عصمت داوود(علیه السلام)
در برخی متون، از حضرت داوود(علیه السلام) به گونه ای یاد می شود که با عصمت این پیامبر خدا منافات دارد. چه پاسخی از امام رضا(علیه السلام) در این باره وجود دارد؟
درباره ی حیات حضرت داوود(علیه السلام) نکته ای بیان شده است که در تضاد با عصمت ایشان است و امام رضا(علیه السلام) در دفاع از شخصیت الهی این پیامبر، آن را رد می کنند. در تورات موجود، نسبت ناروایی به داوود(علیه السلام) در شیفتگی به زن اوریا داده شده است: «داوود پس از شیفتگی به آن زن، نقشه ی کشتن اوریا را کشید و او را به بعضی جنگ ها فرستاد تا کشته شد و همسرش را جزو زنان خود درآورد و سلیمان از او پدید آمد.»[ تورات، ب11، ص 490. ] ملائکه این صحنه ی ساختگی را برای این ایجاد کردند که به او بگویند: «مَثل تو، مَثل آدمی است که 99 گوسفند دارد و رفیقش 1 گوسفند. این فرد باوجود داشتن 99 گوسفند، به 1 گوسفند دیگران هم طمع بسته است.» داوود(علیه السلام) تازه متوجه می شود که گناه کرده است. توبه می کند و خدا هم توبه اش را می پذیرد. همین نکته در مجلس امام رضا(علیه السلام) و مأمون، در محفلی که برای مناظره با رهبران مذاهب و ادیان برپا شده بود، مطرح شد و ابن جَهْم نیز همین گزارش تورات را نقل کرد و مدعی شد: «می گویند داوود در محرابش به نماز مشغول بود و ابلیس در برابرش، به صورت مرغی ظاهر شد که زیباتر از آن وجود نداشت. پس داوود نمازش را شکست و برخاست که مرغ را بگیرد. مرغ پرید و داوود آن را دنبال کرد. مرغ بالای بام رفت و داوود هم به دنبالش. مرغ به خانه ی اوریا، فرزند حیان، داخل شد. داوود به دنبالش رفت و ناگهان چشمش به زن اوریا افتاد…»
حضرت رضا(علیه السلام) وقتی این سخن را از ابن جهم شنیدند، دست به پیشانی خود زدند و فرمودند: «إِنَّا لِلهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ». سپس گفتند: «آیا به یکی از انبیای خدا نسبت می دهید که نماز را سبُک شمرده و آن را شکسته و به دنبال مرغ، به خانه ی مردم درآمده و به زن مردم نگاه کرده و عاشق شده و شوهر او را به عمد کشته است؟!» ابن جهم پرسید: «یا بن رسول الله، پس گناه داوود در داستان دو متخاصم چه بود؟»[ نک: ص 21 تا 24. ]امام(علیه السلام) فرمودند: «وای بر تو، خطای داوود(علیه السلام) این بود که در دل خود گمان کرد که خدا هیچ خلقی داناتر از او نیافریده است. خدای تعالی برای تربیت او و دورنگه داشتنش از عُجب، دو فرشته نزدش فرستاد تا از دیوار محرابش بالا روند. یکی گفت: دو خصم هستیم که یکی به دیگری ستم کرده است. بین ما به حق داوری کن. از راه حق منحرف مشو و ما را به راه عدل رهنمون کن: این آقا، برادر من، 99 میش دارد و من 1 میش. می گوید میشت را در اختیارم بگذار. این سخن را به گونه ای می گوید که مرا زبون می کند. داوود(علیه السلام) بدون این که از طرف مقابل بپرسد که چه می گویی یا از مدعی، شاهد مطالبه کند، در قضاوت عجله کرد. او علیه طرف دیگر و به نفع صاحب یک میش حکم کرد و گفت: او که از تو می خواهد یک میشت را در اختیارش بگذاری، به تو ظلم کرده است. خطای داوود(علیه السلام) در همین بوده که از رسم داوری تجاوز کرده است، نه آنکه تو می گویی! مگر نشنیده ای که خدای عزّوجل در آیه ی 26 سوره ی «ص» می فرماید:
(((یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَة فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ…)))
ابن جهم عرضه داشت: «یا بن رسول الله، پس داستان داوود(علیه السلام) با اوریا چه بوده است؟»
حضرت رضا(علیه السلام) فرمودند:
«در عصر داوود(علیه السلام)، حکم چنین بود که اگر زنی شوهرش می مُرد یا کشته می شد، دیگر حق نداشت شوهر دیگری اختیار کند. اولین کسی که خدا این حکم را برایش برداشت و به او اجازه داد که با زن شوهرمُرده ازدواج کند، داوود(علیه السلام) بود. او با همسر اوریا، بعد از کشته شدنش و گذشتن عده، ازدواج کرد و این بر مردم آن روز گران آمد.»[ عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، ج1، ص 193. ]
عصمت داوود(علیه السلام)