قبر و برزخ – شب اول قبر
میت از وقتی می میره شب اول قبر براش محسوب میشه یا شبی که به خاک سپرده می شه؟
به لحاظ احکام ظاهری و فقهی از شبی که به خاک سپرده می شود، اما به لحاظ احکام واقعی از زمانی که می میرد .
در واقع «قبر»، همان «برزخ» است و آن عالم بین دنیا و آخرت است. و برزخ جایی است که انسان از هنگام مرگ تا نفخ صور در آن قرار دارد. منظور از قبر، همین قبر ظاهرى نیست که ما مى بینیم؛ زیرا این قبر که جسم ما را در خود جاى مى دهد، پس از چندى مى پوسد؛ بلکه منظور از قبر، باطن آن است که تا قیامت پا بر جاست و در روایات ما از آن به باغى از باغ هاى بهشت یا چاهى از چاه هاى جهنم تعبیر مى کنند.
قرآن کریم – پس از نقل تمنّاى باطل بدکردارانى که از دنیا رفته اند و درخواست بازگشت به دنیا را دارند تا شاید رفتارى شایسته پیشه کنند، ولى برآورده نمى شود، مى فرماید: « وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ» ( مؤمنون /100)؛ « و پشت سر آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته شوند».
امام سجاد علیه السلام درباره عذاب و آسایش در عالم برزخ مى فرماید: « هو القبر و إن لهم فیه مَعِیشَةً ضَنْکاً و الله إن القبر لروضة من ریاض الجنة أو حفرة من حفر النار؛ منظور از برزخ همان قبر است و براى مردگان در آن زندگى سختى است و به خدا قسم! قبر باغى از باغ هاى بهشت است یا چاهى از چاه هاى آتش». ( بحارالأنوار، ج 6، ص 159)؛
امام صادق علیه السلام نیز چنین تفسیرى از برزخ دارند: « البرزخ القبر و هو الثواب و العقاب بین الدنیا و الآخرة. و الدلیل على ذلک أیضا قول العالم علیه السلام واللَّه ما یخاف علیکم إلا البرزخ؛ امام صادق مى فرمایند: برزخ عبارت از قبر است که همان عقاب و ثواب بین دنیا و آخرت مى باشد.» (آن گاه مرحوم مجلسى اضافه مى کند). دلیل آن سخن عالم (امام موسى کاظم علیه السلام) است که فرمودند: «به خدا قسم من بر شما تنها از برزخ مى ترسم»، ( بحارالأنوار، ج 6، ص 218) ؛ آرى باطن و حقیقت برزخىِ قبر هر کسى، باغى از باغ هاى بهشت است و یا چاهى از چاه هاى دوزخ.
همچنین در بحث فشار قبر و سوال قبر و عذاب قبر، منظور از قبر در اصطلاح اهل بیت(ع)، مدفن خاکی که مادّه ی بدن مرده را در آن دفن می کنند نیست. در فرهنگ اهل بیت(ع) ، قبر نام عالمی است که مردگان با بدن مجرّد (غیر مادّی) بعد از مرگ وارد آن می شوند و تا روز قیامت در آن خواهند بود تا قیامت بر پا شود. به عبارت دیگر ، مقصود از قبر همان جایگاه برزخی شخص است که یا حفره ای است از حفره های جهنّم یا باغی است از باغهای بهشت؛ لذا فرمودند: « الْقَبْرُ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّیرَان. ـــ قبر یا باغی از باغهای بهشت است یا حفره ای حفره های آتش جهنّم.» (بحار الأنوار، ج 58، ص7) روشن است که مدفن، این اوصاف را ندارد بلکه جایگاه برزخی شخص این اوصاف را دارد. پس مراد از قبر در این روایت، مدفن نیست. مدفن را مجازاً قبر می گویند.
همچنین فرمودند: « الْبَرْزَخُ الْقَبْرُ وَ هُوَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ بَیْنَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة ـــــــ برزخ همان قبر است ؛ و آن ثواب و عقاب بین دنیا و آخرت می باشد.» (بحارالأنوار ،ج6 ،ص218)
« عَنْ عَمْرِو بْنِ یَزِیدَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی سَمِعْتُکَ وَ أَنْتَ تَقُولُ کُلُّ شِیعَتِنَا فِی الْجَنَّةِ عَلَى مَا کَانَ فِیهِمْ قَالَ صَدَقْتُکَ کُلُّهُمْ وَ اللَّهِ فِی الْجَنَّةِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ الذُّنُوبَ کَثِیرَةٌ کِبَارٌ فَقَالَ أَمَّا فِی الْقِیَامَةِ فَکُلُّکُمْ فِی الْجَنَّةِ بِشَفَاعَةِ النَّبِیِّ الْمُطَاعِ أَوْ وَصِیِّ النَّبِیِّ وَ لَکِنِّی وَ اللَّهِ أَتَخَوَّفُ عَلَیْکُمْ فِی الْبَرْزَخِ قُلْتُ وَ مَا الْبَرْزَخُ قَالَ الْقَبْرُ مُنْذُ حِینِ مَوْتِهِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ ـــــــ عمرو بن یزید گوید: به امام صادق (ع) گفتم: من از شما شنیدم که می فرمودید: همه ی شیعیان ما به خاطر آنچه دارند ( عقیده به ولایت) در بهشت هستند. امام فرمودند: راست گفتی ؛ به خدا سوگند همگی در بهشت می باشند. عمرو گوید: گفتم: فدایت شوم ! گناهان، زیادند و بزرگ. امام فرمودند: امّا در قیامت ، همه ی آنها در بهشت می باشند ؛ به سبب شفاعت پیامبر مطاع یا شفاعت وصّی پیامبر ؛ ولی به خدا سوگند من بر شما درباره ی برزخ می ترسم. گفتم: برزخ چیست؟ فرمود: برزخ همان قبر است از زمان مرگ شخص تا روز قیامت.» (الکافی ، ج3 ، ص242)
ملاحظه می فرمایید که در اصطلاح اهل بیت(ع)، مراد از قبر، همان جایگاه برزخی شخص است نه مدفن شخص.
در عالم قبر (عالم برزخ) انسان هم دارای روح است هم دارای بدن ؛ لکن بدنی غیر مادّی دارد که از جهاتی شبیه آن بدنهایی هستند که در خواب می بینیم. شب اوّل قبر یا سوال قبر یا فشار قبر و امثال این امور نیز همگی مربوط به وجود برزخی شخص می شوند و ربطی به مادّه ی بدن شخص ندارند؛ در درون مدفن خاکی، نه خبری از جهنّم است نه خبری از بهشت. آن مدفن، نه کسی را فشار می دهد نه برای کسی گسترده می شود.
« عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ شَیَّعَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ إِلَى قَبْرِهِ فَإِذَا أُدْخِلَ قَبْرَهُ أَتَاهُ مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ فَیُقْعِدَانِهِ وَ یَقُولَانِ لَهُ مَنْ رَبُّکَ وَ مَا دِینُکَ وَ مَنْ نَبِیُّکَ فَیَقُولُ رَبِّیَ اللَّهُ وَ مُحَمَّدٌ نَبِیِّی وَ الْإِسْلَامُ دِینِی فَیَفْسَحَانِ لَهُ فِی قَبْرِهِ مَدَّ بَصَرِهِ وَ یَأْتِیَانِهِ بِالطَّعَامِ مِنَ الْجَنَّةِ وَ یُدْخِلَانِ عَلَیْهِ الرَّوْحَ وَ الرَّیْحَانَ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فَأَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ یَعْنِی فِی قَبْرِهِ وَ جَنَّةُ نَعِیمٍ یَعْنِی فِی الْآخِرَةِ ثُمَّ قَالَ ع إِذَا مَاتَ الْکَافِرُ شَیَّعَهُ سَبْعُونَ أَلْفاً مِنَ الزَّبَانِیَةِ إِلَى قَبْرِهِ وَ إِنَّهُ لَیُنَاشِدُ حَامِلِیهِ بِصَوْتٍ یَسْمَعُهُ کُلُّ شَیْ ءٍ إِلَّا الثَّقَلَانِ وَ یَقُولُ لَوْ أَنَّ لِی کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَقُولُ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ فَتُجِیبُهُ الزَّبَانِیَةُ کَلَّا إِنَّها کَلِمَةٌ أَنْتَ قَائِلُهَا وَ یُنَادِیهِمْ مَلَکٌ لَوْ رُدَّ لَعَادَ لِمَا نُهِیَ عَنْهُ فَإِذَا أُدْخِلَ قَبْرَهُ وَ فَارَقَهُ النَّاسُ أَتَاهُ مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ فِی أَهْوَلِ صُورَةٍ فَیُقِیمَانِهِ ثُمَّ یَقُولَانِ لَهُ مَنْ رَبُّکَ وَ مَا دِینُکَ وَ مَنْ نَبِیُّکَ فَیَتَلَجْلَجُ لِسَانُهُ وَ لَا یَقْدِرُ عَلَى الْجَوَابِ فَیَضْرِبَانِهِ ضَرْبَةً مِنْ عَذَابِ اللَّهِ یُذْعَرُ لَهَا کُلُّ شَیْ ءٍ ثُمَّ یَقُولَانِ لَهُ مَنْ رَبُّکَ وَ مَا دِینُکَ وَ مَنْ نَبِیُّکَ فَیَقُولُ لَا أَدْرِی فَیَقُولَانِ لَهُ لَا دَرَیْتَ وَ لَا هُدِیتَ وَ لَا أَفْلَحْتَ ثُمَّ یَفْتَحَانِ لَهُ بَاباً إِلَى النَّارِ وَ یُنْزِلَانِ إِلَیْهِ الْحَمِیمَ مِنْ جَهَنَّمَ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ یَعْنِی فِی الْقَبْرِ وَ تَصْلِیَةُ جَحِیمٍ یَعْنِی فِی الْآخِرَة» (أمالی الصدوق، ص291)
ترجمه:
« امام موسی کاظم(ع) نقل نمودند از پدرشان امام صادق (ع) که فرمودند: چون مؤمنى بمیرد هفتاد هزار فرشته تا قبرش او را تشییع کنند و چون به قبرش درآمد منکر و نکیر بیایند و او را بنشانند و به او گویند: پروردگارت کیست؟ دینت کدام است؟ پیغمبرت کیست؟ گوید: پروردگارم الله است و پیغمبرم محمّد است و دینم اسلام می باشد. پس قبرش را تا جایی که چشم کار می کند گشاد کنند و طعام بهشت برایش آورند و داخل کنند بر او روح و ریحان را؛ و این است تفسیر گفته خداى عز و جل (در سوره واقعه) که : « فَأَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ ـــ و امّا هر که از مقربان است پس روح و ریحان است.» یعنى در قبرش ( این مقام را می یابد). « وَ جَنَّةُ نَعِیمٍ ـ بهشت نعیم است» یعنى در آخرت ( جنّت نعیم است). سپس فرمود چون کافر بمیرد هفتاد هزار زبانیه (کارگزار جهنّم) او را تا قبرش همراه باشند و او فریاد کشد که همه چیز جز جن و انس فریادش را بشنوند و گوید: کاش برمی گشتم و مؤمن می شدم و به حاملان خود قسم دهد و گوید مرا بر گردانید تا شاید آنچه ترک کردم عمل کنم! زبانیه (کارگزاران جهنّم) به او پاسخ دهند که: نه، هرگز، این کلمه ای است به زبان می گویی. و فرشته اى ندا کند به آنها که اگر برگردد بدان چه نهى شده باز گردد. و چون در قبرش در آید و مردم از او جدا شوند، و منکر و نکیر در هراسناکتر شکلى به او وارد شوند و او را به پا دارند و گویند: کیست پروردگارت؟ چیست دینت؟ کیست پیغمبرت؟ زبانش بتپیدن افتد و قادر به جواب نیست. او را ضربتى زنند از عذاب خدا که هر چیز از آن ترسد و لرزد. باز به او گویند: خدایت کیست؟ دینت چیست؟ پیغمبرت کیست؟ گوید نمی دانم. به او گویند: ندانستى و ره نیافتى و رستگار نباشى. سپس درى به سوی آتش به روى او باز کنند و حمیم دوزخ برایش آورند و این است تفسیر گفته ی خداى عز و جل که : « وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ ـ و امّا اگر از مکذبان گمراه باشد پذیرایی از حمیم شود» یعنى در قبر، « وَ تَصْلِیَةُ جَحِیمٍ ـ و آتش دوزخ در او گیرد» یعنى در آخرت.»
« عَنْ یُونُسَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَصْلُوبِ یُعَذَّبُ عَذَابَ الْقَبْرِ قَالَ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَأْمُرُ الْهَوَاءَ أَنْ یَضْغَطَه ــــ یونس گوید: از امام(ع) سوال کردم که: آیا شخص به دار کشیده شد، عذاب قبر دارد؟ فرمودند: بلی، همانا خدای عزّ و جلّ به هوا امر می کند که او را بفشارد.» (الکافی، ج 3، ص241)
« سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَصْلُوبِ یُصِیبُهُ عَذَابُ الْقَبْرِ فَقَالَ إِنَّ رَبَّ الْأَرْضِ هُوَ رَبُّ الْهَوَاءِ فَیُوحِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى الْهَوَاءِ فَیَضْغَطُهُ ضَغْطَةً أَشَدَّ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْر ــــ از امام صادیق(ع) سوال شد در مورد فرد به دار کشیده شده، که آیا دچار عذاب قبر می شود. فرمودند: همانا پروردگار زمین، پروردگار هوا هم هست؛ پس خدای عزّ و وجلّ به هوا وحی می کند؛ و هوا را فشار می دهد؛ فشاری که شدیدتر از فشار قبر است.»
پس پاسخ ما به سؤال شما چنین شد :
اگر در این احادیث خوب توجّه فرمایید، متوجّه می شوید که مراد از قبر، همان عالم برزخ است. فشار قبر و سوال قبر و عذاب قبر هم در همین عالم قبر (عالم برزخ) است نه در مدفن. لذا چه بدن مادّی شخص دفن بشود و چه نشود، چه در دریا باشد و چه در زمین باشد و چه در هوا، فشار قبر و سوال قبر و … را خواهد داشت. اگر کسی در زمین دفن شد، باطن برزخی همان زمین، او را فشار می دهد، و اگر دفن نشد و در هوا ماند، یا سوزنده شد و دود شد، باطن برزخی هوا، او را فشار می دهد؛ و اگر در دریا فرور رفت، باطن برزخی دریا، او را فشار می دهد. هر چه در دنیاست، باطن و ملکوت دارد. لذا جسد را در هر جا بگذارند، باطن برزخی همان جا، او را فشار می دهد. البته مؤمنین خالص، از فشار قبر در امان هستند.
قبر و برزخ – شب اول قبر