دین و اندیشه

یکنواختی زندگی مادی

پرسش و پاسخ

سلام…من خیلی زندگی زود به زود برام تکراری میشه..چیکار باید بکنم؟؟همه کارهم که باشه انجام میدم..مثلا کارهای هنری و درس خوندن و علمی و جلسات سخنرانی و نماز جماعت و تفریح و……. .ولی بازهم بعد از مدتی برام تکراری میشه..چیکار باید بکنم؟؟آیا راهی هست یا نه..کلا چون این عالم عالم تزاحم و.. است ،اتش اینجوریه که تکراری بشه؟؟؟میترسم بعدها هم که ازدواج کردم همسرم برام تکراری بشه….نمیدونم باید چیکار کنم…ممنون از اینکه به صورت کاربردی و مجمل و کاملا مختصر برام توضیح بدید

دوست گرامی تکرار و یکنواختی در عالم نیست و اگر هم احساس شود نسبت به عالم طبیعت و بیرون انسان این وضعیت وجود دارد. امور مادی و طبیعی خیلی زود برای انسان کهنه و تکراری می شود اما عالم درونی انسان اینطوری نیست و به دلیل گستردگی آن هرگز انسان در آن احساس تکرار نمی کند و همیشه در حال پیشروی و تازگی است. انسان دو بعد دارد طبیعی و ماورای طبیعی که منظور بدن و روح او است. در روح انسان دو عالم عقل و دل وجود دارد که عوالمی مجرد و بسیار گسترده است. مردم عادی تنها یک عالم دارند و در ان زندگی می کنند و می میرند و آن عالم طبیعت است، ولی عالمان و اهل عقل و عرفان از عوالم بسیار زیبا و بزرگ درونی برخوردار هستند که بیشتر اوقات در آن عوالم سیر می کنند و لذا به آرامش می رسند و قرار دارند و از همان طریق با خدا ارتباط دارند و نزدیک می شوند و به کمال روحی می رسند.

سیر و سلوک دینی برای همین است که انسان از عالم طبیعت و دنیا به سوی عالم عقل و دل که درونی است هجرت و کوچ کند و در روح خود عالم داشته باشد و آن عوالم روحی را گسترش دهد و بزرگ شود و به خدا نزدیک گردد.

ویژگی های عالم عقل و طبیعت و اهل آنها :
1- عالم عقل، عالم علم و حقیقت و بیداری و نورانیت است در حالی که اهل دنیا در جهل و بی خبری و غفلت و ظلمت هستند. معیار علم، شناخت حقیقت است و حقیقت از سنخ مجرد و ماورای طبیعت است و تنها در عالم عقل و با ابزار عقل و دل شناخته می شود و چون مادی نیست با حس کسی نمی تواند به حقیقت برسد.
از نگاه دینی کسی که علوم بنیادین و پاسخ سوالات اساسی زندگی را نمی داند جاهل است اگر چه پرفسور باشد. شناخت خدا، جهان، انسان، دین، زندگی و معاد، علوم بنیادین هستند.

2- عالم عقل، عالم عقلانیت و حکومت استدلال عقلی و حجت است در حالی که اهل دنیا همه چیز را با حس می شناسند. ما سه نوع ابزار شناخت داریم حس عقل و شهود. حقیقت چون امر باطنی است تنها با عقل و شهود قابل وصول است و اهل دنیا و ماده جز حواس و تجربه ابزاری برای شناخت حقیقت ندارند و لذا هرگز به حقیقت نمی رسند و عالم نمی شوند.

3- عالم عقل، عالم آزادی و اختیار و انسانیت و بندگی خدا است در حالی که اهل دنیا اسیر و بنده هوای نفس و تحت سلطه غرایز هستند و در زندگی بشری و حیوانی بسر می برند.

4- عالم عقل، عالم وحدت و توحید و خدامحوری و همدلی انسانی است در حالی که اهل دنیا گرفتار کثرت و تشتت و تفرقه و اختلاف و کشمکش اند.
طلبه در عالم عقل و توحید یک کار بیشتر انجام نمی دهد و آن شناخت خدا و توجه به خدا و قرب به خدا است و کار برای خدا و ترویج دین خدا و عمل به اراده خدا و کسب رضایت خدا و جلب محبت خدا است و به طور خلاصه خداپرستی است.

5- عالم عقل، عالم آرامش است که با ایمان به خدا و یاد خدا و خدامحوری و توکل به خدا و رضا به رضای خدا و تسلیم امر خدا برای انسان ایجاد می شود در حالی که اهل دنیا همیشه در ترس و اضطراب زندگی می کنند و اگر حتی آسایش داشته باشند آرامش واقعی ندارند.

6- عالم عقل، عالم مجرد و معنوی و لطیف است و باعث لطافت روح انسان می شود، در حالی که اهل دنیا در عالم ماده و سخت و خشن زندگی می کنند و دچار خشونت و سنگ دلی می گردند.

7- عالم عقل، عالم روحی و پنهانی و درونی است در حالی که زندگی اهل دنیا بدنی و ظاهری و بیرونی است. علم و تفکر و مطالعه و استدلال و تمام کارهایی که در فضای علمی و عالم طلبگی انجام می شود از جنس امور عقلانی و تجردی و درونی است.
عالم تجردی نسبت به عالم مادی و ظاهری جنبه غیبی دارد و طلبه وقتی وارد عالم علم و تجردی می شود از جمع مردم عادی غایب می شود و در غیب این عالم زندگی می کند و نوعی زندگی پنهانی و تجردی دارد که تا خود به سخن نیاید، از دید دیگران کاملا مخفی است.

اما کارهایی که در فضای مادی انجام می شود، حتی علوم دانشگاهی و آزمایش ها و پژوهش ها حسی و تجربی و مادی و آشکار است و در مورد مواد مادی و ظاهری است. لذا ارزش طلبه ها هم پنهانی است و مردم که عقلشان به چشمشان است، بیشتر برای دانشگاهی ها ارزش قایل اند چون کارکرد و دستاوردهای آنها را می بینند.

مردم عادی مادی نگر هستند و نگاهشان به بیرون از خود است و متوجه بدن و سلامتی بدن و خانه و ماشین و ظاهر زندگی هستند و نیازهای بدنی و مادی برایشان اهمیت دارد و تنها دستاوردهای مادی بشر را می بینند و برای پیشرفت مادی ارزش قایل اند. آنها نسبت به عالم عقل و درون انسان های فرزانه بی خبرند و گاهی خیال می کنند اهل عقلانیت و عالمان دینی بی کاراند در حالی که آنها حتی در خواب هم ممکن است کار کنند، چون کارهای آنها درونی و فکری است و دیده نمی شود.

راه انسان به کمال و خداوند درونی است و خدای متعال در درون دل مومن است. قلب المومن عرش الرحمان. ما از درون خود به خدا راه داریم و معرفت نفس معرفت رب را به دنبال خواهد داشت.

8- عالم عقل، عالم روحی است و در‌ آن انسان خودش رشد می کند و رشد انسان نامحدود و تا بی نهایت است اما در عالم ماده انسان رشد نمی کند امکانات مادی و بیرونی او رشد می کند و رشد مادی انسان هم بسیار محدود است.

9- عالم عقل، عالمی است که امنیت و ارزش های الهی و خوبی ها در آن جریان دارد و خدای خوبی ها پرستیده می شود و انسان در آن به کمال مطلوب انسانی می رسد، در حالی که اهل دنیا امنیت ندارند و چیزهایی را می پرستند که مایه ظهور تمام بدی ها هستند. الدنیا راس کل خطیئه. دنیا سرآمد همه بدی ها است و انسان در آن فاسد می شود.

نکته:
این قضاوت ها درباره عوالم است و در مورد افراد نیست و ما درباره فرد قضاوت نمی کنیم چون افراد نسبی هستند و هر کسی بهره ای از عالم ماده و معنا دارد به صورت ترکیبی دارد. قضاوت ما میان عالم حس و دنیا و عالم عقل و دین به صورت محض و خالص است. کسی که این عوالم را به صورت محض بشناسد بعد می تواند در مورد خود هم قضاوت داشته باشد و به خودشناسی برسد. اما در مورد دیگران قضاوت کردن بسیار مشکل است و نباید باشد.

یکنواختی زندگی مادی

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا