ماهیت و اثبات عالم برزخ
اگر عالم برزخ حتی برای فرد مومن زندگی انفرادی و مانند یک زندان است با این حساب این دنیا به مراتب بهتر از ان دنیا می باشد؟
حقیقت عالم برزخ عالم وجود ِدارای مراتب طولی است. از نظر حکما عقل فعّال به موجوداتی که از هر نظر غیر مادّی بوده و از شکل و رنگ و مقدار و زمان و مکان و حرکت و دیگر خصوصیّات موجودات مادّی منزّهند. مافوق این موجودات را عالم عقول و مادون عقل فعّال را عالم مثال می نامند.
اوّلین موجود یا موجودات بعد از عقل فعّال ، که قویترین موجود یا موجودات عالم مثالند ، واسطه ی فیض هستند برای موجودات دیگر عالم مثال ؛ و آخرین موجودات عالم مثال که پایین ترین رتبه ی وجودی را در عالم مثال دارند ، واسطه ی فیضند برای موجودات عالم مادّه. بنا بر این در سیر نزولی خلقت ، ابتدا عالم عقول یا عالم جبروت است و در رتبه ی دوم عالم مثال یا برزخ نزولی واقع شده است ؛ و در رتبه ی آخر ، عالم مادّه قرار دارد. لذا عالم مثال را از آن جهت که در سلسله مراتب نزولی خلقت بین دو عالم جبروت و عالم مادّه قرار دارد ، برزخ نزولی می گویند. بنا بر این وجود عالم برزخ نزولی عقلاً ضروری است ؛ چون واسطه ی فیض برای عالم مادّه می باشد ؛ و اگر این عالم نبود ، نوبت به وجود عالم مادّه هم نمی رسید. در اصطلاح متشرّعین عالم برزخ در اصل همان عالم مثال است . ورود به عالم برزخ ، در سیر صعودی انسان و دیگر موجودات ، یک ورود تکوینی و ضروری است ؛ یعنی همانطور که موجودات ، در سیر نزولی مرتبه ، مرتبه پایین آمده اند تا به عالم مادّه رسیده اند ، در سیر صعودی نیز باید مرتبه مرتبه بالا روند تا به اصل خویش واصل گردند.
پس با توجّه به آنچه گفته شد ، معلوم می گردد که دو گونه عالم مثال یا عالم برزخ وجود دارد ؛ یا به تعبیری عالم مثال یا برزخ دارای دو نمود می باشد ؛ که یکی در سلسله ی نزولی خلقت است و برزخ نزولی گفته می شود و دیگری برزخ صعودی است که موجودات در روند بازگشت به سوی خدا از آن گذر می کنند ؛ و آنچه در آیات و روایات و زبان علمای دین به عالم برزخ مشهور است ، همان برزخ صعودی می باشد. در سیر صعودی موجودات ، دنیا عالم نخست می باشد و برزخ بعد از دنیاست ؛ و عالم جبروت ، عالم آخر می باشد ؛ و تا کسی رتبه ی برزخی را احراز نکند محال است رتبه های بالاتر را احراز نماید. همانطور که در دنیا تا کسی مرحله ی کودکی را طی نکند محال است از نوزادی به نوجوانی برسد ؛ و تا نوجوانی را طی نکند به جوانی نمی رسد ؛ و تا جوانی را طی نکند به میانسالی نمی رسد.
نکته ای درباره ی عالم آخرت:
برخلاف سیر نزولی خلقت ، سیر صعودی موجودات و بالاخص انسان ، سیر اختیاری است. لذا چه بسا هنگامی که قیامت کبری رخ می دهد ، تنها برخی از انسانها هستند که توانسته اند با اختیار خود وارد عالم جبروت شوند ؛ و باقی همچنان در حدّ وجود برزخی خویش می باشند. از طرف دیگر ، هنگام قیامت ، بساط عالم مادّه ی کنونی ما برچیده می شود ؛ لذا در هنگام وقوع قیامت ، برزخ صعودی ، دیگر حدّ فاصل بین دو عالم نخواهد بود. چون در آن هنگام عالم مادّه ای نیست که عالم مثال ، بین آن و جبروت قرار گرفته و برزخِ بین دو عالم محسوب شود. در هنگام قیامت دیگر عالم مثال را نمی توان برزخ نامید ؛ بلکه عالم مثال در آن برهه مرتبه ی پایین و دامنه ی عالم جبروت تلقّی خواهد شد. بر این اساس ، عدّه ای که از قبل به عالم جبروت راه یافته اند ، هم معاد روحی دارند هم معاد جسمی ؛ لذا هم بهشت جسمانی خواهند داشت هم بهشت روحانی. امّا آنها که به اختیار خود اهل جبروت نشده اند ، تنها بهشت جسمانی خواهند داشت ؛ و از بهشت روحی خالص برخوردار نخواهند بود ؛ بلکه روح آنها به واسطه ی جسم مثالیشان التذاذ خواهد داشت ؛ همان گونه که در دنیا چنین می باشد ؛ لکن در سطحی پایین. رابطه ی عالم جبروت ، عالم برزخ و عالم مادّه رابطه ی طولی است ؛ یعنی عالم جبروت ، علّت و باطن عالم مثال نزولی می باشد ؛ و عالم برزخ نزولی نیز علّت و باطن عالم مادّه است. برزخ صعودی نیز در حقیقت همان برزخ نزولی است که شخص همراه با کمالات اختیاری به آن باز می گردد ؛ لذا انسان در برزخ نزولی با سعادت بسیط و اوّلیّه حضور دارد ؛ امّا بعد از تنزّل به دنیا با سعادت تفصیلی و اختیاری یا با شقاوت به عالم برزخ باز می گردد. از این حیث است که برزخ نزولی و برزخی صعودی از یکدیگر تفاوت اعتباری پیدا می کنند. رابطه ی بین این سه عالم نظیر رابطه ی بین صور ذهنی ، اراده و روح می باشد. صور ذهنی معلول اراده می باشند ؛ یعنی انسان اراده می کند و صور ذهنی پدید می آیند ؛ پس اراده باطن صور ذهنی است ؛ لذا به محض اینکه اراده را برگیریم ، آن صور نیز ظهور خود را از دست می دهند. خود اراده نیز معلول روح می باشد.
عالم برزخ در قرآن و روایات:
برزخ چیزی است که میان دو شیء حایل شود. از این رو به جهانی که میان دنیا و آخرت واقع می شود برزخ اطلاق می گردد؛ چنان که در دو سورة «فرقان»، آیة 53 و سورة «الرحمن»، آیة 20 بیانگر فاصلة میان دو دریاست. از دیدگاه قرآن و روایات، برزخ و قبر یک چیز است که گاهی از آن به «عالم قبر» و گاهی از آن به «جهان برزخ» یاد می شود.
قرآن کریم در آیاتی از جهان برزخ خبر داده است؛ مانند:
ـ «حتی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون لعلّی أعمل صالحاً فیما ترکتُ کلاّ إنّها کلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون ـــــــ زمانی که مرگ یکی از تبه کاران فرا رسد گوید: پروردگار من! مرا باز گردان، شاید در آنچه ترک و کوتاهی کردم عمل صالحی انجام دهم، ولی به او گفته می شود: چنین نیست و هرگز بر نخواهی گشت. این درخواست و وعده سخنی است که بر زبان می آورد و اگر بازگردد همان کردار سابق را تکرار کند، و پشت سر آنان برزخ است تا روزی که بر انگیخته می شوند.» (مؤمنون/99ـ100 )
برخی از تفاسیر برزخ را عین ثواب یا عقاب بین دنیا و آخرت دانسته است؛ زیرا امام صادق علیه السلام فرمود: برزخ همان قبر (در اصطلاح قرآن) است: « البرزخ هو القبر وهو الثّواب و العقاب بین الدّنیا و الآخرة والدّلیل علی ذلک قول العالم: «والله ما نخاف علیکم إلاّ البرزخ» در برزخ حقایق جهان هستی تا حدّی بر او منکشف و از خواب چندین ساله بیدار می شود و نتیجة کردارش را با شگفتی تمام می نگرد؛ خواه بدن او بپوسد یا سالم بماند یا بسوزد یا طعمه حیوانات گردد؛ یعنی انسانیت انسان که تمام حقیقت انسان را تشکیل می دهد وارد جهان برزخ می شود البته در آن عالم دارای بدن خواهد بود، هر چند بدن آن عالم مناسب با عقیده، اخلاق و اعمال اوست، از یک سو و از سوی دیگرمناسب با برزخ است .
با توجه به مطالب بالا و دیگر ادله باید گفت برزخ تابعی از اعمال و اعتقادهای فرد در این دنیاست. گاهی وسیع و برتر از این عالم و گاهی نیز ظلمات است.
ماهیت و اثبات عالم برزخ