لباس روحانیت
اگر کسی در حوزه درس بخواند و قصد تبلیغ و کار فرهنگی داشته باشد ولی نخواهد معمم شود مشکلی دارد؟
طلبگی یک هویت است و هویت طلبه و عالم دینی ارتباط عمیقی با تیپ و وضعیت ظاهری و لباس او دارد. لباس روحانیت هم باعث ایجاد هویت برای طلبه می شود و هم تبلیغ او را تاثیر گذار می کند و هم برکت های فراوانی دارد که خوب نیست خودتان را از آن محروم نمایید. البته پوشیدن این لباس کمی دشوار است اما برکت ها و آثار آن بسیار زیاد است. پوشیدن لباس واجب شرعی نیست اما خوب کسی که یک صنفی را می پذیرد و عمر خود را هزینه می کند خوب است مقررات آنرا هم رعایت کند تا هر چه بهتر به اهداف آن برسد و شکوفا شود. مطلبی در مورد لباس و تیپ ظاهری روحانیت که از مباحث سبک زندگی طلبگی است برایتان درج کرده ایم مطالعه بفرمایید. موفق باشید. لباس روحانیت و ساده زیستی مهمترین مولفه های سبک زندگی طلبگی است.
لباس روحانیت در حقیقت لباس کار است، لباسی است که اعلام آمادگى براى خدمات اجتماعى در آن هست. براى ابلاغ پیام دین، دفاع از وحى و ایفاى وظیفة سترگ تعلیم و تربیت زمینة ارتباطى هموارى پدید مى آورد که در آن انتقال پیام، به سهولت امکان پذیر می شود.
این لباس، معرفى خاموش روحانى است که در انجام وظایف خود باید توان خود را عرضه و حضور خود را ابراز نماید. پزشک، پلیس و رانندة تاکسى هر کدام با استفاده از نماد ویژه اى هویت صنفى و نوع خدمات اجتماعى خود را اعلام مى کنند.
روحانیت نیز با این لباس هویّت و حضور خود را ابراز مى دارد و آمادگى خویش را براى خدمات صنفى خاصّى اعلام مى کند. پیامبران خدا نیز در آغاز رسالت خویش ناگزیر از معرفى جایگاه و اعلام هویت خود بوده اند.
قل یا ایها الناس انّى رسول الله الیکم جمیعاً (اعراف 158) ابلغکم رسالات ربّى و انالکم ناصح امین ( اعراف 68) انى لکم رسول امین – از قول نوح و هود و صالح و لوط و شعیب (شعراء 178 162 143 125 107) انّى حفیظ علیم (یوسف 55)
امروزه این مهم بر عهدة نمادها گذاشته شده است و لباس روحانیت نمادی است که آمادگی عالم دینی را برای هدایت اعلام می کند. البته این لباس پیام های فراوانی دارد که در کتاب لباس روحانیت نگاشته عالم زاده نوری به آنها اشاره شده است.
قداست عمامه:
هر چند که ورود در رشته ی تحصیل علوم دینی و طلبه شدن، یک مرحله ی سرنوشت ساز و مهمی محسوب می شود و طلبه ی با عمامه و بی عمامه، هر دو گونه اش را داریم؛ لیکن نفس تلبّس به لباس روحانیت و اهل علم دینی و گذاشتن عمامه هم خودش مرحله یی است و بسیار حایز اهمیت می باشد. تا شما عمامه سرتان نیست، مردم یک طور از شما توقع دارند؛ اما وقتی عمامه بر سر گذاشتید، این توقع طور دیگری خواهد شد.
این لباس، هزار سال است که لباس علم می باشد. نمی گوییم که فقط علما این لباس را داشتند؛ نه، هزار سال است که زی اهل علم در روحانیت شیعه، از زمان شیخ مفید و شیخ طوسی تا حالا، محور و مرکز امید مردم برای امور بوده است.
بیانات در مراسم عمامه گذاری جمعی از طلّاب 26/10/1368
از پیامبر اکرم ( ص) نیز در توصیف عمامه احادیثى نقل شده که بیانگر اهمیت آن است: رکعتان مع العمامه خیر من اربع رکعات بغیر عمامه . دو رکعت نماز با عمامه از چهار رکعت بدون عمامه بهتر است. (وسایل الشیعه، 64/4) در یک روایت داریم که ثواب نماز با عمامه بیست و پنج برابر نماز بدون عمامه است.
عمامه نشان اسلام و فاصلة میان مسلم و مشرک است. ان العمائم سیماء الاسلام و هى حاجز بین المسلمین و المشرکین (مناقب امیرالمؤمنین 389/2.)
خداوند مرا روز جنگ بدر و حنین به فرشتگانى داراى عمامه تأیید نمود. ان الله ایدنى یوم بدر و حنین بملائکة معممین (بحارالانوار 199/80)
عمامه به سر کنید تا بردبارى شما زیاد شود. تعمموا تزدادوا حلماً (عوالى اللئالى 296 / 1)
آرایش ظاهری طلبه:
باید توجه داشت زیباترین چهرهٔ مذهبی را ما داریم و ما نباید با افراط و تفریط در اصلاح سر و صورت خود، وجاهت این چهره را از بین ببریم.
قیافهٔ عالمان شیعی، عمامه، ریش و تسبیح آنان ملکوت دارد به گونهای که اگر کسی مجتهدی را ببیند نخست به یاد حضرت رسول اکرم (ص) میافتد و صلوات می فرستد. چنین مجتهدی خود اسوهٔ حسنه است و وقار، سنگینی و تمیزی او با روحانیتی که دارد ملکوت را به زمین میآورد.
من برای حفظ وقار عالمان دینی و نجابت آنان با دو چیز موافق نیستم: یکی تراشیدن سر طلبه و دیگری تراشیدن سبیل که هر دو مردم عصر ما را به وحشت و چندش میاندازد.
همین ملکوت عالمان شیعی است که سبب می شود بسیاری از جوانان به روحانیت روی بیاورند و به این صنف علاقه نشان دهند.
البته آنچه از مطالعهٔ تاریخ به دست میآید این است که حضرات معصومین (ع) محاسنی به بلندی محاسنی که برخی از عالمان دینی میگذارند نداشتهاند
عالم دینی نباید همانند پسران جوان آرایش کند و این انگیزه را داشته باشد که چند جوان از وی خوشامد داشته باشند. در روایت است: خیر شبابکم من تشبّه بکهولکم و شرّ کهولکم من تشبّه بشبابکم (وسائل الشیعه (آل البیت)، ج 5، ص 25).
وقتی بهترین جوانان کسانی هستند که همچون پیران وقار خود را دارند، عالم دینی که اسوهٔ آنان است به طریق اولی باید همانند پیران باشد؛ به این معنا که وقار و سنگینی داشته باشد نه آنکه لباسهای وی تمیز و شیک نباشد یا قیافهای اصلاح نشده و شلخته داشته باشد.
به طلبهها نیز با اینکه جوان هستند به اعتبار وقار، سنگینی و کارآزمودگی آنان است که «شیخ» گفته میشود. طلبه تا لباس نپوشیده است در آرایش موی خود به تناسب مسلکی که دارد آزاد است، اما در صورتی که ملبس به لباس روحانیت شود، عمامه آن قدر قشنگ است و زیبایی دارد که نیازی به بلند گذاشتن مو ندارد.
همچنین طلبه تا میتواند باید نعلین بپوشد، نه کفش؛ مگر آنکه بارندگی باشد. هیچیک از بزرگان ما کفش نمیپوشیدهاند. همچنین آنان ساعت مچی که در اصل انگلیسی است نداشتهاند و ساعت آنان جیبی بوده است.
همچنین پوشیدن کمربند با شلوار در زیر قبا مضحک است؛ چرا که وقتی شما قبای خود را از تن بیرون میآوری بعضی با دیدن سگک کمربند که انگلیسی است میگویند شما طلبه نیستید و مانند دیگر مردم میباشید.
لباس طلبه بهتر است سفید باشد. رنگ سفید علامت صفا است. رنگ لباس دراویش حتی در عزا هم سفید است و میخواهند با این پوشش خود بگویند ما صافی هستیم. تیغ زدن سبیل یا مو نیز با توجه به هراسی که برای مردم امروز ایجاد میکند و از آن کراهت دارند شایسته نیست.
استفاده از شال نیز بد است. شال در اصل برای پیرمردان است و نه عالمان دینی. عبا و قبایی که پوشیده میشود بهتر است خطوط نداشته باشد. عالم دینی خطی نیست و صاف است. رنگ انتخابی نیز زیبا و قشنگ باشد و زردوز و برق و گل نداشته باشد و لباسی سنگین باشد که هر کس آن را میبیند از آن خوشامد داشته باشد.
باید توجه داشت ما برای خودمان نیستیم تا بگوییم هر گونه دوست داریم لباس بپوشیم. شما در سلک انبیا قرار گرفتهاید و در لباس پوشیدن خود نباید از پوشش اولیای الهی انحرافی داشته باشید، بلکه پوشش شما باید با سلک و نیز با رنگ چهره، اندازهٔ قد و سن شما تناسب داشته باشد. (برگرفته از کتاب سیمای طلبگی تا تصرفات مختصر)
لباس روحانیت