فلسفه حجاب و پوشش برتر
حال خوب،دل من زیاد، دوام نداشت، من،حس، میکنم دوباره دارم سست،میشم دارم، بی اعتقاد میشم اصلاحس انسان بودن ندارم من دخنرچادری، هستم چندوقتیه، که میبینم اطرافیانم که چادری، بودن، واقعا نسبت به چادربی توجه اند خیلی سعی کردم ازشون تاثیرنگیرم تااینکه مهرامسال برای اولین باررفتم دانشگاه وقتی محیط دانشگاه رودیدم حالم بدترخراب شد. میدونین حس میکنم دیگران فک میکنن چادری ها خیلی امبل وعقب افتاده،اند درحالیکه،من مطمعنم این طوری نیست….ولی خب بعضیا که منو بیرون میبینن خیلی تعجب میکنن بااین سنم که نوزده سالمه همه جا حجابم حفظه واصلا چادر روازسرم نمیگیرم مگردرمهمونی های، خانوادگی اما الان چند وقتیه که اصلاازچادری بودن راضی نیستم چون واقعا چادرجمع کردن توهمه ی محیط،هاسخته، هرلباسی که دوست دارم نمیشه با چادرپوشید، حس میکنم درنگاه دیگران دختری بافکر قدیمی ام. الانم چادرم رودارم تو همه جا،حتی دانشگاه…. ولی به دلم نیست قبلاکسی به چادری بودنم حرفی، میزد سینه سپرمیکردم،و دفاع میکردم اما الان نه….ضمنا پسرای این دوره وزمونه که دخترچادری، بپسندن خیلی کم، شدن خیلی خیلی…..اگرپسرای شهرستان بپسندن که اونم تعدادشون کمه حس میکنم این چادرداره مانعم میشه به جای اینکه رشدم بده…. یه حقیقتی،رومیخوام بگم که واقعاشاید درست نباشه اما میخوام به شمابگم.،من الان برای اینکه اندامم روفرم نیست، وتوانایی، اینکه بخوام مانتوهای مدل به مدل بگیرم چادرودارم سرمیکنم فعلابه،این دلایل نگهش داشتم اما قبلااصلااین طوری نبودا
همه مراجع: برای زن کافی است که حجاب کامل [شرعی] را با هر لباس مناسبی، در برابر مرد نامحرم رعایت کند، ولی بی شک چادر به عنوان حجاب برتر [بهویژه در اماکن مذهبی] از ارزش والایی برخوردار است. [ خامنه ای، استفتاء، س 580؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1701؛ مکارم، استفتاءات، ج2، س1022؛ نوری، استفتاءات، ج1، س485؛ سیستانی، sistani.org، حجاب، س7؛ صافی، جامع الاحکام، ج2، س1669؛ امام، استفتاءات، ج3، (احکام حجاب)، س7؛ دفتر: وحید، بهجت و تبریزی.]شکی نیست که پوشش حجاب تنها زمانی که برخواسته از زیرساختهای فکری و عقیدتی سالم باشد، می توان امیدوار بود که فرد نسبت به رعایت کامل و همه جانبه آن از خود همّت بیشتری نشان داده و انگیزهای عالی در پایبندی به آن داشته باشد؛ بنابراین با توجّه به اینکه پیبردن به اهمیت هر موضوع یا مسألهای اولین گام در گزینش راههای مناسب پرداخت به آن مسأله است؛ لذا با توجه به این اصل در جهت علاقهمند نمودن خود برای استفاده بیشتر از پوشش اسلامی چادر کاری کنید که فلسفه حجاب برایتان جا بیفتد؛ زیرا یکى از چیزهایى که باعث مى شود انسان در رعایت حجاب کوتاهی کند، این است که فلسفه حجاب برایش جانیفتاده و شناخت صحیحی از کارکردهای حجاب (1. مصونیت زن در برابر طمع ورزى هاى هوس بازان 2. پیشگیرى از تحریکات شهوانى خارج از ضوابط و هنجارهاى الهى و3. تأمین سلامت و بهداشت معنوى جامعه) ندارد،[1] لذا شایسته است با مطالعه کتابهایى که در این زمینه به رشته تحریر درآمده، آگاهى و شناخت خود را درباره فلسفه حجاب افزایش دهید؛ زیرا این مسأله عامل انگیزشی بسیار مناسبی در جهت حفظ حجاب برتر(چادر) خواهد بود. برای این کار در دو حیطه تلاش نمایید: الف: در حوزه مبانى نظرى: سعی کنید شناخت کافی از مبانى نظرى لزوم و ضرورت حجاب، فلسفه حجاب و آثار آن از جمله از بعد دینى و اخلاقى حاصل نماید, بدین منظور میتوانید کتبی که در ادامه بدان اشاره میگردد مورد مطالعه قرار دهید؛ زیرا شناخت و باور قلبی گام نخست براى عمل و پایبندى به هر چیز از جمله حجاب است.
ب: در حوزه عمل و رفتار: شایسته است پس از روشن شدن مبانى نظرى و فلسفه حجاب و یا به همراه بررسى این موضوع و کسب شناخت، به راهکارهای زیر عمل نمایید:
1. زمینه را طوری فراهم سازید که با افرادى که نسبت به حجاب و یا چادر کم توجهى مىکنند کمتر رفت و آمد نموده و با افرادى که به موضوع حجاب و چادر به اندازه کافى توجه مىکنند و به آن اهمیت مىدهند رابطه دوستانه و صمیمانه داشته باشید.
2. با حضور در جلسات مذهبى و اخلاقى به تقویت باورهاى دینى و اخلاقى خود کمک نمایید.
حجاب برتر( چادر) فوائد بیشماری دارد که حتّی امروزه موضوع تحقیق بسیاری از علوم نظیر روانشناسی،[2] جامعهشناسی و … قرار گرفته و حتّی به تجربه دیده و شنیدهایم زنانی که چادر به سر نداشتهاند، اعتراف دارند که چادر نسبت به بقیه حجابها خوبتر است؛ امّا حقیقت آن است که بسیاری از انسانها در امور دنیوی بین خوب و خوبتر، همواره خوبتر را انتخاب میکنند؛ ولی وقتی به خدا، دین و ارزشها که میرسند بین خوب و خوبتر( چادر)، خوب را میپسندند.
کیست که نداند پوشیدن چادر محدودیّتها و سختیهایی ایجاد میکند؛ ولی پرواضح است برای کسی که فلسفه پوشش چادر برایش جا افتاده اینگونه سختیها اصلاً به چشم نمیآید. به عنوان مثال ممکن است معلّم و یا استاد دانشگاهی بگوید که با چادر برای نوشتن روی تخته مشکل دارد و یا موقع رانندگی با سختی روبه رو میشود؛ ولی آیا غیر از این است که مثلاً خاک گچ تخته با درایت لازم خیلی سریع پاک شدنی است.
به هر حال خواسته شما در مورد پوشش چادر بسیار مقدّس و قابل احترام است؛ امّا در مورد موضع دین نیز گفتنی است که در حجاب مانند بسیاری از تکالیف دیگر، حد واجب و مستحب وجود دارد. حد واجب آن پوشاندن اعضای بدن غیر از وجه و کفین (دست ها تا مچ و گردی صورت) است. علاوه بر این پوشش باید به گونه ای باشد که پستی و بلندیهای بدن را نمایان نسازد و موجب جلب نظر و تحریک نگردد. به طور کلی فلسفه حجاب نوعی اعلام و هشدار دورباش در برابر نامحرم است، تا بدین وسیله حرمت زن و عفت و سلامت معنوی جامعه تضمین شود. از این رو هر چه پوشش زن متین تر و با وقار بیشتر باشد بهتر است. با توجه به این مسأله روشن میشود که حجاب برتر هم در حد پوشش و هم کیفیت آن و هم از نظر رنگ مهم است. افزون بر آن وقار رفتاری زن نیز در این رابطه بسیار مؤثر و مفید است. اکنون به خوبی روشن است که چادر زن با طریق پوشش متین و به ویژه با رنگ مشکی و سلوک موقرانه زن قویترین اعلام دورباش و تأمین کننده حقیقی فلسفه حجاب میباشد.
[1] رهبر معظم انقلاب حفظه الله مى فرماید: خیلى از خانم ها هستند که متدین و مسلمان هستند، به انقلاب هم عقیده دارند، ولى مسأله حجاب برایشان روشن نیست، حرفى ندارد حجاب را رعایت کند، اما واقعاً حجاب در ذهن آنها مسئله است باید به اینها پاسخ داده شود، ما ابهامى نداریم براى ما روشن است ولى باید براى همه روشن شود، این کارى است فرهنگى که بنده زیاد رویش اصرار دارم.
[2] روان شناسان امروز می گوید: «سیاه به معنای «نه » بوده و نقطه ی مقابل «بله » یعنی سفید است » با این نگاه باید گفت: آن کس که در مقابل نامحرم سیاه می پوشد، در واقع می خواهد به او «نه » بگوید و آن کسی که رنگ جذاب می پوشد، در واقع خواسته یا ناخواسته خود را در معرض نگاه های هرزه و آلوده قرار می دهد و وسیله ی آلودگی و انحراف خود و جامعه را فراهم می کند .
در روان شناسی رنگ ها می خوانیم که «سفید به صفحه ی خالی می ماند که داستان را باید روی آن نوشت، ولی سیاه نقطه پایانی است که در فراسوی آن هیچ چیز وجود ندارد»؛ بنابراین زنی که در برابر نامحرم و در بیرون از خانه لباس سفید و رنگارنگ می پوشد، از ایمنی کم تری برخوردار است، ولی زنی که چادر سیاه می پوشد، حداکثر ایمنی را برای خود ایجاد کرده است و نشان می دهد که این جا نقطه ی پایان نگاه های نامحرمان است و در فراسوی این حجاب، جایی برای نفوذ نگاه ها و نیت های ناپاک نیست .
در جای دیگری در بحث روان شناسی رنگ ها می خوانیم که: «سیاه، نشان گر ترک علاقه یا انصراف نهایی بوده … و از تاثیر قوی برهر رنگی که در همان گروه (درکنارآن) قرار گرفته باشد، برخوردار است و خصلت آن رنگ را مورد تاکید و اهمیت قرار می دهد . . ».
از این رو کسی که چادر مشکی می پوشد، می خواهد با رنگ سیاه چادر دائما جلوه و نمای خود را نفی کند و خود را از نگاه های دیگران دورنگه دارد . آن کس که چادر مشکی می پوشد، رنگ مشکی چادر او نشان گر ترک علاقه یا انصراف نهایی است، یعنی چادر مشکی به نگاه های نامحرم می گوید هیچ جایگاهی برای نگاه شما در من وجود ندارد.
ماکس بوشهر، روان شناسی رنگ ها، ترجمه ویدا ایزاده. / برگرفته از: ماهنامه دیدار آشنا شماره 41.
اسلام خواستار آن نیست که زنان شرایط زمانه را نادیده گرفته و از مسیر توسعه و پیشرفت دور باشند اما کسی هم حق ندارد به بهانه تغییر شرایط زمان، احکام دین را زیر پا بگذارد و هیچ حد و مرزی را نشناسد؛ چرا که اگر انسان بخواهد در همه وظایف دینی خودش، دنبال حرف دیگران باشد، نمیتواند به درستی تصمیم بگیرد. [ احمدی جلفایی، حمید، حجاب برتر، قم، آثارامین، 1391 ش، اول، ص 124.] در حالیکه بر اساس منطق قرآن کریم آنچه عقبماندگی و بی کلاسی بهحساب می آید بدحجابی می باشد: (((وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی ))) [ احزاب (33)، آیه 33.] ؛ «و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) خودنمایی نکنید». علاوه بر اینکه نوع لباس شأنی از شئون انسان است و در هر تمدن رابطه مستقیمی با معنا و تعریف انسان در آن تمدن دارد. در تمدن غرب خدا از صحنه زندگی کنار رفته و در زوایای کلیسا و معبدها منزوی شده، پیداست که در چنین فرهنگی، لباس همچون «قالب» و «قاب» خواهد بود که بیشتر به شهرت و شهوت تنوعطلبی مرتبط میشود. اما در فرهنگ اسلامی، انسان علاوه بر بُعد مادی دارای بُعد معنوی نیز می باشد. دین هم که آمده نه برای این است که ما را از تن غافل کند، بلکه برای این است که گوهر وجودمان نگهداری شود. در چنین فرهنگی «لباس» به منزله «خانه تن» انسان است تا با کمک آن، افراد حریم خود را از دستبرد اجانب محفوظ دارند و کنار گذاشتن چادر نشانه عقبگرد و بی کلاسی است. [ همان.] جالب است که در گذشته حتی در اروپا، حجاب و پوشش بلند برای زنان اعیان و اشراف بود و زنان پایین دست پوشش مناسب نداشتند [ مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان – یزد – تاریخ 13/10/1386.].
پاسخ این پرسش را می توانید در مقاله بسیار جامع «همگونی «جلباب» قرآنی و چادر مشکی» در پایگاه اطلاع رسانی حوزه به آدرس
«http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/3992/5191/47751» به صورت مبسوط، مطالعه نمایید.
اما ما نیز در تکمیل آن مطلب، نکاتی را یادآور می شویم: 1- در حجاب مانند بسیاری از تکالیف دیگر، حد واجب و مستحب وجود دارد. حد واجب آن پوشاندن اعضای بدن غیر از وجه و کفین (دست ها تا مچ و گردی صورت) است. علاوه بر این پوشش باید به گونه ای باشد که برجستگی های بدن را نمایان نسازد و موجب جلب نظر و تحریک نگردد. به طور کلی فلسفه حجاب نوعی اعلام و هشدار دورباش در برابر نامحرم است، تا بدین وسیله حرمت زن و عفت و سلامت معنوی جامعه تضمین شود. از این رو هر چه پوشش زن متین تر و با وقار بیشتر باشد بهتر است. با توجه به این مسأله روشن می شود که حجاب برتر هم در حد پوشش و هم کیفیت آن و هم از نظر رنگ مهم است. افزون بر آن وقار رفتاری زن نیز در این رابطه بسیار مؤثر و مفید است. اکنون به خوبی روشن است که چادر زن با طریق پوشش متین و به ویژه با رنگ مشکی و سلوک موقرانه زن قویترین اعلام دورباش و تأمین کننده حقیقی فلسفه حجاب می باشد. حد مستحب آن هر شکلی است که این پوشش به سبک متین تر و سنگین تری رعایت گردد. اگر کسى بتواند به شکل صحیح از چادر استفاده کند، مسلماً چادر حجاب برتر است زیرا حکمت هاى حجاب در چادر بیشتر یافت مى شود، و هر چیزی که باعث شود بیشتر، میل و رغبت هوسبازان را دفع نماید حجاب برتر به حساب می آید اما در مورد مشکی بودن آن می توان به روایت امام صادق اشاره کرد. امام صادق علیه السلام می فرماید: «یکره السواد إلاّ فی ثلاثة الخفّ و العمامة و الکساء: پوشیدن لباس سیاه مکروه است، مگر در سه مورد: کفش، عمامه و عبا.» که البته روشن است که در میان عرب، زنان، عبا را به عنوان چادر بر سر می کشیدند و تا امروز هم همینگونه است. اگر بخواهیم با دید روانشناسی به موضوع بنگریم باید بگوییم که در روان شناسی رنگ ها می خوانیم که رنگ سیاه نمایان گر مرز مطلق است. لذا کسی که رنگ سیاه می پوشد، می خواهد نشان دهد که مرزی را ایجاد کرده است . اما این که این مرز برای چیست، در موقعیت های مختلف ممکن، است متفاوت باشد. گاه لباس سیاه را در ماتم و عزا می پوشند، برای آن که نشان دهند بین آن ها و عزیزشان فاصله افتاده و مرز زندگی آن ها را از هم جداکرده است. اما گاهی هم سیاه می پوشند، نه برای عزا و ماتم بلکه برای مشخص کردن مرزها و حریم های اجتماعی که حجاب یک خانم مسلمان با چادر سیاه از این دسته است. وقتی که خانمی چادر مشکی به سر می کند و با وقار و متانت تمام قدم به عرصه ی اجتماع می گذارد، با این نحوه ی پوشش می خواهد نشان دهد که هر کسی حق ندارد به این حریم پاک، مقدس و خصوصی وارد شود. این حریم، حریم حرمت، حیا و احترام است، نه جای هرزگی، آلودگی و هوس بازی، در واقع او با حجاب مشکی و چادر سیاه، بین خود و مردان نامحرم مرزی عاقلانه ایجاد می کند، او با این سیاهی ظاهری اما ریشه دار در درون خود می خواهد نگاه تیز و برنده ی هرزگی و ابتذال را بشکند و نگذارد در حریم عفاف، پاکی و نجابت او نامحرمی وارد شود و حرمت او را از بین ببرد. لذا چادر مشکی به منزله ی حرمت و احترام است. مرز ادب، کرامت، حیا و عفت است. مرز آداب است و نشان می دهد که در این محدوده باید حریم را نگه داشت و به صاحب حرم با دیده ی احترام و ادب نگریست. روان شناسان امروز می گوید: «سیاه به معنای «نه » بوده و نقطه ی مقابل «بله » یعنی سفید است » از این رو کسی که چادر مشکی می پوشد، می خواهد با رنگ سیاه چادر دائما جلوه و نمای خود را نفی کند و خود را از نگاه های دیگران دور نگه دارد. آن کس که چادر مشکی می پوشد، رنگ مشکی چادر او نشان گر ترک علاقه یا انصراف نهایی است، یعنی چادر مشکی به نگاه های نامحرم می گوید هیچ جایگاهی برای نگاه شما در من وجود ندارد. یک خانم پزشک روان شناس در تأیید این نکته گفته است: در روانشناسى رنگ ها چیز جالبى خواندم که وقتى انسان به یک چیز سفید نگاه مى کند احساس مى کند انگار به آن چیز نزدیک تر مى شود اما وقتى چیز مشکى مى بیند احساس مى کند از او دور مى شود. آن موقع من گفتم پس چه بهتر هر وقت یک مرد من را مى بیند فکر کند که من دارم از او دور مى شوم.( دکتر زینب جلالى، حجاب از دیدگاه روانشناسى، ص 11) بنابراین باید به روان شناسی و جامع نگری زن مسلمان آفرین گفت که برای حفظ حرمت، عفت و پاکی خود و همچنین پاسداری از مرزهای خویش و جامعه ی خویش و برای سالم سازی محیط اجتماعی خود، بهترین حجاب، یعنی چادر و مناسب ترین رنگ یعنی مشکی را انتخاب کرده است .
2- بهره هاى چادرپوشى: چادر بهترین پوششى است که زن مى تواند همه اندام خود را با آن بپوشاند و جلو هر گونه تحریک جنسى را بگیرد در حالى که پوشش هایى مانند مانتو این ویژگى را به صورت کامل ندارند، زیرا وقار و معنویتى که در چادر مخصوصا چادر مشکى هست در مانتو نیست. مانتو حتى اگر بلند و گشاد باشد باز مقدارى سبب نمایان شدن اندام و برجستگى هاى بدن مى شود. از آنجایى که حداقل حجاب شرعى بنا بر نظر مشهور فقها پوشاندن همه بدن به جز صورت و دست ها است، تردیدى نیست که چادر بهترین مصداق براى تحقق حدّ شرعى و اسلامى حجاب است و تا کنون، پوشش مشابهی که بتواند جایگزین مناسب و یا بهتری برای چادر گردد ابداع نشده و اگر ابداع شود برای جایگزینی آن، مانعی وجود ندارد. به همین دلیل برخى فقهاى برجسته معاصر مثل امام خمینى(ره) در پاسخ نزدیک به ده استفتا و پرسش، تصریح کرده اند پوشیدن چادر بهتر است. علاوه بر این، چادر بیش از هر پوشش دیگرى بانوان را براى رو گرفتن در برابر نگاههاى آلوده نامحرم توانا مى سازد. روشن است در حجاب هایى مثل مانتو این ویژگى وجود ندارد. همچنین چادر زیبایى هاى جسمانى و مادى زن را مى پوشاند و به او زیبایى معنوى و ملکوتى مى دهد و باعث آرامش بخشى بانوان است و این واقعیتى است که حتى افراد بى حجاب به آن اعتراف کرده اند.
* برای مطالعه بیشتر می توانید به کتب زیر مراجعه نمایید:
1-حجاب و آزادی، سید علی خامنه ای
2- مساله حجاب، شهید مطهری (رحمةالله علیه)
3- پوشش زن در اسلام، محمد اشتهاردی
4- حجاب شناسی، حسین مهدیزاده
5- فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، دکتر حداد عادل
6- زندگی شیرین، محمود اکبری، انتشارات گلستان ادب
7-پوشش زن در گستره تاریخ,طیبه پارسا
فلسفه حجاب و پوشش برتر