دین و اندیشه

شیخین و رضایت حضرت زهرا(س)

پرسش و پاسخ

ایاحضرت فاطمه (س) از شیخین راضی شد و سپس از دنیا رفتند؟

در جای معتبری نداریم که حضرت فاطمه (س) از شیخین راضی شده باشد .لذا از آنجا که عدم رضایت صدیقه شهیده (سلام‌الله‌علیها) از شیخین، اصل و اساس مشروعیت خلافت آن‌ها را زیر سؤال می‌برد عده‌ای از عالمان اهل‌سنت روایتی را جعل کرده‌اند تا ثابت کنند که شیخین پس از آن که دختر رسول خدا را به خشم آوردند، در واپسین روزهای زندگی آن حضرت به عیادت ایشان رفته و از او درخواست رضایت کردند و فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) نیز از آن‌ها راضی شد. اینجا به بررسی این روایت و شبهات پیرامون آن پرداخته می‌شود.طرح شبههبر فرض که قبول کنیم، فاطمه (رضی‌الله‌عنها) در مقطعی از شیخین دلگیر شده باشد؛ ولی این مطلب نیز ثابت است که شیخین در آخرین روزهای حیات فاطمه آمدند و از وی رضایت گرفتند؛ چنانچه بیهقی و دیگران نقل کرده‌اند:
عن الشعبی قال لما مرضت فاطمة اتاها ابوبکر الصدیق فاستئذن علیها فقال علی یا فاطمة هذا ابوبکر یستئذن علیک فقالت اتحب ان ااذن؟ قال نعم فاذنت له فدخل علیها یترضاها وقال والله ما ترکت الدار والمال والاهل والعشیرة الا لابتغاء مرضاة الله ومرضاة رسوله ومرضاتکم اهل البیت ثم ترضاها حتی رضیت.
هنگامی که فاطمه بیمار شد ابوبکر برای کسب رضایت نزد وی آمد و اجازه خواست تا او را ملاقات کند، علی به فاطمه فرمود: ابوبکر برای ملاقات اجازه می‌خواهد فاطمه فرمود: آیا شما دوست دارید وارد شود؟ علی فرمود: آری، پس فاطمه اجازه داد، ابوبکر وارد شد و جویای کسب رضایت فاطمه بود، ابوبکر گفت: به خدا سوگند خانه و زندگی و مال و ثروتم و خویشانم را ترک نکردم؛ مگر برای به دست آوردن رضایت و خوشنودی خدا و رسول و شما خاندان پیغمبر، پس فاطمه از وی راضی شد. [۱][۲]نقد و بررسی شبهه
عدم رضایت صدیقه شهیده (سلام‌الله‌علیها) از شیخین، اصل و اساس مشروعیت خلافت آن‌ها را زیر سؤال می‌برد؛ چرا که ثابت می‌کند تنها یادگار رسول خدا، برترین بانوی دو عالم، سیده زنان اهل بهشت با خلافت ابوبکر و عمر مخالف و از دست آن‌ها ناراضی و خشمگین بوده است و طبق روایات صحیح السندی که در صحیح‌ترین کتاب‌های اهل‌سنت آمده است، رضایت فاطمه رضایت رسول خدا و خشم او خشم رسول خدا است.
از این رو عالمان اهل‌سنت دست به کار شده و روایتی را جعل کرده‌اند تا ثابت کنند که شیخین پس از آن که دختر رسول خدا را به خشم آوردند، در واپسین روزهای زندگی آن حضرت به عیادت ایشان رفته و از او درخواست رضایت کردند و فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) نیز از آن‌ها راضی شد!

نکته اول
سند روایت مرسل است؛ چرا که شعبی از تابعین است و خود شاهد ماجرا نبوده و این روایت همان اشکالی را دارد که اهل‌سنت به روایت بلاذری و طبری می‌کردند.
نکته دوم
بر فرض این که مرسلات تابعی مورد قبول باشد، باز هم نمی‌توان روایت شعبی را پذیرفت؛ زیرا شعبی از دشمنان امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) و ناصبی بوده است؛ چنانچه بلاذری و ابوحامد غزالی به نقل از خود شعبی می‌نویسند:
عن مجالد عن الشعبی قال: قدمنا علی الحجاج البصرة، وقدم علیه قراء من المدینة من ابناء المهاجرین والانصار، فیهم ابوسلمة بن عبد الرحمن بن عوف رضی الله عنه… وجعل الحجاج یذاکرهم ویسالهم اذ ذکر علی بن ابی طالب فنال منه ونلنا مقاربة له وفرقاً منه ومن شره….
در شهر بصره همراه عده‌ای بر حجاج وارد شدیم گروهی از قاریان مدینه از فرزندان مهاجر و انصار که ابوسلمه بن عبدالرحمن بن عوف نیز در جمع آنان بود، حضور داشتند. حجاج با آنان مشغول گفتگو بود یادی از علی بن ابوطالب کرد و از او بدگویی نمود و ما نیز به خاطر رضایت حجاج و در امان ماندن از شرّ او از علی بدگویی کردیم…. [۳][۴]آیا روایت یک ناصبی می‌تواند برای ما حجت باشد؟
نکته سوم
غضب فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بر ابوبکر از آفتاب روشن‌تر و غیر قابل انکار است. در این زمینه روایات متعددی در منابع اهل‌سنت وجود دارد که در ادامه برخی از آنها ذکر می‌شود.
روایات بخاری
بخاری در صحیح‌ترین کتاب اهل‌سنت از تداوم غضب و قهر فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بر ابوبکر، سخن گفته است. در کتاب ابواب الخمس، می‌نویسد:
فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فَهَجَرَتْ اَبَا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتی تُوُفِّیَتْ.
فاطمه دختر رسول خدا از ابوبکر ناراحت و از وی روی گردان شد و این ناراحتی ادامه داشت تا از دنیا رفت. [۵]در کتاب المغازی، باب غزوة خیبر می‌گوید:
فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ علی ابی بَکْرٍ فی ذلک فَهَجَرَتْهُ فلم تُکَلِّمْهُ حتی تُوُفِّیَتْ
فاطمه بر ابوبکر غضب کرد وبا وی سخن نگفت تا از دنیا رفت. [۶]در کتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لا نُورَثُ ما تَرَکْنَا صَدَقَةٌ می‌نویسد:
فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ فلم تُکَلِّمْهُ حتی مَاتَتْ.
پس فاطمه از ابوبکر کناره گیری کرد وبا وی سخن نگفت تا از دنیا رفت. [۷]روایت ابن‌قتیبه
در روایت ابن‌قتیبه آمده است که هنگامی که آن دو برای عیادت آمدند، فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) اجازه ورود نداد و ناچار شدند به امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) متوسل شوند و آن حضرت وساطت کرد، در پاسخ امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) فرمود:
البیت بیتک.
یعنی علی جان! خانه خانه تو است، تو مختاری هر کسی را که دوست داری اجازه ورود بدهی. امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) برای اتمام حجت و این که آن دو بعداً بهانه نیاورند که ما می‌خواستیم از فاطمه رضایت بگیریم؛ ولی علی نگذاشت، به آن دو اجازه ورود داد.
هنگامی که آن دو عذرخواهی کردند، صدیقه طاهره نپذیرفت؛ بلکه از آن‌ها این چنین اعتراف گرفت:
نشدتکما الله الم تسمعا رسول الله یقول «رضا فاطمة من رضای وسخط فاطمة من سخطی فمن احب فاطمة ابنتی فقد احبنی ومن ا رضی فاطمة فقد ارضانی ومن اسخط فاطمة فقد اسخطنی»
شمارا به خدا سوگند می‌دهم آیا شما دو نفر از رسول خدا نشنیدید که فرمود: خوشنودی فاطمه خوشنودی من، و ناراحتی او ناراحتی من است. هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام کند مرا دوست داشته و احترام کرده است و هر کس فاطمه را خوشنود نماید مرا خوشنود کرده است و هر کس فاطمه را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است؟
هر دو نفرشان اعتراف کردند: آری ما از رسول خدا این‌گونه شنیده‌ایم.
نعم سمعناه من رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم).
سپس صدیقه طاهره فرمود:
فانی اشهد الله وملائکته انکما اسخطتمانی وما ارضیتمانی ولئن لقیت النبی لاشکونکما الیه.
پس من خدا و فرشتگان را شاهد می‌گیرم که شما دو نفر مرا اذیت و ناراحت کرده‌اید و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد.
به این نیز بسنده نکرده و فرمود:
والله لادعون الله علیک فی کل صلاة اصلیها.
به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرین خواهم کرد. [۸]
با این حال چگونه می‌توان باور کرد که صدیقه شهیده (سلام‌الله‌علیها) از آن دو راضی شده باشد؟ آیا روایت بخاری مقدم است یا روایت بیهقی؛ آن هم روایت شخصی که دشمن امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) محسوب می‌شده و خود نیز شاهد ماجرا نبوده است؟
نکته چهارم
اگر فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) از آن دو نفر راضی شده بود، چرا وصیت کرد که او را شبانه دفن کنند و هیچ یک از کسانی را که به وی ستم روا داشته‌اند، برای تشییع جنازه و نماز خبر نکنند؟
محمد بن اسماعیل بخاری می‌نویسد:
وَعَاشَتْ بَعْدَ النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سِتَّةَ اَشْهُرٍ فلما تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا ولم یُؤْذِنْ بها اَبَا بَکْرٍ وَصَلَّی علیها
فاطمه پس از رسول خدا شش ماه زنده بود و چون از دنیا رفت همسرش علی شبانه او را دفن کرد و به ابوبکر خبر نداد و خودش بر بدن فاطمه نماز خواند. [۹]ابن‌قتیبه دینوری در تاویل مختلف الحدیث می‌نویسد:
وقد طالبت فاطمة رضی الله عنها ابا بکر رضی الله عنه بمیراث ابیها رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فلما لم یعطها ایاه حلفت لا تکلمه ابدا واوصت ان تدفن لیلا لئلا یحضرها فدفنت لیلا
فاطمه از ابوبکر میراث پدرش رسول خدا را درخواست نمود و چون ابوبکر سرپیچی کرد سوگند یاد کرد که دیگر با وی سخن نگوید و وصیت کرد شبانه او را دفن کنند تا ابوبکر در تشییعش شرکت نکند. [۱۰]
و عبدالرزاق صنعانی می‌نویسد:
عن بن جریج وعمرو بن دینار ان حسن بن محمد اخبره ان فاطمة بنت النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دفنت باللیل قال فر بها علی من ابی بکر ان یصلی علیها کان بینهما شیء
از حسن بن محمد نقل است که گفت: فاطمه دختر پیامبر شب دفن شد تا ابوبکر بر پیکرش نماز نخواند؛ زیرا کدورتی بین آن دو وجود داشت.
و در ادامه نیز می‌گوید:
عن بن عیینة عن عمرو بن دینار عن حسن بن محمد مثله الا انه قال اوصته بذلک.
از حسن بن محمد نیز همانند روایت پیشین نقل شده است؛ الا این که در این روایت گفته شده: فاطمه بر دفن شبانه وصیت کرد. [۱۱]البته ممکن است که کسی بگوید: ابوبکر بعدا پشیمان شد و توبه کرد، در پاسخ باید گفت: توبه زمانی مفید و ارزشمند است که همراه با ندامتی بر خواسته از عمق وجود آدمی باشد. و از طرفی گذشته را هم جبران نماید به این معنی که شخص توبه کننده حقوق تضییع شده را؛ چه الهی باشد و چه مردمی تمام آن را جبران نماید.
حال پرسش ما این است که آیا ابوبکر فدک را به صدیقه طاهره بازگرداند تا توبه اش توبه نصوح باشد و در نزد خداوند پذیرفته شود؟

نتیجه
خشم فاطمه از شیخین تا واپسین لحظات زندگی اش و عدم رضایت از آن دو، از مسائلی است که در صحیح‌ترین کتاب اهل‌سنت پس از قرآن وارد شده و روایت بیهقی که از آن استفاده کسب رضایت فاطمه شده است، به دلیل وجود یک ناصبی در سلسله سند آن، اعتبار ندارد.
برگرفته از پایگاه ویکی‌فقه

پی‌نوشت:
۱. البیهقی، احمد بن الحسین (متوفای ۴۵۸ه)، دلائل النبوة، ج۷، ص۲۸۱.
۲. البیهقی، احمد بن الحسین (متوفای ۴۵۸ه)، الاعتقاد والهدایة الی سبیل الرشاد علی مذهب السلف واصحاب الحدیث، ج۱، ص۳۵۳، تحقیق:احمد عصام الکاتب، ناشر:دار الآفاق الجدیدة – بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۱ه.
۳. البلاذری، احمد بن یحیی بن جابر (متوفای۲۷۹ه)، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۴۷.
۴. الغزالی، محمد بن محمد ابوحامد (متوفای۵۰۵هـ)، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۳۴۶، ناشر: دار االمعرفة – بیروت.
۵. البخاری الجعفی، محمد بن اسماعیل ابوعبدالله (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۴، ص۷۹.
۶. البخاری الجعفی، محمد بن اسماعیل ابوعبدالله (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۵، ص۱۳۹، کتاب المغازی، باب غزوة خیبر.
۷. البخاری الجعفی، محمد بن اسماعیل ابوعبدالله (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۸، ص۱۴۹، کتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لا نُورَثُ ما تَرَکْنَا صَدَقَةٌ.
۸. الدینوری، ابومحمد عبدالله بن مسلم ابن‌قتیبة (متوفای۲۷۶ه)، الامامة والسیاسة، ج۱، ص۳۱، باب کیف کانت بیعة علی رضی الله عنه.
۹. البخاری الجعفی، محمد بن اسماعیل ابوعبدالله (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۵، ص۱۳۹، کتاب المغازی، باب غزوة خیبر.
۱۰. الدینوری، ابومحمد عبدالله بن مسلم ابن‌قتیبة (متوفای۲۷۶ه)، تاویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۲۷۹.
۱۱. الصنعانی، ابوبکر عبد الرزاق بن همام (متوفای۲۱۱ه)، المصنف، ج۳، ص۵۲۱، ح‌۶۵۵۴ و ح۶۵۵۵، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، ناشر:المکتب الاسلامی – بیروت، الطبعة:الثانیة، ۱۴۰۳ه.

شیخین و رضایت حضرت زهرا(س)

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا