، ج 14، ص: 435
ج- امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار می‌دهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمی‌داری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد. از خروج بی‌حساب و بی‌رویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛ و اگر می‌توانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند…»
ام سلمه می گوید:
روزی من و میمونه خدمت رسول خدا بودیم که ابن مکتوم نابینا آمد. پیامبر به ما دو نفر فرمود چادر به سر کنیم و خود را بپوشانیم. ما گفتیم:«یا رسول الله، ابن مکتوم که نابیناست و ما را نمی‌بیند.»
پیامبر فرمود:«آیا شما هم کورید و او را نمی بینید؟!»
امام رضا علیه السلام در نامه‌ای به یکی از یاران خود نوشت:«نگاه به موی زنان حرام است، چون موجب تحریک و فساد است.»
منابع:
بحار الانوار، ج 103، باب 61 و 62.
بحار الانوار، ج 104، باب 91.
د- در مورد آثار سوء بی حجابی و بد حجابی باید گفت که از جمله آثار بدحجابى زنان کیفر آخرتى است، زیرا حجاب ناقص یا آشکار کردن مو، آرایش ها و زینت ها در نزد نامحرم و جلوه گرى با لباس هاى نازک، تنگ، با مدل هاى مخصوص و رنگ هاى مهیج از جمله گناهانى است که بر آن وعده عذاب داده شده است. چه اینکه بدحجابى نمونه بارزى از گناهان جنسى است که به بسیارى از گناهان دیگر دامن مى زند.
نمونه هائى از عذاب اخروى زنان بدحجاب عبارت است از:
1 – آتش دوزخ
پیامبر اکرم (ص) در گفتارى زنانى را که زینت خود را براى نامحرمان آشکار سازند، سزاوار آتش دوزخ مى شمارد:
» نهى النّبى ان تتزیّن المرأة لغیر زوجها، فان فعلت کان حقاً على اللّه ان یحرقها«(
وسائل الشیعة ج 20 ص 161
پیامبر اکرم (ص) نهى کرد زن را از این که خود را براى غیر شوهرش آرایش نماید. اگر چنین کند، بر خداوند سزاوار است که او را در آتش بسوزاند.
2 – آویزان شدن بر مو
پیامبراکرم (ص) در مورد آن چه در لیلة المعراج مشاهده کرده بود، مى فرماید:
« و رأیت امرأة معلقه بشعرهایغلى دماغ رأسها»
بحارالأنوار ج 8 ص 309
زنى را دیدم که به موهاى سرش آویزان بود و مغز سر او به جوش و غلیان در آمده بود. سپس در توضیح رفتارى که این پیامد را به همراه داشته، فرمودند:
« اما المعلقة بشعرها فانها کانت لا تغطى شعرها من الرجال
اما آن زنى که به موهاى سرش آویزان بود، زنى است که موهاى خود را از مردان نمى پوشاند .
3 – چیدن گوشت بدن خود
از عقوبت هاى اخروى دیگر زنان بدحجاب در قیامت چیدن گوشت بدن آنان توسط ایشان است که در روایت پیشین به آن اشاره شده است:
»و رأیت امرأة تقطع لحم جسدها من مقدمها و مؤخرها بالمقاریض من النار…«
زنى را دیدم که گوشت بدن خود را از جلو و از عقب باقیچى هائى از آتش مى چید.
»و اما التى کانت تقرض لحمها بالمقاریض فانها کانت تعرض نفسها على الرجال«
و اما آن زنى که گوشت بدن خود را به قیچى هائى از آتش مى چید، آن زنى بود که در دنیا خود را در معرض تماشاى نامحرمان و در اختیار آنها مى گذاشت
4 – خوردن گوشت بدن خود
در بخش دیگرى از روایت پیشین آمده است:
»و رأیت امرأة تأکل لحم جسدها و النار توقد من تحتها«
زنى را دیدم که گوشت بدن خود را مى خورد و آتش از زیرش افروخته مى شد.
» واما التى تأکل لحم جسدها فانها کانت تزین بدنها للناس«
و اما آن زنى که گوشت بدن خود را مى خورد آن زنى است که بدن خود را براى مردم زینت مى کند.
————————
http://quran.porsemani.ir/

حجاب در آیات و روایات

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا