فرقه اسماعیلیه
در مورد فرقه اسماعیلیه و زمان پیدایش آن توضیح دهید؟
اسماعیل، بزرگ ترین پسر امام صادق(ع) بود، امام صادق(ع) او را بسیار دوست مى داشت. به خاطر این محبت زیاد و بزرگ تر بودن او، گروهى از شیعیان در همان زمان گمان مى کردند که پس از امام صادق(ع)، اسماعیل، امام شیعیان خواهد بود. اسماعیل هنگام حیات پدرش امام صادق(ع) وفات کرد. امام صادق(ع) در مرگ او بسیار غمگین گردید و در وقت تشییع بدن اسماعیل، بدون کفش و بدون عبا پیشاپیش تابوت راه مى رفت. در وقت تشییع، به دستور امام چند بار تابوت را بر زمین گذاشتند و امام کفن را از چهره ى اسماعیل کنار مى زد و با اسماعیل خداحافظى مى کرد و تشییع کنندگان را متوجه مرگ اسماعیل مى کرد. امام مى خواست به این وسیله، گمان کسانى را که اسماعیل را امام دانستند، از بین ببرد. با مرگ اسماعیل، اکثر آنان که او را امام مى پنداشتند، دست از پندار خود برداشتند، ولى گروهى از آنان مرگ اسماعیل را منکر شدند و گفتند: اسماعیل زنده است و گروهى هم معتقد شدند که با مرگ اسماعیل، امامت به پسرش محمد منتقل شده است. به هر دوى اینها اسماعیلیه گفته مى شود.
گاهى اسماعیلیه را «هفت امامى» مى نامند. اسماعیلیه اى که تا عصر حاضر ادامه یافته و منقرض نشده اند، کسانى هستند که به امامت اسماعیل و نسل او معتقد هستند(اعیان الشیعه، ج 5، ص 91، شماره 2342، چاپ رحلى). از آن چه گذشت معلوم شد که اسماعیلیه پس از وفات امام صادق(ع)، پیدا شده اند و علت پیدایش این ها هم این بود که آنان گمان مى کردند که پس از امام صادق(ع)، امام شیعه اسماعیل است و علت این گمان هم عبارت بود از محبت فوق العاده امام نسبت به او و اندوه بسیار آن حضرت در مرگ اسماعیل. این محبت و این اندوه، عده اى را به امامت اسماعیل معتقد ساخت. به این نیز توجه داشته باشیم که خود اسماعیل در زمان حیاتش، ادعاى امامت نکرد، بلکه گروهى به خاطر همان محبت هاى امام او را امام پنداشتند(الاعلام زرکلى، ج 1، ص 311، چاپ رحلى). ممکن است سؤال شود که چرا امام صادق(ع) کارى نکرد که امام بعدى شیعه براى همه روشن باشد و جاى شک و تردید نماند؟ در جواب این سؤال باید گفت که شرایط سیاسى و اجتماعى دوران امام صادق(ع) به حدّى سخت شد که امام صادق(ع) نتوانستند آشکارا و به طور عمومى امام بعدى را معرفى کنند. به عنوان مثال به این حدیث توجه کنید:
ابوایّوب نحوى مى گوید: منصور، خلیفه عباسى، کسى را در تاریکى شب دنبال من فرستاد. نزد منصور رفتم و بر او وارد شدم. وقتى که سلام کرد، نامه اى را به سوى من انداخت و در حالى که گریه مى کرد گفت: این نامه ى محمد بن سلیمان است. در آن مرگ امام صادق(ع) را به اطلاع ما رسانده است. سپس گفت: جواب نامه را بنویس. اوّل نامه را نوشتم. منصور گفت: بنویس که اگر امام صادق(ع) به شخص معیّنى وصیّت کرده، بگیر و گردنش را بزن. نامه فرستاده شد. جواب محمد بن سلیمان آمد که امام صادق(ع) به پنج نفر وصیت کرده است: ابوجعفر منصور که خلیفه است، محمد بن سلیمان، عبداللّه بن جعفر، موسى بن جعفر و حمیدة(اصول کافى، ج 1، ص 310، ح 13، عربى، الاشارة و النّص على ابى الحسن موسى(ع)).
این حدیث و حدیث هاى دیگر نشان مى دهند که امام صادق(ع) نمى توانست جانشین خودش را آشکارا معرفى کند و اگر معرفى مى کرد، حکومت عباسیان، او را مى کشت. امام فقط براى خواصّ اصحاب خود امام موسى بن جعفر را معرفى کرده بود و براى همین در مسأله امامت، مردم گروه گروه شدند و اکثریت شیعه، به امامت موسى بن جعفر(ع) معتقد شدند. ولى گروهى اسماعیل را امام پنداشتند که اسماعیلیه نامیده شدند، گروهى پسر دیگر امام صادق(ع) به نام عبداللّه را امام دانستند که به نام «فَطحیّه» معروف شدند. گروهى پسر دیگر امام صادق(ع)، محمد را امام دانستند و گروهى هم در خود امام صادق(ع) توقف کردند و گفتند که دیگر امامى نیست(شیعه در اسلام، چاپ اول، ص32، 1348 شمسى).
فرقه هاى کوچک شیعه همه منقرض شدند، فقط زیدیه و اسماعیلیه مانده اند، ولى شعیه امامیه، از آغاز تا به امروز ثابت و استوار مانده است. زیدیه و اسماعیلیه در یمن، هند، لبنان و بعضى جاهاى دیگر زندگى مى کنند(شیعه در اسلام، چاپ اول، ص 32، 1348 شمسى).
اسماعیلیه در حال حاضر جماعتى آرام و معتدل هستند، ولى در آن زمان، جهان اسلام را تکان دادند(تاریخ جامع ادیان، جان ناس، ص 1233).
در حال حاضر، از اسماعیلیه دو گروه باقى هستند: آقاخانیّه که در بمبئى هند هستند و بُهرَه که در هند و یمن زندگى مى کنند. کلمه ى بُهْرَه به معناى تلاش و عمل است و این ها بسیار تلاش گر هستند و حتى در میان آنان یک نفر هم فقیر یافت نمى شود(اعیان الشیعه، ج 5، ص 91).
فرقه اسماعیلیه